1400/07/21
بسم الله الرحمن الرحیم
/ حمل شایع و حمل اولی /مختار در علامت دوم
موضوع: مختار در علامت دوم / حمل شایع و حمل اولی /
نظر سوم در علاميت صحت حمل وصحت سلب مختار مرحوم اقای خویی ومرحوم صدر است. در نظریه سوم مرحوم اقای خویی فرموده اند که نه صحت حمل علامت حقیقت است و نه صحت سلب علامت مجاز؛ نه به لحاظ حمل اولی و نه حمل شایع.
ایشان فرموده اند: مساله حمل و سلب مربوط به معانی و مدالیل هستند؛ چراکه در حمل اولی مفهومین باید با هم اتحاد ذاتی داشته باشند ولی با اختلافی در حدّ اجمال و تفصیل مثل الانسان حیوان ناطق که ولو موضوع و محمول در ذات اتحاد دارند اما در اجمال و تفصیل میانشان اختلاف است. زیرا مفهوم انسان مفهوم اندماجی است که جهت اشتراک و امتیاز ان با بقیه افراد حیوان را مشخص نمی کند اما حدّ آن که حیوان ناطق باشد مفهوم تفصیلی است و جهت امتیاز و اشتراک در ان واضح شده است. در حمل شایع هم مفاد حمل اتحاد مفهومین و مدلولین به لحاظ وجود است.
بنابراین در حمل ، مورد نظر این است که دو مفهوم یا با هم اتحاد ذاتی داشته باشند که در حمل اولی اینگونه است یا در خارج متحد باشند که حمل شایع اینچنین است. اما مساله حقیقت و مجاز مربوط به الفاظ است یعنی اگر لفظ فی ما وضع له استعمال شد حقیقت و اگر فی غیر ما وضع له استعمال شد مجاز می باشد و استعمال از شوون لفظ است. با توجه به اینکه مساله حمل و مساله حقیقت و مجاز اجنبی از هم هستند وجهی ندارد که ما بخواهیم از وضعيت یکی از این دو مساله وضعیت مساله دیگر را روشن کنیم.
نظر مختار در علاميت صحت حمل وصحت سلب :
به نظر می رسد حق با مشهور و مرحوم اخوند باشد که هم صحت حمل علامیت برای حقیقت دارد و هم صحت سلب برای مجازیت. منتها علامیت صحت حمل و صحت سلب با همان توضیح و تفصیلی که در کلام مرحوم اخوند امد مبنی بر فرق بین حمل اولی و حمل شایع.
دلیل علامیت صحت سلب برای مجاز همان وجهی است که در کلام محقق عراقی امده مبنی بر اینکه صحت سلب کشف می کند که مفهوم موضوع و محمول با هم اختلاف دارند و در نتیجه این اختلاف مفهومی معلوم می شود که استعمال یکی در موضع دیگری طبعا استعمال مجازی است نه حقیقی چون دو مفهومِ متغایر دارند.
توضیح اینکه چطور صحت سلب کاشف از اختلاف مفهومی دو طرف قضیه است این است که اگر سلب معنای مرتکز از لفظ از معنای مشکوک به حمل اولی صحیح باشد معنایش این است که از نظر ذات با هم تغایر دارند حمل اولی یعنی اتحاد در ذات و سلب ان یعنی تغایر در ذات و وقتی تغایردر ذات داشتند معلوم است که اتحاد در مفهوم ندارند . تغایر در ذات مستلزم تغایر در مفهوم هم هست معنا ندارد که بگوییم ذاتا با هم تغایر دارند اما مفهوما یکی هستند
نسبت به سلب به حمل شایع هم اگر در یک جایی صحیح باشد کشف می کند که معنایی که در ناحیه موضوع قرار داده شده از افراد حقیقی این معنا نیست زیرا فرض این است که صحت سلب به حمل شایع میگوید موضوع و محمول به لحاظ وجود خارجی هم تغایر دارند ، اگر به لحاظ وجود خارجی تغایر وجود داشته باشد تغاير در وجود خارجی مستلزم تغایر ذاتی و مفهومی هم هست. تغایر مفهومی یعنی معنای یکی غیر از دیگری است .
