< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله هاشمی شاهرودی

88/09/01

بسم الله الرحمن الرحیم

 تعارض احوال/علامات حقيقت و مجاز/فصل اول: دلالت لفظي/دليل لفظي/علم اصول
 
 مصّب اول، دوران در مدلول تصوری يا لغوی لفظ:
 دوران مربوط به اين بحث كه دوران بين نقل و عدم نقل، اشتراك و عدم اشتراك و امثال آن است، دو شكل دارد:
 شكل اول ـ دوران بين اصل نقل و عدم نقل، اشتراك و عدم اشتراك و اصطلاحاً دوران بين نفی و اثبات است كه در اينجا از اصل عقلايی عدم نقل و عدم اشتراك استفاده می شود.
 شهيد صدر (قدس سره) در جايی از اين اصل به اصالت الثبات تعبير می كنند يعنی غلبه بقاء و ثبات يا عدم تغيير مدلول لغوی كه چون تحولات در لغات خيلی تدريجی و كند بوده و تا ثابت نشود تحولی صورت گرفته اصل عدم تحول يا اصل ثبات است و اين غلبه بقاء و ثبات كه ظن آور هم باشد كاشف عقلايی از ثبات و عدم نقل در لغات است پس تا با قطع و يقين ثابت نشود، اصل بر بقای لغت است. البته فهم شخصی هر فرد از اصل يك لغت نيز كاشف از فهم و معنای عرفی و نوعی می باشد كه آن هم نكته عقلايی دارد.
 شكل دوم ـ اصل نقل و يا اشتراك تحقق يافته ولی دوران به لحاظ زمان شكل گيری آن است. مثلاً اصل اينكه صلاة در لسان شارع از معنای لغوی منتقل شده به معنای ركعات و سجدات و اركان مخصوصه، روشن است ولی دوران و ترديد پيش آمده آيا اين نقل از صدر اسلام بوده و يا مثلاً در زمان امامين باقرين (ع) بوده؟ اثر اين دوران آن خواهد بود كه اگر نقل را از صدر اسلام بپذيريم پس حقيقت شرعيه از همان زمان شكل گرفته و كلمه صلاه را در قرآن و سخنان پيامبر (ص) بر معنای منقول شرعی حمل می كنيم ولی اگر زمان امامين (ع) را قدر متيقّن از زمان نقل بدانيم تمامی الفاظ مشكوكه شرعی قبل از اين زمان تا صدر اسلام را بر معنای لغوی حمل می كنيم و به همين ميزان نيز در اشتراك و عدم اشتراك می باشد.
 
 گفتار شهيد صدر (قدس سره):
 ايشان می فرمايند در اينجا نه آن اصل عقلايی وجود دارد و نه با اصل شرعی استصحاب عدم نقل و عدم اشتراك می توان اين احتمال را نقل كرد زيرا يقيناً نقل صورت پذيرفته و اصل ثبات به هم خورده پس كاشف عقلايی از عدم نقل وجود ندارد. اما استصحاب در اينجا موضوع ندارد چون در جای خود خواهدآمد موضوع استصحاب يا حكم شرعی است و يا موضوع حكم و اثر شرعی است در حالی كه مدلول لغوى، يك امر تكوينی و وضعی است كه سبب می شود در مقام محاوره و بكارگيری لفظ، ظهور استعمالی شكل گيرد. معنای لغوی لفظ به نحو علت تكوينى، محقق ظهور استعمالی است و اين ظهور موضوع حكم به حجيت است پس تحقق ظهور، لازمه تكوينی عدم نقل است و اين با استصحاب عدم نقل ثابت شود چون مثبت است و استصحاب در خود آن ظهور استعمالی به بيان اينكه اگر اين لفظ در آن زمان به كار می رفت ظاهر در اراده اين معنی بود پس حالا نيز همچنان است، استصحاب تعليقی است آن هم در امور تكوينی كه بالاتفاق صحيح نيست البته بايد توجه داشت احراز معاونی الفاظ در زمان صدور نصوص و روايات لازم است تا بتوان ظهور آنها را تشخيص داد زيرا ظهور زمان صدور حجت است و اين مسأله مهمی است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo