< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محمدمهدی شب‌زنده‌دار

97/09/20

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: اخبار من بلغ/تنبیهات /تنبیهات برائت /اصول عملیه

خلاصه مباحث گذشته

بحث در این بود که آیا اخبار دال بر مناقب و مصائب و مراقد اولیای الهی در صورتی که اسناد معتبری نداشته باشند مشمول اخبار من بلغ می شوند یا خیر؟

نظر دو نفر از بزرگان را که قائل به شمول بودند نقل کردیم و نهایت تقریبی که برای مشمولیت ذکر شد این بود که اگر چه کسی که خبری را دال بر منقبت یا مصیبت و یا مرقد نقل می کند ثوابی را برای آنها نقل نمی کند اما از باب اینکه ناقل آن منقبت به دلالت التزام می گوید نقل این منقبت مستحب است و چون هر مستحبی نیز ثواب دارد پس قهرا یک دلالت التزامی دومی در کنار دلالت التزامی اول درست می شود پس نقل این منقبت ثواب دارد در اینصورت این خبر نیز مشمول اخبار من بلغ می شود.

در مراقد نیز همینطور است چون وقتی گفته می شود فلان مکان مرقد یکی از اولیاء خداست به دلالت التزامی اول می خواهد بگوید زیارت آن مرقد استحباب دارد و به دلالت التزامی ثانی می خواهد بگوید این زیارت ثواب دارد اگر چه ممکن است گفته شود نقل آن مراقد نیز استحباب دارد.

در جلسه قبل ادله قول به عدم شمول ذکر شد چون اولا مدلول التزامی صدق بلوغ ثواب نمی کند، ثانیا موضوع اخبار من بلغ ثواب خاص است نه مطلق ثواب و ثالثا اخبار من بلغ محرمات را شامل نمی شود که محقق خویی«ره» آن را ذکر نمود، براساس این مطلب ایشان می گوید درست است این راوی می گوید اگر این منقبتی را که من نقل می کنم اگر شما نقل کنید ثواب دارد لکن چون خبر او حجت نیست نقل خبر او قول به غیر علم است و قول به غیر علم نیز حرام است پس نقل این خبر مشمول ادله حرمت قول به غیر علم است، در نتیجه مشمول اخبار من بلغ نمی شود.

در مورد مراقد نیز اگر کسی به استناد خبری غیر معتبر بگوید مرقد شخصی که در آن خبر ذکر شده اینجاست و یا بگوید زیارت این مرقد ثواب دارد قول به غیر علم می شود.

0.0.0.1روایات داله بر حرمت قول به غیر علم

چند روایت به عنوان نمونه به عنوان ادله حرمت قول به غیر علم نقل می شود؛

0.0.0.1.1روایت اول

«عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مَا حَقُّ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ فَقَالَ أَنْ يَقُولُوا مَا يَعْلَمُونَ وَ يَكُفُّوا عَمَّا لَا يَعْلَمُونَ فَإِذَا فَعَلُوا ذَلِكَ فَقَدْ أَدَّوْا إِلَى اللَّهِ حَقَّهُ»[1] .‌

طبق این روایت حق خدای متعال این است که آنچه را می دانند بگویند و از چیزی که نمی دانند خودداری کنند.

0.0.0.1.2روایت دوم

«عَنْهُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَسَّانَ الْوَاسِطِيِّ وَ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ دُرُسْتَ بْنِ أَبِي مَنْصُورٍ عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مَا حَقُّ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ قَالَ حَقُّ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ أَنْ يَقُولُوا بِمَا يَعْلَمُونَ وَ يَكُفُّوا عَمَّا لَا يَعْلَمُونَ فَإِذَا فَعَلُوا ذَلِكَ فَقَدْ وَ اللَّهِ أَدَّوْا إِلَيْهِ حَقَّهُ‌»[2] .

