« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد حسین شوپایی

1403/10/18

بسم الله الرحمن الرحیم

المراد من العورة التی یجب سترها علی الرجل

 

موضوع: المراد من العورة التی یجب سترها علی الرجل

0.0.1- مطلب دوم؛ مراد از عورت

بیان شده است که بر مرد واجب است در نماز عورت خود را بپوشاند. مساله ای که در اینجا مطرح می شود این است که مراد از عورتی که در نماز باید پوشیده شود چیست؟

مرحوم سید فرموده اند:

و يتفاوت بالنسبة إلى الرجل و المرأة، أمّا الرجل فيجب عليه ستر العورتين، أي القبل من القضيب و البيضتين، و حلقة الدبر لا غير، و إن كان الأحوط ستر العجان، أي ما بين حلقة الدبر إلى أصل القضيب، و أحوط من ذلك ستر ما بين السرّة و الركبة...

آنچه که واجب است پوشاندن قبل و دبر است. و احتیاط مستحبی پوشاندن عجان است و احوط پوشاندن بین زانو تا ناف است.

بررسی مدعای اول مرحوم سید؛

در اینکه مقدار واجبِ ستر همان قبل و دبر است نوع محشین با مرحوم سید همراهی نموده و تعلیقه ای ندارند. دلیل بر اینکه فقط مقدار واجب فقط قبل و دبر است این است که از ادله وجوب ستر در نماز بیش از پوشش عورتین فهمیده نمی شود.

ادله ای مانند اجماع و سیره دلیل لبی هستند و باید به قدر متیقن آنها یعنی قبل و دبر اخذ شود.

برخی ادله نیز در مقام بیان اصل وجوب ستر عورت در نماز بود و متیقن از این ادله نیز لزوم ستر قبل و دبر است.

اما اگر دلیل دال بر اعتبار ستر در نماز ادله ی لفظیه ای باشد که بیان می کرد لباسی که شخص در نماز می پوشد باید ستیر و کثیف باشد باز نمی تواند مدعا را ثابت کند زیرا نهایت چیزی که از این ادله فهمیده می شود این است که لباس باید ساتر باشد اما اینکه چه چیزی را باید بپوشاند در خود دلیل نیامده است. لذا با توجه به اینکه معهود در وظیفه مردان در غیر نماز ستر عورتین است، وقتی در خطاب مربوط به نماز گفته می شود لباس باید ستیر باشد متفاهم از این روایات این می شود که باید ساتر عورت باشد ولو در این روایات عنوان ستر به نحو مطلق ذکر شده است نه خصوص ستر عورت. البته آنچه بیان شد در حد ظهور است و اگر در دلیل دیگری بیان شد که مقدار پوشش باید بیشتر باشد از این ظهور رفع ید می کنیم.

بررسی مدعای دوم؛ احتیاط در ستر عجان

مرحوم سید فرموده است ستر بیش از قبل و دبر لازم نیست هر چند احتیاط مستحب ستر عجان و بین ناف تا زانو است. اما آقای حکیم از محقق کرکی نقل کرده است که:

لما عن حاشية الإرشاد للكركي: «من أن الأولى إلحاق العجان بذلك في وجوب الستر». (حکیم)[1]

آیا دلیلی بر وجوب ستر عجان داریم؟

در ادله ای که بیان شده است اسمی از عجان نیامده است و اگر شک کردیم نیز اصل برائت است. آقای حکیم فرموده است روایاتی که بیان کرده اند بین ناف تا زانو پوشانده شوند سندشان ضعیف است علاوه بر اینکه معارض هستند با روایاتی که تصریح شده است مراد از عورت خصوص قبل و دبر است و غیر از اینها داخل در عورت نیستند.

