« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد حسین شوپایی

1404/02/16

بسم الله الرحمن الرحیم

اعتبار الستر فی انواع الصلوات و فی بعض الوظائف المقرّرة

 

موضوع: اعتبار الستر فی انواع الصلوات و فی بعض الوظائف المقرّرة

0.0.1- مطلب اول: شرطیت ستر در انواع نماز (واجب و مستحب)

«لا فرق فی وجوب الستر و شرطیته بین انواع الصلوات الواجبة و المستحبة...»

مرحوم سید در مطلب اول فرموده‌اند که در شرطیت ستر برای نماز، بین انواع نماز، اعم از واجب و مستحب، فرقی نیست. همان‌طور که در نمازهای یومیه (فرائض یومیه) ستر شرطیت دارد، چه ستر برای مرد که ستر عورتین است و چه ستر برای زن که ستر جمیع بدن الا وجه و کفین می‌باشد، در فرائض دیگر و نمازهای واجبه دیگر مانند نماز آیات، نماز طواف، و نماز عیدین (که در زمان حضور معصوم عليه السلام واجب است) ، ستر شرطیت دارد. همچنین در نمازهای مستحبی به انواع مختلفی که وجود دارد، شرطیت ستر در آنجا نیز ثابت است.

دلیل: دلیل بر این مطلب آن است که دلیلی که ستر را برای نماز شرط قرار داده، عنوانی که در آن ذکر شده، عنوان «صلاة» است. عنوان «صلاة» مطلق است و قید نماز فریضه یا فریضه یومیه در آن اخذ نشده است. این عنوان «مطلق الصلاة» همان‌طور که بر فرائض یومیه صدق می‌کند، بر بقیه نمازهای واجبه و نمازهای مستحبه نیز صدق می‌کند. بنابراین، دلیل شرطیت ستر شامل همه این موارد می‌شود.

0.0.2- مطلب دوم: شرطیت ستر در قضای اجزاء فراموش شده (منسیّه) نماز

«و یجب ایضاً فی توابع الصلاة من قضاء الاجزاء المنسیة دون سجود السهو، بل سجدتی السهو علی الاحوط...»

مطلب دوم مربوط به قضای اجزاء فراموش شده نماز است. اگر کسی جزئی از اجزاء نماز را در محل خودش انجام نداد و بر او لازم شد که بعد از تسلیم و قبل از اینکه از حالت نماز خارج شود، آن جزء را انجام دهد (مانند اینکه یک سجده از رکعت اول را فراموش کرده و بعد از وارد شدن در رکن رکعت بعدی متوجه شده است)، در این صورت باید آن جزء فراموش شده را قضا کند.

مرحوم سید فرموده‌اند در قضای اجزاء منسیّه نماز نیز ستر شرطیت دارد.

ادله:

وجه اول: وحدت ماهیت جزء اصلی و جزء مقضی: اجزاء منسیّه‌ای که بعد از تسلیم قضا می‌شوند، نفس همان اجزاء نمازی هستند. فقط اختلاف در مکان اتیان (انجام دادن) است. جایگاه اصلی سجده دوم رکعت دوم، بعد از سجده اول و قبل از قیام به رکعت سوم بوده که شخص فراموش کرده است. این سجده‌ای که بعد از تسلیم قضا می‌کند، همان سجده‌ای است که در نماز به عنوان جزء نماز بوده است. خب، برای انجام دادن سجده اصلی نماز (سجده دوم)، آیا ستر شرطیت داشت یا نداشت؟ شرطیت داشت. آن دلیلی که می‌گوید زن باید با خمار (پوشش سر) نماز بخواند (تُصَلِّی الْمَرْأَةُ بِالْخِمَارِ) یا مرد با ستر عورت باید نماز بخواند، آن دلیل اقتضا دارد که شخص در حال اتیان تمام اجزاء، ساتر بدن یا ساتر عورتین باشد. آن دلیل، شرطیت ستر را در این سجده دوم در جایگاه اصلی‌اش دلالت دارد. با توجه به اینکه قضای سجده (سجده مقضیّه) هم نفس همان جزء است، پس وقتی دلیل اصلی، شرطیت را در آن حال دلالت کرد، و این هم که نفس آن است، از ضم این مطلب به دلیل شرطیت، استفاده می‌شود که در حال قضای اجزاء منسیّه هم لازم است که شخص ساتر باشد، چون این غیر از دیگری نیست.

وجه دوم: لزوم مطابقت قضا با مقضی در کیفیت (به استناد ادله قضا): حتی اگر فرض شود که این سجده‌ای که قضا می‌شود (مثلاً سجده دوم رکعت اول که در محلش انجام نشده و الان باید قضا شود) ، امر به اتیان آن بعد از تسلیم، یک امر مستقلی هم باشد و این سجده، نفس آن سجده مأمورٌبه در محل اصلی هم نباشد، در ادله قضا آمده است که آنچه فوت شده و باید قضا شود، به همان کیفیتی که اصل عمل در وقت و در محل مقرر باید انجام می‌شد، الان هم به همان کیفیت باید انجام شود. در مورد قضا هم به همان کیفیت باید انجام بشود. خب، اینجا دلیل دلالت کرده است بر اینکه سجده ثانیه را شما قضا بکن. این سجده ثانیه از جهت کیفیت اتیان، چطور انجام شود ؟ در حال اتیان آن چه اموری رعایت شود ؟ همه این‌ها مثل همان حالی است که سجده در محل اصلی‌اش وجود داشت.

