« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد غلامعلی صفایی‌بوشهری

1404/02/02

بسم الله الرحمن الرحیم

فضیلت یوم الجمعه و صلاة الجمعه/صلاة الجمعة /كتاب الصلاة

 

موضوع: كتاب الصلاة/صلاة الجمعة /فضیلت یوم الجمعه و صلاة الجمعه

 

بیان کردیم که هم روایات کثیری داریم هم آیات قرآن کریم، حضراتی که اعمال یوم و لیلة و اعمال السنة نوشته‌اند این روایات را ذکر کرده‌اند و افرادی که مجامع روایی نوشته‌اند مثل صاحب وسائل الشیعه قبل از بیان مسائل فقهی در فضل یوم الجمعه روایات را آورده‌اند . دو روایت را امروز بررسی می‌کنیم هم مفاد و هم سند آن موجب رشد رجالی و فقهی است.

۱- وَ فِي كِتَابِ إِكْمَالِ الدِّينِ عَنْ غَيْرِ وَاحِدٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي عَلِيٍّ مُحَمَّدِ بْنِ هَمَّامٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ هِلَالٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ سَعِيدِ بْنِ غَزْوَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ اخْتَارَ مِنَ الْأَيَّامِ الْجُمُعَةَ- وَ مِنَ الشُّهُورِ شَهْرَ رَمَضَانَ- وَ مِنَ اللَّيَالِي لَيْلَةَ الْقَدْرِ- وَ اخْتَارَنِي عَلَى جَمِيعِ الْأَنْبِيَاءِ- وَ اخْتَارَ مِنِّي عَلِيّاً وَ فَضَّلَهُ عَلَى جَمِيعِ الْأَوْصِيَاءِ الْحَدِيثَ وَ فِيهِ نَصٌّ عَلَى الْأَئِمَّةِ الِاثْنَيْ عَشَرَ ع.[1]

مرحوم صدوق در اکمال الدین؛ آورده اند خداوند متعال روز جمعه را اختیار کرده بر ایام دیگر و بدل از من علی بن ابیطالب را برگزیده و او را برتر داشته از همه اوصیاء. در سند عبارت عن غیر واحد من اصحابنا اگر صاحب کتاب چنین عبارتی مطرح فرمودند هرچند تصریح به راوی ندارند اما چون این افراد از ضعاف نقل نمی‌کنند از مشایخ خود ذکر می‌کنند و بیان می‌کنند عن غیر واحد یعنی از طریق چند استاد به ایشان رسیده است لذا اگر چنین روایتی بود از روایتی که راوی مصرح دارد این قوی‌تر است چون از چند راوی معتبر گرفته شده. محمد بن همام بن سهل امامی و ثقه عبدالله بن جعفر حمیری است از احمد بن هلال کوفی ابرطائی است، این شخص ثقه است ولی فاسد المذهب است ولی اصحاب رجال در ثقه بودن او اشکال نکردند مابقی نیز از ثقات و اصحاب اجماع هستند. بنابراین سند کامل و قابل اعتماد است.

در وسایل الشیعة و مجامع روایی دیگر هم آمده و نوعاً بدون سند بیان شده است بعداً سند را ذکر می‌کنم :

2- وَ عَنِ النَّبِيِّ ص قَالَ: الْجُمُعَةُ سَيِّدُ الْأَيَّام ِوَ أَعْظَمُهَا عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى وَ هُوَ أَعْظَمُ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ يَوْمِ الْفِطْرِ وَ يَوْمِ الْأَضْحَى فِيهِ خَمْسُ خِصَالٍ خَلَقَ اللَّهُ فِيهِ آدَمَ وَ أَهْبَطَ اللَّهُ فِيهِ آدَمَ إِلَى الْأَرْضِ وَ فِيهِ تَوَفَّى اللَّهُ آدَمَ وَ فِيهِ سَاعَةٌ لَا يَسْأَلُ اللَّهَ فِيهَا أَحَدٌ شَيْئاً إِلَّا أَعْطَاهُ مَا لَمْ يَسْأَلْ مُحَرَّماً وَ مَا مِنْ مَلَكٍ مُقَرَّبٍ وَ لَا سَمَاءٍ وَ لَا أَرْضٍ وَ لَا رِيَاحٍ وَ لَا جِبَالٍ وَ لَا شَجَرٍ إِلَّا وَ هُوَ مُشْفِقٌ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ أَنْ تَقُومَ الْقِيَامَةُ فِيهِ.[2] این روایت تشتت نسخه دارد نسخه‌ای که صاحب وسایل از خصال آورده‌اند مقداری از متن خود خصال زیاده دارد ، لذا توجه داشته باشید در هنگام بررسی روایات منبع اصلی آن را ببینید. مرحوم صاحب وسائل سند را ذکر نکردند اما مرحوم صدوق در خصال سند را آورده‌اند : برخی این سند را معنعن آورده‌اند و برخی به شکل زیر؛ وَ رَوَاهُ الصَّدُوقُ فِي الْخِصَالِ عَنْ عُبْدُوسِ بْنِ عَلِيٍّ الْجُرْجَانِيِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الشَّغَالِ عَنِ الْحَارِثِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي أُسَامَةَ عَنْ يَحْيَى بْنِ أَبِي بُكَيْرٍ عَنْ زُهَيْرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ زَيْدٍ عَنْ أَبِي لُبَابَةَ عَنِ النَّبِيِّ ص .[3] مرحوم صدوق عن عبدوس بن علی بن ابی القاسم ، احمد بن اسحاق معروف به ابی شغال ، عن حارث ابن ابی اسامه ان، عن یحی بن بکیر (در وسائل یحی بن ابی بکیر ذکر شده که اشتباه است) عن عبدالرحمان بن عقیل عن عبدالرحمان بن زید (درست عبدالرحمان بن یزید است) ، تمامی افراد این سلسله سند از مجاهیل اند، یعنی هیچ رجالی در مورد این‌ها بیانی ندارد یا اگر دارد می‌گوید مجاهیل اند. بنابراین سند کاملا مشکل دارد.

۳- ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا نُودِیَ لِلصَّلَاةِ مِنْ یَوْمِ الْ‌جُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَیٰ ذِکْرِ اللهِ﴾[4] . (اذا نودی .) نودی للصلات هر روز است ولی ( فإسعوا الی ذکر الله) را فقط در شان روز جمعه فرمودند، که نشان از جلالت روز جمعه دارد .

سوال: (من یوم الجمعه) چه نسبتی با (اذا نودی) دارد ؟ آیا متعلق نودیه به معنای (فی) است یا من یوم الجمعه بیان (اذا )است؟ یعنی زمانی که ندا به صلات داده می‌شود آن زمان چیست ؟ این (من) تبیین می‌کند ، بنابراین (من) در معنای خودش است نه به معنای (فی) و ظرفیت علی ای حال دلالت بر فضل یوم جمعه دارد . کتب تفسیری جوامع الجامع ، تبیان، و...، مرحوم طبرسی روایتی آورده ذیل این آیه اذا یوم جمعه ..ذهبا و فضة.. یکتبون الاول فالاول .

۴- ﴿قَالُواْ يَـٰأَبَانَا ٱستَغفِر لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَٰطِئـِينَ قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ﴾[5] ‌. می‌گویند حضرت یعقوب علیه السلام صبر کرد و شب جمعه برای فرزندانش طلب استغفار کرد. در من لا یحضره الفقیه : اخرهم الی السحر لیله الجمعه[6] و درجای دیگر أخرهم الی السحر الجمعه .[7] این‌ها منافاتی با هم ندارد و قابل جمع است نفس سحر موضوعیت دارد و سحر جمعه اهمیت شدیدتر و آکد دارد. علامه طباطبایی: أخر (ع) الاستغفار لهم كما هو مدلول قوله: ﴿سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي‌»﴾ و لعله إنما أخره ليتم له النعمة بلقاء يوسف و تطيب نفسه به كل الطيب بنسيان جميع آثار الفراق ثم يستغفر لهم . در تفسیر المیزان ذیل این آیه علت تاخیر حضرت یعقوب (ع) را تادیب به فرزندانش می‌داند.[8] روایت داریم حضرت یعقوب بیش از ۲۴ سال سحر جمعه طلب استغفار کرد برای فرزندانش.[9]

 


logo