« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد غلامعلی صفایی‌بوشهری

1404/08/14

بسم الله الرحمن الرحیم

شرط 6/مکان مصلی /كتاب الصلاة

 

موضوع: كتاب الصلاة/مکان مصلی /شرط 6

 

کلام در شرایط مکان مصلی بود و ۵ شرط از این شرایط بررسی شد و رسیدیم به شرط ۶؛ مکان مناسب باشد برای اقامه صلات به این معنا که دارای یک جغرافیایی باشد ارتفاعاً و مساحتاً که مصلی بتواند افعال صلات را همانطور که شرط افعال است بتواند انجام دهد، ارتفاع برای قیام و مساحت برای انجام رکوع و سجده مناسب باشد. این شرط حسب حال مصلی است، اگر مسلی بلند قد است یا کوتاه قد است مناسب او باشد،لذا بیشتر به شرایط جسمی مصلی مرتبط است برای همین در شروط مکان مصلی بیان کردند لذا مرحوم حکیم اشکال گرفتند که این جزء شرط مکان مصلی نیست.

    1. شرط السادس :

« أن يكون مما يمكن أداء الأفعال فيه‌بحسب حال المصلي فلا يجوز الصلاة في بيت سقفه نازل بحيث لا يقدر فيه على الانتصاب أو بيت يكون ضيقا لا يمكن فيه الركوع و السجود على الوجه المعتبر نعم في الضيق و الاضطرار يجوز و يجب مراعاتها بقدر الإمكان..»[1] در مکانی که سقف آن نازل است نمی‌شود قیام کرد و نماز خواند به حسب حال و نسبی است، یا اینکه از حیث مساحت تنگ و کوچک است و رکوع و سجود در آن ممکن نیست مثلاً سرش به دیوار می‌رسد نماز در چنین مکانی جایز نیست، یا نمی‌تواند انحناء کامل داشته باشد هنگام سجده که سر را بر روی زمین بگذارد جایز نیست، بله اگر ضیق وقت و اضطرار بود مشکلی ندارد ولی اگر جای دیگری بود چنین جایی نماز جایز نیست، خدا لعنت کند رژیم صهیونیستی را که اسرا را در یک اتاق نگه می‌داشت که فقط می‌توانستند بایستند.

مسئله اصلی اینجاست؛ اگر کسی بر فقه مسلط هست یا نه در اینجا مشخص می‌شود ؛ دو جا داریم یکی اینکه میشود ایستاد ولی چون مساحت آن تنگ است رکوع و سجود نمی‌توان انجام داد و یک جا هست که رکوع و سجود را می‌توان انجام داد اما نمی‌توان ایستاد ، یک فقیه باید تشخیص دهد کدام یک از این‌ها وظیفه و تکلیف است، برخی مثل مرحوم امام و بسیاری از فقهای دیگر قائلند که بحث تزاحم مطرح می‌شود و برخی همانند مرحوم خویی قائل هستند که باب تعارض است ، اینها دو باب جداگانه هستند تزاحم و تعارض هر کدام تعریف و ضوابط خاص خودش را دارد و در صورت عدم مرجح باید طبق ضابطه خاص همان باب عمل کرد .

باب تزاحم: عبارت است از تقابل دو وظیفه فعلی که در مقام امتثال مکلف توان امتثال یکی را دارد ، یعنی دلیل هر دو درست و بدون مشکل و در مقام امتثال نیز فقط یکی از آنها در شرایط زمانی و مکانی می‌توان انجام داد مثلاً هنگام نماز رسیده آخر وقت است در نماز عصر همان زمان فردی دارد غرق می‌شود که فقط من توان نجات دادن او را دارم و کس دیگری نیست نماز بخوانم طبق (صلّ ) و اگر نخوانم قضا میشود و از طرف دیگر ( انقض الغریق) وظیفه من چیست ؟ پس مسئله تزاحم برخورد ادله با هم نیستند که دو دلیل در مقابل هم قرار بگیرند هر دو درست هستند ولی در مقام امتثال برای مکلف ممکن نیست که هر دو را انجام دهد در باب تزاحم عنصر اصلی عجز از امتثال تکلیف توسط مکلف است، لذا وقتی نمی تواند هر دو را انجام دهد حداقل یکی بر گردن او واجب است، حال کدام را انجام دهد ؟ اینجا مرجحات باب تزاحم پیش می‌آید، بحث مال و جان و عرض از امورات مهم هستند لذا باید غریق را نجات دهد دعوا در انتخاب فعل «مکلف به» است .

     نکته : در باب تعارض فی ما بین دو دلیل نسبتی که وجود دارد عموم و خصوص مطلق نیست که یکی مصداق دیگری باشد بلکه دلیلین یا من وجه است یا کاملاً در تقابل هم هستند لذا در تعارض دعوا فی ما بین دلیلین است اگر در تعارض مرجحی نبود تساقط می‌کنند و تخییر صورت می‌گیرد .

