< فهرست دروس

درس فقه معاصر استاد حسین صفدری

1402/09/20

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کتاب الجهاد/فقه جنگ نرم /مرابطه

حدیث خوانی

وَ عَلَيْكَ بِالصَّبْرِ وَ طَلَبِ‌ الْحَلَالِ‌ وَ صِلَةِ الرَّحِمِ وَ إِيَّاكَ وَ مُكَاشَفَةَ النَّاس‌

در ادامه ی روایت جلسات قبل که درباره ی آداب دعا مطرح کردیم امام رضا علیه السلام فرمودند که دعا در نزد خدا جایگاه ویژه ای دارد. در دعا سست نشو هر چند حاجتت برآورده نشد و در آن تعنی نکن. در دعا صبور باش و پافشاری مکن. برای استجابت دعا صبر و پافشاری لازم است. بعد فرمود و طلب حلال ، رزق و سفره ی حلال است که کمک می‌کند و برای استجابت دعا پیش زمینه است.

سه نکته را حضرت بعد از صبر و پا فشاری دعا فرمودند ، رزق و طلب حلال ، صله ی رحم و قطع نکردن ارتباط اجتماعی با اهل رحم و ایاک مکاشفه الناس ، در اول عبارت فرمودند علیک بصبر و طلب حلال یعنی علیک بصبر و علیک لطلب حلال و علیک بصله رحم ، می‌توانست این عبارت همین‌طور ادامه پیدا کند و علیک بمکاشفه ناس ، اما اینجا یک پرهیز اضافه تری دادند. اگر می‌خواهی دعایت مستجاب شود دنبال رزق حلال باش، با شکم پر از حرام و آلوده نمی‌شود در درگاه خدا دعای مستجاب طلب کرد و نمی‌توان با قطع رحم انتظار استجابت دعا داشت و همینطور نمی‌شود با مکاشفه الناس انتظار داشت که دعا ها مستجاب می‌شود. برخی گفتند مکاشفه الناس یعنی با دیگران درگیر شدن، با دیگران دشمنی کردن، به نظر می‌آید مکاشفه الناس فقط دشمنی را نمی‌گوید مکاشفه الناس یعنی اینکه اسرار مردم را کشف کنی، یکی از جنبه هایش ممکن است کشف اسرار مردم از روی دشمنی باشد. بی پرده هر چیزی به کردم گفتن و نسبت دادن، بی پرده با آن ها خصومت ورزی کردن، در آداب اجتماعی حتی باید با دشمن در خود اصولی را رعایت کنی. اهل بیت علیهم السلام با دشمنان شان هم در چهارچوب اخلاق رفتاری داشتند.

حضرت فرمود: برای استجابت دعا صبور باش، طلب حلال کن، صله رحم داشته باش، با مردم درگیر نشو و اسرار آن ها را بیرون نریز. به آشکارا با آن ها رفتار خصمانه نکن.

فَإِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ نَصِلُ مَنْ قَطَعَنَا، می‌خواهند بگویند سیره ی عملی ما هم همینطور است. ما خاندان پیامبر هرکسی از ما قطع کند با آن ها ارتباط می‌گیریم. وَ نُحْسِنُ إِلَى مَنْ أَسَاءَ إِلَيْنَا، و هرکسی بدی کرد به ما با آن ها خوبی می‌کنیم نه اینکه مکاشفه الناس نداریم حتی اگر آن ها با ما رفتار ناشایست داشتند ما حسن رفتار می‌کنیم. ما عاقبت بخیری را در همین می‌دانیم. در طلب حلال، صله ی رحم و پرهیز از مکاشفه الناس.

بررسی کلام صاحب جواهر

در ادامه ی مباحث قبلی کلام مرحوم علامه و من تبع آن از جمله مرحوم صاحب جواهر را نقل می‌کردیم در فرمایش آقایان بزرگوار این جمله به درشتی به چشم می‌خورد، خیلی گویا که مرابطه لاتتضمن قتالا، جنگ نیست بلکه مرابطه در حقیقت همان مراصده و اعلان است. ما این موضوع را نقل می‌کردیم که چطور ممکن است مرابطه قتال نباشد اما متضمن حفظ و اعلام باشد. برای اینکه نقد خود را انجام دهیم اول آمدیم و گفتیم مراد از حفظ چیست؟ مصادیقی از حفظ بیان کردیم که حفظ در عبارات فقهای شیعه به معنای منع از آسیب یا دفاع از آسیب است.

