« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد حسین شوپایی

1403/10/17

بسم الله الرحمن الرحیم

ادلة وجوب الستر فی الصلاة

 

موضوع: ادلة وجوب الستر فی الصلاة

در مورد این عبارتِ آقای حکیم دو احتمال داده می شود.

احتمال اول:

این روایات در مورد ستر در حال صلاة وارد نشده اند. بلکه موضوع آنها لزوم پوشش بدن زن در مقابل نامحرم به نحو مطلق است.

اما به نظر می رسد این احتمال صحیح نیست. زیرا در کثیری از روایات وارد شده در این باب بیان شده است که زن باید در نماز این نحو از پوشش را داشته باشد. مانند صحیحه مسلم ( ح1 باب 21 )که در ابتدا وظیفه مرد در نماز را بیان کرده است و بعد از آن به بیان وظیفه زن پرداخته است. در باب 28 نیز روایات متعددی وجود دارد که در مورد پوشش زن در حال نماز است.

احتمال دوم:

آنچه که از این روایات فهمیده می شود وظیفه زن در نماز است. اما این نمی توان مدعا را به نحو مطلق ثابت کند. زیرا مدعا شرطیت ستر برای مصلی در نماز است چه زنان چه مردان. منتها پوشش برای مردان ستر عورتین است و برای زن پوشش تمام بدن است. به نظر می رسد مراد آقای حکیم از عبارت مختص به مورده همین مطلب باشد.

پاسخ به اشکال آقای حکیم:

اولا هر چند موضوع روایت شرطیت پوشش برای زن ها است و متعرض حکم مردان نشده است اما با توجه به اینکه در شرطیت ستر برای نماز احتمال فرق بین زن و مرد در اصل لزوم ستر نمی دهیم یا اگر احتمال فرق هم باشد کسی قائل به فصل بین زن و مرد نشده است، مشخص می شود که دلیل شرطیت ستر برای زن می تواند مدعا را برای شرطیت ستر برای مردان ثابت کند.

ثانیا در بعضی از روایات وارد در این باب علاوه بر وظیفه زنان وظیفه مردان نیز بیان شده است. مانند صحیحه ابن مسلم (حدیث 1 باب 21):

مُحَمَّدُ بْنُ‌ يَعْقُوبَ‌ عَنْ‌ مُحَمَّدِ بْنِ‌ يَحْيَى عَنْ‌ أَحْمَدَ بْنِ‌ مُحَمَّدٍ عَنْ‌ عَلِيِّ‌ بْنِ‌ الْحَكَمِ‌ عَنِ‌ اَلْعَلاَءِ‌ بْنِ‌ رَزِينٍ‌ عَنْ‌ مُحَمَّدِ بْنِ‌ مُسْلِمٍ‌ فِي حَدِيثٍ‌ قَالَ‌: قُلْتُ‌ لِأَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ الرَّجُلُ‌ يُصَلِّي فِي قَمِيصٍ‌ وَاحِدٍ فَقَالَ‌ إِذَا كَانَ‌ كَثِيفاً فَلاَ بَأْسَ‌ بِهِ‌ وَ الْمَرْأَةُ‌ تُصَلِّي فِي الدِّرْعِ‌ وَ الْمِقْنَعَةِ‌ إِذَا كَانَ‌ الدِّرْعُ‌ كَثِيفاً يَعْنِي إِذَا كَانَ‌ سَتِيراً.

هم چنین روایت یونس بن یعقوب:

وَ بِإِسْنَادِهِ‌ عَنْ‌ يُونُسَ‌ بْنِ‌ يَعْقُوبَ‌: أَنَّهُ‌ سَأَلَ‌ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ عَنِ‌ الرَّجُلِ‌ يُصَلِّي فِي ثَوْبٍ‌ وَاحِدٍ قَالَ‌ نَعَمْ‌ قَالَ‌ قُلْتُ‌: فَالْمَرْأَةُ‌ قَالَ‌ لاَ وَ لاَ يَصْلُحُ‌ لِلْحُرَّةِ‌ إِذَا حَاضَتْ (زنی که بالغ شده)‌ إِلاَّ الْخِمَارُ إِلاَّ أَنْ‌ لاَ تَجِدَهُ‌.(حر عاملی)[1]

این روایت را مرحوم صدوق با سندش از یونس بن یعقوب نقل کرده است. سند ایشان به یونس صحیح است زیرا هر چند مشتمل بر حکم بن مسکین است اما با توجه به اینکه وی مروی عنه بزنطی و ابن ابی عمیر است با قاعده توثیق مشایخ ثلاث مشکل سندی مرتفع می شود.

