< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محمدمهدی شب‌زنده‌دار

97/12/21

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: احکام دوران بین المحذورین/دوران در وقائع متعدده /اصالة التخییر /اصول عملیه

خلاصه مباحث گذشته

بحث در قول دوم یعنی لزوم مراعات معلوم الاهمیة یا محتمل الاهمیة بود استدلال بر این قول فرمایش محقق نائینی«ره» بود که محقق خویی«ره» دو اشکال بر آن وارد کرد، محقق نائینی«ره» می فرمود تکلیف همانطور که اقتضای امتثال دارد اقتضای احراز امتثال نیز دارد و در موارد دوران بین محذورین در وقائع متعدده بین احراز امتثال تکلیف اول و احراز امتثال تکلیف دوم تزاحم پیش می آید و همان قواعد تزاحم امتثال در موارد تزاحم احراز امتثال نیز تطبیق می شود و چون در موارد تزاحم امتثال معلوم الاهمیة یا محتمل الاهمیة مقدم می شود در موارد تزاحم احراز امتثال نیز به همینگونه عمل می شود.

اشکال محقق خویی«ره» این بود که اولا علتی که موجب می شود در موارد تزاحم امتثال، عقل حکم به تقدیم مقطوع الاهمیة یا محتمل الاهمیة کند در موارد تزاحم احراز امتثال وجود ندارد، ثانیا از نظر عقل فرمانبرداری و اطاعت مربوط به ملاکات نیست تا اهمیت ملاک و عدم آن تاثیر داشته باشد بلکه عقل می گوید باید از مولا اطاعت شود حتی اگر ملاک نداشته باشد پس در مقام احراز امتثال اهم بودن تکلیف تاثیری ندارد.

شهید صدر«ره» در پاسخ به اشکال محقق خویی«ره» اینگونه جواب داد که در مقام احراز امتثال نیز اهمیت تکلیف در حکم عقل به اطاعت تاثیر دارد چون عقل وقتی می گوید اطاعت کن فقط به این منظور است که اغراضی که مولا به آن اهتمام دارد محقق شود پس گویا عبد باید خود را مثل آلتی در دست مولا ببیند یعنی مولا به صورت غیرمباشر یعنی توسط عبد می خواهد به آن اغراض برسد پس اگر حکیمی دو غرض دارد و نمی تواند هر دو غرض را استیفا کند این آلت را صرف غرضی می کند که اهم است بنابراین باید گفت عقل حکم می کند به اینکه همانطور که اگر مولا می خواست در مقام تزاحم مباشرتا اغراض خود را محقق کند غرض اهم را مقدم می کرد حال که غرض مولا توسط عبد می خواهد محقق شود نیز باید قدرت عبد صرف تحقق تکلیف اهم بشود، پس به نظر ایشان حکم عقل به اطاعت از مولا طریقی است نه استقلالی؛

«و فيه: منع عدم تأثير أهمية التكليف المعلوم بالإجمال في حكم العقل بالإطاعة، لأن حكم العقل هذا انما يكون بملاك تحقيق ما يهم المولى من أغراضه و لهذا يعبر عنه بان المكلف لا بد و ان يتحرك و كأنه آلة بيد المولى يحركها حيث يريد و عند ما يكون أحد الغرضين أهم فلا محالة يكون التحريك نحو الغرض الأهم إذا كانت أهميته بدرجة كبيرة و لو أدى‌ إلى‌ المخالفة القطعية للغرض الآخر، و اما في فرض عدم الأهمية بهذه الدرجة فلا بد و ان يرى ان الّذي يحكم به العقل ما هو؟ تقديم الموافقة القطعية المساوق مع المخالفة القطعية للآخر على الموافقة الاحتمالية لهما أو بالعكس أو يحكم بالتخيير في مقام العمل و هذا ما نؤجل تفصيله إلى بحوث العلم الإجمالي و اشتباه الواجب بالحرام»[1] .