دوم، نکته ای که باید بیان کنیم این است که حالا که حفظ به معنای ممانعت از آسیب است ، وقتی می‌گویند مرابطه حفظ و اعلام است، مراد از حفظ چیست و چه چیزی را باید حفظ کرد و متعلق حفظ چیست آیا حفاظت از سرزمین های اسلامی مراد است ؟ از حاکمیت اسلام مراد است ؟ از اموال یا ارز مسلمین یا انفس مسلمین مراد است که به نظر ما همه ی این ها می‌تواند در این حفظ بگنجد. وقتی می‌گویید حفظ یعنی حفظ سرزمین و حاکمیت اسلامی و اموال و ارض و نفس مسلمین ؛ ممکن است کسی در این خدشه کند ما الان راجع به دایره ای که حفظ در مرابطه شامل می‌شود بحث نمی‌کنیم فقط اجمالا می‌گوییم معنای حفظ یعنی ممانعت از آسیب و هر گونه تهدید یا دفاع در برابر آسیب و تهدید متعلق حفظ هر چه که باشد هر کدام از این موارد که گفتیم به نظر می‌رسد اگر ادعا کنیم مراصده لاتتضمن قتال اما هی حفظ، اصلا حفظ بدون مقاتله قابل امکان نیست. مقاتله ابزاری برای حفظ است. اگر دشمن حمله کرد و آقای مرابط وظیفه ی شرعی نداشت دست به شمشیر ببرد و حرام بود دست به شمشیر ببرد چگونه می‌خواهد حفظ کند؟ آمدیم تا لحظه ی اعلام زمانی طول کشید دشمن می‌رود و می‌رسد و کارش را انجام می‌دهد پس حفظ انجام نمی‌شود. متعلق حفظ هر چه باشد صرفاً با حضور و رصد و دیدبانی و اطلاع رسانی نمی‌شود آن حفظ را محقق کرد. بیان ذلک این است. اگر مفهوم و معنای حفظ که در مرابطه لحاظ شده، می‌گویند تتضمنا حفظا و اعلاما. اگر واقعاً این مورد توجه باشد در این تعبیر تعبیر واقعی باشد مجازی نباشد تحقق حفاظت بدون قتال و جنگیدن در اکثر مواقع میسور نیست. مراقب با عمل دیدبانی و رصد نمی‌تواند صرفا با رصد و دیدبانی به حفظ هیچ یک از آن متعلقات حفظ مبادرت کند. ممکن است که مرابط بدون قتال و جنگیدن موفق شود تحرک دشمن را به خط بعد از خود منعکس کند تا دید دشمن می‌آید سوار اسب شود یا کسی را روانه کند بگوید خلق الله مطلع باشید دشمن هجوم می‌آورد حالا این دشمن می‌خواهد یک فرد باشد یا انبوهی از لشکر و نظامیان و مشرکین باشند که با هجوم خودشان قصد ضرر به مسلمانان و نظام آن ها دارد این می‌تواند سریعاً اطلاع رسانی کند اما نمی‌تواند حفظ کند موقعی حفظ انجام می‌دهد که مانع آسیب به صفوف مسلمین شود. اگر این گفت خب وظیفه ی من صرفاً اطلاع رسانی بود اطلاع رساندم و دشمن رسید و کارش را تمام کرد پس یک نفر ممکن است در مرابطه بتواند اطلاع رسانی کند اما حتی اگر مرابطین انبوهی از