در این روایت حکم زن ها را بیان کرده است اما قبل از آن حکم مردان را بیان نموده و فرموده است مرد ها با یک لباس می توانند نماز بخوانند و لازم نیست مانند زن چند لباس داشته باشند برای پوشاندن بدن و سر.

در نتیجه استدلال به این روایات نیز تمام است و می توان شرطیت ستر در نماز را بوسیله آنها به نحو مطلق ثابت کرد ولو ناظر محترمی نباشد.

بررسی کلام آقای تبریزی در استدلال به روایات نماز عاری

آقای تبریزی نیز مانند آقای خويی به روایات نماز عاری استدلال نموده و فرموده اند:

و وجه الدلالة أنه لو لم يكن ستر العورة شرطا في الصلاة بمقدار الممكن فلا وجه للأمر بالصلاة إيماء، و هذه الموثقة محمولة على صورة عدم وجود الناظر، حيث ورد في صحيحة عبد اللّه بن مسكان، عن أبي جعفر عليه السّلام الأمر بالصلاة قاعدا مع الناظر[2] و نظير الموثقة صحيحة علي بن جعفر، عن أخيه موسى عليهما السّلام (تبریزی)[3]

در جایی که شخص هیچ لباسی ندارد روایات فرموده اند شخص باید ایستاده نماز بخواند ولی رکوع و سجود را ایمائی انجام دهد. در بعضی روایات دیگر نیز فرموده است اگر شخص هیچ لباسی غیر از لباس نجس نداشته باشد در اینجا نیز باید ایستاده و ایمائی نماز بخواند.

اما با توجه به بعضی روایاتی که در این باب وارد شده است نماز ایستاده ی ایمائی مربوط به جایی است که ناظر محترمی نباشد اما اگر ناظر محترم باشد باید جالسا نماز بخواند.

اینکه شخص در حالت اول باید با رکوع و سجود ایمائی نماز بخواند کاشف از این است که ستر عورت لازم است و الا در جایی که ناظر محترمی نیست چه دلیلی دارد که شخص نماز ایمائی بخواند.

صحیحه علی بن جعفر:

مُحَمَّدُ بْنُ‌ الْحَسَنِ‌ بِإِسْنَادِهِ‌ عَنْ‌ مُحَمَّدِ بْنِ‌ عَلِيِّ‌ بْنِ‌ مَحْبُوبٍ‌ عَنِ‌ اَلْعَمْرَكِيِّ‌ الْبُوفَكِيِّ‌ عَنْ‌ عَلِيِّ‌ بْنِ‌ جَعْفَرٍ عَنْ‌ أَخِيهِ‌ مُوسَى عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ قَالَ‌: سَأَلْتُهُ‌ عَنِ‌ الرَّجُلِ‌ قُطِعَ‌ عَلَيْهِ‌ أَوْ غَرِقَ‌ مَتَاعُهُ‌ فَبَقِيَ‌ عُرْيَاناً وَ حَضَرَتِ‌ الصَّلاَةُ‌ كَيْفَ‌ يُصَلِّي قَالَ‌ إِنْ‌ أَصَابَ‌ حَشِيشاً يَسْتُرُ بِهِ‌ عَوْرَتَهُ‌ أَتَمَّ‌ صَلاَتَهُ‌ بِالرُّكُوعِ‌ وَ السُّجُودِ وَ إِنْ‌ لَمْ‌ يُصِبْ‌ شَيْئاً يَسْتُرُ بِهِ‌ عَوْرَتَهُ‌ أَوْمَأَ وَ هُوَ قَائِمٌ‌.(حر عاملی)[4]

این روایت مربوط به جایی است که ناظر محترم باشد زیرا در مقابل این صحیحه، صحیحه ابن مسکان[5] وجود دارد که در آن امام علیه السلام فرموده است اگر ناظر محترمی باشد شخص باید جالسا نماز بخواند و اگر ناظر محترم نباشد ایستاده بخواند. در نتیجه بوسیله این صحیحه، صحیحه علی بن جعفر مقید می شود به جایی که ناظر محترم باشد. هم چنین به همین دلیل موثقه سماعه نیز که فرموده است شخصی که لباسش نجس است عاریا و ایستاده نماز بخواند باید مقید شود به جایی که ناظر محترمی نباشد.

