« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد غلامعلی صفایی‌بوشهری

1404/02/30

بسم الله الرحمن الرحیم

مبادی تصدیقیه/صلاة الجمعة /كتاب الصلاة

 

موضوع: كتاب الصلاة/صلاة الجمعة /مبادی تصدیقیه

«سنت در اصطلاح اصولی شیعه و اهل سنت»

مبادی تصدیقیه کتاب صلاة الجمعه ادله ایست معتبر در اثبات یا نفی مسائل یک علم ،اکنون در فقه صلاة الجمعه مطرح هست، بیان کردیم که ادله ای که در این باب کاربرد دارد ؛کتاب، سنت و اجماع است عقل به ما هو مستقل اینجا جایگاهی ندارد چون تمام مسائل صلاةالجمعه از امور اعتباری هستند اعتبار شرعی، بنابراین کتاب و سنت و اجماع ، چون اجماع هم گفتیم کاشف قول معصوم هست، بما هو هو دلیل کاشف نیست بلکه طریقٌ الی الکشف الدلیل است. دو تا کتاب معرفی می کنم یکی در اجماعات اهل سنت هست « موسوعة الاجماع فی فقه الاسلامی » نوشته لجنة التألیف در عربستان و یکی اجماعات شیعه هست « اجماعات الفقهاء الامامیه» ۷ جلد نوشته آقای سید احمد موسوی روضاتی، اجماعات فقهای متقدم را بیان کرده اند از مرحوم شیخ مفید تا ابن ادریس.

سنت را از منظر شیعه معنا کردیم از منظر اهل سنت هم بیان شد، از منظر شیعه توسعه در شخص مرجع است پیامبر و دیگر معصومین اما حضرات اهل سنت دو گروه شدند یا به تعبیری سه گروه شدند: گروهی سنت را متمرکز روی پیامبر ،یک گروه روی پیامبر و صحابی و یک گروه که قول و فعل و تقریر را به پیامبر و صحابی و تابعی توسعه دادند.

بنابراین کسانیکه روی پیامبر متمرکزاند حتی قول امیرالمومنین هم حجت نمی دانند ، آنهایی که قائل به صحابی اند قول امیرالمومنین(ع) را حجت می دانند و امام حسن امام( ع) حسین(ع) حجت میدانند، و کسانیکه تابعین را هم در دایره سنت می آوردند، قول حضرت زین العابدین ، امام باقر و امام صادق علیهم السلام را حجت میدانند، به همین خاطر ابوحنیفه و مالک بن انس و بعدا شافعی و احمد بن حنبل نسبت به امام صادق (ع) احترام داشتند و می گفتند که ایشان در عالم وجود در زمان خودش افقه و اعلم هست.

«معنای اصلاحی سنّت در کلام و اصول و فقه»

اما نکته دیگر اینکه « سنت » در اصطلاح علم کلام و در اصطلاح علم اصول و فقه معانی متعدد دارد در علم کلام در مقابل بدعت هست ،وقتی می گویند سنت هست یعنی ریشه در اسلام دارد در مقابل بدعت که شیئ خارج از اسلام است، که از خارج اسلام در اسلام تحمیل شده، ترویج شده تدلیس شده به خلاف سنت که از متن اسلام هست این در علم کلام است. در علم فقه سنت در مقابل فریضه هست فریضه یعنی واجب، سنت یعنی چیزی که واجب نیست حرام هم نیست به تعبیری راجح هست یعنی مستحب ولی فریضه یعنی واجب.

این دو حدیث را ملاحظه بفرمایید: (امام صادق( ع) : الصلواة فریضة ....الجماعة لکلها سنة) خود نماز فریضه هست ولی جماعت خواندنش سنت هست یعنی استحباب دارد.