مفاد این روایت نیز شبیه روایت قبل است و سند این روایت تمام است، احمد بن ابی عبدالله برقی ثقه است علی بن حسان را نمی شناسیم، احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی نیز از اجلاء اصحاب است، درست بن ابی منصور نیز ثقه است و زراره نیز که وثاقت او معلوم است.

0.0.0.1.3روایت سوم

حدیث سوم در محاسن در باب النهي عن القول و الفتيا بغير علم‌ نقل شده است؛

«عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِيَّاكَ وَ خَصْلَتَيْنِ مُهْلِكَتَيْنِ أَنْ تُفْتِيَ النَّاسَ بِرَأْيِكَ وَ أَنْ تَقُولَ مَا لَا تَعْلَمُ»[3] .

0.0.0.1.4روایت چهارم

روایتی نیز به طور مکرر از امیرالمومنین نقل شده که می فرماید: «لاتقل ما لا تعلم»[4] .

پس فرمایش محقق خویی«ره» در کمال متانت است که اخبار من بلغ شامل اخبار دال بر مناقب و مصائب و مراقد نمی شود به همین دلیل نمی توان آنها را به صورت جزم نقل نمود، بله؛ اگر آن اخبار به کتبی که از آن کتب نقل شده اند نسبت داده شود نقل آنها اشکالی ندارد.

0.0.0.2دلیل چهارم بر عدم شمول اخبار من بلغ نسبت به اخبار مناقب و مصائب: حرمت کذب

دلیل دیگر این است که بر فرض اینکه قول به غیر علم حرام نباشد لکن در جایی که نه علم وجدانی به مساله ای وجود دارد و نه علم تعبدی، اخبار از آن مساله مستلزم کذب است و کذب نیز حرام است، در اینصورت چون نه به علم وجدانی و نه به علم تعبدی مفاد اخبار غیرمعتبر دال بر مناقب و مصائب ثابت نیست به همین دلیل نقل آنها مستلزم کذب می شود در نتیجه مشمول ادله حرمت کذب می گردند.

توضیح مطلب این است که در باب کذب مبانی مختلفی وجود دارد؛

یک قول این است که کذب اعم است از خبر دادن به چیزی که معلوم است مخالف با واقع است و همچنین خبر دادن از چیزی که مخالف یا موافق با واقع بودن آن مشکوک است، بر این اساس در مانحن فیه گفته می شود نقل جزمی آن منقبت دروغ می شود، چون مثلا کسی که می گوید حضرت امیر علیه السلام فلان منقبت را دارد علم وجدانی به آن منقبت ندارد و چون فرض این است که سند صحیح نیست پس علم تعبدی نیز به آن ندارد به همین دلیل نقل آن دروغ می باشد. از کسانی که از کلامش استفاده می شود این مبنا را دارد مجلسی اول در روضه المتقین است ایشان در شرح کلام امیرالمؤمنین علیه السلام در من لا یحضر که می فرماید: «لاتقل ما لاتعلم» می گوید: قول به غیر علم اگر در احکام الهی باشد حرام است چون افتراء علی الله است و هر افترائی کذب است در اینصورت مشمول ادله حرمت افتراء علی الله می شود، اما اگر حکم نباشد مثل بیان منقبت و مصیبت در اینصورت قول به غیر علم است که کذب و حرام است؛

«لا تقل ما لا تعلم» (ففي الأحكام) افتراء على الله (وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللهِ كَذِباً) و في غيرها كذب حرام و يدل عدم جواز العمل بالظن إلا ما أخرجه الدليل أو يعم العلم بما يشمل الظن، و الأول أولى لأن من يعمل بالظن لا يعمل به مطلقا، بل فيما علم جواز العمل به من الدليل كأخبار الآحاد و غيرها «بل لا تقل كلما تعلم» فإنه يجب التقية في مواضعها أو لأن السكوت أحسن غالبا لعدم العلم بموارد الحق في غير المعصوم غالبا السدى (المهمل) و يستوي فيه الواحد و الجمع و الفتح و الضم»[5] .