در دلیل قضا، چنین خصوصیتی اخذ شده است که باید مقضی (عمل فوت شده) و قضا (عمل جبرانی) مطابق باشند. در کلام مرحوم آقای حکیم، دلیلی که آورده‌اند این دلیل دوم است. فرموده‌اند: «لِاعْتِبَارِ الْمُطَابَقَةِ بَیْنَ الْقَضَاءِ وَ الْمَقْضِیِّ فِی جَمِیعِ الْخُصُوصِیَّاتِ» (به دلیل معتبر بودن مطابقت میان قضا و مقضی در تمام خصوصیات).

وجوب قضا، اگر تکلیف مستقلی باشد و نفس همان تکلیف اول هم نباشد، در خود دلیل قضا آمده است که شما که می‌خواهید قضا بکنید، آن عمل فوت شده‌ای که از شما فوت شده، به هر نحوی که فوت شده، شما در مقام قضا کردن باید خصوصیات آن را رعایت بکنید. فقط از جهت وقت، این غیر آن است. والا از نظر بقیه خصوصیات، این عمل قضا مطابق با همان مقضی باید باشد.

این وجه دوم هم استناد دارد به بعضی از روایات که در باب قضا وارد شده است. در صحیحه زراره در باب شش از ابواب قضاء الصلوات، حدیث اول آن باب:

«قَالَ: قُلْتُ: رَجُلٌ فَاتَتْهُ صَلَاةٌ مِنْ صَلَاةِ السَّفَرِ فَذَكَرَهَا فِي الْحَضَرِ؟ قَالَ: يَقْضِي مَا فَاتَهُ كَمَا فَاتَهُ.»

(راوی می‌گوید: عرض کردم: مردی نمازی از نمازهای سفر از او فوت شده و در حضر به یادش آمده است؟ حضرت فرمود: آنچه را فوت کرده، همانگونه که فوت کرده قضا کند.)

در این روایت، امام علیه السلام فرمود آنچه که فوت شده، در مقام قضا باید به همان کیفیتی که فوت شده و لازم بود انجام دادنش، همان خصوصیات در قضا باید رعایت بشه. در ادامه روایت هم توضیح داده‌اند اگر نمازدر حضر فوت شده (یعنی چهار رکعتی فوت شده)، شما در مقام قضا باید چهار رکعتی قضا بکنید، ولو قضا کردن شما در سفر باشد. یا اگر آنچه که فوت شده در زمان فوت دو رکعتی بوده (در سفر نماز شما فوت شده)،و شما می‌خواهید آن نماز فوت شده در سفر را قضا بکنید، باید دو رکعتی قضا بکنید، ولو در وقتی به خانه تان رفتید و در حضر قرار گرفتید آن را قضا می کنيد .

0.0.3- مطلب سوم: شرطیت ستر در سجده سهو

در مورد سجده سهو، مرحوم سید فرموده‌اند:

بل سجدتی السهو علی الاحوط...»

در دو سجده سهو هم ستر، شرطیت دارد. (این را به نحو احتیاط فرموده‌اند، نه فتوای قطعی).

ادله و وجوه مطرح شده برای شرطیت ستر در سجده سهو:

وجه اول: تبعیت و تتمیم صلات: سجده سهو از توابع صلات است، متمم صلات است، جابر نقص واقع در آن صلات معیّن است. با توجه به اینکه شأن سجده سهو، جابر بودن و تدارک کننده نسبت به آن نقص است، آن شرایطی که در مجبور (صلاتی که نقص در آن واقع شده) معتبر است، آن شرایط هم باید در حال انجام دادن جابر (سجده سهو) رعایت شود .

وجه دوم:دو سجده سهو همان سجده صلاتی هستند: اینکه شارع در موارد نقص صلات از جهت تکلم يا غير آن امر به دو سجده به کيفيت خاص کرده است ،ظاهر اين است که اين سجده ها همان سجده صلاتی هستند که ستر برای آن شرطيت دارد لذا يعتبر فيهما ما اعتبر در سجده صلاتی .

وجه سوم : اتصال به صلات و عدم انفصال: اينکه در روايات ( باب 5 از ابواب الخلل الواقع في الصلاة) امر شده است که سجده سهو بعد از تسلیم و قبل از کلام انجام شود («سَجْدَتَا السَّهْوِ بَعْدَ التَّسْلِيمِ وَ قَبْلَ الْکَلَامِ»). ظاهر در این است که دو سجده سهو از توابع صلات است و حکم اجزاء صلات را دارد و بايد شرائط صلات و اجزاء صلات در آن رعايت شود .

