« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد غلامعلی صفایی‌بوشهری

1402/10/21

بسم الله الرحمن الرحیم

فقه الصلوه؛ حکم ستر المراه مع الناظر حین الصلوه و غیرها

درس خارج صلات- جلسه 167

لباس مصلی-جلسه 14

پنج شنبه 21/10/1402

صاحب عروة در مسئله چهارم در ستر صلاتی للمرأة می فرمایند:

(مسألة 4): لا يجب على المرأة حال الصلاة ستر ما في باطن الفم من الأسنان و اللسان، و لا ما على الوجه من الزينة كالكحل و الحمرة و السواد و الحليّ، و لا الشعر الموصول بشعرها و القرامل و غير ذلك، و إن قلنا بوجوب سترها عن الناظر.[1]

مرأة در صلات حکم ستر او با غیر صلات تفاوت دارد و یکی از موارد تفاوت ستر در این مسئله را ایشان بیان می کند و این تفاوت به جهت اتخاذ حکم از منابع است. لذا می فرماید که حال الصلاه واجب نیست که این البته در هر دو مشترک است خانم اگر دهانش حال الصلاه باز باشد و دندانهیش پیدا باشد و یا عادت قرائت ایشان طوری است که زبان او پیداست حتی دندان خودش را یا جهت پزشکی یا زیبایی یکی دو تا طلا کرده ااست فرموده است که ستر آن واجب نیست چون در روایات بیان شده است که پوشش وجه واجب نیست حتی اسفرارا او واجب اشت و اینخا هم وجه هستند و ملحقات به وجه چون زبان و دندان در صورت هستند و اینها ظاهر نیستند و پشت وجه هستند ولی ملحق به وجه هستند و در هیچ روایتی هم نیامده است که دندان و زبان پوشیده باشدو علاوه بر اینکه اگر بخواهد پوشیده باشد با توجه به اینکه اسفرار یعنی عدم پوشش وجه مستحب است پوشش زبان و دندان باید با لب انجام شود و وقتی دهان بسته باشد دیگر نمیتوان قرائت کرد لذاواجب نیست که پوشش داشته باشد. حتی زینتی که خانمها روی صورت عمل میکنند مثلا سرمه بزنند برخی از طوائف روی پرده بینی خود یک حالت گوشواره ای نصب میکنند یک حلق طلا یا نقره نصب میکنند. میگوید آن هم اشکال ندارد. چون در روایت گفته وجه لازم نیست پوششش بلکه مستحب است کشف آن. اینها هم ملحقات به وجه هستند.

«و لا الشعر الموصول»: گاهی خانمها به خاطر اینکه ویشان کم است یا اینکه میخواهند ویشان بلند تر از اینکه هست نشان دهند. اون موی موصول هم پوششش لازم نیست بلکه آن موی خودش نیاز است که پوشیده باشد چون در روایت داریم «شعرها». شعر خودش ضمیر به مصلیه برمیگردد. از آن طرف قرامل این ابریشم پارچه دو هر نوعی که باشد اینها بافته شود و بر روی مو بگذارند یا از پشتِ خمار پیدا باشد اشکالی نددارد. ون گفته اند واجب است پوشش شعرها. قرامل هم که شعر خودش نیست.

«و غیرها»: مثلا خانمی به انتهای موهایش گل های ریز متصل کرده است و اونها هم از زیر مقنعه بیرون باشد اشکالی ندارد. آن گلها هم زینت شعرها نیست. هرچند که بگوییم یک ناظری هم آنجا باشد و ما بگوییم بپوشانید. یک ناظری هست این چیزها را می بیند و نگاه ریبه و تلذذ هم دارد. واجب بر این خانم پوشش نیست.(و ان قلنا بوجوب سترها عن الناظر) اما در نماز برای او پوششش واجب نیست.

اینجا دو بحث است:

اگر موی خانمی مشکلی پیدا کرده باشد و مو کاشته باشد نه اینکه بگوییم مویی متصل به موی خودش کرده باشد که بگوییم روایت می گوید شعر ها و این که موی آن خانم نیست. اینجا خانمی مو کاشته است روی سرش آن موی موصول به شعره نیست بلکه شعر الموصول ببشرها است. این حکمش چیست؟ اینجا باید عرف را مملاحظه کرد که این را می گویند شعر این خانم یا خیر که علی الظاهر می گویند شعر او هست. و از آن مهمتر این است که اگر این پوشیده نشود و بگوییم شعر او نیست، در این حالت بشره سر دیده می شود. که اون از موارد مستثنیات نیست. لذا چه بگوییم شعر اون خانم است و چه بگوییم مشعر او نیت پوششش واجب است. اما اینجا یک بحثنی است و آن این است که این خانم از ناظر واجب است صورتی که مزین است بپوشاند از ناظر. اون اظر با نگاهه تلذذ و ریبه نگاه میکند لذا باید بپوشاند ولی صاحب عروه می گوید لا یجب سترها. در نماز واجب نیست. چرا؟ برخی گفتها ند واجب است و حتی اگر این کار را نکند عبادتش باطل می شود. چون که امر به شیء نهی از ضد خاصش می کند. به این خانم گفت هاند وقتی که ریبه و تلذذ هیت شما باید صورتت را بپوشانی که مایه فعل حرام از دیگران نشود. حالا این خانم در نماز که عبادت است امربه شیء میوشد که این صورتت را بپوشان و امربه شیء نهی از ضدش می کند. پس این صلاه هم تمر دارد هم این صورتت را بپوشان نهی از ضدش می کند: لا تصلی بهذا الصورة المکشوفة. لا تصلی که نهی است مقتضی فساد است. چطور

 


[1] . العروة الوثقى (المحشى)؛ ج‌2، ص: 319.
logo