« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد غلامعلی صفایی‌بوشهری

1402/10/16

بسم الله الرحمن الرحیم

فقه الصلوه؛ ستر العوره، ستر خاص حین الصلاه

العروة الوثقى (المحشى)؛ ج‌2، ص: 318

(مسألة 2): الظاهر حرمة النظر إلى ما يحرم النظر إليه في المرآة و الماء الصافي مع عدم التلذّذ، و أمّا معه فلا إشكال في حرمته.

در ادامه بحث ساتر برای زن و مرد و وجوب آن، می فرمایند که این حرمت نظر علی الظاهر مطلق است چه به شکل مستقیم و مباشر نگاه شود و چه بالواسطه. مثل اینکه انسان به مرآة نگاه کند و عورة کسی را ببیند یا در آبی که صاف است و انعکاس می دهد صور اشیاء را نگاه کند و عورة کسی را ببیند. حرمت علی الاطلاق است. این ظاهر بودن که در حکم بیان شده است، به خاطر عدم تلذذ بوده است ولی با تلذذ قطعا حرام است، حتی با این وسائط. در اینجا سه نظریه فقهی مطرح است.

الاول: جواز النظر بالوسائط است الی العورتین

الثانی: حرام علی الاطلاق مثل صاحب عروه

الثالث: الجواز بالاضطرار یعنی اگر ضرورت نباشد اشکال دارد.

 

دلیل قول اول: دو دلیل می توانند اقامه کننند: اینکه آن ادله حرمت النظر الی العورتین منصرف هست بالنظر بالمباشرة و بدون واسطه اما نظر بغیرالمباشر را این روایات شامل آن نمی شود. خوب شک در تکلیف می‌کنیم و برائت جاری می‌کنیم و می‌گوییم تکلیف نداریم.

 

دلیل قول ثانی: روایاتی داریم که در آن می‌گوید نگاه بالمرآة جایز است.

مثل روایت موسی المبرقع عن اخیه : یحیی بن اکثم از فقهاء و محدثین اهل سنت معاصر با امام جواد و امام هادی است. و نوعا سوالاتی که از ائمه می پرسید به خاطر این بود که این دو امام بزرگوار را به تنگنا بیندازد و دچار مشکل کند.

وسائل الشيعة ؛ ج‌26 ؛ ص290

33021- 1-[1] مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ الْآذَرْبِيجَانِيِّ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ كَيْسَانَ جَمِيعاً عَنْ مُوسَى بْنِ مُحَمَّدٍ أَخِي أَبِي الْحَسَنِ الثَّالِثِ ع‌ أَنَّ يَحْيَى بْنَ أَكْثَمَ سَأَلَهُ فِي الْمَسَائِلِ الَّتِي سَأَلَهُ عَنْهَا أَخْبِرْنِي‌ عَنِ‌ الْخُنْثَى‌ وَ قَوْلِ عَلِيٍّ ع- تُوَرَّثُ‌[2] الْخُنْثَى مِنَ الْمَبَالِ مَنْ يَنْظُرُ إِلَيْهِ إِذَا بَالَ وَ شَهَادَةُ الْجَارِّ إِلَى نَفْسِهِ لَا تُقْبَلُ مَعَ أَنَّهُ عَسَى أَنْ يَكُونَ‌[3] امْرَأَةً وَ قَدْ نَظَرَ إِلَيْهَا الرِّجَالُ أَوْ[4] يَكُونَ رَجُلًا وَ قَدْ نَظَرَ إِلَيْهِ النِّسَاءُ وَ هَذَا مِمَّا لَا يَحِلُّ فَأَجَابَ أَبُو الْحَسَنِ الثَّالِثُ ع- أَمَّا قَوْلُ عَلِيٍّ ع فِي الْخُنْثَى أَنَّهُ يُوَرَّثُ مِنَ الْمَبَالِ فَهُوَ كَمَا قَالَ وَ يَنْظُرُ قَوْمٌ عُدُولٌ يَأْخُذُ كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ مِرْآةً وَ تَقُومُ الْخُنْثَى خَلْفَهُمْ عُرْيَانَةً فَيَنْظُرُونَ فِي الْمَرَايَا فَيَرَوْنَ شَبَحاً فَيَحْكُمُونَ عَلَيْهِ.

