1404/02/22
بسم الله الرحمن الرحیم
معنای سلطان/صلاة الجمعة /كتاب الصلاة
موضوع: كتاب الصلاة/صلاة الجمعة / معنای سلطان
یکی از واژه هایی که در باب صلاة الجمعه کثیر الاستعمال هست و در کتب فقهی که در این باب نوشته شده و بسیار از آن سخن گفته می شود کلمه « اجماع» هست مثل مرحوم علامه در تذکره يشترط في وجوب الجمعة السلطان أو نائبهعند علمائنا أجمع[1] . یا در کنز العرفان : السلطان العادل أو نائبه شرط في وجوبهاو هو إجماع علمائنا اجمع [2] .بسیار از این دلیل در رابطه با اثبات حکم در باب صلاة الجمعه استفاده شده سلبا و ایجابا هم برخی مواقع از اجماع در سلب حکم و هم از اجماع در اثبات حکم استفاده شده به همین خاطر در یک محدوده مناسب پیرامون اجماع سخن می گوییم در تعریف اجماع حضرات علما فرموده اند اتفاق علما یک عصر در رابطه با یک حکم هست یعنی تمامی علما در رابطه با یک حکم دارای یک رای و قول هستند.
«حجیت اجماع در نظر اهل سنت و شیعه»
اما از منظر اهل سنت اجماع به ما هوهوحجت هست در عداد کتاب و سنت اما از منظر شیعه به ماهو کاشف عن قول المعصوم حجت هست با این تعبیر که تمامی علما شیعه بر این اتفاق دارند این طور نظر داده شده که اجماع کاشف هست مثل خبر متواتر ،مثل خبر واحد ارزش آن در این سطح است نه اینکه خودش می تواند حکم تولید کند، منبع حکم باشد، دلیل حکم باشد، از منظر اهل سنت خود دلیل الحکم باشد اما از منظر شیعه کاشف دلیل حکم به همین جهت هست که گفته می شود که اجماع یک لفظ مشترک هست بین شیعه و سنی اما متفاوت المعنا هست ما اجماع را کاشف از قول معصوم می گیریم آنها اجماع را نفس دلیل تلقی می کنند اجماع علی ای حال یک دلیل لبّی است در مقابل دلیل لفظی مثل دلیل عقلی که یک دلیل لبّی است و ویژگی های خاص دلیل لبّی را دارد مثل دلیل لفظی نیست که دلالت آن مطابقی، تضمنی و التزامی باشد دلیل لبّی چه عقلی چه اجماع به ما هو هو صرف مدلول آنها، صرف آن چیزی که بر آن دلالت می کنند حجیت دارند دیگر فراتر از این قدرت بیان ندارند، قدرت درک ندارند به خلاف دلیل لفظی مدلول التزامی بین بالمعنی الاخص و بین بالمعنی الاعم و این مسائل را دارد دلیل لفظی هم کتاب و سنت هست سنت قولی .
«اقسام اجماع »
البته اما خود اجماع نکاتی پیرامونش هست که قابل توجه هست:
1- اجماع محصّل : اجماع از استقرا و تحقیق یک شخص عالم به دست می آید، همه اقوال را دیده بررسی کرده ، دیده تمام علما دارای یک رای هستند به این گفته می شود اجماع محصل یعنی اجماعی که خود فرد تحصیل کرده و به دست آورده اما در مقابل اجماع محصل اجماع منقول هست .
2- اجماع منقول : یعنی اجماعی است که شخص نرفته تک تک اقوال علما را ببیند بلکه دیگران نقل اجماع کردند و به دست این شخص رسیده حالا این اجماع گفته می شود اجماع منقول ، این اجماع منقول دو قسم هست :
الف) اجماع منقول به تواتر: یعنی ناقلین زیادی این اجماع را نقل کرده ان به حدی که برای منقول الیه (شخص شنونده ) یقین حاصل می شود به تحقق مقعد اجماع این نکته خیلی مهم است که تواتر عامل قطع می شود برای منقول الیه (شخصی که شنونده است) به اینکه آن مجمع علیه قطعا بر آن اجماع حاصل شده .چون قطع حاصل می شود گفته می شود حجیت آن ذاتی است .
ب) اجماع منقول به خبر واحد : اما اگر اجماع منقول به خبر واحد باشد یعنی فردی یا افرادی این اجماع را نقل کردند و به آن حد نرسیده که برای منقول الیه (شخص شنونده) این قطع حاصل شود، در رابطه با حجیت این اجماع پیرامون حجیتش نزد علما بحث هست و بحث جدی است چون حجیت خبر واحد پیرامون اخباریست که بلاواسطه قول معصوم را نقل می کند مثل روایاتی که خبر واحد هست اما اینجا خبر واحد از اجماعی خبر می دهد که آن اجماع کاشف از قول معصوم است و یک واسطه می خورد به همین خاطر بین علما یک بحث جدی است که آیا اجماع این چنینی ولو اینکه قائل شویم به حجیت خبر واحد آیا حجیت دارد یا حجیت ندارد!؟
«حجیت اجماع منقول»
چون کسانی که می گویند خبر واحد حجت هست خبر واحدی که کاشف از قول معصوم هست ،قول معصوم را بیان می کند در حالی که اینجا خبر واحد اجماع را بیان می کند که به واسطه آن اجماع اگر ملازمه قائل باشیم بین اجماع و کشف قول معصوم، به واسطه اجماع قول معصوم کشف می شود. لذا بحث جدی است.
3- اجماع بسیط : این تقسیم به اعتبار مجمع علیه هست گاهی اجماع بر شی واحد هست علما اجماع کردند بر یک شی واحد می گویند اجماع بسیط.
4- اجماع مرکب: اما گاهی علما اینگونه هستند که برخی اجماع می کنند بر یک شیئ وگروهی دیگر اجماع می کنند بر شی دیگر، از ترکیب این ها اجماع بر شیئ ثالث حادث می شود. مثلا اگر اجماع کرده باشند بر (الف ) و گروهی هم اجماع کرده باشند بر( ب) دو گروه صاحبان اجماع با هم ترکیبا اجماع می کنند بر آن شیی ثالث سلبا و ایجابا، لذا به آن گفته می شود اجماع مرکب یعنی اجماعی که از ترکیب دو رای حاصل شده با شرایط خاص خودش، به همین خاطر گفته می شود که گاهی مواقع گروهی از علما حالا به حدی رسیده باشند بر یک چیزی اجماع دارند و گروه دیگر بر چیز دیگری ، حالا تعبیر اجماع شاید تعبیر بالمسامحه باشد در لسان، گروه کثیری بر یک شیئ بر پیرامون یک موضوع بر یک شیئ اتفاق نظر دارند گروهی دیگر بر رای دیگری ولی هر دو گروه راجع به این موضوع به آن شیئ ثالث نظر ندارند ،این روش را می گویند اجماع مرکب به همین جهت هست که اجماع مرکب یک اجماع التزامی است به این تعبیر که این گروهی که دارای رای پیرامون این موضوع هستند با گروه دیگری که این رای ندارند پیرامون این موضوع دو تا رای هست این دو گروه که دارای این دو رای هستند اتفاق نظر دارند به نفع رای ثالث این اجماع مرکب در رابطه با اینکه اجماع مرکب حجت هست یا حجت نیست این هم بحث مفصلی است.
5- اجماع مدرکی : در مقابل آن اجماع تعبدی است اجماع مدرکی یعنی اجماعی که مدرک آن مشخص است و معلوم هست دلیل اجماع چه چیزی بوده اینجا اجماع مدرکی حجیّت ندارد انسان باید به دلیل مراجعه کند که آن دلیل دارای شرایط سندی یا مفهومی هست یا خیر .
6- اجماع تعبدی : در مقابل اجماع مدرکی اجماع تعبدی است یعنی اجماعی که تعبدا حجت هست دلیل آن مشخص نیست.
7- اجماع فعلی : یعنی اجماعی که فعلا پیرامون یک موضوع در یک مسئله علما اجماع دارند در مقابل اجماع تقدیری است.
8- اجماع تقدیری : اجماعی است که به فرض تحقق امری علما پیرامون آن امر ،آن موضوع ،آن مسئله اتفاق می کردند و اجماع می کردند یعنی در خارج واقع نشده اما اگر واقع شده بود آن مسئله ،آن موضوع علما اجماع می کردند این را می گویند اجماع تقدیری یا اجماع به مفاد لو که اگر ( لوکان لتحقق الاجماع)
9- اجماع صریحی : اجماع صریح هست گفته می شود «اجمع علمائنا علی فلان» در مقابل اجماع سکوتی .
10- اجماع سکوتی : گاهی اجماع سکوتی است یعنی علما پیرامون یک موضوع تعدادی سخن گفتند و یک رای دارند تعدادی از علما سکوت کردند سکوت این ها به اضافه بیان آن ها پیرامون یک موضوع در قبال محمول و رای و حکم پیرامون آن، این ترکیب را می گویند اجماع سکوتی یعنی اجماعی که مرکب است از بیان حکم واحد پیرامون یک موضوع توسط برخی و سکوت برخی دیگر که از جمع آنها اجماع حاصل می شود این را می گویند اجماع سکوتی در مقابل اجماع صریحی که همه علما بیان می کنند و رای واحد دارند پیرامون یک موضوع.
«حجیت اجماع صریحی و سکوتی»
حال اجماع سکوتی حجت هست یا حجت نیست در رابطه با اجماع صریحی که کاشف از قول معصوم است می دانید اهل سنت که خودش دلیل به ما هو هو می دانند اما در رابطه با اجماع سکوتی مثلا پنجاه درصد یک رای پیرامون یک موضوع دارند پنجاه درصد دیگر سکوت کردند در اینجا اختلاف هست حنفیه و حنابله حجت می دانند و مالکی و شافعی حجت نمی دانند ما شیعیان هم حجت نمی دانیم حتی اختلاف هست ولی حجت نمی دونه چون احتمال دارد سکوت آنها نشانه رضایت به رای آن افراد نباشد که رای را بیان کردند تقیه باشد یا سکوتشان نشان از رضایت نباشد این سکوتشان در مقام عدم بیان حکم باشند. مخالف اند گاهی تقیه می کنند گاهی غیر تقیه و ضرورت نمی دانند بیان کنند پس بنابراین اجماع سکوتی حجیت ندارد.
11- اجماع قولی : اجماع قولی یعنی علما قول خودشان را بیان کردند و جمع بندی که می شود گفته می شود اجماع علما یک رای واحد هم بیشتر ندارند، در مقابل اجماع عملی.
12- اجماع عملی : یعنی این ها بیان و حکم نکردند که سرجمع گرفته شود و گفته شود اجماع قولیست، نه اینا همه بدون اینکه بیان بکنند عمل به یک شی کردند مثل استصحاب، تمام علما عمل به استصحاب می کنند، یا قواعد فقهی مثل قاعده ید همه عمل می کنند بیانی نکردند که رای ما این است ، بلکه عمل کردند این اجماع عملی گفته می شود نوعا هم در قواعد فقهیه و اصول عملیه هست . به همین خاطر اجماع عملی یک اجماعی است که با عمل کشف قول می شود حالا اجماع عملی حجت هست یا حجت نیست بحث هست ولی نظر صحیح این است که اجماع عملی نحو حجیتی دارد حالا برخی از علما مثل مرحوم نائینی و بزرگان دیگری این را در عداد سیره متشرعه قرار دادند که آیا اجماع عملی که سیره متشرعین هست آیا حجیت دارد یا حجیت ندارد آن را در بحث سیره بررسی می گردد.
13- اجماع قطعی : اجماع قطعی مثل اجماع منقول به تواتر هست یک اجماع قطعی است، در مقابل اجماع ظنی.
14- اجماع ظنی: اجماع منقول به خبر واحد هست که این اجماع ظنی است که باید بررسی کنیم که آیا این ظن جزء ظنون معتبره هست و از قاعده عدم حجیت ظنون تخصیص خورده و خارج شده یا خیر.
نکته مهم: خیلی دقت بفرمایید خود اجماع از منظر شیعه که کاشف از قول معصوم هست چگونه و با چه واسطه ای اجماع کاشف از قول معصوم می شود اجماع یعنی همه علما پیرامون یک موضوع دارای یک قول و رای هستند این قول رای علماست چگونه می تواند کاشف از قول معصوم باشد اینجا چهار طریق برای حد وسط قرار دادن بین اجماع و قول معصوم حضرات بیان کردند.
15- اجماع حدسی : یعنی وقتی علما یک عصر اجماع می کنند پیرامون حکم یک موضوع با ملازمه عقلی به تعبیری حدس کشف می شود که اجماعی که اینجا وجود دارد که همه علما اجماع کردند با قول معصوم یکیست این لازمه هست علمایی که همواره رای های متعدد دارند اما پیرامون یک موضوع و حکم آن اتفاق نظر دارند اینجا حدس زده می شود، ملازمه ای برقرار می شود ، بین این حکم برای این موضوع و رای این می شود اجماع حدسی .
16- اجماع حسی : اما یک اواسطه دیگری هم وجود دارد که به آن اجماع حسی گفته می شود می گویند علما بر یک موضوع اتفاق می کنند رئیس العلما آن عصر و در هر عصر امام معصوم هست پس امام معصوم هم داخل در این مجموعه هستند بالحس اما کدام یک از این ها هستند ، حال ظهور و بروز دارد یا ندارد؟ آن مسئله دیگری است .
17- اجماع لطفی : سومین حد وسط فی مابین اجماع و کشف قول معصوم قاعده لطف هست که به آن اجماع لطفی میگویند. طبق قاعده لطف اگر در یک زمانی علما اتفاق کنند و اجماع کنند به رائ و خلاف رای خداوند باشد طبق قاعده لطف بر خداست که راهنمایی کند، چون این حکم اگر غلط باشد مبعد از جنت می شود آن مقرب به جهیم می شود و بر خداست که منع کند این واقعه این لطف خداست . 18 – اجماع تشرفی: اجماع دیگری هم هست به نام اجماع تشرفی، اجماعی است که شخصی مشرف شده خدمت امام معصوم مثلا در زمان که خدمت آقا امام زمان روحی فداه رسیده و حکم از ایشان تلقی کرده اما چون نمی خواهد بیان کند که من خدمت امام معصوم رسیدم و این حکم را از شخص امام معصوم درک کردم و شامل حدیث تکذیب شود که اگر کسی بگوید من امام زمان را دیدم تکذیب کنید. بیان میکند به لسان اجماع ، می گویند این مسئله اجماعی است یعنی که تمام علما رو من رفتم بررسی کردم دیدم یعنی این مطلبی که می گویم کاشف از قول معصوم هست چون اجماع کاشف از قول معصوم هست با توجه به این مسائلی که عرض شد بحث «اجماع» در صلاة الجمعه خیلی در عرصه های مختلف فروعات آن نقش دارد به این مطالب که بیان کردیم ان شاالله در اصل بحث تاثیر بسیار خواهد داشت .