1404/08/19
بسم الله الرحمن الرحیم
استدلال بر وجوب تعیینی نماز جمعه با تمسک به آیه 238 بقره/صلاة الجمعة /كتاب الصلاة
موضوع: كتاب الصلاة/صلاة الجمعة /استدلال بر وجوب تعیینی نماز جمعه با تمسک به آیه 238 بقره
مرور مباحث پیشین
سومین آیهای که برخی از فقها به وجود وجوب تعیینی نماز جمعه در زمان غیبت به آن استدلال نمودهاند، آیه ۲۳۸ سوره مبارکه بقره است﴿حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَالصَّلَاةِ الْوُسْطَى وَقُومُوا لِلَّهِ قَانِتِينَ﴾.
بیان استدلال:
در بسیاری از روایات، «الصَّلَاةِ الْوُسْطَى» به نماز ظهر تفسیر شده است. اما از آنجا که روز جمعه نیز وقت نماز ظهر وجود دارد، ولی نماز جمعه جایگزین آن میشود، این اندیشمندان استدلال کردهاند که:
1- واژه «حَافِظُوا» صیغه امر است و دلالت بر وجوب دارد.
2- مقصود از «الصَّلَاةِ الْوُسْطَى»، نماز ظهر در غیر روز جمعه و نماز جمعه در روز خودش (جمعه) است.
ایشان روایاتی نیز در تأیید این مطلب بیان کردهاند.
طرح اشکالات:
پس از بیان این استدلال، اشکالاتی بر آن وارد شده است:
1. اشکال اول: صیغه امر در «حَافِظُوا» ارشادی است (نشانگر یک توصیه اخلاقی) و دلالت بر وجوب تخییری ندارد.
2. اشکال دوم: عبارت «الصَّلَاةِ الْوُسْطَى» در تفاسیر و حتی در کلمات فقها، دارای تفاسیر متعدد و گاه تا بیست قول مختلف است. با این وجود، چرا تنها تفسیر به نماز ظهر پذیرفته شده است؟ بنابراین، این عبارت مجمل (دارای ابهام) است و نمیتوان به آن برای اثبات حکمی قطعی استناد کرد.
با این دو اشکال، هر دو رکن استدلال قائلین به وجوب تعیینی نماز جمعه در عصر غیبت (یعنی هم دلالت امر و هم تفسیر «وسطی») مورد خدشه قرار میگیرد.
3. اشکال سوم (بحث قرائتها): اشکال دیگری که مطرح میشود، مربوط به قرائتهای مختلف آیه است. در یکی از قرائتها، اینگونه خوانده شده است: «حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَالصَّلَاةِ الْوُسْطَى و صَلَاةِ الْعَصْرِ». استنادکنندگان به این قرائت، آن را به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) نسبت میدهند. برای نمونه، در روایتی از عایشه[1] (همسر پیامبر) نقل شده : « حَدَّثَنَا إِسْحَاقُ قَالَ: أَخْبَرَنِي مَالِكٌ، عَنْ زَيْدِ بْنِ أَسْلَمَ، عَنِ الْقَعْقَاعِ بْنِ حَكِيمٍ، عَنْ أَبِي يُونُسَ، مَوْلَى عَائِشَةَ قَالَ: أَمَرَتْنِي عَائِشَةُ أَنْ أَكْتُبَ لَهَا مُصْحَفًا، قَالَتْ: إِذَا بَلَغْتَ إِلَى هَذِهِ الْآيَةِ ﴿حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَالصَّلَاةِ الْوُسْطَى﴾ ، فَآذِنِّي، فَلَمَّا بَلَغْتُهَا آذَنْتُهَا، فَأَمْلَتْ عَلَيَّ: " حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَالصَّلَاةِ الْوُسْطَى وَصَلَاةِ الْعَصْرِ، وَقُومُوا لِلَّهِ قَانِتِينَ " قَالَتْ: سَمِعْتُهَا مِنْ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ »[2] عایشه به کاتب خود دستور داد وقتی به آیه مذکور رسیدی اینگونه بنویس: «حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَالصَّلَاةِ الْوُسْطَى و صَلَاةِ الْعَصْرِ». بنابراین، این قرائت، قرائت رسول الله دانسته شده است.