وَ رَوَاهُ الشَّيْخُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى‌ نَحْوَهُ‌[5] وَ رَوَاهُ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ شُعْبَةَ فِي تُحَفِ الْعُقُولِ مُرْسَلًا مِثْلَهُ‌[6] .[7]

یحیی بن اکثم درباره خنثی و قول امام علی ع از امام هادی ع سوال پرسید. گفت: زن خنثی از آن قسمتی است که بول میکند ارث می برد. چون خنثی دارای دو آلت است. یکی آلت مردانه یکی زنانه. ادرار او از هر کدام بود از همان ارث می برد. اگر از آلت مردانه بود حکم مرد دارد و دو سهم می برد و اگر از آلت زنانه بود حکم زن دارد و یک سهم می برد.

حال برای این شخص چه کسی باید شهادت دهد؟ اگر مرد نگاه کند که شاید آن خنثی زن بوده باشد و اگر زن نگاه کند که شاید آن خنثی مرد بوده باشد. حال چه کسی باید شهادت دهد؟ امام فرمود: کلام امیرالمومنین صحیح است و اینجا باید یک قوم عادل به وسیله آینه نگاه کنند و خنثی پشت آنها بایستد و آنها به او نگاه کنند. اینها یک شَبَه از او می‌بینند و انسان حقیقی را نمی بینند. اینجا مرآة را اجازه داده‌اند.

 

ادله گروه دوم: در روایاتی که گفته اند لاینظر المرء الی عورة اخیه یا اخیه المومن این مطلق است و هم نظر بالمباشر و هم نظر بالوسائط را شامل میشود.

ثانیا: عرف چه نظر، مستقیم باشد می گویند نظر و چه پشت چیزی باشد به این هم می گویند نظر. در آینه هم باشد می‌گویند نگاه کرد. مثلا اگر کسی در آینه نگاه به زن نامحرمی کند مردم اشکال می‌گیرند و می‌گویند چرا نگاه به ناموس مردم می‌کنی؟

ثالثا: روایت یحیی بن اکثم که دلالت بر جواز النظر بالوسائط داشت، طریقش اشکال دارد. چون موسی المبرقع در رجال تعدیل نشده است بلکه برخی او را تضعیف کرده‌اند.

ولیل قول سوم که مختار است: نگاه به عورة چه مباشراً و چه غیر آن جایز نیست، اما در یک صورت جایز است و آن در صورتی است که اضطرار باشد. شخصی بیمار است یا شخص در یک فضای قانونی مثل ازدواج که حسب قانون باید ملاحظه شود که بیماری نداشته باشد، در این مواقع ملاحظه و دیدن اشکال ندارد، کما اینکه خانمی حامله باشد و نیاز به سزارین داشته باشد و درآن حال پزشک زن نیست یا اگر هست حاذق نیست در این صورت پزشک مرد عمل را انجام می‌دهد و رؤیت نیز برای او اشکالی ندارد و مجوز آن اضطرار است. حال گاهی اضطرار به رؤیت مباشری است مثلا در عمل جراحی، جراح مماثل نیست در این صورت اشکال ندارد. اما اگر معاینه است(در مقابل جراحی) این معاینه دو حالت دارد یا باید این معاینه بالمباشرة صورت گیرد و هیچ راهی ندارد، این اشکال ندارد ولی گاهی معاینه را بغیرالمباشر نیز می‌توان انجام داد مثلا در آینه می توان آن را دید و کار را انجام داد(هر چند اینجا هم می‌گویند نظرکرد اما وقتی در آینه نگاه می شود عند العرف مقداری قبح آن کمتر می شود) لذا اینجا احتیاط می شود و بالاحتیاط باید بغیرالمباشر صورت گیرد مثلا با آینه یا با سیستمهای الکترونیک مثل دوربین.

لذا در حال اضطرار با این تفصیل که بیان شد اشکالی ندارد. آنجایی که امام علی نیز این کلام را فرمود اگر سند آن را بپذیریم به جهت اضطرار است نه به شکل عادی.

 

اما صاحب عروة در ابتدای لباس مصلی دو نوع ستر بیان نمود. ستر عمومی و ستر اختصاصی. تا اینجا سخن در ستر عمومی بود. الان بحث خود از ستر خاص که همان ستر صلاتی است را شروع می کند. این نوع ستر برای زن و مرد متفاوت است و شرطیت آن نیز به شرط وجود ناظر محترم نیست یعنی چه ناظرمحترمی باشد و چه نباشد این نوع ستر واجب است.