بنابراین انچه در قسمت صحت سلب محقق عراقی فرموده اند که صحت سلب کاشف از اختلاف مفهومین است تمام و اضح است . توضیحی هم که در کلام مرحوم اقای تبریزی امده هم در صحت سلب به حمل اولی و هم صحت سلب به حمل شایع توضیح کاملی است که در صحت سلب به حمل اولی کاشف از مجازیت است چون شئ که از نفسش سلب نمی شود پس با هم تغایر دارند و در شایع هم طبیعی لا یسلب عن فرده فی ای حال . بنابراین اگر سلب به حمل شایع ممکن بود نشان دهنده اين است که معنای مورد نظر از افراد ومصاديق حقيقی معنای لفظ نيست .
در صحت حمل هم به نظر می رسد که مختار مرحوم اخوند تمام است و مناقشاتی که از کلام مرحوم عراقی استفاده می شود و نیزدرکلام مرحوم اقای خویی امده تمام نیست. البته در کلام مرحوم محقق عراقی دو گونه مناقشه مطرح شده یکی حلی و دیگری نقضی.
برای اینکه واضح شود مناقشات تمام نیست باید نکاتی را که در تقریب علامیت صحت حمل در هر دو نوعش دخالت دارد ابتدا بیان شود و بعد به بررسی مناقشات بپردازیم.
نکته اول که در کلام مرحوم اخوند هم به ان اشاره شده این است که مشهور که صحت حمل را علامت حقيقت دانسته اند مراد انها از حمل مجرد حمل معنای لفظ برای معنای مشکوکی که حال ان را می خواهیم کشف کنیم نيست تا فرمایش مرحوم اقای خویی مطرح شودکه صحت حمل ارتباطی به لفظ ندارد. انچه در کلام مرحوم اخوند و مشهور به عنوان علامت قرار داده شده صحت حمل لفظ بما له من المعنی المرتکز المعلوم اجمالا است نه معنا با قطع نظر از لفظ ، قضیه حملیه این است که معنای مشکوک در موضوع قرار بگیرد و لفظ بما له من المعنی در محمول انچه در محمول ملاحظه می شود معنا باطلاقه نیست بلکه معنا بما اینکه از این لفظ مرتکز در ذهن است این معنا بما اینکه معنای مرتکز این لفظ است را محمول قرار دهیم و حمل بر موضوع کنیم نه معنا با قطع نظر از ارتباطش با لفظ. از همان اول هم مرحوم اخوند فرموده بودند که عدم صحت سلب اللفظ بما له من المعنی المرتکز ... . حمل چنین معنایی بر موضوع کاشف از حقیقت است.
نکته دوم در حمل اولی هر چند لازم است که از یک جهت اتحاد و از یک جهت تغاریر وجود داشته باشد و الا حمل معنا ندارد اما جهت تغایری که در حمل اولی وجود دارد جهت تغایر ذاتی نیست اینطور نیست که ذاتا و واقعا موضوع و محمول با هم تغایر داشته باشند . بلکه یا اصلا تغایر واقعی وجود ندارد و تغایر اعتباری است مثل قضیه الانسان بشر و یا اگر هم تغایر واقعی باشد در حد اجمال و تفصیل است نه تغایر کامل ذاتی که بینونت کامل داشته باشد موضوع از محمول.