( علی بن یقطین نقل می کند از امام رضا ابوالحسن علیه السلام عن الغسل فی الجمعه و الضحی :....قال سنة لیست بفریضة) لذا اگر شما دیدید در حوزه فقه علم فقه گفتند «سنت» شما فکر نکنید یعنی روایت[ اصطلاح اصولی] یعنی مستحب اما از منظر علم اصول، سنت یعنی قول و فعل و تقریر معصوم به همین خاطر فقها کلمه سنت را مترادف با مندوب، تطوّع ،نَفْل ، مرغوب فیه و مستحب می دانند.[ جهت تحقیق به قاموس فقهی ص۳۸۴ مراجعه کنید ].

نکاتی دیگر در رابطه با سنت:

نکته ۱: اباضیه سنت را قول و فعل و تقریر و نبی و صحابه می دانند مثل برخی از اهل سنت [اگر خواستید تحقیق کنید ببینید العقود الفضّیه فی اصول الأباضیة صفحه ۲۶]

نکته ۲ : زیدیه سنت را قول و فعل و تقریر پیامبر و معصومین می دانند به اضافه صحابی ، آن زیدیه که الان وجود دارد دارای همچین فکریست حالا این معصومین چه کسانی هستند، گروهی از زیدیه از امیرالمومنین تا زید فرزند امام زین العابدین را امام میدانند و گروهی تا حضرت حجت (عج) لذا زیدیه با اینکه شیعه هستند اما چنین نکته ای دارند .

نکته 3: دقت کنید هم قول هم فعل هم تقریر معصوم یک رخداد است ، حالا این رخداد[ قول و فعل و تقریر] برای ما بیان شده یا کلاماً یا کتاباً، بنابراین طریق ما به کشف قول معصوم ،فعل معصوم ،تقریر معصوم ، همین «بیان» هست به همین خاطر در قالب روایات اینها بیان می شود به همین خاطر این مجامع روایی مثل : وسائل و کافی و استبصار و تهذیب و من لایحضر و بحار و وافی و..... این ها حاکی اند، کاشف اند، این روایات کاشف از قول و کاشف از تقریر و کاشف از فعل معصوم هستند، این کتب حدیثی کاشف از سنت هستند[ حاکی هستند] خود سنت [محکی ] نیستند ولی مسامحتا می گوییم این روایت سنت معصوم است .

«شرایط حجیت اقسام ثلاثه سنت»

نکته 4: فعل معصوم به ما هو هو منبع حکم نیست، دیروز بیان کردیم فعل معصوم بر سه حالت است، آن قسمی منبع شریعت است و با آن حکم شرع کشف میشود که آن فعل در مقام تشریع و هدایت باشد.

بر این مبنا چه موقع فعل معصوم حجت است؟

۱ـ در مقام بیان تکلیف باشد

۲ـ در مقام تقیه نباشد

۳ـ مانعی از تابعیت از آن حکم و تسری به غیر معصوم نباشد. چون برخی از احکام فعلی مخصوص معصوم است مثل : تعدد زوجات صیغه دائم برای پیامبر ، ورود به حرم بدون احرام، وجوب نماز شب، بنابراین از جهت فقهی نمیتوانیم عمومیت بدهیم و به شکل قضیه حقیقی کلیه فتوا بدهیم.

شرایط حجیت سنت فعلی

سنت فعلی : باید امام در مقام تشریع باشد ، صلاةالجمعه چنین است امام صادق (ع) و امام باقر (ع) هیچ نماز جمعه ای شرکت نکردند، آیا این سنت فعلی را می توانیم بگیریم و استفاده کنیم بگوبیم پس واجب نیست در زمانی که سلطنت و حکومت و خلافت دست معصوم نیست؟ یا اعم از آن است و بگوییم واجب تخییری است و خود معصومین شرکت نمی کردند و نماز ظهر میخواندند ؟ .

شرایط حجیت سنت قولی

سنت قولی : به شرح ایضا؛

۱ـ در مقام تشریع باشند.

۲ـ تقیه ای نباشد .

