1402/10/17
بسم الله الرحمن الرحیم
فقه الصلوه؛ ستر خاص حال الصلوه
دیروز روایتی از موسی المبرقع نقل شد که مرحوم کلینی آن را آورده است . آن روایت را ضعیف می دانند. ضعف این روایت از چند جهت است. یکی اینکه افراد موجود در سند ضعیف هستند. از خود موسی المبرقع تمجید و تعریفی در رجال وجود ندارد لذا مهمل است. اما رگز حضراتی که در این سلسله هستند مثل آذربایجانی تضعیف شده است. لذا روایت ضعیف است. سنداً اشکال دارد و متناً هم گفتیم در حال اضطرار و برای مسئله مهم ارث است که راه حل دیگری ندارد.
(مسألة 3): لا يشترط في الستر الواجب في نفسه ساتر مخصوص و لا كيفيّة خاصّة بل المناط مجرّد الستر و لو كان باليد و طلي الطين و نحوهما.[1]
در ستر عمومی، ساتر خاصی شرط نیست بلکه وجوب الستر، مطلق است و مهم اصل مستور بودن عورتین است چون روایات تنها وجوب الستر برای مواضع خاص مرد و زن را بیان نموده اما نوع ستر را بیان نکرده است. اینکه کیفیت خاص و جنس خاصی داشته باشد بیان نشده است. لذا اگر مرد با دست یا گل مالی یا با برگ درختان عورة خود را بپوشاند و همچنین زن، شعور و سر و گردن و تمام بدن خود را بپوشاند، همین کفایت میکند و مهم نیست این ستربه وسیله چه چیزی باشد، چون آنچه که در ستر عمومی مهم است خود ستر است. روایت ابی مریم الانصاری نیز دلالت بر این مسئله دارد.
محمد بن الحسن بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ صَالِحِ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ أَبِي مَرْيَمَ الْأَنْصَارِيِّ فِي حَدِيثٍ قَالَ: صَلَّى بِنَا أَبُو جَعْفَرٍ ع فِي قَمِيصٍ بِلَا إِزَارٍ وَ لَا رِدَاءٍ فَقَالَ إِنَّ قَمِيصِي كَثِيفٌ فَهُوَ يُجْزِئُ أَنْ لَا يَكُونَ عَلَيَّ إِزَارٌ وَ لَا رِدَاءٌ. [2]
امام ع در یک پیراهن نماز خواند. پیراهن منظور چیزی مثل دشداشه است و رداء و لباس دیگری بر تن نداشت. اینجا چون ممکن است سوال در ذهن اطرافیان پیش آید که آیا این یک لباس برای نماز کفایت میکند چون یک لباس ممکن است نازک باشد. لذا ایشان فرمود: پیراهنم کثیف و ضخیم است و کفایت میکند.
طبق این روایت مهم پوشش است و عدد مهم نیست.
تا اینجا بحث ستر عمومی بود که مرد عورتین و زن تمام بدن غیر الوجه و الکفین را باید بپوشاند. اما بحث بعد ستر صلاتی است که ویژگیهای خاصی دارد. لذا اصاحب عروة میفرماید:
و أمّا الثاني: أي الستر حال الصلاة فله كيفيّة خاصّة، و يشترط فيه ساتر خاصّ و يجب مطلقاً، سواء كان هناك ناظر محترم أو غيره أم لا، و يتفاوت بالنسبة إلى الرجل و المرأة، أمّا الرجل فيجب عليه ستر العورتين، أي القبل من القضيب و البيضتين، و حلقة الدبر لا غير، و إن كان الأحوط[3] ستر العجان، أي ما بين حلقة الدبر إلى أصل القضيب، و أحوط[4] من ذلك ستر ما بين السرّة و الركبة.[5]
ساتر خاص کیفیت خاص دارد به خلاف ساتر عام. و این نوع ستر از نظر ناظر مطلق است؛ چه ناظر محترم باشد و چه نباشد فرق نمیکند و این ست رواجب است.
در باب ساتر خاص صلاتی هم اجماع حاکم است و هم روایات بسیاری بر این معنا دلالت می کند.
صاحب عروة می فرماید که این پوشش در صلات بین زن و مرد فرق میکند. مرد باید عورتین خود را بپوشاند و قبل هم منظور بیضتین و قضیب است و منظور از دبر هم همان حلقه دبر است. ولی برای احتیاط عجان نیز پوشیده شود.
عجان: حد فاصل بین دبر و اصل قضیب است. احتیاط بیشتر این است که «ما بین السرة و الرکبة» را نیز بپوشاند.
پس در سه مورد باید بحث کنیم:
1. چرا باید در صلات عورتین را پوشاند؟ این را قبلا گفته بودیم که ستر عورتین به عنوان ستر عمومی واجب است و لذا در صلاه وجوب سترش اولی است.
2. باید بگوییم که چرا ستر عجان احتیاط دارد.
3. از کجا میگوییم احوط پوشش «ما بین السره و الرکبه» است.
اینکه فرموده اند برای رجل پوشیدن عجان و ما بین السره و الرکبه احوط است چون مضمون روایات است.
1. روایت صدوق در خصال:
ما روی عن علی علیه السلام: لَيْسَ لِلرَّجُلِ أَنْ يَكْشِفَ ثِيَابَهُ عَنْ فَخِذِهِ وَ يَجْلِسَ بَيْنَ قَوْمٍ. [6]
صحیح نیست که کسی لباس خود را از رانش بالا بزند و در بین ممردم بنشیند.
2. روایت عبدالله بن جعفر حمیری در قرب الاسناد
عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ ظَرِيفٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عُلْوَانَ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ ع أَنَّهُ قَالَ: إِذَا زَوَّجَ الرَّجُلُ أَمَتَهُ فَلَا يَنْظُرَنَّ إِلَى عَوْرَتِهَا وَ الْعَوْرَةُ مَا بَيْنَ السُّرَّةِ وَ الرُّكْبَةِ.[7]
حسن بن ظریف از ثقات است. اما حسین بن علوان کلبی عامی است و در آن اختلاف است. آقای خویی و حکیم می گویند که از ثقات است. قرائنی هم در دست نیست که این شخص دارای چه وزان شخصیتی در کلام و سخنش است لذا چون عامی است متوقف می شویم و به همین جهت سنداً مشکل دارد.
وقتی که مردی امه خود را تزویج کرد نباید به عورة او نگاه کند و عورة ما بین ناف و زانو است. اینجا تصریح میکند که عورة ما بین السرة و الرکبة است.
روایت اول که در خصال است دارای سند ضعیفی است و ارسال دارد و در متن نیز دارای اشکال است. چون وقتی فردی در حالت نِشَسته قرار دارد و لباسی مثلا یک لُنگ روی رانش است ، اگر آن را کنار بزند، عورتین او نمایان میشود. به این جهت است که در روایت میفرماید شایسته نیست این کار را کند نه این که فَخِذ خودش مهم است. نکته بعد این است که می فرماید در جمع این کار را نکند چون اقتضای حیا و احترام جمع این است لذا روایت در مقام این نیست که بگوید فخذ عورة است. لذا این روایت هم سنداً و هم متناً دارای اشکال است.
روایت دوم نیز سنداً مشکل دارد و متن آن هم معارض است با روایات دیگری که تصریح میکنند فخذ عورة نیست.
اما روایاتی که دلالت بر این دارند که عورة تنها قبل و دبر است و فخذ و ما بین السره و الرکبه عورة نیست.
1. مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَبَّاسِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَكِيمٍ قَالَ الْمِيثَمِيُّ لَا أَعْلَمُهُ إِلَّا قَالَ: رَأَيْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع أَوْ مَنْ رَآهُ مُتَجَرِّداً وَ عَلَى عَوْرَتِهِ ثَوْبٌ فَقَالَ إِنَّ الْفَخِذَ لَيْسَتْ مِنَ الْعَوْرَةِ.[8]
طریق شیخ به محمد بن علی بن محبوب صحیح است.
عباس: عباس بن معروف. از رجال درجه یک مکتب قم است در حوزه حدیثی. امامی و ثقه.
