« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد علی‌اکبر سیفی‌مازندرانی

1403/11/13

بسم الله الرحمن الرحیم

خلاصه بحث

در روزهای گذشته کلمات اصحاب را در مورد وقت اختصاصی بیان کردیم و امروز نصوص مقام را ذکر خواهیم کرد.

 

نصوص

در باب چهار، شش و هفت از ابواب مواقیت در کتاب صلاة نصوصی وجود دارند که این نصوص فوق حد تظافر هستند و در مجموع بر سه مدلول دلالت دارند.

مدلول اول، ثبوت وقت اختصاصی برای هر یک از نمازهای ظهر و عصر است.

مدلول دوم، تفسیر وقت اختصاصی به آن مقدار زمانی که اداء هر یک از این دو فریضه را شامل می‌شود؛ به این صورت که به مقدار چهار رکعت در اول زوال، وقت اختصاصی ظهر است، و به مقدار چهار رکعت باقیمانده تا غروب، وقت اختصاصی عصر خواهد بود.

مدلول سوم نیز بطلان هر یک از این دو فریضه در وقت اختصاصی دیگری است.

مرسله داود بن فرقد

وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى وَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرِ بْنِ أَبِي جَعْفَرٍ جَمِيعاً عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الصَّلْتِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ دَاوُدَ بْنِ أَبِي يَزِيدَ وَ هُوَ دَاوُدُ بْنُ فَرْقَدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: «إِذَا زَالَتِ الشَّمْسُ فَقَدْ دَخَلَ وَقْتُ الظُّهْرِ حَتَّى يَمْضِيَ مِقْدَارُ مَا يُصَلِّي الْمُصَلِّي أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ فَإِذَا مَضَى ذَلِكَ فَقَدْ دَخَلَ وَقْتُ الظُّهْرِ وَ الْعَصْرِ حَتَّى يَبْقَى مِنَ الشَّمْسِ مِقْدَارُ مَا يُصَلِّي أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ فَإِذَا بَقِيَ مِقْدَارُ ذَلِكَ فَقَدْ خَرَجَ وَقْتُ الظُّهْرِ وَ بَقِيَ وَقْتُ الْعَصْرِ حَتَّى تَغِيبَ الشَّمْسُ».[1]

گرچه این روایت مرسله است، اما مشهور به آن عمل کرده اند و روایات مستفیضه مقام نیز بر مدلول این مرسله دلالت دارند، بنابراین ضعف سندش جبران می شود.

ما این روایت را در ابتدا ذکر کردیم چون جامع تر از روایات دیگر است و به همه این مدالیلی که بیان کردیم اشاره دارد، یعنی وقت اختصاصی ظهر و عصر را بیان کرده، و همچنین وقت اختصاصی را تفسیر کرده، و نیز دلالت بر این دارد که اقامه نماز در وقت اختصاصی یک نماز دیگر، باطل است، بنابراین این روایت جامعیت دارد، ولی هر کدام از روایات دیگری که در ادامه ذکر می کنیم به بخشی از این مدالیل اشاره کرده اند.

حضرت در این روایت، وقت اختصاصی نماز ظهر را به مقدار چهار رکعت در اول زوال بیان کرده اند، چون غالب افراد در وطن خود حضور دارند و فرض سفر کمتر مطرح است. بنابراین، این روایت بر حالت غالب نظر دارد که نماز ظهر در وطن چهار رکعتی است. درحالی‌که روشن است که برای مسافر، نماز دو رکعتی خواهد بود. همچنین، این عبارت به شخص مختار اشاره دارد، زیرا حالت اضطرار کمتر پیش می‌آید. پس بر اساس این نکته، روایت به حالت غالب اشاره دارد و می‌گوید به مقدار چهار رکعت در اول زوال، وقت برای نماز ظهر است، که این مربوط به حاضر و مختار است.

پس از آنکه وقت اختصاصی ظهر به پایان رسید، وقت مشترک آغاز می شود. و در پایان وقت نیز به مقدار چهار رکعت باقیمانده تا غروب، وقت اختصاصی عصر خواهد بود. و ادای ظهر در این زمان صحیح نیست.

بنابراین این روایت، اولا وقت اختصاصی را ثابت می کند، و ثانیا اینکه آن را تفسیر می کند و نشان می دهد که وقت اختصاصی، به اندازه ای است که بتوان فریضه را انجام داد.

و همچنین ثابت می کند که ادای نماز، در وقت اختصاصی نماز دیگر، باطل است، حتی اگر به صورت نسیانی هم خوانده شود باز هم صحیح نخواهد بود.

معتبره عبید بن زراره

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ الْبَرْقِيِّ وَ الْعَبَّاسِ بْنِ الْمَعْرُوفِ جَمِيعاً عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ عُرْوَةَ عَنْ عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَ قَالَ: «سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ وَقْتِ الظُّهْرِ وَ الْعَصْرِ فَقَالَ إِذَا زَالَتِ الشَّمْسُ دَخَلَ وَقْتُ الظُّهْرِ وَ الْعَصْرِ جَمِيعاً إِلَّا أَنَّ هَذِهِ قَبْلَ هَذِهِ ثُمَّ أَنْتَ فِي وَقْتٍ مِنْهُمَا جَمِيعاً حَتَّى تَغِيبَ الشَّمْسُ».[2]

شیخ طوسی این حدیث را با سند خود از سعد بن عبدالله اشعری نقل کرده است، که سند شیخ تا ایشان صحیح است و خود سعد هم از بزرگان است.