همچنین، مرحوم کلینی در کتاب الکافی[3] و مرحوم صاحب وسائل الشیعه در ابواب اعداد فرائض و نوافل[4] ، روایتی را نقل میکنند که در آن به چنین قرائتی اشاره شده است.
بررسی سندی روایت:
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ (أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى ) وَ (مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى]العطار[ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى) وَ (مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ) جَمِيعاً عَنْ حَمَّادِبْنِ عِيسَى ]الجهنی[ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ :.. »[5]
این روایت دارای چندین سند است که یکی از راویان در سند آن، «محمد بن اسماعیل البندقی »[6] است. در مورد وثاقت این راوی، میان علمای رجال و فقها اختلاف نظر جدی وجود دارد از اهل سنت هست ، برخی توثیق ، برخی تضعیف و برخی سکوت کرده اند. برای نمونه، بین دو مکتب فقهی-اصولی نجف ( مانند آیتالله خوئی) و قم ( امام خمینی) در این زمینه تفاوت مبنایی وجود دارد:
1- مکتب قم (امام خمینی): بر «توثیق الصدور» تأکید دارد، یعنی مجموعه قرائن باید نشان دهد که حدیث به طور قطع از معصوم صادر شده است، حتی اگر برخی راویانش به صورت فردی توثیق نشده باشند. قرائنی مانند:
1- نقل شدن روایت توسط ثقات دیگر از وی (مانند کلینی و صدوق).
2- کثرت روایات این راوی.
3- نقل کردن او از افراد موثق (مانند فضل بن شاذان).
4- فساد در مذهب دلیل بر جرح او در وثاقت نمی شود.
5-وجود سندهای متعدد و موازی (همعرض) برای یک حدیث که متن را تأیید میکنند.
بر این اساس، در مکتب قم، این روایت معتبر و قابل استناد تلقی میشود.
2- مکتب نجف (آیتالله خوئی): بر «توثیق السند» تأکید دارد، یعنی هر راوی باید به صورت فردی وثاقتش اثبات شود. از آنجا که در مورد محمد بن اسماعیل توثیق صریحی وجود ندارد و حتی احتمالی مبنی بر عامی (غیر شیعی) بودن او مطرح است، روایات او ضعیف شمرده میشوند. لذا بسا شخصی روایات کثیری نقل کند ، از ثقات هم نقل کند و فساد مذهب نیز داشته باشد اینها دلیل بر وثاقت وی نیست ، این دلایل حضرت امام استحسانی است.
نکته : هرگاه یکی از بزرگان مانند شیخ صدوق یا شیخ کلینی، روایتی را از فردی مستقیماً (لا بوساطة) نقل کند، و آن فرد از مشایخ ثقات آن مؤلف باشد مثل یحی العطار که شیخ حدیث کلینی است، همچنین در صورتی که قرائنی مانند کثرت روایت، نقل از شخصیتهای معتمد (مانند فضل بن شاذان)، و وجود قرائن عامه ، میتوان به صدور آن روایت و وثاقت راوی اعتماد کرد حتی اگر توصیف صریحی دربارهٔ او منقول نباشد.سلمنا که روایت تضعیف شده باشد دو روایت صحیح هم عرض و هم مضمون با این روایت داریم.
