« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد حسین شوپایی

1400/08/18

بسم الله الرحمن الرحیم

تصویر جامع علی القولین

 

موضوع: تصویر جامع علی القولین

مرحوم نایینی در قسمت اول فرمایش خود فرمودند که موافق با وجدان عرفی این است که موضوع له الفاظ عبادات مرتبه اعلی باشد و استعمال در بقیه افراد از باب ادعا و تنزیل. مناقشه شده است که خلاف وجدان است لفظ فقط برای مرتبه اعلی وضع شده باشد و در سایر افراد به ادعاء و تنزیل استعمال صورت گرفته باشد یعنی استعمال در انها در طول استعمال در موضوع له اولی و اصلی باشد. زیرا به حسب وجدان خود می یابیم که اطلاق عنوان صلات و انطباق ان بر همه مراتب و افراد یکسان است و به همان نحوی که مثلا صلات در صلات با وضوء اطلاق می شود بر صلات با تیمم هم به همان نحو اطلاق می گردد نه اینکه صدق صلات بر بعضی از مراتب در طول صدق بر مرتبه عالیه باشد. این نشان می دهد که در معنای جامعی حقیقت شده است که ان معنای جامع نسبت مساوی با همه مراتب دارد. لذا با توجه به مباحث گذشته نتیجه می گیریم که وقتی که در عصر ما ولو به نحو حقيقت متشرعه لفظ حقیقت در معنای جامع است در عصر شارع نیز در معنای جامع استعمال شده بود نه اینکه استعمال در سایر الافراد در طول استعمال در مرتبه اعلی باشد.

مناقشه دوم این است که مرتبه عالیه عبادات و مرکبات اعتباریه مثل صلات منحصر در یک امر نیست تا ملتزم شوید که لفظ برای همان مرتبه خاص وضع شده است بلکه افراد متعددی از مراتب عالیه وجود دارند که در عرض هم می باشند. در صلوات یومیه، نماز صبح و نماز مغرب و نماز عشاء و ظهرین هر کدام مرتبه عالیه در مقابل یکدیگر هستند و در غیر صلوات یومیه نیز مراتب عالیه افراد متعدد دارد؛ مثل صلات ایات و صلات عیدین که در عرض صلوات یومیه می باشند. بنابراین مرتبه عالیه از صلات شئ واحد نیست بلکه امور متعددی هستند که در عرض هم می باشند. در نتیجه برای وضع صلات برای انها باید جامعی تصویر شود که همه افراد را در بر بگیرد نه اینکه تصویر جامع اختصاص داشته باشد به جامع بین قصر و تمام.

بر این اساس معلوم می شود که قیاس مرکبات اعتباریه مثل صلات و صوم و غیره به مرکبات خارجیه قیاس صحیحی نیست. زیرا در مرکبات خارجیه انچه اول اختراع می شود شئ خاص است و یک مصداق بیشتر ندارد و در ادامه، لفظ وضع شده استعمال در مراتب ناقص می شود. ولی در مرکبات اعتباریه مثل صلات اینطور نیست که ماهیت مخترعه حدّ معینی داشته باشد.

مرحوم نایینی در قسمت دوم از کلامشان فرمودند بنابراینکه موضوع له الفاظ مرتبه عالیه عبادت باشد و استعمال در سایر افراد بالادعاء و التزیل، ثمره نزاع بین صحیح و اعم از بین می رود. مناقشه شده است که ثمره به صورت کلی از بین نمی رود. بله اگر در جزئیت یا شرطیت چیزی برای مراتب دانیه غیر از مرتبه اعلی شک شود، اعمی هم نمی تواند به اطلاق خطاب تمسک کند. اما اگر در اعتبار چیزی در مرتبه اعلی شک یا در اعتبار چیزی که در همه مراتب من جمله مرتبه اعلی وجود دارد شک کند، در کلام مرحوم اقای خویی و مرحوم اقای تبریزی امده است که در این موارد هر چند صحیحی نمی تواند به اطلاق خطاب تمسک کند چون گفته شد که لفظ برای مرتبه عالیه وضع شده و مرتبه عالیه بین خصوص واجد شئ مشکوک و یا جامع بین فاقد و واجد مردد است، و با وجود شک در مسمی و شک در صدق ان بر فاقد مشکوک، تمسک به اطلاق ممکن نیست، اما اعمی می تواند تمسک کند. زیرا بنابر اعم، صدق مسمی بالوجدان محرز است و شک در اعتبار امر زائد علی المسمی است.

به نظر می رسد که به قسمت دوم کلام مرحوم نایینی این مناقشه وارد نباشد. زیرا باید با توجه به بیان مرحوم نایینی در قسمت اول اشکال کنیم ، ایشان در قسمت اول فرمود چه صحیحی باشیم و چه اعمی، موضوع له لفظ صلات خصوص مرتبه اعلی است که واجد جمیع اجزاء و شرایط می باشد و استعمال لفظ صلات در بقیه افراد علی نحو الادعاء است. اختلاف بین صحیحی و اعمی در استعمال لفظ در سایر افراد است نه در مرتبه اعلی. وقتی اعمی هم مثل صحیحی ملتزم شد که موضوع له لفظ صلات مرتبه اعلی یعنی صلات واجد جمیع اجزاء و شرایط است، چنانچه به ایه "اقیموا الصلاة" رجوع کند و شک کند که سوره جزئیت دارد یا خیر، نمی تواند تمسک به اطلاق کند. زیرا وقتی اعمی پذیرفته که موضوع له جامع اجزاء و شرایط است به هنگام شک در جزئیت سوره نمی تواند بگوید که عنوان صلات بر فاقد سوره صادق است و فقط شک در تقیید آن به سوره دارم. اعمی هم مثل صحیحی در صدق عنوان و مسمی شک دارد و با شک در صدق عنوان صلات نمی تواند تمسک به اطلاق کند.