علی بن اسماعیل میثمی
محمد بن الحکیم خثعمی
خثعمی میگوید میثمی را دیدم و از او شنیدم که میگفت: کسی که الان خاطرم نیست گفت که امام صادق را دیدم لخت بود و روی عورة او ثوبی یا پیراهنی و یا پارچه ای بود(احتمالا حضرت نشسته بودهاند). شاید برای میثمی یا آن کسی که امام را دیده بوده جای تعجب بوده است. لذا حضرت میفرماید: ران جزو عورة نیست.
2. محمد بن الحسن باسناده
محمد بن الحسن بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِي يَحْيَى الْوَاسِطِيِّ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْمَاضِي ع قَالَ: الْعَوْرَةُ عَوْرَتَانِ الْقُبُلُ وَ الدُّبُرُ وَ الدُّبُرُ مَسْتُورٌ بِالْأَلْيَتَيْنِ[9] فَإِذَا سَتَرْتَ الْقَضِيبَ وَ الْبَيْضَتَيْنِ فَقَدْ سَتَرْتَ الْعَوْرَةَ.
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِي يَحْيَى الْوَاسِطِيِ مِثْلَهُ[10] .
این روایت به دلیل وجود «عن بعض اصحابه» مرسله است ولی چون مسانید متن آن را تایید میکنند به عنوان موید پذیرفتنی است.
در ادبیات عرب زیاد میگویند: البیت بیتان، العورة عورتان، الطلبة طلبتان، المومن مومنان؛ هرگاه مبتدا در خبر تثنیه بسته شد یعنی قسمان یا نوعان یا ضربان. این رسم نوع بیان در اعراب رسم است.
عورة بر دوقسم است. قبل و دبر. دبر که خودش به وسیله الیتین مستور است وقتی آلت مردانگی و قضیب را پوشانده شد عورة پوشیده شده است. این روایات در مقابل روایت حسین بن علوان است و از آن طرف این نوع روایات کثرت دارند، بنابراین این روایاتی که بیان شده که قبل و دبر عورة هستند ترجیح دارند.
پس کلام ایشان که فرمود : «أمّا الرجل فيجب عليه ستر العورتين، أي القبل من القضيب و البيضتين، و حلقة الدبر لا غير» کلام صحیحی است.
اما درباره عبارت صاحب عروة که فرمود: «وان کان الاحوط ستر العجان»
دلیلی که آورده اند این است که
اولا: جغرافیای عورتین یک محدوده است که از آلت مردانگی تا مخرج را شامل میشود. پس شامل عجان نیز می شود.
ثانیا از باب مقدمه علمیه باید بپذیریم که نگاه به عجان نشود، چون هرکس نگاهش به عجان بیفتد نگاهش به قبل و دبر هم می افتد. لذا گفته اند عجان را نیز علی الاحوط جزء عورتین بگیریم.
این سخن اشکال دارد چون در روایات تصریح شده است که قبل و دبر چیست و عجان را نیاورده اند و جزء عورة به حساب نیاوردهاند. لذا اگر کسی مخرج دفع و بیضتین و آلت خود را بپوشاند در حالیکه این بخش پیدا است، اشکالی ندارد. پس عجان جزء عورة نیست. اگر شک کردیم که آیا تکلیفی درباره ستر عجان داریم یا خیر اینجا شبهه وجوبیه است و برائت جاری میکنیم که تکلیفی نداریم.
لذا در این قسمت علی القاعده باید برخی حاشیه بزنند که الاحوط الاولی و برخی هم بگویند فی الاحتیاط نظر.
لذا کلام صحیح این است که احتیاط بد نیست، از این باب که احتیاط در هر جایی یک امر پسندیده است ولی در مقام فتوا دلیلی بر احتیاط ندایم. لذا با فن اصول و فقه می توان گفت: فی الاحتیاط نظر و این احتیاط جایی ندارد.
صاحب عروة میگوید بالاتر از این احتیاط، ستر مابین السره والرکبه است. در نماز بین ناف تا زانو را بپوشاند که گفتیم دلیلی بر آن نداریم. اینجا دیگر هیچ وجهی ندارد لذا قاعدتا باید فقهاء بگویند: الاحتیاط لیس بلازم. چون روایاتی که دلالت بر این معنا میکردند روایات ضعیفی بودند.