ادله وجوب ستر صلاتی:

    1. اجماع 2- ادله نقلیه

خود حضرات هم فورا اشکال کرده اند که اجماعی که مستند به ادله نقلیه باشد حجیت ندارد و فرموده‌اند که اجماعی حجت است که شرایط خاصی را دارا باشد. ولی این اجماع قطعا متخذ از آن ادله روایی است. لذا دلیل لبی موجود نیست بلکه دلیل تنها منحصر در ادله نقلی است.

    1. صحیحه علی بن جعفر

طریق شیخ به علی بن جعفر که از اجلای خاندان پیامبر است صحیح است.

وسائل الشيعة ؛ ج‌3 ؛ ص484

4244- 5-[8] مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى ع قَالَ‌: سَأَلْتُهُ‌ عَنْ‌ رَجُلٍ‌ عُرْيَانٍ‌ وَ حَضَرَتِ الصَّلَاةُ فَأَصَابَ ثَوْباً نِصْفُهُ دَمٌ أَوْ كُلُّهُ دَمٌ‌[9] - يُصَلِّي فِيهِ أَوْ يُصَلِّي عُرْيَاناً قَالَ إِنْ وَجَدَ مَاءً غَسَلَهُ وَ إِنْ لَمْ يَجِدْ مَاءً صَلَّى فِيهِ وَ لَمْ يُصَلِّ عُرْيَاناً.

وَ رَوَاهُ الصَّدُوقُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ[10] وَ رَوَاهُ الْحِمْيَرِيُّ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ مِثْلَهُ‌[11] .

عرض کردم خدمت برادرم که مرد عریانی است و وقت نماز است و به پیراهنی برخورد کرد، یعنی نداشت ولی برخورد کرد. نصف یا کل آن پیراهن خونی بود. آیا درآن نماز بخواند یا عریان نماز بخواند؟ امام فرمود اگر آب پیدا کرد آن را بشوید و اگر آب نیافت در آن لباس نجس بخواند ولی عریان نخواند.

پس اینقدر ستر مهم است که با لباس نجس باید نماز خواند ولی عریان نمی شود خواند.

 

    2. عبدالرحمن ابی عبدالله بصری عن ابی عبدالله

محمد بن الحسن باسناده عن سعد بن عبدالله

طریق شیخ به سعد بن عبدالله اشعری قمی صحیح است و خود سعد از روات مکتب قم و از ثقات است.

ابی جعفر: همان احمد بن محمد بن عیسی است که کنیه آن ابی جعفر است.

علی بن الحکم الانباری

ابان بن عثمان احمر که از اصحاب اجماع است.

عبدالرحمان بن ابی عبدالله بصری: از ثقات

وسائل الشيعة ؛ ج‌3 ؛ ص485

4245- 6-[12] وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبَانٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ‌: سَأَلْتُهُ‌ عَنِ‌ الرَّجُلِ‌ يُجْنِبُ‌ فِي ثَوْبٍ وَ لَيْسَ مَعَهُ غَيْرُهُ وَ لَا يَقْدِرُ عَلَى غَسْلِهِ قَالَ يُصَلِّي فِيهِ.

مردی هست که مبتلا به جنابت شده در لباسش و با خودش هم لباسی غیر از این لباس نیست و توان شستن نیز ندارد مثلا آبی با او نیست. فرمود در آن نماز بخواند یعنی ستر اینقدر مهم است که ولو ساتر نجس باشد باز هم باید مراعات شود.

 

    3. صحیحة زراره

وسائل الشيعة ؛ ج‌4 ؛ ص449

5687- 6-[13] مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع رَجُلٌ‌ خَرَجَ‌ مِنْ‌ سَفِينَةٍ عُرْيَاناً أَوْ سُلِبَ ثِيَابُهُ وَ لَمْ يَجِدْ شَيْئاً يُصَلِّي فِيهِ فَقَالَ يُصَلِّي إِيمَاءً وَ إِنْ كَانَتِ امْرَأَةً جَعَلَتْ يَدَهَا عَلَى فَرْجِهَا وَ إِنْ كَانَ رَجُلًا وَضَعَ يَدَهُ عَلَى سَوْأَتِهِ ثُمَّ يَجْلِسَانِ فَيُومِئَانِ إِيمَاءً وَ لَا يَسْجُدَانِ وَ لَا يَرْكَعَانِ فَيَبْدُوَ مَا خَلْفَهُمَا[14] تَكُونُ صَلَاتُهُمَا إِيمَاءً بِرُءُوسِهِمَا قَالَ وَ إِنْ كَانَا فِي مَاءٍ أَوْ بَحْرٍ لُجِّيٍّ لَمْ يَسْجُدَا عَلَيْهِ وَ مَوْضُوعٌ عَنْهُمَا التَّوَجُّهُ فِيهِ يُومِيَانِ فِي ذَلِكَ إِيمَاءً رَفْعُهُمَا تَوَجُّهٌ‌[15] وَ وَضْعُهُمَا.

وَ رَوَاهُ الشَّيْخُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَعْقُوبَ‌ وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ‌ مِثْلَهُ‌[16] .[17]

مردی از کشتی بیرون آمده و کاملا برهنه است. عریان یعنی هیچ چیز بر تن ندارد. حال یا لباسش دزدیده شده ولو اینکه لباسش دزدیده نشده است هیچ چیزی هم پیدا نمی‌کند که در آن نماز بخواند، امام می فرماید اینجا نماز بخواند ولی با ایماء و اشاره. یعنی خم و راست نشود که عورة دبر دیده شود چون الیتین مانع است و جلو هم دستی بگذارد تا قبل پیدا نباشد.

    4. صحیحة محمد بن مسلم

احمد بن محمد بن عیسی الاشعری

علی بن الحکم الانباری

علاء بن رزین

همه از ثقات و اجلاء

وسائل الشيعة ؛ ج‌4 ؛ ص387

5474- 1-[18] مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ فِي حَدِيثٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع الرَّجُلُ‌ يُصَلِّي‌ فِي‌ قَمِيصٍ‌ وَاحِدٍ فَقَالَ إِذَا كَانَ كَثِيفاً فَلَا بَأْسَ بِهِ وَ الْمَرْأَةُ تُصَلِّي فِي الدِّرْعِ وَ الْمِقْنَعَةِ إِذَا كَانَ الدِّرْعُ كَثِيفاً يَعْنِي إِذَا كَانَ سَتِيراً.

وَ رَوَاهُ الصَّدُوقُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ‌ مِثْلَهُ إِلَّا أَنَّهُ اقْتَصَرَ عَلَى حُكْمِ الْمَرْأَةِ[19] .

احتمالا شخصی سوال از حکم صلات در لباسی داشته که بسیار مستعمل بوده است و بالتبع به مرور چون مدام شسته و پوشیده می شود این لباس دیگر ضعیف شده لذا از امام می‌پرسد که: مردی یک لباس بیشتر ندارد و مرتب در آن نماز می‌خواند. حضرت فرمود اگر کثیف است یعنی طوری است که اینطرف و آنطرف آن پیدا نباشد اشکالی ندارد اما اگر رقیق باشد طوریکه عورتین او پیدا شود این اشکال دارد. پس ستر در صلات مهم است.

همه حضرات هم این حرف را زده اند. و این اجماع هم به این معنا نیست که یک دلیل مستقل است بلکه به معنای اتفاق همه علما بر این مسئله است.

 


[1] ( 4)- الكافي 7- 158- 1.
[2] ( 5)- في المصدر فيه يورث.
[3] ( 6)- في المصدر تكون.
[4] ( 7)- في المصدر زيادة عسى أن.
[5] ( 1)- التهذيب9- 355- 1272.
[6] ( 2)- تحف العقول 477 و تحف العقول 480.
[7] شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشيعة - قم، چاپ: اول، 1409 ق.
[8] ( 8)- التهذيب2- 224- 884، و الاستبصار 1- 169- 585.
[9] ( 1)- كلمة دم هنا ليست في موضع من التهذيب. كذا في هامش الأصل.
[10] ( 2)- الفقيه 1- 248- 755.
[11] ( 3)- قرب الإسناد- 89.
[12] ( 4)- التهذيب2- 224- 885، و الاستبصار 1- 169- 586.
[13] ( 6)- الكافي 3- 396- 16.
[14] ( 7)- فيه استعمال الرجل فيما تشمل المرأة. و مثله كثير و يظهر في أكثر المواضع أنهم يوردونه بطريق المثال أو يريدون به مطلق المكلف.( منه قده).
[15] ( 1)- في نسخة- موجه، و في نسخة من التهذيب- بوجه( هامش المخطوط).
[16] ( 2)- التهذيب2- 364- 1512 و التهذيب3- 178- 403.
[17] شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشيعة - قم، چاپ: اول، 1409 ق.
[18] ( 6)- الكافي 3- 394- 2، و رواه في التهذيب2- 217- 855، و أورد تمامه في الحديث 1 من الباب22 من هذه الأبواب.
[19] ( 7)- الفقيه 1- 372- 1081.
logo