آقای حکیم علاوه بر مرسله صدوق، روایات زیر را بیان کرده اند:

كمرسل أبي يحي الواسطي:

مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَبِي يَحْيَى الْوَاسِطِيِّ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْمَاضِي ع قَالَ: الْعَوْرَةُ عَوْرَتَانِ‌ الْقُبُلُ وَ الدُّبُرُ فَأَمَّا الدُّبُرُ مَسْتُورٌ بِالْأَلْيَتَيْنِ فَإِذَا سَتَرْتَ الْقَضِيبَ وَ الْبَيْضَتَيْنِ فَقَدْ سَتَرْتَ الْعَوْرَةَ وَ قَالَ فِي رِوَايَةٍ أُخْرَى وَ أَمَّا الدُّبُرُ فَقَدْ سَتَرَتْهُ الْأَلْيَتَانِ وَ أَمَّا الْقُبُلُ فَاسْتُرْهُ بِيَدِكَ.

و خبر محمد بن حكيم عن الصادق (ع):

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَبَّاسِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَكِيمٍ قَالَ الْمِيثَمِيُّ لَا أَعْلَمُهُ إِلَّا قَالَ: رَأَيْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع أَوْ مَنْ رَآهُ مُتَجَرِّداً وَ عَلَى عَوْرَتِهِ ثَوْبٌ فَقَالَ إِنَّ الْفَخِذَ لَيْسَتْ‌ مِنَ‌ الْعَوْرَةِ.

مراد از میثمی، علی بن اسماعیل است. شکی که دراینجا بیان شده است از ناحیه میثمی است. به این معنا که نمی داند محمد بن حکیم خودش امام علیه السلام را دیده است یا اینکه شخص دیگه ای امام علیه السلام را دیده است و حکیم از او گزارش می دهد.

آقای حکیم روایت دیگری نیز از محمد بن حکیم نقل می کند:

في خبر محمد بن حكيم الآخر: «ان الركبة ليست من العورة»[2] (حکیم)[3]

اما همان طور که در تعلیقه مستمسک بیان شده است چنین روایتی در کتب روایی وجود ندارد.

علاوه بر روایات گذشته روایت دیگری نیز توسط مرحوم کلینی بیان شده است:

قَالَ الْكُلَيْنِيُّ وَ قَالَ فِي رِوَايَةٍ أُخْرَى‌ فَأَمَّا الدُّبُرُ فَقَدْ سَتَرَتْه الْأَلْيَتَانِ وَ أَمَّا الْقُبُلُ فَاسْتُرْهُ بِيَدِكَ.

اشکال:

روایاتی که در کلام آقای حکیم بیان شده است سند معتبری ندارند.

آقای خویی:

مضافاً إلى تقييد العورة بالقبل و الدبر في غير واحد من النصوص التي تقدّمت في بحث التخلي[4] فإنّها و إن كانت ضعيفة لكنها كثيرة مستفيضة (خوئی)[5]

این روایات مستفیضه هستند و حداقل صلاحیت تایید را دارند.

استاد:

غیر از این روایات، روایات دیگری نیز داریم که از آنها استفاده می شود منظور از عورت، خصوص قبل و دبر است.

مانند صحیحه علی بن جعفر:

قَالَ‌: وَ سَأَلْتُهُ‌ عَنِ‌ الرَّجُلِ‌ يَكُونُ‌ بِبَطْنِ‌ فَخِذِهِ‌ أَوْ أَلْيَتِهِ‌ الْجُرْحُ‌ هَلْ‌ يَصْلُحُ‌ لِلْمَرْأَةِ‌ أَنْ‌ تَنْظُرَ إِلَيْهِ‌ وَ تُدَاوِيَهُ‌ قَالَ‌ إِذَا لَمْ‌ يَكُنْ‌ عَوْرَةً‌ فَلاَ بَأْسَ‌.

صاحب وسایل این روایت را از کتاب علی بن جعفر نقل می کند زیرا این روایت را به روایت قبل عطف کرده است که در آن از کتاب علی بن جعفر نقل روایت نموده است.

منظور از إِذَا لَمْ‌ يَكُنْ‌ عَوْرَةً‌ فَلاَ بَأْسَ‌ این است که اگر برای مداوا فقط به الیتین و فخذ نگاه کند منعی ندارد. به دو وجه می توان به این روایت استدلال کرد:

الف. آقای خویی:

از این روایت استفاده می شود که نگاه به فخذ مانعی ندارد و آنچه عیب دارد نگاه به قبل و دبر است.