نکته سوم: کاربرد علامیت حمل شایع با علامیت حمل اولی با هم فرق می کنند. در جایی که اصل معنا مبهم باشد از صحت حمل اولی استفاده می شود اما گر اصل معنا مشخص باشد فی الجمله، و در سعه و ضیق معنا تردید و شک وجود داشته باشد از حمل شایع صناعی استفاده می کنند . مثالش همان کلمه صعید است که معلوم است تراب مصداق ان است ولی نمی دانیم که معنای صعيد مطلق وجه الارض است تا شامل حجر هم بشود یا خصوص تراب است. در این موارد که اصل معنا به صورت فی الجمله مشخص است نه به ملاحظه سعه و ضیق مرحوم اخوند فرموده اند که لفظ را بما له من المعنی المرتکز بر فرد مشکوک حمل می کنیم اگر صحیح بود معلوم می شود که حجر هم از مصادیق حقیقی صعید است. غرض از امتحان کردن حمل شايع و تعيين سعه وضيق هم معلوم است چون اگر حجر فرد حقیقی برای صعید باشد احکامی که بر صعید مترتب شده بر حجر هم بار می شود مثلا تیمم بر سنگ هم صحیح می شود .
نکته چهارم هرچند مرحوم اخوند در علامیت صحت حمل شایع در متن کفایه به صورت مطلق فرمود اگر حمل شایع صحیح باشد کاشف از این است که موضوع فرد حقیقی معنای لفظ است اما در تعلیقه کفایه قید زده اند به جایی که نسبت بین محمول و محمول علیه نسبت کلی و فرد باشد. وگرنه در جایی که نسبت تساوی یا غیر تساوی باشد حمل شایع چنین کشفی ندارد.
با توجه به نکات چهارگانه ای که در تقریب علامیت صحت حمل دخالت دارد باید اشکالات را بررسی کرد
در حمل اولی توضیح مرحوم اخوند و مشهور این بود که صحت حمل لفظ بما له من المعنی المرتکز کاشف از حقیقت بودن معنای مشکوک برای این لفظ است مناقشه مرحوم عراقی این بود که مدار در حمل اولی اتحاد در ذات است ولو با اختلاف در مفهوم اما مدار در استعمال حقیقی اتحاد مفهومی بود. در حمل اولی مدار اتحاد در ذات اما در مفهوم که اتحاد لازم نبود اما در استعمال حقیقی مدار اتحاد در مفهوم است و از آنجا که ملاک در هر باب غیر از ملاک در باب دیگر است نمی توانیم صحت حمل را کاشف از حقیقت بودن بگیریم. جواب این است که مدار در حمل اولی اتحاد در ذات است و از نظر مفهومی لازم نیست که اتحاد در مفهوم داشته باشند بلکه اختلاف در مفهوم است اما ان اختلاف در مفهوم که در حمل اولی وجود دارد و شرط صحت حمل اولی است اختلاف در اجمال و تفصیل یا اختلاف بالاعتبار است ولی در بقیه جهات اختلاف ندارند. لذا اگر حمل اولی را بخواهیم به عنوان علامت قرار دهیم مرحوم اخوند در کجا علامت قرار می دهد در جایی که اختلاف به اجمال وتفصیل هم نباشد( که نوع موارد کاربرد اين علامت اين چنين است ) صحت حمل در اين موارد نشان می دهد که مفهومی که در ناحیه موضوع وجود دارد با مفهومی که در محمول وجود دارد از جميع جهات متحد هستند ، بلکه نسبت به مواردی هم که اختلاف به اجمال وتفصيل وجود داشته باشد مثل الانسان حيوان ناطق صحت حمل نشان دهنده اين است که موضوع ومحمول در ذات مفهوم واز جهات ديگر (غير از اجمال وتفصيل ) باهم متحد هستند چون اختلاف اجمال وتفصیل اختلاف ذاتی بین دو مفهوم نیست.
اما مناقشه مرحوم اقای خویی که فرمودند حمل چه اولی و چه شایع مربوط به معانی ومداليل است ، وحقيقت و مجاز مربوط به الفاظ است پس در حمل اولی نمی توانیم صحت حمل را کاشف از حقیقت بگیریم چون بیگانه از باب حقیقت و مجاز است ، با همان نکته اول که در کلام مرحوم اخوند ذکر شده بود جواب داده می شود . به نظر مرحوم اخوند و مشهور که صحت حمل را علامت قرار میدهند صحت حمل لفظ بما له من المعنی المرتکز بر معنای مشکوک را علامت می دانند معنایی که مرتکز در ذهن است اگر بخواهد بر معنای مشکوک حمل شود و اين حمل صحیح باشد علامت برای حقیقت است. در صورتی باب حمل اجنبی از باب استعمال می شود که معنی بما اینکه مرتکز از لفظ است اخذ نشود اما در علامیت صحت حمل این خصوصیت اخذ شده است. بله باب الحمل فی حد نفسه با قطع نظر از اینکه محمول معنای خاصی باشد اجنبی از باب استعمال وباب حقيقت ومجاز است اما به ملاحظه ان دیگر اجنبی نیست و کاشفیت نسبت به حقیقت بودن را دارد . اگر لفظ ماء بما له من المعنی المرتکز حمل بر مایع سیال شد نشان می دهد که موضو ع له لفظ همان مایع سیال است.
اما در مورد حمل شایع با توضیح داده شده که کاربرد ان در جایی است که معنای لفظ فی الجمله مشخص بوده اما سعه و ضیق معنا برای ما مشخص نیست در این موارد حمل شایع با در نظر گرفتن اینکه مقصود از صحت حمل صحت مطلق حمل نیست بلکه حملی است که در ناحیه محمول معنا را بما انه مرتکز من هذا اللفظ در نظر می گیریم. با توجه به این مطلب و در نظر گرفتن مورد کاربرد ان معلوم می شود مناقشاتی که در کلمات محقق عراقی ذکر شده چه مناقشه حلی و چه نقضی وارد نیست و مناقشه ای هم که در کلام مرحوم اقای خویی ذکر شده تمام نیست .
چون محقق عراقی فرموده بودند که در حمل شایع تمام الملاک این است که دو طرف اتحاد در وجود دارند یا خیر حتی از نظر ذاتی اتحاد لزوم ندارد اگر اختلاف در ذات هم باشد باز حمل شايع صحیح است فضلا از اختلاف در مفهوم . جواب این است که کاربرد حمل شایع در جایی بود که سعه و ضیق معنا محل تردید است و همان نکته ای که در کلام مرحوم اخوند امده که مورد نظر حمل لفظ بما له من المعنی المرتکز است و ان را محمول قرار می دهیم با توجه به این نکته اگر دیدیم که لفظ بما له من المعنی المرتکز بر معنایی حمل شد به حمل شایع نشان می دهد که از افراد حقیقی این محمول است چون اگر از افراد حقیقی مفهوم نبود معنای مرتکز از لفظ قابل حمل بر ان نبود . این حمل نشان میدهد که این فرد فرد حقیقی است و لذا اثار ان بار می شود . مناقشه نقضی مرحوم عراقی هم وارد نیست . موارد نقض محل کاربرد علامیت حمل شایع نبود. مورد علامیت حمل شایع جایی است که معنای لفظ فی الجمله مشخص باشد و رابطه بین محمول قضیه و موضوع رابطه کلی و فرد باشد نه موارد تساوی موضوع و محمول يا نسبت های ديگر. بله اگر کسی مطلق حمل شایع صناعی را علامت قرار می داد نقض وارد بود اما مرحوم اخوند بصورت مقید بیان کردند .
مناقشه مرحوم اقای خویی هم تمام نیست . با توجه به اینکه مقصود حمل معنا به نحو مطلق نیست بلکه حمل معنایی است که از لفظ مرتکز است ، حمل شایع صناعی با اين خصوصيت اجنبی از باب استعمال نیست بلکه مناسب با ان است و لذا می تواند کاشف از وضعيت آن قرار بگیرد.