« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد غلامعلی صفایی‌بوشهری

1404/03/18

بسم الله الرحمن الرحیم

شرایط و ارکان «خطبه »/صلاة الجمعة /كتاب الصلاة

 

موضوع: كتاب الصلاة/صلاة الجمعة /شرایط و ارکان «خطبه »

 

بیان کردیم که (اجزاء الصلاة الجمعه کالصلاة الصبح ) است و سایر الصوات این اجماعی است و جای بحث نیست اما چند مورد هست که متفاوت هست مثل: قنوت ،خطبه و جماعت بودن. در رابطه با قنوت صحبت کردیم که قنوت نه جز هست نه رکن هست نه شرط است بلکه سنتی ،است مستحبی است فی صلاة الجمعه اما مستحبی است موکد به خاطر روایاتی که تصریح کرده اند در نماز جمعه قنوت هست یا به تعبیر متناسب با فن فقه، صلوات را دو بخش کرده بودند در برخی از روایات جهریه و غیر جهریه که بیان شده بود که در جهریه قنوت وجود دارد و ما چون روایات داریم سیره داریم که قنوت مستحب هست گفتیم که این مستحب هست در جهریه و در امثال نماز جمعه که تصریح شده مستحب موکب هست . ان شاالله بحث را پیرامون خطبه شروع می کنیم که خطبه جزء هست ،ر کن هست یا شرط؟ تقریبا می شود گفت که اجماع فقها شیعه و سنی این هست که خطبه به ما هی هی از واجبات صلاة الجمعه است ، حالا رکن هست یا نیست بحث خواهیم کرد نسبت بین رکن و واجب شما می دانید که نسبت عموم و خصوص مطلق هست، هر رکنی واجب هست ولی هر واجبی رکن نیست ، اما یک شخص در بین علما اسلام هست که ایشون قائل هست که خطبه واجب نیست، او حسن بصری است. آن فقهایی که می گویند واجب هست دو گروه می شوند ؛

1- یک گروه مثل فقهای شیعه می گویند دو خطبه لازم است.

2- اما کثیری از علما اهل سنت می گویند یک خطبه لازم است مثل مالک ابن انس، اوزاعی،ابو ثور، اسحاق ، ابن منذر، احمد بن حنبل، و ابوحنیفه قائل هستند که خطبه واجب است اما یک خطبه[1] به خلاف شیعیان که می فرمایند دو خطبه واجب هست.

 

نکته 1: حسن بصری به چه دلیل بیان می کند که خطبه واجب نیست و بعد ایشان بیان می کند واجب نیست بلکه مستحب است چرا؟ ایشان بیان می کند در نماز عید دو خطبه آن یا بنا به قولی یک خطبه عید مستحب هست، پس بنابراین خطبه نماز جمعه هم مستحب است ، قیاس می کند و ادعا می کند که هیچ خطبه ای در حوزه فقه ما نداریم که واجب باشد نتیجه می گیرد (خطبة الجمعه کسائرها) مثل دیگر خطبه ها ، این نظریه هم علما اهل سنت رد کردند هم شیعه رد کرده: 1- بالااجماع ما در فقه شیعه کسی نداریم که بگوید خطبه واجب نیست 2- روایات کثیره ای که در رابطه با خطبه داریم، بر لزوم خطبه داریم که دلالت می کنند بر وجوب 3- اگر مستحب بود و واجب نبود در یکی از صلوات جمعه در طول تاریخ امام جمعه خطبه نمی خواند،اگر مستحب بود حداقل در یک مورد خودداری می کردند ما یک مورد هم نداریم که امامی صلات الجمعه اقامه کرده باشد خطبه نخوانده باشد پس اجماع و روایات کثیره دال علی الوجوب و عدم ترک خطبه توسط ائمه جمعه در طول تاریخ هم حضرات معصومین هم خلفا ، اگر مستحب بود ضرورتی نداشت یک مورد حالا به علتی می خواستند استحباب مراعات بکنند ترکش میکردند، یک مورد هم نداریم لذا این کلام حسن بصری کلام فنی نیست ایشون هم فقیه نبودند در زمان خودش حضرات معصومین هم از ایشان انتقاد داشتند و گله مند بودند. بنابراین اینکه بگوییم خطبه نماز جمعه واجب نیست بلکه ایشان می گویند مستحب است نه ، درست نیست چون استحباب جواز ترخیص دارد اگر چنین موردی بود یک امام جمعه از اول جعل صلاةالجمعه که آغازش از زمانی است که پیامبر علیه آلاف التحیة و الثناء می خواستند وارد مدینه شوند از همان زمان تا الان یک نفر از ائمه جمعه خطبه را ترک می کرد. حالا غیر از آنکه روایات کثیره دال علی وجوب داریم غیر از اجماعی که در مسئله هست.