به قرینه راوی و مروی عنه می فهمیم که مراد از احمد بن محمد، احمد بن محمد بن عیسی است.

تعبیر «واو» که در این سند ذکر شده نشان می دهد که چند سند داریم که همگی از قاسم بن عروه نقل کرده اند.

در جلد دوم از مصباح الرجال پیرامون قاسم بن عروه سخن گفته ایم و به این نتیجه رسیدیم که روایات ایشان زیاد است و دارای کتاب است و همچنین شیخ مفید نیز ایشان را توثیق کرده است، بنابراین به نظر ما ایشان ثقه است و به همین جهت است که روایت را معتبره می دانیم.

حضرت در این روایت فرموده اند که در هنگام زوال، وقت نماز ظهر و عصر داخل می شود، ولی باید نماز ظهر را قبل از نماز عصر انجام بدهند، بنابراین از کلام حضرت چنین استفاده می شود که اگر کسی در همان اول زوال، ابتدا نماز عصر را بخواند، نمازش باطل است.

سپس حضرت فرمودند که وقتی که زمان اختصاصی ظهر تمام شد وقت مشترک آغاز می شود و هر دو نماز را می توان اقامه کرد.

منتهی نکته ای که هست این است که این روایت، پایان وقت مشترک را با تعبیر «حتی تغیب الشمس» بیان کرده است که حتی وقت اختصاصی عصر را نیز شامل می شود، منتهی ما این اطلاق را با روایت بعدی که صحیحه حلبی است، تقیید می زنیم. چون در صحیحه حلبی تصریح شده است که انسان حق ندارد نماز ظهر را در وقت اختصاصی عصر بخواند.

صحیحه حلبی

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنِ الْحَلَبِيِّ فِي حَدِيثٍ قَالَ: «سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ نَسِيَ الْأُولَى وَ الْعَصْرَ جَمِيعاً ثُمَّ ذَكَرَ ذَلِكَ عِنْدَ غُرُوبِ الشَّمْسِ فَقَالَ إِنْ كَانَ فِي وَقْتٍ لَا يَخَافُ فَوْتَ إِحْدَاهُمَا فَلْيُصَلِّ الظُّهْرَ ثُمَّ لْيُصَلِّ الْعَصْرَ وَ إِنْ هُوَ خَافَ أَنْ تَفُوتَهُ فَلْيَبْدَأْ بِالْعَصْرِ وَ لَا يُؤَخِّرْهَا فَتَفُوتَهُ فَتَكُونَ قَدْ فَاتَتَاهُ جَمِيعاً وَ لَكِنْ يُصَلِّي الْعَصْرَ فِيمَا قَدْ بَقِيَ مِنْ وَقْتِهَا ثُمَّ لْيُصَلِّ الْأُولَى بَعْدَ ذَلِكَ عَلَى أَثَرِهَا».[3]

سند شیخ به حسین بن سعید صحیح است.

مراد از ابن سنان در این روایت، عبدالله بن سنان است، چون عبدالله معروف تر از محمد است و در جایی که لفظ مشترکی ذکر شود که بین دو راوی مشترک باشد، به کسی که معروف باشد و روایات بیشتری داشته باشد منصرف است.

و اساسا بنای فقهای ما و محدثین ما هم همین است که هر جا تعبیر «ابن سنان» را بیاورند مقصودشان عبدالله بن سنان است.

به نظر ما این دلیل دومی که آوردیم مهم تر است، چون ممکن است کسی در دلیل اول خدشه کند و بگوید که محمد بن سنان هم معروف است و روایات زیادی دارد، بنابراین نمی توان انصراف را قائل شد.

نکته دیگری که در این روایت وجود دارد این است که این روایت مضمره است، منتهی اضمار بزرگانی مثل حلبی و زراره و ابوبصیر و محمد بن مسلم ضرری به روایت نمی زند، چون اینها از غیر امام معصوم علیه السلام سوال و نقل نمی کنند.

راوی پرسیده است که اگر کسی نماز ظهر و عصر را نخوانده و نزدیک غروب شده است، باید چه کند؟

حضرت می فرمایند که اگر فرصت دارد باید ابتدا نماز ظهر و سپس عصر را بخواند، ولی اگر فرصت کم است و غروب نزدیک است و نمی توان هر دو نماز را در وقت خواند، باید نماز عصر را مقدم کند و سپس نماز ظهر را بخواند.

تعبیر «قد فاتتاه جمیعا» صریح در این است که اگر در وقت اختصاصی نماز عصر، نماز ظهر را مقدم کند و سپس نماز عصر را بخواند هر دو نماز از او فوت می شود، چون فرض مساله این است که نماز عصرش در خارج وقت واقع می شود، و نماز ظهرش نیز در وقت اختصاصی نماز عصر واقع شده و باطل است.

بنابراین این روایت صریح در این است که خواندن نماز ظهر در وقت اختصاصی نماز عصر، صحیح نیست و باطل است.

به همین دلیل است که گفتیم با تصریح این صحیحه، اطلاقِ معتبره عبید را تقیید می زنیم.

معتبره عبید بن زراره اطلاق داشت و خواندن نماز ظهر را حتی در وقت اختصاصی نماز عصر نیز صحیح می دانست، ولی این صحیحه تصریح دارد که نماز ظهر در وقت اختصاصی نماز عصر باطل است، بنابراین باید با این صحیحه، آن معتبره را تقیید بزنیم.


logo