درس خارج فقه استاد غلامعلی صفاییبوشهری
1401/07/09
بسم الله الرحمن الرحیم
/ تهذیب نفس/مقدمات صلاة
موضوع: مقدمات صلاة/ تهذیب نفس/
اللهم وفقنی بتهذیب النفس وتحصیل العلم والخدمه وحسن العاقبه برحمتک یا ارحم الراحمین
یکی از امور مهمی که انسان باید در عرصه عبودیت الهی مراعات کند تهذیب نفس است فلاح ثمره تهذیب نفس است _﴿قد افلح من تذکی﴾[1] _ و اگر این معنا محقق نشود انسان به هر درجه از درجات علم هم برسد به هر درجه ای وبه هر مراتبی از امور ظاهری هم دست پیدا کند به فلاح و رستگاری و حسن عاقبت دست پیدا نمیکند. تا تذکیه نباشد نه ذکر رب که یکی از مصادیق ذکر رب تحصیل علم است، در واقع انسان مستقر می شود و نه اگر انسان تحصیل کرد این تحصیلش تحصیل منتجی است، و نه تحصیل ثمربخشی است این تحصیل دچار هبوط میشود به همین جهت است که انسان نقطه آغازین معماری شخصیت الهی اش تهذیب نفس است تا انسان مهذب نباشد و وجودش آلوده باشد هرچه در این وجود می ریزد آلوده می شود بلکه گذشته از اینکه این شخص آلوده است آلاینده هم هست دیگران را هم دچار مشکل میکند هرچه تحصیلش بیشتر باشد هر چه تلاشش بیشتر باشد این باطن آلوده همه تلاشها و زحماتش را دچار هبوط میکند آلوده می کند و دچار مشکلات جدی می کند محیط پیرامونش را که هم خودش غرق می شود و هم دیگران را غرق می کند.
بدین جهت است که تمام بزرگان به حمل شایع که اهل بودند همیشه بر این معنا متذکر می شدند که انسان تا مذکی نشده است متوقف است مذکی که شد آماده حرکت است لذا می فرماید _﴿قد افلح من تذکی وذکر اسم ربه فصلی﴾[2]
_ ذکر اسم رب و صلاة آن وقت تجلی پیدا می کند و اثربخش می شود. این قاعده است قاعده ای میباشد که هم عرشی است هم مجرب هست هیچ وقت در حوزه ها دیده نشده است انسان غیر مذکایی به جایی برسد اثربخش باشد اگر مضر نبوده است نافع هم نبوده است به همین خاطر در منظومه انسان الهی نقطه آغازین برای رشد در این منظومه تذکیه است تذکیه از همه آلودگی هایی که همه میشناسیم حب به نفس حب به دنیا حب به شهوت حب به شهرت و ثروت حب به قدرت گاهی چنان این عدم تذکیه بر انسان اثر منفی میگذارد که علم و دین و همه امور الهی را به خدمت دنیایش میگیرد به همین خاطر خداوند یازده تا قسم میخورد و میفرماید :_﴿قد افلح من ذکیها وقد خاب من دسیها﴾[3]
_ حوزه از دیرباز تجلی اهل تذکیه بوده است اگر بخواهیم همه ما که اینجا نشستهایم و میشنویم و می بینیم به مرتبهای از الطاف الهی دست پیدا بکنیم باید اهل تذکیه باشیم اگر در یک ظرف لجن باشد آب زمزم هم بریزیم لجن می شود به همین جهت است که خیلی باید مراقب باشیم که_﴿یذکیهم و یعلمهم الکتاب والحکمه﴾[4]
_ اهل پاکی باشیم اهل طهارت باطن باشیم این طور نباشد که طهارت را درس بدهیم اما باطنمان طاهر نباشد خداوند می فرماید_﴿بل توثرون الحیاة الدنیا والاخرة خیر و ابقی﴾_ اما گرفتاری اینجاست که انسان دچار ایثار دنیا بر آخرت می شود جاذبه های دنیا اورا میفریبد انسان بزرگ انسانی است که مجذوب جاذبه های دنیا نمی شود و عبور می کند از دنیا و خودش را غالب بر دنیا می کند نه مغلوب دنیا. از اینکه خداوند توفیق داد مجدداً حضورا درس را شروع کنیم سپاسگزار درگاه خداوند هستیم و از اینکه توفیق آغاز سال تحصیلی حوزوی و بحث فقهی را داد شکرگزار درگاهش هستیم و امیدواریم بر زبانمان خیر و حقایق جاری بشود و بتوانیم انشاءالله از این مواهب الهی که ریشه در قرآن و متون فاخر دارد و تلاش بسیار بزرگان فقه است بهره مند شویم.