بله اگر در مورد خطابی احراز شود که عنوان صلات در جامع اجزاء و شرایط یعنی مرتبه عالیه استعمال نشده است بلکه تنزیل صورت گرفته و مقصود از ان مثلا صلات عن جلوس است، چنانچه در شرطیت یا جزئیت شیئی در همین مرتبه دانیه شک کنیم، اعمی می تواند تمسک به اطلاق کند. زیرا او برای استعمال ادعایی در مراتب دانیه به بیش از اشتراک صورت نیاز ندارد و وقتی اشتراک صورت در مورد فرد فاسد هم وجود داشت، صلات ادعایی صادق است و لذا می تواند تمسک به اطلاق کند. به عنوان مثال در دليل آمده المریض یصلی جالساً که معنای صلات در این خطاب، صلات واجد جمیع اجزاء و شرایط نیست. لذا اگر شک کنیم که جلوس معتبر برای مریض مشروط به انتصاب است یا خیر، صحیحی نمی تواند به اطلاق تمسک کند. زیرا صحیحی برای صدق عنوان صلات در استعمال ادعایی نیازمند اشتراک در اثر است و باید به حسب نظر او صلات در عملی استعمال شود که با مرتبه عالیه در اثر مشترک است و برای همین اگر در خصوصیت جلوس معتبر در صلات مریض شک کند، چون نمی داند اگر قید رعایت نشود اشتراک در اثر دارد یا خیر، احراز صدق عنوان صلات نمی کند و در نتیجه نمی تواند تمسک به اطلاق کند.

اما اعمی می گوید صلات در المریض یصلی قائما به لحاظ اشتراک در صورت استعمال شده است و این صلات هم در صلات جلوسی فاقد انتصاب و هم در صلات جلوسی واجد انتصاب با مرتبه عالیه در صورت ظاهری مشترک باشد. وقتی احراز صدق صلات ادعایی بر صلات فاقد انتصاب را کرد، با شک در شرطیت انتصاب می تواند به اطلاق تمسک کند و ان را نفی کند.

در نتیجه نسبت به قسمت دوم کلام مرحوم نایینی نه انچه خود مرحوم نایینی فرموده که ثمره را راسا منتفی دانست تمام است و نه فرمایش مرحوم اقای خویی و تبریزی که فرمودند که ثمره در شک در اخذ شئ در مرتبه اعلی ظاهر می شود ، بلکه باید گفت که ثمره طبق نظر اعمی ها ظاهر می شود ولی در جایی که احراز کنیم لفظ در غیر مرتبه اعلی استعمال شده است.

حال باید دید تصویر جامع علی القول بالصحیح یا علی القول بالاعم ممکن است یا خیر.

مرحوم اخوند فرموده اند که علی القول بالصحیح لا اشکال در وجود جامع و امکان اشاره به ان از راه خواص و اثار جامع. یعنی هرچند ما خود ان جامع را با عنوان تفصیلی‌اش نشناسیم ولی از راه اشتراک در اثر می توان به ان جامع اشاره کرد. زیرا وقتی به ادله شرعیه مراجعه کنیم می بینیم که اثار و خواصی برای نماز بیان شده که این اثار اختصاص به صنف خاصی دون صنف ندارد و در همه مراتب و مصادیق صلات وجود دارند؛ مثلا "ان الصلاة تنهی عن الفحشاء و المنکر" و یا "الصلاة معراج المومن" یا "قربان کل تقی". با توجه به اینکه این اثر بر تمام نمازهای صحیح مترتب می شود مثل نماز حاضر و نماز مسافر و نماز صبح و مغرب و عشاء و نیز نماز ایات و ... ، اشتراک در اثر و ترتب اثر واحد بر این صلوات متعدده کاشف از این است که این صلوات در یک جامع واحدی مشترک هستند که به خاطر اشتراک در ان جامع واحد، دارای این اثر شده اند. زیرا به مقتضای قاعده الواحد وقتی اثر، اثر واحدی بود، موثر در ان هم باید واحد باشد. در نتیجه کشف می کنیم که موثر همان جامع است و افراد به خاطر شرکت در جامع اثر واحد دارند. همین مقدار باعث می شود که بتوانیم از راه اشتراک در اثار، اشاره به جامع کنیم و بگوییم صلات برای آن جامعی وضع شده است که اثر معراج المومن و غیره را دارد. هرچند حدود و ثغور این جامع برای ما مشخص نیست ولی نیاز به شناخت تفصیلی آن نداریم.

 

logo