۳ـ مانعی از تبعیت و تسری به دیگران نباشد.

۴ـ صدور آن از حضرات معصومین قطعی بالتواتر یا ظنی معتبر باشد.

شرایط حجیت سنت تقریری

سنت تقریری ؛ سه شکل دارد : ۱ـ سکوت ۲ـ امضاء ۳ـ تایید.

در هر سه مورد بالا باید این ضوابط باشد :

۱ـ در مقام تشریع باشند.

۲ـ تقیه ای نباشد .

۳ـ مانعی از تبعیت و تسری به دیگران نباشد.

۴ـ صدور آن از حضرات معصومین قطعی بالتواتر یا ظنی معتبر باشد.

۵ـ توجّه و تنبّه معصوم به فعلی که در محضر ایشان صورت میگیرد باشد.

نکته: بحث است که آیا پیامبر نیز تقیه داشتند در برخی از مواقع یا خیر ؟ مثل ابلاغ امامت امیر المومنین.

اشکال: [در مورد ضابطه ۵] معصومین که متصل به معدن علم الهی هستند و همه چیز را میدانند، لذا نیازی نیست توجه و تنبّه معصوم احراز گردد!!

جواب: امام معصوم در زمانیکه اراده کند علم پیدا میکند ، نه زمانیکه اراده نکرده باشد، ( ماشاء عَلِمَ..)، شاید در حالیکه امام توجه به فعل ندارد افرادی جهت سوء استفاده بگویند ما چنان کاری کردیم ولی امام نهی نفرمودند!!! یا اینکه مثلا معصوم در بازاری قدم میزند و یک معامله حرامی در آنجا انجام شود برخی بگویند چون امام نهی نکرد پس اشکالی ندارد!! در صورتیکه امام اصلا از مفاد معامله و کاری که صورت گرفته اطلاعی نداشته است.

در باب صلاة الجمعه عمده سنت ، سنت قولی است سنت فعلی و تقریری فوق العاده کم هست، از جهتی آیات قرآنی کمی هست که مستقیما مربوط به نماز جمعه هست ، عقل نیز راهی به اعتباریات شرعی مثل نماز جمعه ندارد ، اجماع نیز بشرط شیئ است یعنی باید کاشف از قول معصوم باشد که اصل آن همان روایات است ، بنابراین عمده دلیل ما در مبادی تصدیقیه همین روایات است.

سوال : فرق بین «حدیث» و «روایت» و «خبر» و «اثر» چیست ؟

جواب : برخی قائلند اینها مترادف هستند اما به نظر میرسد تفاوتی با هم دارند ، لذا حدیث بیان قول و فعل و تقریر معصوم است و حتی ذات اقدس باری تعالی ، لذا میگوییم حدیث قدسی داریم که با وحی فرق دارد ( وحی یعنی عنایت خداوند به شکل ایحاء که اساس نامه دین شود) ولی حدیث قدسی راهنمایی های الهی است و غیر قرآن است.

خبر : أعم است از بیان قول و فعل و تقریر معصوم و غیر معصوم ، چه دینی باشد چه تاریخی و .......

روایت : برخی میگویند روایت مترادف حدیث است و برخی می گویند : خیر ، روایت أعم است و در حوزه کل دین ولی حدیث فقط در حوزه فقه است.

اثر : برخی قائلند مترادف حدیث و روایت است و برخی می گویند : خیر، حدیث و روایت ناظر به قول معصوم است ولی أثر ناظر به قول صحابه و تابعین است، لذا به بیان حاکی از معصومین می گویند حدیث و به بیان حاکی از قول صحابه می گویند «أثر موقوف» و به بیان حاکی از قول تابعین می گویند «أثر مقطوع» لذا این افراد به قول امام صادق (ع) نمیگویند «اثر» ولی به قول عماریاسر میگویند «اثر »اگر صحابه باشد أثر موقوف و اگر تابعی باشند أثر مقطوع می گویند.

 

logo