نکته 2: بسیاری از فقها اهل سنت بیان کردند که صلاة الجمعه یک خطبه دارد چرا شیعیان می گویند دو خطبه دارد؟ ادله ای که اقامه کرده اند [ در شیعه هم روایاتی داریم که بعدا بررسی میکنیم ] افرادی مثل مالک، ابو حنیفه، احمد بن حنبل ، اوزاعی ، ابو ثور ، مثل ابن منذر[2] که عرض کردم این ها دو دلیل در کتب فقهی خود اقامه می کنند مبنی بر اینکه صلاة الجمعه یک خطبه دارد: 1- حکمی است که ساحت مقدس پیامبر علیه آلاف التحیه و الثناء به مصعب بن عمیر داد، مکتوب کردند، حضرت می فرمایند که مردم را جمع کن و( ذکرهم بالله و ازدلف علیهم برکعتین)[ رُکعتین هم در یک نسخه آمده ولی ضعیف هست بنده نسخه صحیحش را بیان میکنم ] ملت را جمع کن و (ذکرهم بالله) این را تفسیر کردن یعنی خطبه و (ازدلف علیهم برکعتین ) یعنی نماز جمعه و ذکرهم نیز همان یک خطبه تقسیر کرده اند، یعنی ( اقراء لهم خطبة) خطبه خواندن بر یک خطبه هم صادق است. این نامه ای که حضرت نوشتند دلیل این حضرات می شود. 2- فعل عثمان هست، عثمان اولین نماز جمعه که خواند یک خطبه بیان می کرد بعد این خطبه را اینطور خواند در گزارشی که داده اند تاریخ نگاران ، این رو نوشتند که گفته : (يروى أن عثمان بن عفّان رضي الله عنه صعد المنبر فأرتج عليه، فقال: إنّ أبا بكر وعمر كانا يعدّان لهذا المقام مقالا، وأنتم إلى إمام فعّال أحوج منكم إلى إمام قوّال) [3] شما به یک امام فعال که کار می کند و زحمت می کشد، در میدان هست نیاز بیشتر دارید تا امامی که فقط حرف می زند بعد ایراد می گیرد می گوید ابوبکر و عمر اینگونه این مقام را دنبال کردند بعد می گوید (و ستاتیکم الخطب) ان شاالله آینده خطبه زیاد می خوانم، (استغفرالله العلیم) و دعا میکنم خداوند شما و ما را ببخشاید، استغفار می کنم از خداوند، والسلام علیکم و رحمه الله (ثم صلی) بعد نماز خواند.[4] این اولین نماز جمعه اوست اینطور صحبت کرد، بعد می گویند عثمان اینطور نمازخواند. ولی فعل عثمان برای ما که حجت نیست .

نکته3 : اینکه بیان شده عثمان وقتی که رفت خطبه بخواند مشکلی پیدا کرد اصلا بنا نداشت که خطبه بخواند، اصلا آن روز خطبه نخواند، لذا بیان کرد( که انکم الی امام من فعال احملکم امام قوال ) می گوید شما به امامی که کار کند بیشتر نیاز دارید تا امامی که فقط حرف بزند و (ستاتیکم الخطب) آینده خطبه ها می خوانم یعنی الان نمی خوانم ، عثمان اصلا خطبه نخواند. پس یک اینکه فعل او اصولا حجت نیست و دیگر اینکه عثمان اصلا بنا نداشت که خطبه بخواند، عبارات ایشون تصریح دارد و در بالا نیز نامه پیامبر اکرم به معصب بن عمیر که اولا سند صحیحی ندارد و اگر سند را هم بپذیریم ( ذکرهم ) هم می تواند دلالت بر یک خطبه داشته باشد هم دو خطبه پس مجمل است 3- خود فقهای اهل سنت بیان می کنند که شخص پیامبر اکرم (ص) نماز جمعه را با دو خطبه ایراد می فرمودند. بنابراین قول حسن بصری که دال بر استحباب است رد شد و قول اهل سنت بر وجوب یک خطبه نیز رد شد پس خطبه نماز جمعه دو عددهست و حکم آن وجوب است بنابر روایات کثیره و سیره پیامبر.

نکته4 : نسبت خطبه به نماز جمعه چیست؟ جزء هست یا شرط ؟ حالا اگر شرط هست، شرط الوجوب یا شرط الواجب؟

1- برخی از حضرات می گویند جزء است، بحث می کنیم اصلا نماز جمعه یک نمازی است به یک هیئت خاصه که با خطبه آغاز می شود و با السلام علیکم و رحمه الله و برکاته نماز تمام می شود.

2- برخی می گویند شرط است حالا آیا شرط الوجوب است ؟ یعنی نماز جمعه وقتی واجب می شود که خطبه خوانده شود( مثل زوال شمس برای نماز ظهر ، وقتی نماز ظهر واجب می شود که زوال صورت گیرد) و اگر خطبه خوانده نشود واجب نیست. یا شرط الواجب است ؟ شرط واجب یعنی شرط صحت واجب است، یعنی آن دو رکعت نماز که می خواهی بخوانی اگر بخواهد صحیح باشد به عنوان نمازجمعه شرط صحت آن تقدم خطبتین هست( مثل طهارت نسبت به صحت نماز ).

مرحوم صاحب شرایع وقتی می خواهد بیان کند که خطبه دارای چه موقعیتی هست این طور بیان می کند: که ابتدا می فرمایند که نماز جمعه دارای شرایطی است تا اینکه میرسند (الشرط الثالث ؛ الخطبتان .) دو خطبه است مرحوم آقا رضا همدانی اینجا یک تصحیحی می کنند می گویند منظور صاحب شرایع از این بیان شرط الواجب است ، شرط صحت است نه شرط الوجوب ( مثل نسبت دلوک شمس به وجوب نماز نیست).[5]

جمع بندی ؛ پس اولا خطبه واجب هست خلافا للحسن البصری ، دو خطبه واجب هست خلافا کثیر العلما اهل سنت و وفاقا لجمیع فقهاء شیعه. بحثی که الان مطرح کردیم آیا این دو خطبه این جز هست لذا روایات داشتیم که می گفت ( فهی صلاة ) و ( وهم فی صلاة ) مردم در نماز هستند که می خوانیم ان شاالله آینده، این نشان از جزء بودن دارد. جزء دقت کنید «جزء منفصل تعبدی از باب حکومت » از باب حکومت مثل ( الطواف صلاة) به خطبه اطلاق صلاة نمی شود بلکه در تعبد شرعی از باب حکومت اینگونه بیان شده است. پس من حیث المجموع میشود جزء منفصل تعبدی این گروهی که خطبه را جزء نماز جمعه میدانند . یک گروه می گویند شرط الوجوب است یعنی تا خطبه خوانده نشود نماز واجب نمی شود ( مثل نسبت زوال به وجوب نماز ظهر ) و یک گروه دیگر می گویند شرط الواجب است مثل طهارت که شرط واجب است، اگر نماز جمعه بخواهد صحیحی باشد باید دو خطبه بر آن مقدم گردد. همه این اقوال به روایاتی تمسک کردند که بررسی خواهد شد.

مثلا روایت داریم ( من انتظر الصلاة فهو فی الصلاة ) یا از امیر المومنین در دعائم الاسلام وَ عَنْ عَلِيٍّ ع أَنَّهُ قَالَ: يَسْتَقْبِلُ النَّاسُ الْإِمَامَ بِوُجُوهِهِمْ وَ يُصْغُونَ إِلَيْهِ‌[6] مردم روبروی امام جمعه رو به قبله بنشینند و با هم صحبت نکنند در حال نماز هستند، یعنی وقتی امام جمعه نماز می خواند اینها در نماز هستند در ظرف نماز هستند این از باب حکومت است توسعه صلاة به گونه ای که شامل خطبه هم بشود که به تبع باید طهارت داشته باشد ، نیت تعبدی داشته باشد و برای ریا نباشد و هکذا و هکذا مواردی که باید در نماز رعایت کند در هنگام ایراد خطبه هم رعایت کند.

بنابراین وقتی به این نتیجه رسیدیم که دو خطبه داریم که واجب است در نماز جمعه به این مطلب برخورد میکنیم که آیا جزء است یا شرط؟ ( مثلا جزء منفصل تعبدی که نظر جدیدی است ) حال شرط الوجوب است یا شرط الواجب؟ ان شاء الله جلسات بعدی بررسی خواهد شد .


logo