پاسخ به وجوه فوق و نظر مخالفین (عدم شرطیت ستر):

پاسخ به وجه اول : صرف اینکه سجده سهو جابر نقص در صلات است یا موجب ارغام انف شیطان است، اقتضا نمی‌کند که معتبر باشد در این سجده سهو، آنچه در خود صلات (که مجبور است) معتبر است .

پاسخ به وجه دوم : ولو از جهت صورت، دو سجده سهو مثل سجده صلاتی هستند ، ولی عمل مستقلی هستند که عنوان صلات و جزء صلاتی برآنها منطبق نمی شود ، صرف مشابهت در صورت باعث نمی شود که احکام و آثار صلات و جزء صلاتی بر آنها مترتب شود.

پاسخ به وجه سوم :

مرحوم نايينی در کتاب الصلاة (جلد2ص356 ) فرموده اند : « هذا مجرد استحسان لا اعتبار به» . چون نهايت چيزی که از اين روايات استفاده می شود وجوب مبادرت و فوريت انجام دو سجده بعد از سلام و قبل از انجام دادن کار ديگر است ، اما اينکه حکم اجزاء صلات را دارد و بايد شرائط صلات در آن رعايت شود از اين روايات بدست نمی آيد و لذا مرحوم سيد در مبحث خلل فرموده اند ترک دو سجده سهو موجب بطلان صلات نمی شود.

و از آنجا که دو سجده سهو عمل مستقلی است ، و در این عمل مستقل، دلیل بر اعتبار ستر نداريم اگر در شرطیت ستر در این عمل مستقل شک کردیم، نوبت می‌رسد به اصل عملی. اصل عملی هم اقتضای عدم شرطیت را می‌کند (برائت از شرطیت).

برهمین اساس عده‌ای از اعلام فرموده‌اند که ستر در سجده سهو شرطیت ندارد برخلاف آنچه مرحوم سید در مسأله مشی کرده اند که رعايت ستر را احوط لزومی دانسته اند .

0.0.4- مطلب چهارم: عدم شرطیت ستر در نماز میت (صلاة جنازه)

مرحوم سید فرموده‌اند

«نعم لا یجب فی صلاة الجنازة و ان کان هو الاحوط فیها ایضاً،

در نماز میت (صلاة جنازه)، ستر معتبر نیست و شرطیت ندارد، «وَ إِنْ كَانَ هُوَ الْأَحْوَطُ فِيهَا أَيْضاً» (و اگرچه آن در آن نیز احوط است). یعنی احتیاط مستحب است.

دلیل:

دلیل بر این مدعای مرحوم سید این است که نماز بر میت، نماز نیست حقیقتاً. مجرد تکبیر و تسبیح و تحلیل و تحمید است. در روایت یونس بن یعقوب آمده: «إِنَّمَا هُوَ تَكْبِيرٌ وَ تَسْبِيحٌ وَ تَحْمِيدٌ وَ تَهْلِيلٌ» (همانا آن فقط تکبیر و تسبیح و تحمید و تهلیل است). چون نماز نیست، آن ادله شرطیت ستر برای "صلاة" شامل این نمی‌شود. وضو در نماز شرطیت دارد، اما صلاة علی الجنازه نماز نیست، لذا وضو هم شرطیت ندارد.

آن شرایط از ستر و وضو و غیر اینها، مال عنوان "صلاة" است. در صلاة علی الجنازه چون صلات نیست، از راه ادله شرطيت ستر در صلات نمی‌توانیم شرطیت را در اینجا احراز بکنیم. در صلاة علی الجنازه، اگر خصوصیتی و امری به عنوان شرط معتبر باشد، باید به دلیل خاص باشد. (مثل استقبال قبله و امثال اینها که به دلیل خاص در صلاة علی الجنازه ذکر شده است). ولی اگر این دلیل خاص نبود، ما بودیم و مطلقات امر به صلاة علی الجنازة ، مقتضای آن اطلاقات عدم شرطيت است ، اگر از اطلاق هم قطع نظر کنيم مقتضای اصل عملی عدم شرطيت است .

0.0.5- مطلب پنجم و ششم: عدم شرطیت ستر در سجده تلاوت و سجده شکر

و کذا لا یجب فی سجدة التلاوة و سجدة الشکر.»

در سجده تلاوت واجبه (برای قرائت آیه سجده‌دار) و سجده شکر (که مستحب است)، ستر شرطیت ندارد.

دلیل:

اینها یک عمل مستقلی هستند غیر از عنوان "صلاة". نه نفس الصلاة هستند، نه جزء صلات هستند. عمل مستقل هستند و آن ادله شرطیت ستر برای "صلاة" اینها را نمی‌گیرد. خود اطلاق امر به سجده (بعد از قرائت آیه سجده‌دار یا امر به سجده شکر)، خود اطلاق، نافی شرطیت ستر است. اگر از این اطلاق هم رفع ید بکنیم و غض نظر بکنیم، در مرحله بعد نوبت به اصل عملی می‌رسد. شک در شرطیت داریم، مقتضای دلیل برائت در موارد دوران امر بین اقل و اکثر ارتباطی، این است که شرطیت وجود نداشته باشد.

 

logo