ب. تقریب دوم:

اینکه امام علیه السلام فرموده است اذا لم یکن عورة مشخص می شود که عنوان عورت فقط بر قبل و دبر صادق است و بر فخذ صادق نیست. زیرا هر چند مورد سوال فخذ است امام علیه السلام فرموده اند اگر نگاه به فخذ منحصر باشد و به عورت نگاه نکند مانعی ندارد.

اگر استدلال به این روایت بر اساس تقریب دوم باشد محل اشکال است. زیرا همان طور که آقای تبریزی فرموده اند:

ولو امام علیه السلام عنوان عورت را بر خصوص قبل و دبر اطلاق کرده است اما از آن فهمیده نمی شود که عنوان عورت فقط برای این وضع شده است . به عبارت دیگر استعمال اعم از حقیقت و مجاز است و نشان نمی دهد که عورت برای خصوص قبل و دبر وضع شده است. لذا این روایت در حد تایید است.

استاد:

همان طور که گفته شد دو تقریب برای این روایت وجود دارد و با تقریب اول می توان مدعا را ثابت کرد.

علاوه بر صحیحه علی بن جعفر می توان به عنوان موید به روایات مربوط به سروال هم تمسک کرد. در این روایات امام علیه السلام فرموده اند اگر مرد در سروال نماز بخواند منعی ندارد.

تقریب استدلال:

سروال در نوع موارد زیر ناف را می پوشاند. لذا نشان می دهد که محدوده پوشاندن بدن در نماز بین ناف تا زانو نیست بلکه خصوص عورتین است.

ادله ی دال بر وجوب ستر بیش از قبل و دبر

نسبت به عجان دلیل خاصی وارد نشده است.

نسبت به پوشش بین ناف تا زانو دو دسته است:

الف. روایات مطلق؛ روایات وارد در وحوب ستر در مقابل ناظر محترم

برخی در مورد وجوب ستر در مقابل ناظر محترم است و در مورد نماز نیست. مانند:

     روایت خصال

وَ فِي الْخِصَالِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيٍّ ع فِي حَدِيثِ الْأَرْبَعِمِائَةِ قَالَ: إِذَا تَعَرَّى الرَّجُلُ نَظَرَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ فَطَمِعَ فِيهِ فَاسْتَتِرُوا لَيْسَ‌ لِلرَّجُلِ‌ أَنْ‌ يَكْشِفَ‌ ثِيَابَهُ عَنْ فَخِذَيْهِ وَ يَجْلِسَ بَيْنَ قَوْمٍ.

پیش تر بیان شد که این روایت هر چند از حیث سند صحیح است اما حکم لزومی از آن فهمیده نمی شود.

     روایت حسین بن علوان:

عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ ظَرِيفٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عُلْوَانَ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ ع أَنَّهُ قَالَ: إِذَا زَوَّجَ الرَّجُلُ أَمَتَهُ فَلَا يَنْظُرَنَّ إِلَى عَوْرَتِهَا وَ الْعَوْرَةُ مَا بَيْنَ‌ السُّرَّةِ وَ الرُّكْبَةِ.

در این روایت به نحو قاعده کلی بیان کرده است که عورت بین ناف تا زانو است هر چند مورد روایت امه است.

اشکال:

لكن ذلك ليس تحديداً لمطلق العورة، بل لخصوص عورة النساء السابق ذكرها في كلام الإمام (عليه السلام)، لأنّ‌ المعرّف المكرّر لا يراد بالثاني إلا الأوّل كما مرّ[6] فلا ينبغي الإشكال في جواز النظر إلى ما عدا القبل و الدبر.(خوئی)[7]

همان طور که قبلا بیان شد در این روایت ابتدا عورت زن مطرح شده است و عورتی که بعد از بیان شده است مرادش همان عورت زن است و بیش از آن را شامل نمی شود.

در نتیجه اشکال در این دو روایت صرفا دلالی است حال آنکه آقای حکیم به هر دو اشکال سندی کرده اند.

