1402/10/03
بسم الله الرحمن الرحیم
فقه الصلوه؛ ستر تمام بدن زن مگر وجه و کفین با شرط عدم تلذذ
یکشنبه/3/10/1402
جلسه 157
صاحب عروه: واجب است ستر المرأه تمام بدنها الا الوجه و الکفین.
استثنا هم بشرط شی هست و آنهم به شرط عدم تلذذ و ریبه است و الا بر مرأة واجب است این دو نیز در حکم مستثنی منه باشند یعنی وجوب ستر.
ادله:
بیان شد که اجماع اصحاب فقه است بلکه ضرورت دین اتفاق در این مسئله است.
ادله نقلی نیز دلالت بر وجوب ستر دارد: مثل آیات سوده نور، بعضا بر این مسئله تصریح شده است.
«ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن و لا یبدین زینتهن الا لبعولتهن»
در اینجا به صیغه امر بیان شده که باید زنان خمر خود را خمر جمع خمار است یعنی آن پوشش بالایی (چون یک پوشش بالا تنه داریم و یک پوشش پایین تنه) که سر و گردن و سینه این را بگذارند بر جیوب یعنی گردن و سینه
ولا یبدین زینتهن: زینتها را ارائه نکنند الا لبعولتهن:
آیه دیگر: درباره زنان کهنسالی که زمینگیر شدهاند و امیدی به نکاح آنها نیست و از سن ازدواج گذشتهان.د
«والقواعد من النساء اللاتی لا یرجون نکاحا فلیس علیهن جناح إن یضعن ثیابهن» زنانی که امیدی به ازدواج ندارند و دیگران هم تمایلی به ازدواج با آنها ندارند به اینها می گویند قواعد یعنی زمین گیر و از کار افتاده. اینها اگر لباس خود را زمین بگذارند و آن مواردی که عادی است زنان می پوشند آنها اگر نپوشند اشکالی ندارد. البته جاهای خاصی مثل سینه و عورتین باید پوشیده باشد.
این خانمها که عجوزه هستند این قسمتهایی که نمی پوشند باید غیر تبرجات باشد. یعنی با حالت خودآرایی و زینت نباشد.
«و أن یستعففن » اگر همینها هم مراعات کنند و حیا و عفت کنند، باز هم برای آنها بهتر است.
این استثناء قواعد من النساء که میفرماید این مقدارش اشکال ندارد و تازه اگر استعفاف هم کنند بهتر است این نشان می دهد که غیر از اینها این قاعده حجاب بر آنها واجب است.
در روایات
كافي (ط - دار الحديث) ؛ ج11 ؛ ص195عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ[1] ، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ[2] ، عَنِ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ[3] ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ عَنِ الذِّرَاعَيْنِ مِنَ الْمَرْأَةِ:أَ هُمَا[4] مِنَالزِّينَةِ الَّتِي قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالى: «وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ»[5] ؟ قَالَ: «نَعَمْ، وَ مَا دُونَ الْخِمَارِ[6] مِنَ الزِّينَةِ، وَ مَا[7] دُونَ السِّوَارَيْنِ[8] ».[9] [10]
سوار یعنی النگو.
اصحابنا: یعنی اصحابنا المحدثین که هم مذهب خود ما هستند و اینها از مشایخ خود کلینی هسند چون تعداد آنها زیاد بوده است به شکل اختصار می فرماید اصحابنا.
ابن محبوب: حسن بن محبوب: ثقه
جمیل: جمیل بن صالح: امامی و ثقه
فضیل بن یسار نهدی: اصحاب اجکماع
روایت 2- وسائل الشيعة ؛ ج20 ؛ ص201
عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مَرْوَكِ بْنِ عُبَيْدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ مَا يَحِلُ لِلرَّجُلِ أَنْ يَرَى مِنَ الْمَرْأَةِ إِذَا لَمْ يَكُنْ مَحْرَماً قَالَ الْوَجْهُ وَ الْكَفَّانِ وَ الْقَدَمَانِ.
وَ رَوَاهُ الصَّدُوقُ فِي الْخِصَالِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ مِثْلَهُ[11] .[12]
در این روایت قدمان نیز اضافه شده است.
سوال: اینجا در استدلال حکم مرد را بیان می کند که مرد کجاها جایز است به زن نگاه کند در حالیکه بحث ما وجوب ستر المرأه تمام بدنها است؟
اینجا می گویند به قاعده تلازم جواز نظر و جواز عدم الستر و عدم وجوب الستر حکم اخذ می شود. آنجایی که می گویند نگاه مرد اشکالی ندارد زن نیز لازم نیست آن را بپوشاند و آنجایی که میگویند مرد اجازه نگاه ندارد زن نیز باید آنجا را بگوشاند.
مروک بن عبید در سلسله کامل الزیاداه است و مورد وثاقت است.
عن بعض اصحابنا: اشکال است برای روایت ولی چون مضمون این روایت مطابق و مورد تایید دیگر روایات است لذا این روایت قابل اعتنا است.
روایت 3
طریق عبدالله بن جعفر به هارون بن مسلم هم طریق صحیحی است. وسائل الشيعة ؛ ج20 ؛ ص202
عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ زِيَادٍ قَالَ سَمِعْتُ جَعْفَراً وَ سُئِلَ عَمَّا تُظْهِرُ الْمَرْأَةُ مِنْ زِينَتِهَا قَالَ الْوَجْهَ وَ الْكَفَّيْنِ.[13]
سوال شد از آن چیزی که زن از زینتهایش می تواند نشان دهد که امام فرمود الوجه و الکفقین.
برخی بیان کرده اند در روایاتی داریم که نظر اشکال ندارد به ویژه برخی افراد غیر آشنا به فقه می تواندد تمسک کنند مثل روایت علی بن سوید:
كافي (ط - دار الحديث) ؛ ج11 ؛ ص245
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيى، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ سُوَيْدٍ، قَالَ:
قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ عَلَيْهِ السَّلَامُ: إِنِّي مُبْتَلًى بِالنَّظَرِ إِلَى الْمَرْأَةِ الْجَمِيلَةِ، فَيُعْجِبُنِي النَّظَرُ إِلَيْهَا.
فَقَالَ لِي[14] : «يَا عَلِيُّ، لَابَأْسَ إِذَا عَرَفَ اللَّهُ مِنْ نِيَّتِكَ[15]
كافي (ط - دار الحديث)، ج11، ص: 246
الصِّدْقَ[16] ، وَ إِيَّاكَ وَ الزِّنى؛ فَإِنَّهُ يَمْحَقُ الْبَرَكَةَ، وَ يُهْلِكُ الدِّينَ».[17] [18]
من مبتلا هستم به نگاه به زنان زیبا رو و این باعث شعف و شادمانی من می شود، حضرت فرمود اشکالی ندار اگر خدا بداند این نیتی که داری صادقانه است. از زنا دوری کن. برخی گفته اند امام اینجا اجازه داده اند لذا اشکالی ندارد. سند روایت هم صحیح است ولی روایت به دنبال جواز نظر نیست، در روایت می گوید من مبتلا هستم و کارم این است. مجبورم به زنهایی که زیبا هستند و ما هم باید به اینها نگاه کنیم. احتمال دارد او پزشک بوده یا مثلا شکسته لند باشد.
جواب امام را باید دقت کرد امام می فرماید لا باس اذا عرف الله نیتک الصادقه. اگر نیت صدق تو را ببداند که این نکاهی که انجام میدهی برای کار است نه برای لذت و ریبه و تلذذ و نه نکاه فساد است بلکه از باب ضرورت است. و الان هم که از باب ضرورت باید نکاه و وارسی کنی حتی دست آنها را بگسری، این اشکال ندارد مپر اینکه نیت تو صادق باشد و برای معالجه این کار را کنی نه برای تلذذ و فساد. ایاک و الزنا: مواظب باش که بیشتر از آن جلو نروی و به سمت گناه فاحشه و فساد جنسی نروی. این نگاه برای عموم جایز نیست بلکه برای کسی که مجبور ایت و باید این کار را انجام دهد و راهی جز ی=این ندارد، و باید با نیت صادقه معالجه این کار را انجام دهد.
نکته دیگر: در بحث قبل برخی ها گفته ان که نظر رجل به مراه برای محارم مشکلی ندار غیر از عورتین. نظر اضطرار اشکالی ندارد حتی عورتین هم اشکالی ندارد. مثلا پزشک در هنگاه ضرورت نگاه به عورتین هم اشکال ندارد. نظر خواستگار به خانمی اشکال ندارد. یه استثنایی برای عموم هم کرده اند و گفته اند نظر اول اشکالین دارد بلکه نظر ثانیه اشکال دارد لذا تمسک کردهاند که
«لا تتبع النظر بعد النظره» وسائل الشيعة ؛ ج20 ؛ ص194
َ فِي مَعَانِي الْأَخْبَارِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَا عَلِيُّ أَوَّلُ نَظْرَةٍ لَكَ وَ الثَّانِيَةُ عَلَيْكَ لَا لَكَ.[19]
دیگری خبر عبدالله یحیی الکاهلی: وسائل الشيعة ؛ ج20 ؛ ص192
[20] وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ الْكَاهِلِيِّ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع النَّظْرَةُ بَعْدَ النَّظْرَةِ تَزْرَعُ فِي الْقَلْبِ الشَّهْوَةَ وَ كَفَى بِهَا لِصَاحِبِهَا فِتْنَةً.[21]
ملاحظه بفرمایید: این دو روایت که درباره جواز نگاه اول است، آیا بلا اختیار نگاه اول است یا با اختیار است مثلا گاهی انسان در یک محیطی است و ناخودآگاه نگاهش به او می افتد. ولی گاهی انسان می داند که خانمی در جایی ایت و او با اختیار خودش به آن زن نگاه می کند. آن نظره اولی که گفته اند اشکال ندارد و لک است آیا بالاختیار یا بدون اختیار اشکال ندارد. نکته دیگر طول نگاه است. آیا یک ساعت نگاه کردن هم نظره است یا اینکه نظره یعنی یک نگاه سطحی که مدت زمان کمی اندازه آنی.