اکنون یک مکان هست که رکوع و سجده نمی‌توان انجام داد فقط قیام ممکن است و مکانی دیگر هست که فقط رکوع و سجود می توان انجام داد و قیام ممکن نیست، حال این باب تعارض هست یا تزاحم؟

اگر تزاحم باشد هم امر به قیام هست هم امر به رکوع و سجود، چون در نماز امر آمده روی هیئت ترکیبیه (اوله تکبیر و آخره تسلیم) 10 جزء دارد، امر که به کلی خورده به تمام اجزاء سرایت میکند « امر ضمنی » دارند اجزاء آن، امر میشود ( خانه بساز) امر به اجزاء نیز هست ، یعنی اتاق ، آشپزخانه و ... بساز، لذا امر به تعداد اجزاء انحلال پیدا میکند. در نماز نیز امر به صلات امر به قیام و قعود و سجود و تشهد و سلام نیز هست حال قیام امر دارد رکوع و سجود هم امر دارد ( اقم ، ارکع ، اسجد ، تشهّد ، سلّم ) این امرها را چه کنیم این‌ها هیچ کدام تعارضی ندارند، من نمی‌توانم انجام دهم ولی دلیل امر آنها که با هم تقابلی ندارند ، این مشکل از ناحیه مکلف است پس باب تزاحم است. حال ترجیح با کدام است؟ در باب تزاحم اهمیت میزان است . ما باید بر مبانی فقهی پاسخ دهیم نه استحسانی. هر کدام که جلوتر هست، «تقدم» مرجح است لذا قیام که زودتر انجام می‌گیرد ترجیح دارد. برخی می‌گویند اساساً صلات ارزش آن به رکوع و سجود است چون قیام در جاهای دیگر نیز هست رکوع و سجود از ویژگی‌های انحصاری نماز است . برخی می‌گویند صلات یعنی قیام طبق آیه ﴿.. أقم الصلاة..﴾[2] ، ﴿..یقیمون الصلاة..﴾[3] جوهره صلات قیام است لذا فعل ( أقم) استعمال شده. برخی متوقف هستند در ترجیح و مساوی می‌دانند.

در باب تزاحم دو دسته داریم که قائل به تساوی هستند ؛

    1. در تزاحم میگویند نمیدانیم کدام ترجیح دارد لذا توقف میکنند ( قائل به تخییر میشوند)

    2. می گویند در تزاحم میدانیم که مساوی هستند و توقف میکنیم.

 

    2. نظرات در باب تزاحم ؛

        3. تعیین احدهما ؛ قیام مقدم است ( جوهره نماز به قیام است)

        4. تعیین احدهما ؛ رکوع و سجود مقدم است ( فصل است که رکن مقدم یک چیز است و اینجا رکوع و سجود است) .

        5. تخییر؛ مساوی نمیدانیم کدام ترجیح دارد ( تخییر).

        6. تخییر؛ میدانیم مساوی هستند توقف، احتیاطا‌ رکوع و سجود را مقدم میکنیم ( دو امر ضمنی را انجام دهیم [ رکوع و سجود ]و یک امر ضمنی [ قیام ] را از دست دهیم) مثل مرحوم امام (ره) .

     سوال: قیام درست است که چند قسم است متصل به رکوع ، قیام قرائت و قیام تکبیرة الاحرام و متعدد می‌باشند اما ماهیتاً یکی هستند و یک امر دارند نه چند امر. مرحوم خویی می فرمایند باب تعارض است امر به صلات تعلق گرفته که شامل برخی اذکار و افعال است و من در شرایطی قرار گرفته ام که نمی‌توانم برخی افعال را انجام دهم ، قیام را ترک کنم یا رکوع و سجود را ؟ امر آمده (صلِ مع الرکوع و السجود) در مکانی که می‌توان رکوع و سجود کرد و یک امر دیگر آمده ( صل مع عدم الرکوع و السجود) این امر ها تعارض دارند . وقتی تعارض شد چه کار کنیم؟ یکی از مرجحات باب تعارض اشتهار است ، مثلا یک دلیل شهرت بیشتری داشته باشد ، در غیر این صورت می گوییم مخیر هستند هر دلیلی را که می خواهند عمل کنند .

سوال : به هنگام انتخاب تخییری ؛ آیا تخییر استمراری است یا تعیین احدهما؟ اصالة البرائه از تعیین داریم و میگوییم در جای دیگر اگر برخورد به چنین مسئله ای داشتید باز هم اختیار دارید هر کدام که می خواهید انجام دهید. آقای خویی : « و بما أنّه لا يمكن الأخذ بهما فلا محالة يسقطان بالتعارض و تصل النوبة إلى الأصل العملي، و هو يقتضي التخيير» [4] هم تخییر استدامی هم ابتدایی جایز است.

 


logo