< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله هاشمی شاهرودی

88/12/15

بسم الله الرحمن الرحیم

 
 3 - نظر مختار، نسبيّت معنای حرفى
 مبنای صحيح آن است كه فرق ذاتی و ثبوتی ميان معنای حرفی و اسمی وجود دارد كه مسلك نسبيّت می باشد. و در اين مسلك سعی شده است نسبی و ربطی بودن معنای حرفی را تحليل كنند و فرق آن با معنای اسمی را بيان كنند ولذا در مقام بيانِ فرق گفته اند معانی حرفی ذاتاً ربطی و نسبی هستند و برای ربط بين مفاهيم وضع شده اند و معانی اسمی معادلی كه برای آنها ذكر می شود معانی هستند كه منتزع از آنها می باشند و به عنوان يك مفهوم مستقل خود قابل ارتباط اند و از اين جهت معادل بحساب آيند. شبيه مفهوم جزئی و واقع جزيی كه مفهوم جزيی را از واقع آن انتزاع می كنيم ولی مفهوم جزئی تواند مصداق جزيی باشد چون كلّی است و قابل صدق بر هر مفهوم جزئی مانند (زيد، عمر و بكر) می باشد يعنی آن خصوصيّتی كه در منشاء انتزاعش وجود دارد، در خود مفهوم انتزاع شده حفظ شود.
 در ما نحن فيه نيز همين است كه ذاتاً معانی حروف، ربط و نسبت هستند و مفهوم نسبت، عام و يا نسبت خاصّ، نسبت ابتدائيّت، نسبت انتهائيّت يا مفهوم ظرفيّت را از آنها انتزاع می كنيم و اين مفاهيم، نسبت نيستند و مفاهيم اسمی اند يعنی عين ربط باشند بلكه مفاهيم هستند كه خود طرف ربط قرار می گيرند و به تعبير ديگر اگر چه به حمل اولی ربط و نسبت هستند (شبيه مفهوم جزيی كه جزئيّت را حكايت می كند) ولی اين مفاهيم مانند مفهوم انتزاع شده جزئيّت از جزيى، مفاهيمی كلّی و اسمی هستند و به همين دليل با آنكه آنها را مفاهيم معادل می نامند امّا بدليل آنكه منتزَع از آنها هستند و عين خودشان باشند و تباين با آنها دارند توانند جايگزين آنها شوند تنها به حمل اولی معادلند ولی به حمل شايع معادل نيستند.
 پس اصل اين مطلب را همه قبول دارند كه معانی حرفى، واقعِ ربط و نسبت هستند ولی معانی اسمی اينچنين نيست حتی معانی منتزع از آن معانی ربطی عين ربط نيستند بلكه معانی قابل ارتباط هستند و در تبيين اين مطالب، تعابير مختلفی آمده و نوعاً مورد اشكال قرار گرفته ولی لبّ مسأله همين است كه ما بيان كرده و تفصيل آن را خواهيم ذكر كرد.
 عليرغم تقريب و تعابير مختلف در رابطه با وضع حرف و مشابه آن از هيئات و نسب تامّه و ناقصه - كه ذاتاً با مرادف و معادل اسمی خود فرق می كند - احساس می شود اگر نكته مشترك اين تعابير و حدود آن روشن شود می توان بين همه تفاسير و نظريات، مختلف ذكر شده و مورد نزاع قرار گرفته محصالحه ايجاد شود.
 اكثراً به وجدان خود درك كرده اند حروف و مشابه آن از هيئات تركيبی صرفاً برای ايجاد ارتباط بين دو مفهوم و برای معانی نسبی می باشند و بهترين شاهد نيز همين است كه وقتی حرف به تنهايی ذكر می شود، تصوّری از آن به ذهن انسان آيد ولی وقتی كلمه اسمی ظرفيّت و ابتدائيت ذكر می شود معنای افرادی مشخّصی از آن در ذهن شكل می گيرد و به تعبير ديگر معنای إفرادی كه مثلاً برای «مِن» است، در صورتی به ذهن می آيد كه طرفين آن نيز تلفّظ شود يعنی «سرت من البصره» و يا حرف «فی» بايستی «ماء» و (كوز) ذكر شود تا معنای اين حرف در جملة «الماء في الكوز» تصوّر شود برخلاف ظرفيّت كه اگر به تنهايی ذكر شود معنای افرادی آن كاملاً و مستقلاً به ذهن می آيد و نقصی در آن ديده شود اگر چه نسبت به تماميت معنای جمله، نياز به محمول يا محكومٌ به دارد (كه بحث ديگری است).

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo