1404/02/08
بسم الله الرحمن الرحیم
فضیلت صلاة الجمعه و تعریفها/صلاة الجمعة /كتاب الصلاة
موضوع: كتاب الصلاة/صلاة الجمعة /فضیلت صلاة الجمعه و تعریفها
ابتدای جلسه یک نکتهای از جلسات گذشته را بیان میکنیم، روایتی که آخر آن اضطراب داشت در کتب رجالی گاهی ( المومن یا المومنین) آمده لذا فاعل فعل (یدخل) باید به گونهای باشد که با مرجع ضمیر مطابقت داشته باشد، این روایت در نسخههای متعدد متفاوت بیان شده و گاهی همین اضطراب در بیان موجب میشود یک روایت کاملاً از سلامت و صحت استناد کنار گذاشته شود ولی ما آن را خیلی مورد توجه قرار ندادیم و دلیل اصلی ما این روایت واقع نشد.
اکنون پیرامون تعریف صلاة الجمعه بحث میکنیم ،اکثر علما تعریفی ارائه ندادند چون مخاطبین این مطلب برایشان مشخص بوده لذا تلقی به تعرُّف کردند اما برخی از حضرات تعریف ارائه دادهاند مثل محقق صاحب شرایع و مرحوم شهید ثانی، قبل از ورود دو نکته در مورد ارائه تعریف ؛
نکته اول : تعریف گاهی حقیقی است و گاهی اعتباری تعریف حقیقی درباره پدیدههای تکوینی است مثل انسان : حیوان ناطق ، گاهی در امور اعتباری است مثل طهارت : استعمال طهور مشروط بالنیّه. در تعاریف حقیقی نگاه به شناخت حقیقت الشیء و کُنْه وجودی آن است که چه ذاتیاتی دارد به همین خاطر از جنس و فصل استفاده میشود و گاهی عرض خاصه که هم ذات آن مشخص شود هم وجه تمایز آن با دیگر موجودات جنس جامعیت تعریف را میرساند و فصل مانعیت آن را.
صاحب منظومه : ان المعرِّف الذی قاد الی تعقل الشیء بوجه فُصّلا / مساویا صدقا یکون اوضحا / الا تری سمی قولا شارحا
ذاتی شیئ را کامل تبیین میکند ، جنس هر چیزی که با این معرَّف نحوه اشتراکی دارد میآورد و با فصل که ویژگی ذاتی یا عرضی خاص معرَّف است همه چیز را بیرون میکند به جز خود معرَّف. به همین خاطر میگویند تعریف در محاسبات عددی یک جمع و تفریق است که محصول آن شناخت معرَّف است.
در پدیدههای اعتباری که مختَرَع باشد، «بیع» مختَرَع شرعی نیست بلکه عرف آن را تاسیس کرده و شرع یک سری ویژگیها در مورد آن اضافه میکند. اگر امر اعتباری مخترَع شرعی بود یا خود شارع توضیح و تبیین میکند و اگر نکرد حسب ویژگیها و نکاتی که در مورد آن بیان میشود علما میتوانند آن پدیده اعتباری را تعریف کنند. اکثر تعریفات در فقه همین گونه به دست علما انجام شده است تعریف بیع ، صلات و صوم .... لذا گاهی تعریفها با هم متفاوت است تعریف اعتباری اولاً و به ذات به دست جاعل است و اگر نشد ثانیاً افراد مسلط بر موضوع مربوطه آن را تعریف میکنند در امورات اعتباری تمایز شی اعتباری با دیگر اشیاء اعتباری مهم است ،و نباید با امور اعتباری دیگر تطبیق داشته باشد این نکته را علما میگویند ولی در مورد امور حقیقی شناخت ذاتیات آن مهم است این را حضرات علما میگویند.
نکته دوم : تعاریف حقیقی:
۱- حدی؛
الف) حدی تام : تعریف به جمیع ذاتیات دارای جنس و فصل قریب.
ب) حدی ناقص : تعریف به بعضی ذاتیات که فصل قریب داخل آن است.
۲- رسمی؛
الف) رسمی تام : مشتمل برجنس و عرض خاصه است مثل الانسان حیوان ضاحک.
ب) رسمی ناقص: تعریف الشیئ بالخاصه فقط . الانسان ضاحک.
یک نوع تعریف دیگر «شرح الاسم » یا «شرح اللفظ » است که از این تقسیمات فارق است، با این هدف که فقط شیء تقریب به ذهن گردد. مثل : سَعدانة نبتٌ. سعدانه یک گیاه است . [بعضی به اشتباه میگویند سُعدانة] هدف این تعریف فقط این است که بگوید یک گیاه است سنگ نیست نوعی حیوان نیست و ... .
با توجه به این نکات مییابیم که تعریف امورات اعتباری برای تمایز از دیگر اعتباریات است و از سوی دیگر شرح الاسمی است نه اینکه بخواهد از حقیقت یا ذاتیات آن چیزی بیان کند ، مثل صاحب کفایه که بعد از مطرح شدن اشکالات در مورد تعریف، میفرماید اینها شرح الاسم است و بحث بر سر آن فایده چندانی ندارد. لذا در شرح الاسم میگویند سوال از «ما» شارحه است نه «ما» حقیقیه .
این مبنا که صاحب کفایه فرمودند و نضج دادند کاملا اشتباه است، ما هم در امور حقیقی و هم در امور اعتباری نیاز داریم به شناخت مثلاً نمیشود بگوییم در تعریف نماز جمعه (رکعتان ) همین یک کلمه تمایز ایجاد میکند با نمازهای سه رکعتی و چهار رکعتی و یک رکعتی و و بعد بگوییم (قنوتان) یعنی دو قنوت دارد در این صورت با همه نمازهای دیگر متمایز شد. آیا با گفتن همین کلمه ( رکعتان له قنوتان ) ما نسبت به نماز جمعه شناخت پیدا کردیم؟! اینکه نشد تعریف! ما باید تعریفی کنیم که مخاطب همانطور که در امور حقیقی ذاتی آن را میشناسد و با امور حقیقی دیگر اشتباه نمیگیرد باید شناخت به ذاتیات امور اعتباری پیدا کند .
تعریف اول از صاحب شرایع : صلاة الجمعه رکعتان یسقط معهما الظهر [1] . « یسقط معهما الظهر» را به عنوان فصل تلقی میکند.
تعریف دوم از شهید ثانی : رکعتان عوض الظهر.[2]
از آن جهتی که امور اعتباری جنس و فصل حقیقی ندارند باید بگوییم بمنزلة الجنس یا بمنزلة الفصل زیرا اینها از اعتبارات معتبِر است و جعل آن بدست اوست و حقیقی نیست.
اشکال به تعریف اول : آقا رضا همدانی فرمودند؛ اولا: قید «کالصبح ماعدا القنوت» را باید صاحب شرایع اضافه میکردند چون نماز صبح یک قنوت دارد. ثانیا : قید « یسقط معهما الظهر » نیز اشتباه است، چون نماز ظهر جمعه برای همین روز است ولی خداوند ویژگی خاصی برای آن قرار داده نه اینکه نماز جمعه بخواهد نماز ظهر دیگری[ که مثل روزهای عادی میخوانده ] را ساقط کند.
اشکال به اشکال ثانی : این نماز ظهر جمعه درست است که جای خودش است ولی صاحب شرایع در مقام بیان تمایز نماز ظهر روزهای دیگر با جمعه است نه اینکه بگوید جایگزین میشود.
اشکال به تعریف دوم : این قید « عوض الظهر» نیز اشتباه است زیرا نماز جمعه جایگزین نماز ظهر نیست بلکه خودش راساً نماز ظهر روز جمعه است.
اشکال به اشکال : مثل مورد قبلی ، شهید ثانی در مقام بیان تمایز نماز ظهر جمعه و مابقی ایام هفته است و این اشکال قوی نیست.
در مجموع دو تعریف ارائه شده قوی نیستند و نمیتواند تمام ویژگیهای نماز جمعه را بیان کند و تمایز دهد با نمازهای دیگر.