1404/09/18
بسم الله الرحمن الرحیم
تفسیر 220 سوره بقره
موضوع: تفسیر 220 سوره بقره
تفسیر آیه شریفه : ﴿ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ ۗ وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْيَتَامَىٰ ۖ قُلْ إِصْلَاحٌ لَهُمْ خَيْرٌ ۖ وَإِنْ تُخَالِطُوهُمْ فَإِخْوَانُكُمْ ۚ وَاللَّهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ ۚ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَأَعْنَتَكُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾ [1] .
برخی از سخنان را در تفسیر آیاتی که آیات ۲۲۰ و ۲۲۱ سوره بقره بود، بیان کردیم و بحث آن گذشت. نکات دیگری باقی مانده که بیان آنها لازم است.
نکته اول درباره شأن نزول آیه اول (۲۲۰) است که هم روایت صحیحه بر آن دلالت دارد و هم شیخ طوسی و طبرسی در «التبیان» و «مجمع البیان» متذکر شدهاند. مطلب بدین قرار است که هنگامی که آیه شریفه « إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَىٰ ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا ۖ وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا»[2] نازل شد - که بر حرمت و بلکه گناه کبیره بودن تصرف در مال یتیم دلالت دارد، چرا که در کتاب آمده است «أوعد الله علیها النار» و یکی از گناهان کبیره خوردن مال یتیم است - بسیاری از مردم در زمان نزول آیه، ایتام را نزد خود نگه میداشتند؛ چرا که پدران و مادرانشان فوت کرده بودند و به هر دلیلی یتیم شده بودند و مسلمین آنان را در منزل خود نگهداری میکردند. در واقع یک فرهنگی در زمان رسول خدا (صلوات الله علیه) حاکم بود که ایتام را سرپرستی میکردند و هنگامی که والدینشان را از دست میدادند، مؤمنین به حکم وظیفه آنان را تحت تکفل میگرفتند. این رسم و عادت آنان بود و بر این اساس تربیت شده بودند.
زمانی که این آیه نازل شد، مردم از باب احتیاط و ترس از اینکه مبادا در مال یتیم تصرفی کنند و مبتلا به گناه شوند، یتیمها را کاملاً از خانه خود بیرون کردند و از سر سفره و خانه جدا نمودند؛ با این استدلال که: «این آیه ما را نهی و تحریم کرده و میترسیم به قصد خیر کاری انجام دهیم اما دچار گناه کبیره شویم».
این وضعیت ادامه داشت تا اینکه آیه مورد بحث ما نازل شد: «وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْيَتَامَىٰ»؛ از تو ای پیامبر درباره حکم یتامیٰ سوال میکنند، «قُلْ إِصْلَاحٌ لَهُمْ خَيْرٌ»؛ بگو آنچه مهم است این است که به گونهای با اینها مخالطه (معاشرت) کنید که مایه اصلاح دین و دنیای آنان باشد.
نه به آن صورت گذشته که با ایتام مخالطه داشتید اما بیاحتیاطی میکردید و در اموالشان تصرف مینمودید و سوءاستفاده میکردید؛ مثلاً با دختران یتیم ازدواج میکردید تا اموالشان را از راه آن ازدواج تحمیلی و زوری تملک کنید، و نه به صورت کنونی که کلاً آنها را طرد کردهاید. هر دو روش نادرست است و حد وسط صحیح است. شما میخواهید آنان را در منزل خود داشته باشید تا سرپرستی، حفاظت، صیانت و حضانت کنید و اموالشان را حفظ نمایید تا زمانی که بالغ شوند؛ « وَابْتَلُوا الْيَتَامَىٰ حَتَّىٰ إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ ۖ وَلَا تَأْكُلُوهَا إِسْرَافًا وَبِدَارًا أَنْ يَكْبَرُوا ۚ وَمَنْ كَانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ ۖ وَمَنْ كَانَ فَقِيرًا فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ ۚ فَإِذَا دَفَعْتُمْ إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَيْهِمْ ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ حَسِيبًا»[3] ؛ تا زمانی که از یتیمی خارج شدند اموالشان را به آنان بدهیم.
«یُتم» به زمانی گفته میشود که شخص بالغ نشده باشد؛ کلاً یتیم به کودکی گفته میشود که قبل از بلوغ باشد و پدر و مادرش را از دست داده باشد. وگرنه به مجرد اینکه بالغ شد دیگر احکام یتیم بر او مترتب نمیشود و عنوان «یتیم» و «کافل الیتیم» بر او صادق نیست، بلکه خودش بالغ شده و راه خود را پیدا میکند.