لشکر باشند اما دست به سلاح نبرند قادر به حفظ نیستند می‌خواهد این تهدید چپاول‌گرانه نسبت به اموال و ممتلکات جامعه ی مسلمین باشد یا تهدیدی سیاسی باشد که بخواهد نظام سیاسی مسلمین را هدف قرار دهد. در هر دو صورت اگر قتال در ضمن مرابطه نباشد حفاط در آن محقق نمی‌شود. ممکن است اعلام محقق شود اما حتماً حفاظ محقق نمی‌شود. واقعاً اگر حفاط و حفاظت در معنا و مفهوم مرابطه لحاظ شده است نباید حفظ یا مرابطه خالی از قتال باشد این نکته ی اول ممکن است کسی بگوید این حفظ که در اینجا استعمال شده است مجازی است یعنی شما به خط بعد از خود اعلام کن آنها ایشالا خود را حفظ می‌کنند.اگر ادعای مجاز شود و بگوییم مرابط با اعلانش حفاظت می‌کند، وظیفه‌ی مستقیم حفاظت ندارد پس منظور از مرابطه صرفاً دیدبانی و اطلاع رسانی است.اگر این باشد شبهه ی عدم جواز مرابطه بدون اذن امام که در روایات زیادی مطرح شده است از امام سوال می‌کنند مرابطه برود یا نرود این شبهه که جایز املاح در غیر محلش است. همه ی سوالات و شبهات راجع به جواز و عدم جواز با وجود یا بدون وجود امام معصوم در ذیل حکام جائر یا غیر ذیل آنان همه از اینجا نشأت می‌گیرد که مرابطه نوع من القتال ، در سرزمین های دور دست می‌روند ضمن ایستادگی در برابر دشمن خطوط بعدی را مطلع میکنند که آن ها هم به کمک شأن بیایند این ها فقط جارچی نیستند مرابطند اسب خود را انجا به زمین بستند در مقابل حریف بجنگند و مانع ورود دشمن شوند. پس اینکه بگویید این ها وظیفه ای برای حفاظ ندارند و تعبیر حفظا و اعلاما حفظ آن مجازی است اگر مجازی باشد شبهه ی عدم جواز اذن امام در محلش نیست. گفتیم شبهه ی جواز یا عدم جواز از اینجا نشأت می‌گیرد که مرابط با هیبت قتالی اسب و شمشیر می‌گیرد و در محل رباط حاضر می‌شود تا مقابل آن بازدارندگی کند. رفتند جلوی دشمن را بگیرند که اعلان در ضمن است اگر جمعیت دشمن زیاد بود نتوانستند خبر دهند از روستا ها و جمعیت اطراف بیایند. بستن راه دشمن وظیفه ی مرابطه است. اینکه در روایت یونس وقتی برای حضرت نقل می‌کنند که یکی از ارادتمندان به شما اسب و شمشیر گرفته و آمده با دوستانش صحبت کرده است که اسب و شمشیر گرفتن و به رباط با این ها رفتن ،سبیل با این ها جایز نیست نباید دنبال این ها راه افتاد و به رباط رفت حالا متحیر است چه کند ما گفتیم برو اسب و شمشیر خود را پس بده حضرت هم می‌فرمایند برود پس دهد. این شبهه ی عدم جواز برای قرابت معنایی مرابطه با مقاتله است اگر این نبود کلمه ی فلیفعل یا آن شبهه در جایش نبود. حضرت می‌گوید برود و اسب و شمشیرش را پس دهد و به مرابطه نرود زیرا سبیل یعنی همراهی با حکام جور برای قتال جایز نیست. اگر مرابطه متضمن قتال نمی‌بود چه دلیلی بر این عمل وجود داشت. دیدبانی و خبر دادن، ببینند چه اتفاقاتی می‌افتد اطلاع دهند. پس قتال در بطن مرابطه ممکن است تحقق بیافتد. خلو مرابطه از قتال همواره این‌طور نیست که محقق است یک موقع ممکن است همین که مرابطه می‌کنند دشمن جرئت نکند هجوم بیاورد یا اگر هجوم آورد کسی بتواند خود را بین جمعیت پنهان کند خود نجنگد اطلاع بدهد دیگران بیایند بجنگند اما طبیعت قتال را نمیتوانید از مرابطه جدا کنید خصوصاً در مرابطه وقتی می‌فرمایند فلیفعل یعنی مرابطه را ترک کند می‌فرمایند اگر مجبور شد مرابطه کند اما قتال نکند. اگر مرابطه حقیقتی بود که متضمن قتال نبود چرا باید نفی می‌کردید برو مرابطه کن اشکال ندارد وقتی قتال را از آن جدا می‌کند قتال در بطن مرابطه است به نظر می‌رسد مرابطه متضمن قتال هست اگر متضمن نبود نهی از قتال در اینجا عملی لغو به حساب می‌آمد پس به قرینه ی ذیل روایت که میگوید فنخاف بیضه اسلام مسلمین قاتل اگر ترسید که خطری به اسلام و مسلمین وارد شود آنجا مقاتله کند فیکون قتال لنفسه سلطان ، موقعی که حضرت خوف از آسیب برای مسلمانان و برای اسلام است نمی‌فرماید قتال نکن قتال را جزو این مرابطه می‌داند می‌گوید نیت خود را عوض کن. نفی از قتال نیست نهی از جنگیدن برای سلطان است. در عجین بودن قتال و مرابطه با یک‌دیگر به نظر می‌آید تردیدی نیست اما می‌فرماید این قتال به نفع سلطان نباشد نیتت این باشد که از مسلمین و اسلام دفاع می‌کنی پس این ادعا که مرحوم صاحب جواهر بیاید و بفرماید اگر مضطر به قتال در مرابطه شد این از نوع دفاع است و بعد بخواهد نتیجه بگیرد چون از نوع دفاع است پس مرابطه متضمن قتال نیست این حرف واردی نیست ، خیر مرابطه متضمن قتال است اگر قتال همراه مرابطه نباشد حفاظی نیست اگر مقاتله جزو مرابطه نبود حضرت نمی‌فرمود اگر مجبور شد برود مرابطه کند اما قتال نکند و اگر مقاتله جزو مرابطه نبود و متضمن آن نبود حضرت نمی‌فرمود برود بجنگد اما نیت خود را عوض کند قصدش حمایت از سلطان نباشد. همه ی این ها به نظر دال بر این است که ادعای دفاعی بودن قتال در زمان اضطرار برای اینکه مرابطه متضمن قتال نیست این ادعا کافی و درست نیست.

نکته ی دوم اینکه می‌فرمایند لو اتفق الاحتياج معه إلى القتال فهو من الدفاع حينئذ عن البيضة و شما می‌دانید قد عرفت كونه قسما من الجهاد و مأمورا به،این عبارت خود تاییدی بر این است که مرابطه برخی از اوقات متضمن قتال و جهاد است. ایشان حیثیت قتال را می‌آیند دفاعی تبیین می‌کنند که ما مخالف نیستیم. بیان حیث وجودش که دفاعی یا بدوی است این را نفی نمی‌کند که احتیاج حاصل خواهد شد در مرابطه احیانا محتاج مقاتله هستیم. خود این یعنی اینکه مرابطه متضمن قتال است و چون متضمن قتال است نمی‌توانیم بگوییم که مرابطه حفظ و اعلام است ولا یتضمن قتال ما می‌گوییم وقتی حفظ و اعلام است وقتی حفاظت است و دفاع است وقتی حفاظت و مقاومت است این ها یتضمن جهاد هستند حالا چه این جهاد دفاعی یا غیر دفاعی باشد که طبیعتاً غیر دفاعی نمی‌توان تصرف کرد که در مرابطه لشکر نمی‌شکند منتظر هستند اگر دشمن لشکر کشید به آن پاسخ دهند. چیزی که ایشان ادعا می‌کند این است که مرابطه متضمن قتال نیست به توجیه قتال رو آورده و قتال را دفاعی قلمداد می‌کند که از نظر ما این کافی و مقبول نیست اینکه بیاییم و بگوییم چون اینجا مقاتله دفاعی است پس مرابطه متضمن قتال نیست نه این را نمی‌رساند همین قتال دفاعی، اگر من هی من یحن عن امام واقع شد مشکل حل می‌شود ؟ چه جوابی خواهیم داشت ؟ ببینید شما از یک طرف میگویید متضمن قتال نیست اگر هم قتالی رخ داد از باب دفاع است خب ما می‌گوییم کاری نداریم از چه بابی است اما ممکن است تحقق پیدا کند نیاز به مقابله و دفاع و قتال شود؟ اگر این ممکن است که بشود یعنی متضمن هست حالا که هست می‌خواهد از نوع دفاعی باشد یا غیر دفاعی پس این عبارت لاتتضمن غلط است علاوه بر این حضرت در این جمله ی یقاتل مرابط همین دفاع را نهی کرده است. گفت رفته اسب و شمشیر بگیرد و به قتال برود. دوستانش به او گفتند برو پس بده حضرت هم همین طور بعد طوری ادامه دادند که مجبور است برود بعد فرمود فليرابط و لا يقاتل، چه قتالی را قرار شد قتال نکند بدوی یا خارج از دفاع همین را فرمود انجام نده پس اگر بخواهیم بگوییم آقا حقیقت آن چیز دیگری است و فقط دیدبانی است و اگر هم دفاعی شد و اقدامی شد از باب دفاع است و این مجاز است می‌خواهیم بر اساس این روایت بگوییم اینجا هم مجاز نیست زیرا فرمود فليرابط و لا يقاتلاز قتال نهی کرد. فرمایش مرحوم صاحب جواهر و دیگران که می‌گویند مسوغ این قتال دفاعی بودن آن است این چون خود مصداق است این مصوق جهاد نخواهد بود طبیعت قتال در این‌جا که با دفاعی قلمداد کردنش هم مشکل آن حل نخواهد شد وقتی طبیعت قتال من هی انح است فرق نمی‌کند قتال بدوی یا دفاعی باشد پس با این توجیه که اگر مجبور به مقاتله شد در اینجا جهادش دفاعی است و اینجا جایز است نمی‌توانیم با این روایت ادعا کنیم حتی نمی‌توانیم این را ادعا کنیم که لاتضمن ، نه حکم جهاد نه حکم قتال نه موضوع قتال به حکم آن نمی توانیم به جواز قتال اشاره کنیم به اینکه نفی موضوع کنیم بگوییم آقا این نیازمند قتال نیست مواردی گفتیم تا بتوانیم نه نیازمند قتال است پس فرمایش مرحوم صاحب جواهر و دیگران که می‌خواهند با این عبارت که لایتضمن القتال که صرفا حفظا و اعلاما این را رد می‌کنیم. اگر مرابطه حفظ است حفظ بدون قتال مایسور نیست با این عباراتی که خود ایشان نقل کردند به عکس چیزی که ادعا می‌کنند که لانهوا حفظ و اعلام ولا یستلزم قتال یا مواردی شبیه این می‌گوییم بالعکس اثبات می‌شود که مرابطه قد یتضمن قتال همین که آقایان قتال در بطن مرابطه را توجیه می‌کنند یعنی یک چیزی از قنالدر مرابطه رخ می‌دهد این همان تزمل آن در چنین فرضی این ها توجیه می‌کنند و حکمش را می‌گویند از باب جهاد دفاعی است و طبیعت آن جزو همین مرابطه است البته با مراجعه به سوالی که از حضرت شده و پاسخی که دادند پیدا است که اصل قتال در مرابطه را نفی نکردند بلکه اصل قتال را مورد توجه قرار دادند فرمودند وقتی سیطره ی حاکم جائر بر سرزمین اسلامی است اگر کیان اسلامی در خطر افتاد مکلف ناچار به مرابطه شد قصدش از قتال ادای تکلیف و حفاظت از حریم باشد قصدش دفاع از پایه های حکومت سلطان جائر نباشد حضرت قتال در مرابطه را نفی نکردند بلکه شمشیر زدن برای تقویت پایه های حکومت جائر را نهی کردند.

در هر صورت به نظر ما اهداف مرابطه بدون استفاده از شمشیر و به کارگیری قدرت محقق نمی‌شود تا ببینیم در جلسه ی بعد انشاالله مباحث را ادامه دهیم.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo