1404/01/23
بسم الله الرحمن الرحیم
حکم صلاة الامة اذا اعتقت فی الاثناء
موضوع: حکم صلاة الامة اذا اعتقت فی الاثناء
تتمه ای از مطالب سابق:
در جلسات گذشته، در نسبت بین مفهوم صحیحه یونس بن یعقوب[1] با مفهوم صحیحه محمد بن مسلم[2] گفته شد که در نظر بدوی نسبت بین این دو دلیل عموم من وجه است ولی بعد از تامل و با ملاحظه اینکه امه ی مبعضه قابل اخراک از مفهوم صحیحه محمد بن مسلم نیست، معلوم می شود که نسبت بین این دو دلیل عموم و خصوص مطلق است.
اما به نظر می رسد این مطلب تمام نیست. حتی به ملاحظه نظر اول نیز نسبت بین این دو دلیل عموم و خصوص مطلق است. زیرا مفهوم روایت محمد بن مسلم این است که اگر مکاتبه، مطلقه باشد وجوب ستر دارد و نسبت این مفاد با مفهوم صحیحه یونس بن یعقوب عموم و خصوص مطلق است زیرا در منطوق صحیحه یونس بن یعقوب وجوب ستر اختصاص به حره دارد و مفهومش این است که غیر حره وجوب ستر ندارد خواه امه باشد خواه امه نباشد (مثلا گفته شود مبعضه نه امه است نه حره). توضیح آنکه:
موضوع حکم در مفهوم صحیحه محمد بن مسلم مکاتبه مطلقه است و مکاتبه مطلقه حتی اگر اطلاق داشته باشد و اعم از کسی باشد که هیچ قسمتی از مال الکتابه را پرداخت نکرده باشد و کسی که پرداخت کرده باشد، باز نسبت به صحیحه یونس بن یعقوب اخص است زیرا موضوع مفهوم این صحیحه مطلق غیر حره است.
در نتیجه نسبت این دو روایت عموم و خصوص مطلق است و مقتضای جمع، تقیید مفهوم صحیحه یونس بن یعقوب بوسیله مفهوم صحیحه محمد بن مسلم است.
ادامه جهت پنجم
0.0.0.1- بررسی صورت اول:
اگر کنیر در اثنا آزاد بشود و علم به آن نیز پیدا کند ولی بعد از آزادی، هیچ قسمتی از نماز او بدون پوشش نبوده است. مثلا رکعت سوم آزاد شده است ولی از رکعت دوم خود را پوشانده باشد.
مرحوم سید در این صورت حکم به صحت نماز شخص کرده است. دلیل آن نیز همان طور که مرحوم آقای خویی فرموده اند این است که شخص در همه نمازش به وظیفه ی فعلی خود عمل نموده است. در آن قسمت از نماز که ستر رأس نداشت چون امه بود ستر رأس بر او واجب نبود ، آن قسمتی از نماز را که در حال آزادی انجام داد در آن قسمت ستر رأس را رعايت کرده است ،پس در هيچ يک از اجزاء و حالات نماز نقص و خللی اتفاق نيفتاد .
اما چطور همه نماز اين زن بر طبق وظيفه فعلی او واجد اجزاء و شرائط می باشد ، سرّش اين است که مستفاد از دلیلی که بر وجوب استفاده از خمار برای زن آزاده در نماز دلالت دارد، این است که زن آزاده هنگام ادای نماز در حال حره بودن، ملزم به پوشاندن سر است. مفاد روایتی که تصریح میکند کنیز میتواند با سرِ آشکار نماز بخواند، بیانگر آن است که کنیز مادامی که در وضعیت بردگی قرار دارد، تکلیفی در پوشاندن سر ندارد.
با توجه به اینکه مستفاد از دلیل حکم حره و امه این چنین است که مقید به حره و امه بودن است، لذا مکلف به لحاظ هردو حال خود به وظیفه فعلی خود عمل کرده است. یعنی در حال بردگی وظیفه فعلی اش عدم لزوم ستر بوده است و در حال حریت وظیفه فعلی اش لزوم ستر و او به هر دو وظیفه خود عمل نموده است.
مرحوم آقای داماد به اين دليل دو اشکال کرده است که هيچ يک از آن دو اشکال وارد نيست .