در اینجا این آیه نازل شد که «وَإِن تُخَالِطُوهُمْ فَإِخْوَانُكُمْ»؛ با آنان مخالطه کنید، بنشینید، سر سفره باشید، با هم در منزل زندگی کنید، اما همانگونه که با برادران مؤمن خود معاشرت میکنید. آیا به حقوق برادران مؤمن خود تجاوز میکنید؟ آیا بدون اجازه آنان از اموالشان میخورید اگر راضی نباشند؟ حق ندارید تصرف کنید. درباره ایتام نیز همینگونه است و باید مراعات کنید. «فَإِخْوَانُكُمْ ۚ وَاللَّهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ».
در تفسیر این آیه مفسرین احتمالاتی دادهاند. شیخ طوسی فرموده است «تُخَالِطُوهُمْ» یعنی همین مطلبی که بیان کردم؛ یعنی با خود آنان مخالطه و نشست و برخاست کنید و در طعام و غذا همسفره شوید و از اموال آنان و خودتان با هم مصرف کنید.
اما فخر رازی سه یا چهار احتمال دیگر بر این معنا اضافه کرده است که آخرین آنها این است: «وَإِن تُخَالِطُوهُمْ» یعنی با آنان خویشاوندی کنید؛ با دختران آنان ازدواج کنید یا فرزندان خود را به ازدواج آنان درآورید. این احتمال چهارم است.
دو احتمال دیگر این است که «وَإِن تُخَالِطُوهُمْ» یعنی اگر برای آنان خدمتی انجام میدهید اجر و مزد بگیرید؛ مانند بقیه مردم که اگر برایشان بنایی یا خیاطی کنید مزد میگیرید. یا اینکه در اموال با آنان شریک شوید.
فخر رازی احتمال چهارم (ایجاد خویشاوندی) را ترجیح داد، اما ما سخن ایشان را رد کردیم. ایشان چهار دلیل برای اثبات مدعای خود آورد که ما هر چهار مورد را رد کردیم و دو مورد مهم آن را بیان کردیم. یکی اینکه گفتیم معنایی که شیخ طوسی بیان کرده (معاشرت و همسفره شدن) صادق است و روایات ما نیز بر جواز مخالطه در طعام دلالت دارد. اگرچه معنای کار کردن و مزد گرفتن یا شراکت در اموال از آیه برداشت نمیشود، اما اینکه فخر رازی معنای اول را نفی میکند و معنای چهارم (خویشاوندی) را اثبات میکند، صحیح نیست؛ زیرا این خویشاوندی از کلمه «مخالطه» فهمیده نمیشود. مگر دیگران که با هم معاشرت دارند لزوماً خویشاوندی ایجاد میکنند؟! حتی در بسیاری از روستاها در ایام عزاداری مؤمنین سر یک سفره غذا میخورند و مخالطه میکنند؛ بنابراین نظر شیخ طوسی با استدلال فخر رازی نفی نمیشود. (تفصیل بحث در جای خود آمده است).
«وَاللَّهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ»؛ بدانید اگر بخواهید سر یتیم کلاه بگذارید -با این توجیه که بچه است و متوجه نمیشود- و از تجربههای تجاری و حیلههایی که در طول عمر کسب کردهاید علیه آنان استفاده کنید و بهگونهای اموالشان را بگیرید که ظاهراً و لفظاً راضی باشند اما در واقع مغبون شده باشند، خداوند از همه اینها آگاه است. خیال نکنید اگر اکنون چیز جزئی و دلخوشکنکی به این بچه دادید و او را راضی کردید اما مالش را گرفتید، خدا شما را عذاب نمیکند. خیر! شما داخل در همان آیه « إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَىٰ ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا ۖ وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا»[4] هستید، ولو اینکه به ظاهر بخندند و راضی باشند. ارتکاب گناه کبیره کردهاید و این بسیار مهم است. «وَاللَّهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ». اینگونه نیست که به صرف رضایت ظاهری یتیم یا ایجاد کینه و نفاق بین او و بستگانش و سپس راضی کردن او، کار اصلاح شده باشد؛ بلکه این افسادِ امرِ آنان است.
«وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَأَعْنَتَكُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ»؛ اگر خدا بخواهد پیچی در زندگی شما قرار دهد، شما را نابود میکند. اگر مشکل کوچکی در زندگیتان ایجاد کند، شب و روز هم تلاش کنید نمیتوانید آن را حل کنید. مراقب باشید؛ « وَمَكَرُوا وَمَكَرَ اللَّهُ ۖ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ »[5] . با یتیم مکر نکنید که او بهترین مکار است اگر بخواهد بر سر شما بلا بیاورد. «وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ» یعنی اگر خدا بخواهد با شما همان کند که شما با یتیم میکنید (از دورویی و کلاهبرداری)، «لَأَعْنَتَكُمْ» یعنی «لَأَوْقَعَکُمْ فِی عَنَتٍ وَ مَشَقَّةٍ وَ ضِیقٍ فِی الْعَیش»؛ شما را در چنان مشقت و تنگنایی قرار میدهد که هرچه تلاش کنید نمیتوانید کمر راست کنید.
در اینجا در پاسخ به سوالی پیرامون معنای دقیق مخالطه باید گفت: همانطور که بیان شد، امر به مخالطه یعنی مخالطه و معاشرتی که همراه با اصلاح امور آنان باشد. نه اینکه این معاشرت وسیلهای برای کلاهبرداری از یتیم گردد. یعنی با آنها بنشینید، خوشرفتاری کنید و حتی سر یک سفره غذا بخورید، اما به شرطی که همه اینها به «إِصْلَاحٌ لَهُمْ» بیانجامد. اصلاح هم اطلاق دارد و شامل اصلاح معنوی و مادی میشود. مثلاً نباید او را به مجالس لهو و لعب برد یا به کارهای حرام عادت داد، بلکه مخالطه باید در جهت رشد مادی و معنوی آنان باشد.
نصوصی در تفسیر این آیه:
روایت اول، صحیحه عبدالله بن مسکان از ابیعبدالله (علیه السلام) است. روایات صحیحه، موثقه و ضعیف بسیاری در تفسیر این آیات وارد شده است.
برخی به ما گفتهاند اگر تفسیر منسوب به امام حسن عسکری (علیه السلام) را کنار بگذاریم، دیگر تفسیر صحیحی در آیات باقی نمیماند. این حرفها بیپایه و اساس و دلیل بر بیاطلاعی از روایات اهل بیت (علیهم السلام) است. بعضیها گفته اند: «روایات چیست؟ نمیتوانیم قرآن را به روایت تفسیر کنیم، آیات روایت ندارد!». من نوشته مفصلی دارم که ثابت میکند نود درصد آیات شریفه قرآن، روایت تفسیری دارد. تفسیر منسوب به امام عسکری (علیه السلام) تمام شد، اما آیات قرآن روایات صحیحه و معتبره دارد؛ برای برخی آیات تا هفتاد روایت صحیح و معتبر از طریق اهل بیت (علیهم السلام) پیدا کردهام.
بنابراین روایات مفسره ما غنی هستند و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بیدلیل نفرمود: «وَ قَدْ تَوَاتَرَ بَيْنَ اَلْعَامَّةِ وَ اَلْخَاصَّةِ عَنِ اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ: إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ اَلثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اَللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي ، وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ اَلْحَوْضَ»[6] . در تفسیر غالب آیات، روایات صحیح وارد شده است. مراقب باشید و بدون بررسی روایات، آیه را تفسیر نکنید و کتاب خدا را طبق ذوق و سلیقه خود بیان ننمایید.
در این صحیحه عبدالله بن مسکان از امام صادق (علیه السلام) آمده است: « علي بن إبراهيم في التفسير عن أبيه، عن صفوان، عن ابن مسكان، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: لما نزلت " إن الذين يأكلون أموال اليتامى ظلما إنما يأكلون في بطونهم نارا وسيصلون سعيرا " اخرج كل من كان عنده يتيم...» -در متن صحیحه «أخرج» آمده و مفعول آن (یتیم) به قرینه حذف شده است، یعنی: «أَخْرَجَ كُلُّ مَنْ كَانَ عِنْدَهُ يَتِيمٌ» (هر کس که یتیمی نزد خود داشت او را اخراج کرد).
« وسألوا رسول الله صلى الله عليه وآله في إخراجهم فأنزل الله، ويسئلونك عن اليتامى قل إصلاح لهم خير وإن تخالطوهم فإخوانكم والله يعلم المفسد من المصلح»[7] ؛ وقتی دیدند چنین شده و یتیمها را خارج کردند، آمدند و از پیامبر سوال کردند و گفتند: «ما نمیتوانیم اینها را نگه داریم، چون طبق آیه شریفه خوردن اموالشان گناه کبیره است. ما با هم زندگی میکنیم، گاهی ما از مال آنها میخوریم و گاهی آنها از مال ما. اگر بخواهیم مبتلا به گناه کبیره شویم، بهتر است که اصلاً نزد ما نباشند».