بررسی متن روایت
در متن روایت کافی آمده «..حٰافِظُوا عَلَی الصَّلَوٰاتِ وَ الصَّلٰاةِ الْوُسْطیٰ وَ هِیَ صَلَاةُ الظُّهْرِ وَ هِیَ أَوَّلُ صَلَاةٍ صَلَّاهَا رَسُولُ اللَّهِ ص وَ هِیَ وَسَطُ النَّهَارِ وَ وَسَطُ الصَّلَاتَیْنِ بِالنَّهَارِ صَلَاةِ الْغَدَاةِ وَ صَلَاةِ الْعَصْرِ وَ فِی بَعْضِ الْقِرَاءَةِ حٰافِظُوا عَلَی الصَّلَوٰاتِ وَ الصَّلٰاةِ الْوُسْطیٰ صَلَاةِ الْعَصْرِ وَ قُومُوا لِلّٰهِ قٰانِتِینَ.» [7] این همان قرائت عایشه هست که خود اما معصوم نیز بیان کرده اند، اساسا متن قرآن این هست شما چرا به نماز ظهر تفسیر میکنید !؟
اولا : در عبارت کافی ( وفی بعض القرائة) آمده ولی در من لایحضره الفقیه (و ]قال[ فی بعض القرائة ) آمده و همچنین در معانی الاخبار[8] اصلا چنین عبارتی نیامده، اینها قرائتی بر اضطراب متن است و احتمال دارد بیان خود راوی باشد نه امام معصوم.
ثانیا : احتمال دارد یک (واو) در این میان حذف شده باشد(حٰافِظُوا عَلَی الصَّلَوٰاتِ وَ الصَّلٰاةِ الْوُسْطیٰ ]و[صَلَاةِ الْعَصْرِ) که اتفاقا در نسخه بحارالانوار همراه (واو) ذکر شده ؛ «حافظوا على الصلوات والصلاة الوسطى وصلاة العصر وقوموا لله قانتين»، [9]
ثالثا : همچنین روایتی در تفسیر عیاشی از امام باقر (ع) نیز با (واو) آمده ؛ «﴿ حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطى و صلاة العصر وَ قُومُوا لِلَّهِ قانِتِينَ ﴾ و الوسطى هي الظهر و كذلك كان يقرؤها رسول الله ص» [10] .
جمعبندی و تحلیل نهایی:
با فرض پذیرش قرائت مذکور، اشکال اصلی اینگونه طرح میشود: اگر بپذیریم که «الصَّلَاةِ الْوُسْطَى» به «صَلَاةِ الْعَصْر» تفسیر شده است، دیگر چه ارتباطی با نماز ظهر و در نتیجه نماز جمعه دارد؟ این تفسیر، آیه را از دلالت بر نماز جمعه خارج میکند.
پاسخ به اشکال و تقویت استدلال اولیه:
در پاسخ، برای تقویت تفسیر «وسطی» به نماز ظهر، به چند نکته استناد شده است:
1. در برخی نسخههای روایت عایشه و نیز در روایتی از امام باقر (علیهالسلام) در تفسیر عیاشی، آیه با حرف عطف «واو» ذکر شده است: «حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَالصَّلَاةِ الْوُسْطَى وَ صَلَاةِ الْعَصْرِ». این «واو» نشان میدهد که «صَلَاةِ الْعَصْر» عطف بر «الصَّلَاةِ الْوُسْطَى» است و همین نشان دهنده وجه تمایز معطوف و معطوف علیه است. بنابراین، «الصَّلَاةِ الْوُسْطَى» چیزی جداگانه (یعنی نماز ظهر) است.
2. در برخی روایات مرسل (مانند آنچه در مجمع البیان[11] و دعائم الاسلام[12] آمده)، «الصَّلَاةِ الْوُسْطَى» به نماز روز جمعه تفسیر شده است. هرچند این روایات از نظر سندی به طور کامل قابل استناد نیستند، اما به عنوان قرینهای برای تأیید مدعا قابل توجه هستند.
نتیجهگیری:
بر اساس این تحلیل، میتوان گفت که با استناد به آیه و با در نظر گرفتن قرائن و روایات، «الصَّلَاةِ الْوُسْطَى» به نماز ظهر تفسیر میشود و با توجه به اینکه در روز جمعه، نماز جمعه در وقت ظهر برگزار میشود، میتوان به وجوب آن در زمان غیبت استدلال کرد. البته این استدلال همچنان مورد بحث و گفتوگوی علمی بین صاحبنظران است.