کتاب الصلاه
یکی از ابوابی که بزرگان فقه پیرامون آن بسیار پژوهش کردهاند، تحقیق کرده اند، تدریس کردهاند، و تألیف کرده اند، کتاب الصلاة است شما اگر تاریخ فقه شیعی بلکه فقه اسلامی را ملاحظه بفرمایید فقیهی نیست مگر اینکه در باب الصلوه مطالبی و پژوهشی داشته است و تالیفاتی، کتاب الصلاة هم موضوعا پر استعمالترین فعل عبادی است و هم دارای احکام متعدد هست و هم منابع فقهی بسیاری پیرامون آن موجود است هم منابع استنباط هم منابع پژوهش و تحقیق. لذا یکی از ابوابی است که فوقالعاده از جهت فقهی رشد کرده است شما ملاحظه کنید مرحوم کاشف الغطا، مرحوم شیخ ،مرحوم حاج آقا رضا همدانی، مرحوم آقای سید ابوالحسن، و بزرگان دیگر فقه در زمان معاصر، مثل اعلام ثلاثه در نجف ، یا کل کتاب الصلاة را مورد تدریس و تحقیق قرار دادهاند ،یا بخشهایی از آن را، مثلاً خلل، صلاة مسافر ،صلاة جماعت، بحث کرده اند.
و نکته دیگری که باب الصلاة دارد این است که تمامی ابواب استنباط و ابواب اجتهاد در آن قابل اعمال است وبه همین جهت اگر کسی کتاب الصلاة را خوب تحقیق کند خوب پژوهش کند خوب تحصیل کند خوب روش کار استنباط را یاد بگیرد قطعاً از درون آن اجتهاد کسب می شود به همین خاطر هم شاید مفصل ترین کتاب فقهی هم هست حالا به همان عللی که عرض کردم هم کثیر المسئله است هم کثیر المنبع استنباط است و هم اصول عملیه در ابواب بسیاری از آن قابلیت اجرا دارد اگر انسان این باب را به سلامت تحصیل کند و عمیق کار کند حضرات قائل هستند که خروجی این کتاب ان شاءالله اجتهاد است
روش کار
اما روش کار ما بر اساس عروه است، متن را ما عروه قرار میدهیم اما مثل دیگر مسائل فقهی که قبلاً هم بیان می کردیم تقسیمبندیها، نوآوریها، مسائلی که اضافه می کنیم و نگاه فقهی اسلامی علاوه بر منابع شیعی آن هم بیان میکنیم و هدف ما اثبات نظریه خودمان در مسئله نیست هدف ما آموزش اجتهاد در مسئله است این مهم است در درس خارج، والا اگر فردی بیاید و اثبات کند نظرات خودش را و دیگران را رد کند شما عزیزان باید از تماشای این به اجتهاد دست پیدا کنید، که مشکل امروز ما در آموزش اجتهاد این است. روش ما تبیین مسئله، راهنماییهای اجتهادی جهت رسیدن شما به قدرت اجتهاد در آن مسئله و مسائل مشابه است. نکته مهمی که اینجاست ما کتاب الصلاة را تبویب می کنیم، حالا مسائلی وابوابی که بیان کردهاند فصولی که بیان کرده اند خیلی زیاد است که انشاءالله در جلسات آینده بیان میکنیم. اما مسائل باب الصلاة را تبویب می کنیم وازبین تبویب خود حضرات انشاءالله تقریراتی بنویسند مثلاً در بحث خلل، بحث صلاة مسافر، صلاة جماعت، مباحث اجزا و احکام آن، اینکه باب باب که میکنیم شما دیگر خودتان مسائل را جدا جدا و تنظیم کنید و تقریر بنویسید و بیاورید خود بنده میبینم.
اما به خاطر تبرک جلسه به آیات الهی و احادیث معصومین علیهم السلام در رابطه با نقش و اهمیت صلاة نکاتی را عرض میکنم محضر مبارکتان، شاید در قرآن شما اگر ملاحظه بفرمایید بیشترین عبادتی که از آن نام برده شده است و پیرامون آن صحبت شده است و درباره اهمیت آن سخن گفته شده است چیزی جز صلوة نباشد هم ایجابا_نقش ایجابی اش؛ هم نقش سلبی_ اما ایجابی از جهت اهمیت و فعل آن و آثارش، و سلبی در رابطه با آثار و پیامدهای ترک آن و آنقدر این عبادت مهم است که هیچ شریعتی از شرایع الهی نبوده مگر اینکه صلاة در آن تشریع شده باشد و یکی از ارکان مهم شخصیت اسلامی و ایمانی انسان می باشد به طوری که اگر این صلاة در قالب شخصیت انسان الهی نباشد اساساً آن فرد دچار نقص شخصیت می شود، نقص شخصیت الهی می شود. حضرت عیسی علی نبیّنا و آله و علیه السّلام میفرماید:
﴿وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا﴾[5] _ میگوید به من سفارش شده است تا زنده هستم اهل صلاة باشم اهل زکات باشم یعنی این تشریع سابقه دارد یا در رابطه با حضرت زکریا_﴿فَنَادَتْهُ الْمَلَائِكَةُ وَهُوَ قَائِمٌ يُصَلِّي فِي الْمِحْرَابِ﴾[6] _ حضرت زکریا اهل صلاة بوده است یا حضرت شعیب _﴿أَصَلَاتُكَ تَأْمُرُكَ أَنْ نَتْرُكَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا﴾[7] _ به حضرت شعیب می گفتند آیا نمازت گفته تو را که ما را ترک کنی. اساساً این طور بوده است که تشریع وجوب صلاة از آغاز بعثت انبیا تحقق پیدا کرده است_إن الصلوة کانت_ دقت کنید_﴿اِنَّ الصَّلاة کانَت عَلَی المُؤمِنینَ کِتاباً مَوقوتًا﴾[8] _ به لسان کانت است، از دیرباز این معنا محقق بوده است آنقدر مهم است در ساختار شخصیت انسان که هیچ دینی نیست مگر اینکه صلاة در آن تشریع شده باشد از ادیان الهی در رابطه با نظام حکومتی_ ﴿إِن مَكَّنّاهُم فِي الأَرضِ أَقامُوا الصَّلاةَ..﴾[9] ._ تایک حکومت اسلامی، یک حکومت دینی برقرار می شد اولین نکته اش، توجه به نماز است در رابطه با همان نقش صلاة در ساختار ایمان _﴿الَّذِينَ هُمْ عَلى صَلَواتِهِمْ يُحافِظُونَ﴾[10] ﴿أُولئِكَ هُمُ الْوارِثُونَ﴾[11] _ وارث یعنی کسانی که تمام امور یک مجموعه به آنها واگذار میشود میگوید اهل صلوة محافظین بر صلاة اند که این شخصیت وراثت را دارند و می شود به آنها اتکال کرد میشود به آنها اعتماد کرد و ٱمورات به دست آنها میرسد.اما در رابطه با حالت سلبی آن که اگر کسی اهل نماز نباشد دارای چه پیامدهایی است_ ﴿وَ إِذا نادَيْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ اتَّخَذُوها هُزُواً وَ لَعِباً ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْقِلُونَ﴾[12] _ زمانی که آنها را به صلاة و به نماز دعوت می کند اینها نماز را به بازی میگیرند خداوند می فرماید علتش این است که_ذلک بأنهم قوم لا یعقلون_ اینها گروهی هستند که اهل تفکر و عقل و تعقل نیستند مشکل عقلی دارند حتی اگر انسان نماز را هم بخواند اما ساده بگیرد و به نماز اهمیت ندهد خداوند می فرماید _ویل للمصلین الذین هم عن صلاتهم ساهون_آنقدر نماز مهم است که سوال می شود در قیامت _﴿مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ﴾؟_ مومنین و اهل جنت سوال میکنند از اهل جهنم _﴿مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَر﴾؟﴿قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ﴾[13] _ ما اهل نماز نبودیم آنقدر نماز مهم است احادیث فوق العاده بسیار است در تبیین ارزش نماز حضرت ختمی مرتبت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: - لكل شئ وجه ووجه دينكم الصلاة _ هرچیزی یک ظاهری دارد، نمایش وجه یعنی نمایشگر، به صورت هم که میگویند وجه به خاطر این است که نمایش انسان است، انسان را مینمایاند،اول جایی که به انسان نگاه میشود صورت انسان است می فرماید- لكل شئ وجه ووجه دينكم الصلاة_ برای هر چیزی یک وجهی است یک نمایی است که دیگران به آن در اول مرتبه نگاه می کنند در رابطه با نماز فرمود_ وجه دینکم الصلاة _اولین چیزی که تجلی شخصیت دینی شما است نماز است مرحوم کلینی در کافی احادیث زیادی در باب الصلاة ذکر می کنند که من یکی دو تا از آن احادیث را می گویم کلینی نقل می کند از _علی بن ابراهیم عن محمد بن عیسی عن یونس عن هارون بن خارجه عن زید الشحام عن ابی عبدالله علیه السلام قال سمتعه یقول_ من مرتب این را می شنیدم از حضرت که_ أحب ألاعمال إلی الله عزوجل الصلوة _ محبوب ترین عمل نزد خداوند نماز است _وهي آخِرُ وَصايا الأنبياءِ_ این آخر نه آخرین چیز آخر یعنی اوج وصیتهای انبیا نماز بوده است. در روایت دیگری از امام صادق علیه السلام نقل می کنند_ محمد بن یعقوب عن احمدبن محمد عن احمد بن یحیی عن احمد بن محمد بن عیسی عن حسن بن محبوب عن معاویة بن وهب قال سالت أباعبدالله علیه السلام عَنْ أَفْضَلِ مَا يَتَقَرَّبُ بِهِ اَلْعِبَادُ إِلَى رَبِّهِم _سوال کردند بالاترین و ارزشمندترین چیزی که انسان را به قرب الهی می رساند و محبوب ترین و بهترین چیز کدام است؟ _فَقَالَ مَا أَعْلَمُ شَيْئاً بَعْدَ اَلْمَعْرِفَةِ أَفْضَلَ مِنْ هَذِهِ اَلصَّلاَةِ_ حضرت فرمودند من چیزی را نمی شناسم بعد از معرفت الهی _من هذه الصلوة_ به مثل این نمازی که شما میخوانید امیر مومنان در روایتی فرمودند _لَو يَعلَمُ المُصَلِّي ما يَغشاهُ مِن جَلالِ اللّه ِ ما سَرَّهُ أن يَرفَعَ رَأسَهُ مِن سُجودِه _ اگر مصلی میدانست چه چیزی در حال نماز از جلال و عظمت خداوند او را فرا گرفته است هیچ وقت تقاضا نمیکرد و به دل راه نمی داد که از سجده بلند شود شما دیگر زیاد شنیده اید این روایت را به کتب اربعه مراجعه بفرمایید_ أَوَّلُ مَا يُحَاسَبُ اَلْعَبْدُ اَلصَّلاَةُ فَإِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ مَا سِوَاهَا وَ إِنْ رُدَّتْ رُدَّ مَا سِوَاهَا. _ یک نکته ی مهمی هم امام باقر علیه السلام فرمودند که مسعدة بن صدقه سوال کردند از امام صادق علیهالسلام در رابطه با روایتی که امام باقر علیه السلام بیان کرده بودند در رابطه با تارک الصلوه فرموده بودند که تارک الصلاة کافر است بحثی مطرح شده بود در رابطه با صلاة مستحبی و صلاة واجب حضرت فرمودند ترک صلاة مندوبه مانعی ندارد اما ترک صلاة فریضه انسان را دچار کفر می کند این نمازهایی که شما گاهی می خوانید و گاهی نمی خوانید صلاة مندوبه است و بعد حضرت فرمودند تارک نمازهای واجب کافر است. مسعدة بن صدقه از دلیل آن سوال کرد، که چرا این طور است؟ و از آن بدتر بحث زانی هست که زانی را شما در حکم کافر نمیدانید ولی تارک الصلاة را کافر می دانید. حضرت می فرمایند (باب ۱۱ حدیث دوم در بحث اعداد فرائض در وسائل) زانی که فعلش را انجام می دهد به جهت آن تسلط شهوت و کسب لذت است برای او، شهوت بر او غلبه کرده است، اما دیگر غیر از این چیزی نیست. اما تارک الصلاة گذشته از اینکه واجب را ترک میکند از باب استخفاف آن را ترک میکند یعنی علت ترکش چیست؟ چون آن را کوچک می شمارد، زانی آن عمل زنا را انجام میدهد به خاطر لذت،اما تارک الصلاة،صلاة را ترک می کند از باب استخفاف حکم خدا از این جهت میگویم کافر است صلاة مندوبه هم که آزاد گذاشته اند ارجح این است که انجام بدهید ندادید هم مشکلی ندارد .
پس همانطور که ملاحظه فرمودید هم در دنیا صلوه خیلی مهم است هم در آخرت فرمودند_ ان شفاعتنا لاتنال مستخفا بالصلوة _ به همین جهت صلاة هم موضوعا و هم حکما و هم تحصیلا للاجتهاد بحث بسیار مهمی است مباحث کلامی و... هم در جای دیگر بحث میشود اما بحث ما پیرامون باب الصلاة من حیث الاجتهاد است از این جهت ما بحثش را می کنیم و عرض کردیم روش بحث ما هم آموزش اجتهاد از باب صلاة است نه اثبات نظریه خودمان چون اثبات نظریه خودمان که ارزشی ندارد مهم این است که ما در پرتو این بحثها اجتهاد را یاد بگیریم، استنباط را یاد بگیریم، همه در پرتو این بحث ها می باشد خداوند انشاءالله شما را حفظ کند، موفق باشید، موید باشید،