این شأن نزول آیه بود که نازل شد و فرمود اخراج نکنید؛ نه به آن صورت اخراج کامل و نه به آن صورت قبلی که همراه با تعدی و ظلم بود (مانند ازدواج اجباری یا تجارت ناعادلانه با اموالشان). قرآن فرمود با آنان مخالطه کنید اما در جهت اصلاح امرشان.
« قال: وقال الصادق عليه السلام: لا بأس بأن تخلط طعامك بطعام اليتيم فان الصغير يوشك أن يأكل كما يأكل الكبير، وأما الكسوة وغيرها فيحسب على كل رأس صغير وكبير يحتاج إليه. أقول: وتقدم ما يدل على ذلك، ويأتي ما يدل عليه»[8] . مخلوط شدن طعام و مال شما با مال یتیم در غذا خوردن مانعی ندارد. مثلاً برنجهای زمین خود و زمین یتیم را در انبار روی هم بریزید و با هم مصرف کنید. شرع این را اجازه داده است، زیرا اصلِ مرکز الفت و انس، همین همسفره بودن است.
سپس فرمود مانعی ندارد که صغیر و کبیر با هم غذا بخورند، اما در مورد پوشاک و غیر آن، باید برای هر نفر جداگانه حساب شود. یتیمان متفاوتاند؛ یکی ده ساله است، یکی پانزده ساله، دختر یا پسر؛ هر کدام به اندازه نیاز خودشان باید از مال خودشان برایشان هزینه شود. در اینجا باید رعایت غبطه و نیاز را کرد.
روایت دوم، صحیحه حنّان بن سُدَیر (و سَدیر، که هر دو صحیح است) میباشد.
« وعن محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد، عن محمد بن إسماعيل، عن حنان بن سدير قال: قال أبو عبد الله عليه السلام سألني عيسى بن موسى عن القيم للأيتام في الإبل وما يحل له منها، فقلت له: إذا لاط حوضها وطلب ضالتها، وهنأ جرباها فله ان يصيب من لبنها في غير نهك لضرع، ولا فساد لنسل»[9] ؛ امام صادق (علیه السلام) فرمود عیسی بن موسی درباره قیم و سرپرست شتران ایتام از من پرسید. یتیمانی که پدرشان فوت کرده و گله شتری برایشان باقی مانده است و شخصی سرپرستی و نگهداری این گله را بر عهده میگیرد. سوال این است که او چقدر میتواند از فرآوردههای این شتران برای خود استفاده کند؟
«فَقُلْتُ» (امام فرمود به او گفتم): «إِذَا لَاطَ حَوْضَهَا»؛ «لاطَ» یعنی گلمالی و درزگیری کردن حوض. این حوض مخصوص آب خوردن شترها در صحراست که بر اثر گرما ترک برمیدارد و باید با گلهای چسبنده درزگیری شود تا آب را نگه دارد.
«وَ طَلَبَ ضَالَّتَهَا»؛ و اگر شتری گم شد به دنبال آن برود و پیدایش کند و به مادرش ملحق نماید و از گله تیمار و محافظت کند.
«وَ هَنَّأَ جِرَابَهَا». «جِراب» به دهانه چاه تا قسمت میانی آن گفته میشود که بر اثر گرما و سرما و گذشت زمان شکاف برمیدارد و آب هدر میرود. «هَنَّأَ» یعنی روغنکاری کردن و پوشاندن درزها با «صَمغ» درخت تا آب چاه محفوظ بماند.
اگر این کارها را کرد: «فَلَهُ أَنْ يُصِيبَ مِنْ لَبَنِهَا»؛ میتواند از شیر آن شتران استفاده کند، البته با دو شرط: «مِنْ غَيْرِ أَنْ يَنْهَكَ لِضَرْعٍ»؛ یعنی پستان شتر را تا قطره آخر ندوشد و کامل تخلیه نکند، «وَ لَا فَسَادٍ لِنَسْلٍ»؛ و به گونهای نباشد که به نسل آسیب برسد، یعنی باید مقداری شیر برای بچه شترها باقی بگذارد تا از بی شیری نمیرند.
روایت دیگر، صحیحه ابیالصباح کنانی است: « محمد بن يعقوب، عن عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد، عن محمد بن الفضيل عن أبي الصباح الكناني، عن أبي عبد الله عليه السلام في حديث قال: قلت: أرأيت قول الله عز وجل: " وإن تخالطوهم فإخوانكم " قال: تخرج من أموالهم قدر ما يكفيهم وتخرج من مالك قدر ما يكفيك ثم تنفقه، قلت: أرأيت إن كانوا يتامى صغارا وكبارا وبعضهم أعلى كسوة من بعض وبعضهم آكل من بعض ومالهم جميعا فقال: أما الكسوة فعلى كل إنسان منهم ثمن كسوته وأما الطعام فاجعلوه جميعا فان الصغير يوشك أن يأكل مثل الكبير »[10] . این درباره مردی است که خود را وقف نگهداری و معیشت ایتام میکند. اگر این شخص فقیر باشد و منبع درآمد دیگری نداشته باشد، میتواند به اندازه عرف از مال یتیم استفاده کند، مشروط بر اینکه اموال آنان را اصلاح و مدیریت کند.
اما اگر مال یتیم کم باشد بهگونهای که فقط کفاف خود یتیم را میدهد، این سرپرست حق ندارد چیزی از آن بخورد، حتی اگر خود را وقف کرده باشد. در اینجا سوال میشود که آیا اجباری در کار است؟ پاسخ این است که خیر، این شخص تبرعاً و با اختیار خود اقدام کرده است، لذا بحث بر سر این است که اگر فقیر باشد آیا حق برداشت دارد یا خیر.
سپس راوی اشکال کرد و گفت خداوند فرموده اگر با آنان مخالطه کردید برادران شما هستند، پس چرا نتواند استفاده کند؟
امام فرمود: از اموال یتیمان به اندازه کفایتشان خارج کن و از مال خودت هم به اندازه کفایت خودت خارج کن، سپس انفاق کن (یعنی مخلوط کن).
پرسیدم اگر یتیمان کوچک و بزرگ باشند و نیاز لباس برخی بیشتر و خوراک برخی زیادتر باشد در حالی که مالشان مشترک است چه کنیم؟ هزینه پوشاک هر کدام باید جداگانه از سهم خودش حساب شود.
اما طعام را یکی کنید و با هم بخورید، زیرا چه بسا کودک خردسال به اندازه بزرگسال غذا بخورد.
یک روایت دیگر، موثقه سماعه است، این روایت دلالت دارد که هر کس کفالت یتیم را بر عهده گرفت، باید به قدر نیاز آن یتیم از مال یتیم به او انفاق کند و بیشتر حق ندارد. باید مراعات غبطه را بکند. اگر بیش از نیاز مصرف کرد و از بین برد، چون بدون دستور شارع بوده ضامن است.
روایت دیگر، صحیحه عبدالله بن یحیی الکاهلی است که در تفسیر این آیات آمده است. این روایت دلالت دارد بر اینکه اگر کافل یتیم مهمان (ضیوف) داشته باشد -چون به هر حال اقوام و خویشان دارد و در منزل یتیم ساکن است- میتواند مهمان بیاورد و منعی ندارد، ولی این مهمانان حق ندارند از مال یتیم استفاده کنند. یا باید از مال شخصی خودِ کافل پذیرایی شوند یا خودشان همراه بیاورند؛ مگر اینکه آمدن آنها به نفع یتیم باشد. نفع مادی (مانند آوردن هدیهای برای یتیم) یا نفع معنوی (مانند خدمت به یتیم یا تعلیم قرآن به او در ازای غذا). اگر نفعی برای ایتام نداشت، حتی اگر مهمانِ شخصِ کافل باشند -و عرفاً بگویند یتیم باید مهمانِ کافلش را پذیرایی کند- شارع مقدس خط بطلان بر این عرف میکشد و میگوید حق استفاده از مال یتیم را ندارند. این نشاندهنده دقت و زیبایی شرع در مراعات حقوق محرومین است.
روایات فراوان دیگری نیز هست، مانند معتبره علی بن مغیره (که بنا بر مبنای ما معتبر است) که دلالت دارد اگر کسی مهمانی داد و از مال یتیم استفاده کرد، ضامن است؛ یعنی باید معادل آن مبلغی را که مصرف میکند ابتدا در مال یتیم بگذارد و سپس به همان مقدار استفاده کند. انشاءالله در جلسه بعد به آیات دیگر میپردازیم.