     روایت بشیر نبال:

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ يَسَارٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عَفَّانَ السَّدُوسِيِّ عَنْ بَشِيرٍ النَّبَّالِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنِ الْحَمَّامِ فَقَالَ تُرِيدُ الْحَمَّامَ‌ فَقُلْتُ نَعَمْ قَالَ فَأَمَرَ بِإِسْخَانِ الْحَمَّامِ ثُمَّ دَخَلَ فَاتَّزَرَ بِإِزَارٍ وَ غَطَّى رُكْبَتَيْهِ وَ سُرَّتَهُ ثُمَّ أَمَرَ صَاحِبَ الْحَمَّامِ فَطَلَى مَا كَانَ خَارِجاً مِنَ الْإِزَارِ ثُمَّ قَالَ اخْرُجْ عَنِّي ثُمَّ طَلَى هُوَ مَا تَحْتَهُ بِيَدِهِ ثُمَّ قَالَ هَكَذَا فَافْعَلْ.

در این روایت بیان شده است که امام علیه السلام بین ناف تا زانو را نوره کشیده اند و به مخاطب فرموده اند محل ازار که بین ناف تا زانو است نباید دیده شود.

پیش تر بیان شد که این روایت اشکال سندی دارد. البته از حیث دلالت هم جای تامل دارد.

ب. روایات وارد در خصوص نماز

آقای خویی فرموده اند در اینجا دو روایت وجود دارد که ممکن است از آنها بدست آید که بین ناف تا زانو باید در نماز پوشانده شود.

     صحیحه رفاعه:

وَ عَنْ‌ أَحْمَدَ بْنِ‌ إِدْرِيسَ‌ عَنْ‌ مُحَمَّدِ بْنِ‌ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ‌ صَفْوَانَ‌ بْنِ‌ يَحْيَى عَنْ‌ رِفَاعَةَ‌ قَالَ‌ حَدَّثَنِي مَنْ‌ سَمِعَ‌ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌[8] : عَنِ‌ الرَّجُلِ‌ يُصَلِّي فِي ثَوْبٍ‌ وَاحِدٍ مُتَّزِراً بِهِ‌ قَالَ‌ لاَ بَأْسَ‌ بِهِ‌ إِذَا رَفَعَهُ‌ إِلَى الثُّنْدُوَتَيْنِ‌[9] .

امام علیه السلام فرموده اند نماز در لباس واحد اشکال ندارد به شرطی که تا پستان را بپوشاند.

بررسی سندی:

آقای خویی به این روایت اشکال سندی کرده است:

أمّا الأوّل فلأنّه و إن كان صحيحاً إلى رفاعة لكنّه يرويها مرسلة. (خوئی)[10]

سند روایت تا رفاعه مانعی ندارد اما رفاعه روایت را مستقیم از امام علیه السلام نقل نکرده است و از کسی که از امام شنیده است نقل روایت می کند. در نتیجه روایت مرسله است.

 


[1] حکیم محسن. مستمسک العروة الوثقی.. ج5، دار التفسير، 1374، ص252
[2] لم أعثر في مظان وجوده في الوسائل و مستدركها و الحدائق نعم هو مذكور في الجواهر و يظهر منها تعدد خبر محمد بن حكيم كما في المتن فراجع ج: ٨ ص١٨٣ طبع النجف الحديث.
[3] حکیم محسن. مستمسک العروة الوثقی.. ج5، دار التفسير، 1374، ص253
[4] شرح العروة ٣٢١:٤.
[5] خوئی سید ابوالقاسم. موسوعة الإمام الخوئي. ج12، مؤسسة إحياء آثار الامام الخوئي، 1418، ص93.
[6] في ص٨٤.
[7] خوئی سید ابوالقاسم. موسوعة الإمام الخوئي. ج12، مؤسسة إحياء آثار الامام الخوئي، 1418، ص93.
[8] اضاف في الأصل هنا (سئل) عن نسخة.
[9] الثندوتان للرجل كالثديين للمرأة... (مجمع البحرين ٣-٢٠).
[10] خوئی سید ابوالقاسم. موسوعة الإمام الخوئي. ج12، مؤسسة إحياء آثار الامام الخوئي، 1418، ص94.
logo