اشکال اول آقای داماد به دلیل فوق:
ممکن است گفته شود این مورد از موارد تعارض اخبار است. زیرا ظاهر روایاتی که در مورد امه وارد شده است این است که امه می تواند در جمیع نمازی که شروع کرده است ستر راس نداشته باشد. ظاهر روایات حره نیز دال بر این است که زن حره باید در جمیع نمازش ستر شعر و راس کند.
با توجه به مطلب فوق امه ای که در اثنای نماز آزاده شده است، مشمول هر دو دلیل می شود. زیرا وقتی زن در اثنای نماز حره شد، دلیل وجوب ستر بر حره به او می گوید باید نمازی بخوانی که جمیع اجزا نمازت با ستر باشد و از طرف دیگر دلیل حکم امه می گوید می توانی تمام نمازت را مکشوفه الراس انجام دهی. لذا این دو دلیل نسبت به این شخص تعارض می کنند.
بعد از تعارض به روایاتی مراجعه می شود که به نحو مطلق حکم به لزوم ستر بر زن کرده اند. نتیجه اینکه نماز این زن باطل است.
پاسخ استاد به اشکال اول:
در روایاتی که درباره کنیزان وارد شده و بر عدم لزوم پوشاندن سر برای آنان دلالت دارد، حکم منوط به عنوان «کنیز بودن» است. در حالی که این زن در میانه امر، از عنوان «کنیز» خارج شده و در زمره زنان آزاد قرار گرفته است. باید توجه داشت که مفاد روایات وارد در کنیز این نیست که شخص اگر در حال کنیز بودن وارد نماز شد، می تواند نماز خود را تا پایان مکشوفة الراس بخواند ولو در اثنای نماز حره شده باشد. کما اینکه از کلمات شیخ طوسی در کتاب خلاف بر می آید که چنین استظهاری از روایات وارد درکنیز داشته اند و فرموده اند اگر امه در اثنای صلاة آزاد بشود می تواند مکشوفة الراس نماز را تا پایان بخواند بلکه مفاد آن روايات اين است که امه مادامی که امه است می تواند نمازش را بدون ستر رأس بخواند .
روایات دسته دوم که درباره زنان آزاد (حره) وارد شدهاند نیز مانند روایات وارد در مورد کنیز است. یعنی دلیل وجوب پوشش برای زن آزاد وابسته به عنوان «حره بودن» است. در حالی که این زن پیش از آزادی، تحت این عنوان قرار نگرفته ، بلکه فقط در دو رکعت آخر نماز (مثلا) تحت اين عنوان قرار گرفته ، بنابراین فقط در دو رکعت آخر نماز بايد پوشش مخصوص زنان آزاد را رعايت کند .
به بیان دیگر، روایاتی که درباره زنان آزاد و کنیزان وارد شدهاند، مشابه روایاتی هستند که درباره نماز مسافر و حاضر آمدهاند. هنگامی که گفته میشود مسافر باید نماز خود را شکسته بخواند، این حکم مشروط به وضعیت «مسافر بودن» او است؛ یعنی در حالی که در سفر قرار دارد، باید نماز را بهصورت شکسته ادا کند و اگر در وقت اتيان نماز در حضر است بايد نمازش را تمام بخواند .
اشکال دوم محقق داماد:
ظاهر از امه در جایی که گفته می شود امه می تواند نماز را با کشف راس بخواند و ظاهر از لفظ حره که گفته شده است باید ستر راس کند، امه و حره ای است که در جمیع نمازش امه و حره باشد . با توجه به این مفاد، کنیزی که در اثنای نماز آزاد شود، مشمول هیچیک از این دو دسته روایات نیست؛ زیرا وضعیت او طی نماز تغییر کرده و از عنوان امه خارج شده است. از آنجا که چنین فردی تحت هیچیک از این دو حکم خاص قرار نمیگیرد، لازم است به مطلقاتی رجوع شود که بر وجوب پوشش سر در تمامی زنان دلالت دارد، بیآنکه وابسته به وضعیت خاص آزادی یا بردگی آنان باشد و در نبود مطلقات به اصل عملی مراجعه کنيم .
پاسخ استاد:
هر یک از دو دسته روایات بر ثبوت حکم برای امه یا حره از حیث امه بودن یا حره بودن آنان دلالت دارند؛ یعنی هر جا که یکی از این دو عنوان محقق شود، حکم مختص به آن نیز جاری میشود ، آنچه در روايات امه آمده اين است که بر امه ستر رأس در نماز لازم نيست اين عنوان همانطور بر امة مملوک در تمام صدق می کند بر امه ای که در دو رکعت اول نماز مملوک است و در بقيه نماز آزاد می شود هم صدق می کند و همينطور دليل وجوب ستر بر حرّه ، بنابر اين اين زن در دو رکعت اول نماز مشمول دليل حکم امه است و در دو رکعت آخر نماز مشمول دليل حکم حرّه .
اشکال: اینگونه افراد، موارد نادری هستند و اطلاقات از اين موارد انصراف دارند و شامل آنان نمی شود.
پاسخ: هیچ وجهی برای انصراف و اختصاص وجود ندارد و اکر انصرافی وجود داشته باشد بدوی است و بعد از تأمل باقی نمی ماند.
در نتیجه آنچه در کلام مرحوم سید آمده است و محشین عروه نیز تایید کرده اند، در صورت اول تمام است.
0.0.0.2- صورت دوم:
بل و إن تخلّل زمان إذا بادرت إلى ستررأسها للباقي من صلاتها بلا فعل مناف
اگر بین زمان علم و زمان ستر راس، زمانی متخلل بشود ولی زن بدون تاخیر و ارتکاب فعل منافی اقدام به ستر راس کند. مثلا روسری در نزديکی او بوده است و بعد از آزادی بلافاصله سر را پوشانده است.
در این صورت نیز مرحوم سید حکم به صحت صلاة نموده اند.
در جواهر نیز در حکم به صحت این نماز ادعای عدم خلاف شده است اما کثیری از محشین عروه به این قسمت عروه تعلیقه زده اند. برخی فرموده اند حکم به صحت نماز در این صورت محل اشکال است یعنی بنابر احتیاط واجب زن باید نماز را تمام کند و بعد از آن اعاده کند. مانند مرحوم سید اصفهانی، مرحوم امام، آقای حائری، آقای گلپایگانی، آقای حکیم و آقای خوانساری.
برخی از محشین نیز در این صورت دوم فتوای به بطلان داده اند. مانند آقای بروجردی، آقای خویی
قول معروف در این صورت دوم، قول به صحت نماز است. صاحب جواهر نیز ادعای عدم خلاف نموده اند و مخالف در مساله را ابن ادریس می دانند:
يؤيد الصحة في المقام عدم الخلاف فيها فيما أجد إلا ما حكاه في كشف اللثام عن ابن إدريس من البطلان، بناء على أن انكشاف العورة كالحدث فيها، (صاحب جواهر)[3]
البته در ادامه فرموده اند آنچه کشف اللثام از ابن ادريس حکايت کرده است با آنچه از ابن ادریس در سرائر حکايت شده است تفاوت دارد:
مع أن المحكي عن سرائره خلاف ذلك، قال:
«إن بلغت الصبية بغير الحيض وجب عليها ستر رأسها و تغطيته مع قدرتها على ذلك، و كذلك حكم الأمة إذا أعتقت في خلال الصلاة» إلى آخره (صاحب جواهر)[4]
توضیح آنکه:
مرحوم ابن ادریس در کتاب سرائر ابتدا به حکم صبیهای که در اثنای نماز بالغ میشود پرداخته و بیان کردهاند: «در صورتی که قدرت بر ستر رأس داشته باشد، پوشاندن سر لازم است.» سپس حکم امه را مشابه حکم صبیه دانستهاند.
این تشبیه نشان میدهد که در صورت دوم، مرحوم ابن ادریس به صحت نماز امه در صورت دوم معتقد بودهاند؛ زیرا در صورت دوم، در زمان کوتاهی که صرف پوشاندن سر میشود، فرد عملاً قدرت بر ستر رأس ندارد. بنابراین، بخشی از نماز که بدون پوشش سر انجام میشود، ستر در آن بخش غیر مقدور است. در نتیجه نمازش صحیح است.
استاد:
هر چند در سرائر حکم مساله معلق به قدرت شده است اما این مساله ناظر به جایی است که شخص اصلا قدرت بر ستر راس نسبت به بقیه نماز نداشته باشد. و این صورت متفاوت است با صورت ثانیه که محل بحث است که شخص قدرت بر ستر راس دارد و فقط در آن متخلل فاقد ستر است.
در نتیجه اينکه کاشف اللثام حکايت کرده است که نظر ابن ادریس بطلان نماز درصورت ثانيه است عبارت سرائر برخلاف آن دلالت ندارد.