استاد:

هر چند صحیحه علی بن جعفر مختص به وجود ناظر محترم است اما دلیلی که بوسیله آن این صحیحه را مقید بکنیم روایت ابن مسکان نیست. زیرا این روایت به دو نحو نقل شده است و هر دو روایت سندش ضعیف است. در حدیث 3 مرسلا نقل شده است و در حدیث 7 از امام باقر علیه السلام نقل شده است و قبلا بیان شد که ابن مسکان نمی تواند از امام باقر علیه السلام نقل روایت کند.

در نتیجه قرینه بر تقیید ، روایت ابن مسکان نیست. قرینه بر تقیید صحیحه زراره است که در همین باب ذکر شده است:

مُحَمَّدُ بْنُ‌ يَعْقُوبَ‌ عَنْ‌ عَلِيِّ‌ بْنِ‌ إِبْرَاهِيمَ‌ عَنْ‌ أَبِيهِ‌ عَنْ‌ حَمَّادِ بْنِ‌ عِيسَى عَنْ‌ حَرِيزٍ عَنْ‌ زُرَارَةَ‌ قَالَ‌: قُلْتُ‌ لِأَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ رَجُلٌ‌ خَرَجَ‌ مِنْ‌ سَفِينَةٍ‌ عُرْيَاناً أَوْ سُلِبَ‌ ثِيَابُهُ‌ وَ لَمْ‌ يَجِدْ شَيْئاً يُصَلِّي فِيهِ‌ فَقَالَ‌ يُصَلِّي إِيمَاءً‌ وَ إِنْ‌ كَانَتِ‌ امْرَأَةً‌ جَعَلَتْ‌ يَدَهَا عَلَى فَرْجِهَا وَ إِنْ‌ كَانَ‌ رَجُلاً وَضَعَ‌ يَدَهُ‌ عَلَى سَوْأَتِهِ‌ ثُمَّ‌ يَجْلِسَانِ‌ فَيُومِئَانِ‌ إِيمَاءً‌ وَ لاَ يَسْجُدَانِ‌ وَ لاَ يَرْكَعَانِ‌ فَيَبْدُوَ مَا خَلْفَهُمَا[6] ،تَكُونُ‌ صَلاَتُهُمَا إِيمَاءً‌ بِرُءُوسِهِمَا قَالَ‌ وَ إِنْ‌ كَانَا فِي مَاءٍ‌ أَوْ بَحْرٍ لُجِّيٍّ‌ لَمْ‌ يَسْجُدَا عَلَيْهِ‌ وَ مَوْضُوعٌ‌ عَنْهُمَا التَّوَجُّهُ‌ فِيهِ‌ يُومِيَانِ‌ فِي ذَلِكَ‌ إِيمَاءً‌ رَفْعُهُمَا تَوَجُّهٌ‌[7] وَ وَضْعُهُمَا (حر عاملی)[8]

در این روایت امام علیه السلام فرموده است:

إِنْ‌ كَانَ‌ رَجُلاً وَضَعَ‌ يَدَهُ‌ عَلَى سَوْأَتِهِ‌ ثُمَّ‌ يَجْلِسَانِ‌ فَيُومِئَانِ‌ إِيمَاءً‌ وَ لاَ يَسْجُدَانِ‌ وَ لاَ يَرْكَعَانِ‌ فَيَبْدُوَ مَا خَلْفَهُمَا

عبارت یبدوا ما خلفهما نشان می دهد که مورد روایت مربوط به جایی است که ناظر محترمی وجود داشته باشد و در این حالت امام علیه السلام فرموده است شخص نمازش را نشسته بخواند.

علاوه بر روایات پیش گفته روایات دیگری نیز که می توان برای شرطیت ستر به آنها استناد کرد وجود دارد ولی همین طوایف پنج گانه ای که در کلام آقای حکیم بیان شد کفایت می کند.

نتیجه اینکه هم تسالم اصحاب و ارتکاز متشرعه دلیل بر شرطیت ستر در نماز است (ولو جایی که ناظر محترم نباشد) و علاوه بر تسالم و ارتکاز می توان به پاره ای از روایات نیز تمسک کرد.

0.0.1- مطلب دوم؛ مراد از عورت

بیان شده است که بر مرد واجب است در نماز عورت خود را بپوشاند. مساله ای که در اینجا مطرح می شود این است که مراد از عورتی که در نماز باید پوشیده شود چیست؟

مرحوم سید فرموده اند:

و يتفاوت بالنسبة إلى الرجل و المرأة، أمّا الرجل فيجب عليه ستر العورتين، أي القبل من القضيب و البيضتين، و حلقة الدبر لا غير، و إن كان الأحوط ستر العجان، أي ما بين حلقة الدبر إلى أصل القضيب، و أحوط من ذلك ستر ما بين السرّة و الركبة...

آنچه که واجب است پوشاندن قبل و دبر است. و احتیاط مستحبی پوشاندن عجان است و احوط پوشاندن بین زانو تا ناف است.

بررسی مدعای اول مرحوم سید؛

در اینکه مقدار واجبِ ستر همان قبل و دبر است نوع محشین با مرحوم سید همراهی نموده و تعلیقه ای ندارند. دلیل بر اینکه فقط مقدار واجب فقط قبل و دبر است این است که در ادله بیان شده است مرد باید در نماز عورت خود را بپوشاند و عنوان عورت فقط بر نفس عورتین یعنی قبل و دبر صادق است اما غیر از این یعنی بین ناف تا زانو مصداق عورت نیست.

بررسی مدعای دوم؛ احتیاط در ستر عجان

آقای حکیم از محقق کرکی نقل کرده است که:

لما عن حاشية الإرشاد للكركي: «من أن الأولى إلحاق العجان بذلك في وجوب الستر». (حکیم)[9]

آیا دلیلی بر وجوب ستر عجان داریم؟

در ادله ای که بیان شده است اسمی از عجان نیامده است و اگر شک کردیم نیز اصل برائت است. آقای حکیم فرموده است در روایات تصریح شده است که مراد از عورت خصوص قبل و دبر است و غیر از اینها داخل در عورت نیستند.

كمرسل أبي يحي الواسطي: «العورة عورتان القبل و الدبر، و الدبر مستور بالأليتين، فإذا سترت القضيب و البيضتين فقد سترت العورة»[10] ، و

خبر محمد بن حكيم عن الصادق (ع): «الفخذ ليست من العورة»[11] (حکیم)[12]

اشکال:

روایاتی که در کلام آقای حکیم بیان شده است سند معتبری ندارند.

 


[1] حر عاملی محمد بن حسن. تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة. ج4، مؤسسة آل البیت (علیهم السلام) لإحیاء التراث، 1416، ص405.
[2] وسائل الشيعة ٤٤٩:٤، الباب٥٠ من أبواب لباس المصلي، الحديث ٣.
[3] تبریزی جواد. تنقیح مباني العروة (الصلاة). ج2، دار الصديقة الشهيدة (سلام الله عليها)، 1431، ص22.
[4] حر عاملی محمد بن حسن. تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة.. ج4، مؤسسة آل البیت (علیهم السلام) لإحیاء التراث، 1416، ص448
[5] أَحْمَدُ بْنُ‌ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ‌ الْبَرْقِيُّ‌ فِي اَلْمَحَاسِنِ‌ عَنْ‌ أَبِيهِ‌ عَنِ‌ اِبْنِ‌ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ‌ مُحَمَّدِ بْنِ‌ أَبِي حَمْزَةَ‌ عَنْ‌ عَبْدِ اللَّهِ‌ بْنِ‌ مُسْكَانَ‌ عَنْ‌ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ : فِي رَجُلٍ‌ عُرْيَانٍ‌ لَيْسَ‌ مَعَهُ‌ ثَوْبٌ‌ قَالَ‌ إِذَا كَانَ‌ حَيْثُ‌ لاَ يَرَاهُ‌ أَحَدٌ فَلْيُصَلِّ‌ قَائِماً.
[6] فيه استعمال الرجل فيما تشمل المرأة. و مثله كثير و يظهر في أكثر المواضع أنهم يوردونه بطريق المثال أو يريدون به مطلق المكلف. (منه قده).
[7] في نسخة - موجه، و في نسخة من التهذيب - بوجه (هامش المخطوط).
[8] حر عاملی محمد بن حسن. تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة. ج4، مؤسسة آل البیت (علیهم السلام) لإحیاء التراث، 1416، ص449.
[9] حکیم محسن. مستمسک العروة الوثقی. ج5، دار التفسير، 1374، ص252.
[10] الوسائل باب: ٤ من أبواب آداب الحمام حديث: ٢.
[11] الوسائل باب: ٤ من أبواب آداب الحمام حديث: ١.
[12] حکیم محسن. مستمسک العروة الوثقی. ج5، دار التفسير، 1374، ص252.
logo