پس به نظر ایشان کذب، اِخبار از مطلبی است که علم به خلاف واقع و یا شک به موافقت واقع آن وجود دارد.

اما اگر مبنا این شد که کذب عبارت است از آنچه که مخالف با واقع است یعنی آنچه که می دانیم مخالف با واقع است در اینصورت نمی دانیم نقل اخبار منقبت و مصیبت کذب است یا نه، در اینصورت نقل آن اخبار مصداق کذب نیست به همین دلیل حرمت نیز ندارد، بنابراین اگر ادله حرمت قول به غیر علم را کنار بگذاریم نمی توان گفت نقل منقبت و مصیبت حرام است چون تمسک به دلیل در شبهه مصداقیه کذب می شود.

نظریه دیگر در باب کذب این است که کذب چیزی است که مخالف با واقع باشد ولو عقیده شما این باشد که موافق با واقع است غایة الامر اینکه کسی که یقین دارد مطابق با واقع سخن می گوید اگر مخالف با واقع باشد معذور است در اینصورت نیز چون شک داریم که مخالف با واقع است یا نه نمی توان به ادله کذب تمسک نمود و قائل به عدم شمول شد.

0.0.0.3دلیل پنجم بر عدم شمول: علم اجمالی

دلیل دیگری که برای حرمت گفته شده این است که در موارد شک به موافقت با واقع علم اجمالی حاصل می شود که قهرا یا اِخبار به این مطلب خلاف واقع است و یا اِخبار به ضد یا نقیض آن خلاف واقع است مثلا نمی دانیم زید آمده یا نه؟ در اینجا علم اجمالی داریم به اینکه بین اخبار به آمدن و اخبار به نیامدن یکی کذب است، پس در هر جایی که علم تفصیلی نداریم یک علم اجمالی وجود دارد که یا خود این قضیه حرام است و یا اِخبار ضد یا نقیض آن حرام است، در اینصورت چون یکی از این دو به نحو علم اجمالی حرام است باید از هر دو اجتناب کرد و ارتکاب هر کدام از آنها معصیت و قبیح است در مانحن فیه نیز همینگونه است چون علم اجمالی داریم به اینکه یا اخبار به اینکه امیرالمؤمنین علیه السلام شبی 1000 رکعت نماز می خوانده کذب است و یا اینکه گفته شود ایشان 1000 رکعت نماز نمی خوانده کذب است در نتیجه باید از اخبار دادن اجتناب شود تا مخالفت با علم اجمالی رخ ندهد به همین دلیل مشمول اخبار من بلغ نمی شود.

0.0.0.4دلیل ششم: عدم شمول اخبار من بلغ نسبت به امور قبیح

بعضی گفته اند قول به غیر علم قبیح است و اخبار من بلغ شامل قبائح نمی شوند و الا لازم می آید مفاد اخبار من بلغ این بشود که اگر کار قبیحی را انجام بدهید به شما ثواب داده می شود در حالیکه چنین سخنی صحیح نیست.

البته این مطلب باید مورد بررسی قرار گیرد که آیا قول به غیر علم مطلقا قبیح است یا در جایی قبیح است که منجر به یک ظلم و مفسده و یا اغراء به جهل بشود؟

پس اگر قائل به قبح قول به غیر علم بشویم این اخبار شامل نمی شوند و اگر هم شک در قبح کنیم در اینصورت شک در شمول اخبار من بلغ می کنیم و چون شبهه مصداقیه دلیل پیش می آید در نتیجه اخبار من بلغ شامل این موارد نمی شود.

 


[1] - .الكافي (ط - الإسلامية)، ج1، ص50
[2] - .المحاسن (للبرقي)، ج1، ص204
[3] - .المحاسن (للبرقي)، ج1، ص205
[4] - من لا يحضره الفقيه، ج2‌، ص626.
[5] - .روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه، ج5، ص528

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo