1404/01/31
بسم الله الرحمن الرحیم
فضیلت صلاة الجمعه/صلاة الجمعة /كتاب الصلاة
موضوع: كتاب الصلاة/صلاة الجمعة / فضیلت صلاة الجمعه
ان شاالله مباحث کلان ابواب فقهی و مباحث مختص باب صلات جمعه را مطرح خواهیم کرد با یک سری مقدمات ؛
۱- فضیلت صلاة الجمعه و تعریف آن.
مبادی تصوریه این باب فقهی و مراد از این عناوین چیست.
مبادی تصدیقیه : ادله و براهین ، منابعی که در حوزه استنباط مورد استفاده قرار میگیرند کتاب، سنت ،عقل و اجماع و شهرت فتواییه طبق نظر برخی از علما از جمله چیزهای دیگری که برخی علما به عنوان منبع استنباط معتبر میدانند .در این باب با کتاب و سنت و اجماع کار داریم زیرا عقل مستقل راهی ندارد که بتواند بگوید نماز جمعه واجب هست یا نیست.
۴-اجزا و ارکان صلات جمعه
۵- حکم فقهی صلات جمعه تکلیفاً و اقوال علما و بررسی و نقد هر قول و رای و رسیدن به قول مختار.
۶- شرایط امام جمعه.
۷- شرایط فقهی مامومین نماز جمعه.
۸- شرایط اقامه صلاة جمعه.
مسائل و احکام صلاة جمعه.
۱۰- احکام شک در صلات جمعه و حکم ارکان و اجزا به موقع شک.
شیوه مطرح کردن مباحث ما در این باب همانند روشهای مرسوم درس خارج نیست،بلکه بحث ما آموزش روش اجتهاد است که بتوانیم در این باب مسلط شویم و در ابواب دیگر نیز بتوانیم اجرا کنیم.
مقدمه در فضل یوم الجمعه و صلاة الجمعه در آیات و کثیری از روایات آمده که فقط به عنوان صرف بیان نه استقراء در این موضوع مطرح میکنیم؛
۱- مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ الْمُخْتَارِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ مَا طَلَعَتِ الشَّمْسُ بِيَوْمٍ أَفْضَلَ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ[1] [2] [3] .
رجال سند همه از ثقاتی هستند که اصحاب رجال قبول دارند. یحیی العطار از مشایخ کلینی و مورد وثوق است. احمد بن محمد عیسی الاشعری است از اجلاء مکتب روایی قم است. حماد بن عیسی جهنی از اصحاب اجماع است در رجال، حسین بن مختار القلانسی از ثقات است، ابی بصیر الاسدی از اصحاب اجماع است . لذا سند محکم و معتمَد علیه است. دلالت نیز کاملاً روشن است.
۲- عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ ابْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ يَوْمَ الْجُمُعَةِ سَيِّدُ الْأَيَّامِ يُضَاعِفُ اللَّهَ فِيهِ الْحَسَنَاتِ وَ يَمْحُو فِيهِ السَّيِّئَاتِ وَ يَرْفَعُ فِيهِ الدَّرَجَاتِ وَ يَسْتَجِيبُ فِيهِ الدَّعَوَاتِ وَ يَكْشِفُ فِيهِ الْكُرُبَاتِ وَ يَقْضِي فِيهِ الْحَوَائِجَ الْعِظَامَ وَ هُوَ يَوْمُ الْمَزِيدِ لِلَّهِ فِيهِ عُتَقَاءُ وَ طُلَقَاءُ مِنَ النَّارِ مَا دَعَا بِهِ أَحَدٌ مِنَ النَّاسِ وَ قَدْ عَرَفَ حَقَّهُ وَ حُرْمَتَهُ إِلَّا كَانَ حَقّاً عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يَجْعَلَهُ مِنْ عُتَقَائِهِ وَ طُلَقَائِهِ مِنَ النَّارِ فَإِنْ مَاتَ فِي يَوْمِهِ وَ لَيْلَتِهِ مَاتَ شَهِيداً وَ بُعِثَ آمِناً وَ مَا اسْتَخَفَّ أَحَدٌ بِحُرْمَتِهِ وَ ضَيَّعَ حَقَّهُ إِلَّا كَانَ حَقّاً عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يُصْلِيَهُ نَارَ جَهَنَّمَ إِلَّا أَنْ يَتُوبَ.[4] [5]
کلمه "سید" اگر نسبت به دیگر چیزها باشد نشان بر شرافت و افضلیت است . مطالب بعدی علت این برتری و آثار آن را بیان میکند اما سند روایت مقداری تامل دارد ، علی بن محمد علّان کلینی ، دایی مرحوم کلینی صاحب کافی است ،وی ابوالحسن علی بن محمد بن ابراهیم بن ابان رازی معروف به علاّن کلینی است ایشان کتابی در مورد اخبار القائم علیه السلام دارد و در سفر مکه کشته شده است در کتب رجال در مورد ایشان مطالبی گفته شده که نامهای از ناحیه مقدسه به او رسیده به این مضمون که امسال از سفر حج پرهیز کنید ولی ایشان به سفر حج میروند و در همان سفر شهید میشود. لذا برخی از بزرگان رجال تخلف ایشان از توقیع شریف را موجب ضعف ایشان نمیدانند زیرا توقیع را از اوامر ارشادی محسوب میکنند لذا جایز دانستهاند که مخالفت شود بنابراین او را ضعیف نمیدانند که البته صحیح نیست.
در مورد سهل بن زیاد آدمی اختلاف جدی است بین اصحاب رجال ،ایشان از رجال مکتب حدیثی ری است سه امام را درک کردهاند ؛امام جواد ، امام هادی و امام عسکری علیهم السلام در ۲۳۰۰ سند فقهی حضور دارد شیخ طوسی ایشان را در کتاب رجال توثیق میکنند ولی در کتاب فهرست خویش تضعیف میکند و مرحوم نجاشی ، مرحوم صدوق و ابن داوود حلی و علامه حلی نیز ایشان را تضعیف میکنند و نسبت کذب و غلوّ به ایشان میدهند، حتی احمد بن عیسی الاشعری که بزرگ مکتب حدیثی قم در زمان خویش محسوب میشد به خاطر بیان احادیث ضعیف ایشان را از قم اخراج کردند و به ری رفتند و تا آخر عمر همانجا ماندند . دو کتاب «توحید» و «نوادر» دارند. علت اصلی اختلاف اصحاب رجال به خاطر ضعف در ذات شخص راوی مذکور است.
سوال : آیا توثیقات عامه میتواند این ضعف را جبران کند ؟ چون از یک طرف علی بن محمد علان که موثق است از او نقل کرده و او نیز از ابی نصر بزنطی نقل کرده که از اصحاب اجماع است، یعنی سهل بن زیاد بین دو ثقه قرار دارد،برخی میگویند: چون محفوف به ثقتین است موجب جبران ضعف سند میشود البته به شرطی که کثیر الروایه باشد. یعنی دو قید (محفوف بودن به ثقتین ) و (کثیر الروایه) بودن موجب جبران ضعف ذاتی راوی میشود و این یکی از توثیقات عامه است.
۳- مرحوم صدوق : وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ قَالَ: إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَيُنَادِي كُلَّ لَيْلَةِ جُمُعَةٍ- مِنْ فَوْقِ عَرْشِهِ مِنْ أَوَّلِ اللَّيْلِ إِلَى آخِرِهِ- أَ لَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ يَدْعُونِي لآِخِرَتِهِ وَ دُنْيَاهُ- قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأُجِيبَهُ- أَ لَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ يَتُوبُ إِلَيَّ مِنْ ذُنُوبِهِ- قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأَتُوبَ عَلَيْهِ- أَ لَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ قَدْ قَتَّرْتُ عَلَيْهِ رِزْقَهُ- فَيَسْأَلَنِي الزِّيَادَةَ فِي رِزْقِهِ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ- فَأَزِيدَهُ وَ أُوَسِّعَ عَلَيْهِ- أَ لَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ سَقِيمٌ يَسْأَلُنِي أَنْ أَشْفِيَهُ- قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأُعَافِيَهُ- أَ لَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ مَحْبُوسٌ مَغْمُومٌ- يَسْأَلُنِي أَنْ أُطْلِقَهُ مِنْ حَبْسِهِ (قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ- فَأُطْلِقَهُ مِنْ حَبْسِهِ) وَ أُخَلِّيَ سَرْبَهُ- أَ لَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ مَظْلُومٌ- يَسْأَلُنِي أَنْ آخُذَ لَهُ بِظُلَامَتِهِ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ- فَأَنْتَصِرَ لَهُ وَ آخُذَهُ لَهُ بِظُلَامَتِهِ- قَالَ فَمَا يَزَالُ يُنَادِي بِهَذَا حَتَّى يَطْلُعَ الْفَجْرُ.[6]
طریق مرحوم صدوق به ابی بصیر اسدی که از اصحاب اجماع است : صدوق عن محمد بن علی ماجیلویه عن محمد بن ابی القاسم عن احمد بن محمد بن خالد البرقی عن محمد بن خالد برقی عن محمد بن ابی عمیر عن علی بن ابی حمزه عن ابی بصیر الاسدی . در این طریق همه مورد وثوق اند الا علی بن ابی حمزه هم قدما و هم معاصرین مثل آقای خویی میگویند: ایشان اشکال دارد و واقفی شدید العناد است نسبت به شیعه ، علی بن ابی حمزه از رفقای ابی بصیر اسدی است میگویند عصاکش و همراه او بوده است اما برخی میگویند ولو واقفی است در مذهب ولی خلل فی المذهب موجب خلل در وثاقت نمیشود ،چون شخص گاهی مذهب درستی ندارد ولی راستگو است، و بین اینها تلازمی نیست به همین خاطر است که میبینیم بسیاری از افراد دارای فساد مذهب توثیق شدهاند، طبق قاعده عدم تلازم فساد مذهب و کذب.
۴- آیه شریفه : ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا نُودِیَ لِلصَّلَاةِ مِنْ یَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَیٰ ذِکْرِ اللهِ﴾[7] .