1402/10/05
بسم الله الرحمن الرحیم
فقه الصلوه؛ ادله ستر تمام بدن زن مگر وجه و کفین با شرط عدم تلذذ
ادامه بررسی سند روایت دیروز: رواید سعد الاسکاف
وسائل الشيعة ؛ ج20 ؛ ص192
25398- 4-[1] وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ سَعْدٍ الْإِسْكَافِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: اسْتَقْبَلَ شَابٌ مِنَ الْأَنْصَارِ امْرَأَةً بِالْمَدِينَةِ- وَ كَانَ النِّسَاءُ يَتَقَنَّعْنَ خَلْفَ آذَانِهِنَّ فَنَظَرَ إِلَيْهَا وَ هِيَ مُقْبِلَةٌ فَلَمَّا جَازَتْ نَظَرَ إِلَيْهَا وَ دَخَلَ فِي زُقَاقٍ قَدْ سَمَّاهُ بِبَنِي فُلَانٍ فَجَعَلَ يَنْظُرُ خَلْفَهَا وَ اعْتَرَضَ وَجْهَهُ عَظْمٌ فِي الْحَائِطِ أَوْ زُجَاجَةٌ فَشَقَّ وَجْهَهُ فَلَمَّا مَضَتِ الْمَرْأَةُ نَظَرَ فَإِذَا الدِّمَاءُ تَسِيلُ عَلَى ثَوْبِهِ وَ صَدْرِهِ فَقَالَ وَ اللَّهِ لآَتِيَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص وَ لَأُخْبِرَنَّهُ فَأَتَاهُ فَلَمَّا رَآهُ رَسُولُ اللَّهِ ص قَالَ مَا هَذَا فَأَخْبَرَهُ فَهَبَطَ جَبْرَئِيلُ ع بِهَذِهِ الْآيَةِ قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما يَصْنَعُونَ[2] .[3]
دقت رجالی و ضبط صحیح کلمات:
متاسفانه سابقین در ضبط رجال دقت نداشتند ولی اخیرا این دقت بهتر شده است و اخیرا یک کتاب برای همین مسئله یعنی ضبط صحیح افراد نوشته شده است.
محمد بن یحیی: العطار
احمد بن محمد: بن عیسی الاشعری القمی
علی بن الحکم: الانباری. ثقه و امامی
سیف بن عمیره: امامی و ثقه
سعد الإسکاف: سعد بن طریف
العروة الوثقى (المحشى)؛ ج2، ص: 317
و يجب ستر المرأة تمام بدنها عمّن عدا الزوج (3) و المحارم إلّا الوجه و الكفّين مع عدم التلذّذ و الرِّيبة، و أمّا معهما فيجب الستر، و يحرم النظر حتّى بالنسبة إلى المحارم، و بالنسبة إلى الوجه و الكفّين، و الأحوط سترها عن المحارم من السرّة إلى الركبة مطلقاً، كما أنّ الأحوط ستر الوجه و الكفّين (4) عن غير المحارم مطلقاً.
________________________________________
کلام در این هست که زن باید تمام بدن خود را بپوشاند الا الوجه و الکفین. قدم هم در یک روایت بود که هم مرسله است و هم اعراض اصحاب از آن است. برخی اگر بخواهند احتیاط کنند و این مراسیل اینچنینی را در حکم مسند حساب کنند، احتیاط میکنند و می گویند قدم هم پوششش علی الاحوط واجب است.
نکته: با بیان اینکه عورة برای زن و مرد پوششش واجب است و برای زن تمام بدن الا الوجه و الکفین واجب است، از تمام ناس الا الزوج و المحارم.
یعنی زوج اگر در مقامی قرار داشت که می تواند تمامی بدن زن را ببیند بر زن واجب نیست که تمام بدن خود را از او بپوشاند و می تواند کاملا برهنه باشد.
و المحارم عدا الکف و الوجه:
این حکم درباره زوج اجماعی است و اشکالی ندارد. اما ایشان محارم را نیز می گوید. اما آیا زن می تواند همانگونه که جلوی زوج است، جلوی دیگر محارم نیز همانگونه باشد؟
قبلا گفتیم که عورتین را نمی تواند به محارم نشان دهد. اما آیا اگر بگوییم برای زن «من السرة الی الرکبة» عورة حساب می شود، آیا بالا تنه خود یعنی سینه و بازوان و ... را می تواند جلوی محارم مثل برادر و پدر لخت کند؟ این بحث است. لذا کسانیکه اهل فن هستند درباره محارم می گویند فی الجمله اشکال ندارد.
این دو مورد که می گوییم اشکال ندارد بشرط لا است یعنی بشرط عدم التلذذ و عدم الریبه. ریبه یعنی در معرض خطر انحراف جنسی بودن.
لذا این روایت:
عبدالله بن جعفر حمیری در قرب الاسناد:
وسائل الشيعة ؛ ج20 ؛ ص229
25498- 4-[4] عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنِ الرِّضَا ع قَالَ: لَا تُغَطِّي الْمَرْأَةُ رَأْسَهَا مِنَ الْغُلَامِ حَتَّى يَبْلُغَ الْغُلَامُ.
أَقُولُ: وَ تَقَدَّمَ مَا يَدُلُّ عَلَى ذَلِكَ فِي الصَّلَاةِ[5] .[6]
غلام در زبان عربی یعنی نوجوانی که در سن رشد است و دارای ویژگی های بسیار بارزی است، از زیبایی و حرف شنوی گرفته تا برخورد مناسب و ادب.
برخی میگویند که غلام یعنی نوجوانی که به بلوغ نرسید ه است و دیگر این تفصیل و توضیحات را قائل نیستند.
معنای روایت این است که وقتی غلام بالغ شد زنان باید سر را از آنها بپوشانند. حال وقتی که غلام بالغ شد و به او مرد اطلاق می شود و مو را باید زن بپوشاند به طریق اولی جاهای حساس بدن را باید بپوشاند.
روایت دیگر:
محمد بن یعقوب:
وسائل الشيعة ؛ ج20 ؛ ص200
25425- 1-[7] مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ جَمِيلٍ عَنِ الْفُضَيْلِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الذِّرَاعَيْنِ مِنَ الْمَرْأَةِ هُمَا مِنَ الزِّينَةِ الَّتِي قَالَ اللَّهُ وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَ[8] قَالَ نَعَمْ وَ مَا دُونَ الْخِمَارِ مِنَ الزِّينَةِ وَ مَا دُونَ السِّوَارَيْنِ.[9]
سوارین یعنی النگو.
نکته ای که باید دقت کرد: در روایات دیگر است که : قرب الإسناد (ط - الحديثة) ؛ النص ؛ ص227
وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ مَا يَصْلُحُ لَهُ أَنْ يَنْظُرَ إِلَيْهِ مِنَ الْمَرْأَةِ الَّتِي لَا تَحِلُ لَهُ؟ قَالَ:
«الْوَجْهُ، وَ الْكَفُّ، وَ مَوْضِعُ السِّوَارِ»[10] .[11]
در روایت قبلی گفت «ما دون السوارین» ولی در این روایت «موضع السوار» را نیز از مواردی در نظر گرفت که نگاه به آن اشکالی ندارد. این با آن روایت تهافت دارند. چطور باید این تعارض را حل کرد؟
اگر دقت کنید وجه و کف در هر دو مشترک است. ولی اینجا موضع السوار آمده و می توان آن را دید و در روایت دیگر می گوید موضع السوار را نمی توان دید و از زینت است. اینجا ما اصل را می گیریم و می گوییم حتما آن دو مورد استثناء شده است و این موارد اختلافی را به این شکل عمل می کنیم و می گوییم قدر متیقن این است که انسان نگاه نکند. حالا که گفته است موضع السوارین را می شود دید، آنجایی که می گوییم نمی شود دید از مواضع مقدمه علمیه ستر است. اگر دقت کنید در فقه افعالی وجود دارد که مقدمات تحقق دارند. «فاغسلوا وجوهکم و ایدیکم الی الرافق». ما میگوییم کمی بالاتر از مرفق را بشویید چون از باب مقدمه علمیه است که برای انسان علم حاصل شود.
در جایی که می گوید موضع السوار از زینت است این از باب مقدمه علمیه است که علم پیدا کنیم پوشش پیدا شده است در ذراعین. آنجایی که می گوید اشکال ندارد یعنی واقعا اشکال ندارد، ولی چون مقدمه تحقق تکلیف است واجب است، اینجا هم از همین باب. اشکال ندارد که این بخش دیده شود ولی چون مقدمه علمیه پوشش است و مقدمه علمیه عدم جواز نظراست لذا از این باب می گوییم اشکال دارد. فلذا با این حد وسط هم پوشاندن آن واجب است و هم نظر به آن حرام است.
در رابطه با فرد ممیز و مراهق گفتیم که چون به آنها عنوان مسلمان شرعی اطلاق نمی شود، شامل این حکم نمی شوند. حد وسطی که گفته شده در عدم جواز نظر به عورة مومن و مسلمان، ایمان و اسلام است. گفتیم که بچه، مکلف نشده و در حکم مومن و مسلمان نیست لذا شامل این روایت نمی شود. پس تحریم نمی شود نگاه به عورتین او اگر حد وسط را همین مسلمان بودن و ایمان در نظر بگیریم. موید آن هم همین روایتی است که ذکر شد. حتی یبلغ الغلام.
اما اگر گفتیم ذات نگاه به بچه ممیز به ویژه مراهق و در شرف تکلیف به علت اون نزدیک بودن به بلوغ اولا و ثانیا اینکه به او دیگر کودک نمی گویند او اعضای بدن زن و مرد را به خوبی می شناسد، خصوصا در زمان ما و نگاه به او و عدم تسترش مایه بی حیایی و مسائل دیگر است می گوییم از این باب اشکال دارد. این روایات اینچنینی هم همگی را حمل بر استحباب می کنیم. اما اگر در روایات تصریح شده باشد که به بچه ممیز نگاه نکنید در آن صورت دلیل خاصه دارد. و از طریق دلیل خاص به آن نگاه می کنیم. و لذا آن شخصیت جلیل القدر فقه که با این حد وسطِ اسلام، حکم به حرمت نظر به عورتین ممیز و مراهق می دهد صحیح نیست چون اطلاق مسلمان و مومن بر ممیز و مراهق صحیح نیست.