0.1مناقشه در جواب شهید صدر«ره»: عدم مبتنی بودن حکم عقل به اطاعت بر درک اغراض مولا(استقلالی بودن حکم عقل به لزوم اطاعت)

فرمایش شهید صدر«ره» محل اشکال و تامل است چون ایشان می گوید وقتی عقل حکم به لزوم اطاعت از مولا می کند این مطلب مبتنی بر حکم دیگری است که بالاصالة آن را درک می کند و آن این است که عقل حکم به لزوم محقق کردن اغراض مولا می کند پس آنچه که مهم است محقق کردن اغراض مولاست و چون اطاعت طریق به آن است به همین دلیل عقل حکم به وجوب اطاعت از مولا می کند پس آنچه که اصل است «تحقیق اغراض المولی و ما یهتمّ المولی من اغراضه» است.

حال اشکال این کلام این است که اینگونه نیست که عقل بگوید چون مولا غرضی دارد عبد باید آن غرض را محقق کند بلکه آنچه که در وجدان عقلی درک می شود این است که حق مولویت مولا این نیست که فقط اغراض مولا محقق شود بلکه حق مولویت مولا این است که هر جا امر و نهی مولا وجود دارد عبد باید آن را امتثال کند بله اگر در جایی غرض مولا معلوم باشد عقل حکم می کند به اینکه باید تحصیل غرض مولا شود به همین دلیل کسانی که می گویند مقدمات مولا را نباید تفویت کرد می گویند چون غرض مولا معلوم است نباید عبد کاری کند که آن غرض تفویت شود، این امور نیز امور وجدانی عقلی و ضروری عقل عملی است و برای آن برهان وجود ندارد بلکه می توان برای آن منبهاتی ذکر کرد.

پس اشکالی که به شهید صدر«ره» می شود این است که اینگونه نیست که مبنای حکم عقل به اطاعت مولا این باشد که باید اغراض مولا را محقق کرد بلکه خود اطاعت مولا موضوعیت دارد چون حق مولویت او ایجاب می کند که همه اوامر و نواهی او امتثال شود و الا اهانت به مقام مولویت او می شود و به تعبیر محقق اصفهانی«ره» خروج از زی عبودیت و رقیت پیش می آید.

این در واقع یک مطلب کلامی است که در اصول از آن استفاده می شود.

بنابراین با بیان مرحوم شهید صدر نمی توان ادعای محقق نائینی«ره» مبنی بر لزوم تقدیم معلوم الاهمیة را تصحیح نمود.

1اشکال دوم به محقق نائینی«ره»: عدم تعدد وظیفه عبد نسبت به تکلیف مولا

اشکال اول به استدلال محقق نائینی«ره» از شاگرد ایشان محقق خویی«ره» بود و اما اشکال دوم به فرمایش محقق نائینی«ره» این است که ایشان گفت تکلیف دو اقتضا دارد یکی امتثال و دیگری احراز امتثال، به همین دلیل اگر امتثال محقق شد و احراز محقق نشد وظیفه دوم نسبت به مولا انجام نشده است در حالیکه این سخن تمام نیست چون حق مولویت مولا ارتباطی با احراز امتثال توسط عبد ندارد بلکه آنچه که عبد نسبت به مولا بر عهده دارد امتثال تکلیف مولاست و احراز امتثال توسط عبد فقط از باب این است که برای خود تحصیل امنیت کند تا اشتغال یقینی موجب نگرانی و مشقت بر او نشود به همین دلیل اگر احراز امتثال نکرد در حالیکه در واقع معلوم شد امتثال کرده است عبد راحت می شود و اینگونه نیست که به دلیل احراز نکردن امتثال عذاب وجدان پیدا کند.

پس در وجدان عقلی و عقلایی اینگونه نیست که دو وظیفه بر عهده مکلف باشد یکی امتثال اصل تکلیف و دیگری احراز امتثال تکلیف، بنابراین استدلال محقق نائینی«ره» مبنی بر تزاحم الاحرازین المولویین تمام نیست.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo