< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد علیرضا صادقی

99/11/14

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : نهایه الدرایه / تعلیقه چهارم / تمایز العلوم

و قد انقدح بما ذكرنا أن تمايز العلوم إنما هو باختلاف الأغراض الداعية إلى التدوين لا الموضوعات و لا المحمولات و إلا كان كل باب بل كل مسألة من كل علم علما على حدة كما هو واضح لمن كان له أدنى تأمل فلا يكون الاختلاف بحسب الموضوع أو المحمول موجبا للتعدد كما لا يكون وحدتهما سببا لأن يكون من الواحد.[1]

این عبارت مشتمل بر سه ادعا و یک دلیل است:

ادعای اول: موضوعات و محمولاتِ متفاوت، علوم را از یکدیگر متمایز نمی‌سازند.

ادعای دوم: اگر تمایز علوم، برآمده از تفاوت موضوعات و محمولات نیست، پس تمایز علوم برآمده از اغراض متفاوتی است که بر تدوین علوم مختلف مترتب می‌شوند.

ادعای سوم: تعدد موضوع و محمول، به تعدد علوم نمی‌انجامد، همچنانکه وحدت موضوع و محمول، وحدت علوم را در پی ندارد.

دلیل ادعای اول: اگر موضوعات و محمولاتِ متفاوت، علوم را از یکدیگر متمایز سازند، پس هر باب در هر علم، بلکه هر مسأله در هر علم، یک علم مستقل شمرده می‌شود زیرا هر باب و هر مسأله، از موضوع و محمولی متفاوت نسبت به موضوعات و محمولاتِ دیگر ابواب و مسائل برخوردار است. هر کدام از ابواب علوم و هر کدام از مسائل علوم، علم مستقل شمرده نمی‌شود؛ پس موضوعات و محمولاتِ متفاوت، علوم را از یکدیگر متمایز نمی‌سازند.

نهایة الدرایة

قوله: و قد انقدح بما ذكرنا: أن تمايز العلوم إنما هو باختلاف الاغراض ... الخ.المشهور: أن تمايز العلوم بتمايز الموضوعات‌ و لو بالحيثيات؛ بمعنى أن موضوعي العلمين قد يتغايران بالذات، و قد يتغايران بالاعتبار. و ليس الغرض من تحيّث الموضوع ـ كالكلمة و الكلام بحيثية الاعراب و البناء في النحو، و بحيثية الصحة و الاعتلال في الصرف ـ أن تكون الحيثيات المزبورة حيثية تقييدية لموضوع العلم؛ إذ مبدأ محمول المسألة لا يعقل أن يكون حيثية تقييدية لموضوعها، و لا لموضوع العلم، و إلا لزم عروض الشي‌ء لنفسه، و لا يجدي جعل التحيث داخلا و الحيثية خارجة؛ لوضوح أن التحيث و التقيد لا يكونان إلا بملاحظة الحيثية و القيد، فيعود المحذور.بل الغرض من أخذ الحيثيات ـ كما عن جملة من المحققين من أهل المعقول ـ هو حيثية استعداد ذات الموضوع لورود المحمول عليه؛ مثلا الموضوع في الطبيعيات هو الجسم الطبيعي لا من حيث الحركة و السكون. كيف؟ و يبحث عنهما فيها، بل من حيث استعداده لورودهما عليه؛ لمكان اعتبار الهيولى فيه، و في النحو و الصرف الموضوع هي الكلمة ـ مثلا ـ من حيث الفاعلية المصححة لورود الرفع عليها، و من حيث المفعولية المعدة لورود النصب عليها، أو من حيث هيئة كذا المصححة لورود الصحة أو الاعتلال عليها، و جميع هذه الحيثيات سابقة ـ لا لاحقة ـ بالإضافة إلى الحركات الاعرابية و البنائية و نحوهما.

و أما ما عن بعض المدققين من المعاصرين ـ من أن الموضوع في النحو هو المعرب و المبني، و في الصرف هو الصحيح و المعتل ـ فقد عرفت ما فيه فإن‌ المعرب ـ بما هو معرب ـ لا يعقل أن تعرض عليه الحركات الاعرابية، و هكذا.[2]

محقق اصفهانی در این بخش از تعلیقه چهارم، به تبیین یکی از جهات نظریه مشهورِ «تمایز العلوم بتمایز الموضوعات» پرداخته است. دو موضوع علم یا بدین گونه‌اند که در ذات خویش با یکدیگر تغایر دارند، و یا بدین گونه‌اند که در ذات، یگانه، و در ویژگی‌های ذات ـ حیثیات ـ با یکدیگر تغایر دارند. البته او مدعی نیست که تمایز علوم، آنگاه که برآمده از تغایر موضوعات در ذات است، تمایزی ذاتی، و آنگاه که برآمده از تغایر موضوعات در ویژگی‌ها و حیثیات است، تمایزی اعتباری شمرده می‌شود؛ با این حال این ادعا که بنابر نظریه مشهور در تمایز علوم، بین علوم مختلف دو گونه تمایز برقرار است ـ تمایز ذاتی و تمایز اعتباری ـ می‌تواند ادعایی موجّه محسوب گردد.

محقق اصفهانی قسمت عمده‌ای از این بخش از تعلیقه چهارم را به تفسیر «تغایر اعتباریِ موضوعاتی که در ذات یگانه‌اند بر اساس تحیّث آنها به حیثیّات متعدد» اختصاص داده است. دیدگاه او درباره معنای «تحیّث موضوعات علوم به حیثیّات متعدد»‌ که در درس پنجم نیز تبیین گشت در این درس با استدلالی متفاوت در دو مرحله سلبی و ایجابی توضیح می‌یابد.

مرحله اول

پاره‌ای از موضوعات علوم در ذات، یگانه‌اند اما تحیّث آنها به حیثیت‌های متعدد، موجب تعدد آنها و در نتیجه، تمایز علوم شده است. مقصود از «تحیّث موضوع علم به حیثیت‌های متعدد» این نیست که موضوع علم، مقید به مبدأ محمولات مسائل، یا مقید به مبدأ جامع محمولات مسائل ـ محمول علم ـ است.

محمول مسأله که ضرورتاً بدون واسطه در عروض، بر موضوع مسأله حمل می‌شود، بدون واسطه در عروض یا به وساطتِ موضوع مسأله، بر موضوع علم عارض می‌شود؛ پس موضوع علم ـ یا با واسطه در عروض، و یا بی واسطه در عروض ـ معروض محمول مسأله است؛ پس موضوع علم، مقدم بر محمول مسأله، و محمول مسأله، مؤخر از موضوع علم است. اگر موضوع علم، مقید و متحیّث به مبدأ محمول مسأله باشد، و اگر هر محمولی در بردارنده مبدأ خویش است، پس مبدأ محمول بدین سبب که قید موضوع علم است، متقدم، و بدین سبب که در محمول حضور دارد، متأخر است. پس تقید و تحیّث موضوع علم به مبدأ محمول مسأله، مستلزم تقدم و تأخر شیء واحد است؛ پس موضوع علم نمی‌تواند مقید و متحیّث به مبدأ محمول مسأله باشد.

در این درس، از وحدت متقدم و متأخر، و در درس پنجم، از وحدت متوقف و متوقفٌ علیه، به عنوان محذور «تقید موضوع علم به مبدأ محمول مسأله» یاد شد. حتی در مواردی که موضوع، متوقف بر محمول نیست، نمی‌توان تقدم موضوع بر محمول را نادیده انگاشت؛ بنابراین دایره محذور، آنگونه که در این درس تقریر شد، نسبت به محذور ـ آنگونه که در درس پنجم تبیین شد ـ وسیع‌تر و شامل‌تر است.

برای فرار از دو محذورِ «وحدت متقدم و متأخر» و «وحدت متوقف و متوقفٌ علیه» نمی‌توان موضوع علم را بدین صورت به مبدأ محمول، مقید کرد که قید ـ مبدأ محمول ـ خارج از موضوع علم، و تقید به آن قید، داخل در موضوع علم باشد، زیرا تقید ـ که دخول آن در موضوع علم پذیرفته شد ـ یک امر ذات الاضافه است؛ «تقید» همیشه «تقید به چیزی» است نه «فقط تقید» بنابراین نتیجه «دخول تقید به مبدأ محمول مسأله در موضوع علم» با نتیجه «دخول قید ـ مبدأ محمول مسأله ـ در موضوع علم» در منتهی شدن به دو محذورِ «وحدت متقدم و متأخر» و «وحدت متوقف و متوقفٌ علیه» یکی است.

مرحله دوم

پاره‌ای از موضوعات علوم در ذات، یگانه‌اند اما تحیّث آنها به حیثیت‌های متعدد، موجب تعدد آنها و در نتیجه، تمایز علوم شده است. مقصود از «تحیّث موضوع علم به حیثیت‌های متعدد» این است که موضوع علم، مقید به عنوانی می‌شود که آن عنوان موضوع علم را مستعد پذیرش مبدأ محمولات مسائل می‌سازد.

عنوانی که موضوع علم را مستعد پذیرش مبدأ محمولات مسائل می‌سازد، مقدم بر مبدأ محمولات مسائل است؛ پس با تقید موضوع علم به عنوان استعدادساز برای پذیرش مبدأ محمولات مسائل، وحدت متقدم و متأخر، یا وحدت متوقف و متوقفٌ علیه لازم نمی‌آید.

به عنوان مثال اگر کلمه ـ موضوع علم نحو ـ مقید به نصب و رفع باشد، مبدأ محمول که در متأخر ـ محمول ـ حضور دارد در متقدم ـ موضوع ـ نیز حضور داشته و یگانگی متقدم و متأخر لازم می‌آید، اما اگر کلمه مقید به عنوان فاعلیت یا مفعولیت باشد، این دو عنوان که کلمه را آماده پذیرش مبدأ محمولات مسائل ـ نصب و رفع ـ ساخته‌اند، مقدم بر محمول بوده و تقید به آنها، مستلزم وحدت متقدم و متأخر نخواهد بود.

با این توضیح روشن شد که موضوع علم نحو به همان دلیلی که نمی‌تواند «کلمه مقید به نصب و رفع» باشد، نمی‌تواند «معرب و مبنی» باشد زیرا در معرب و مبنی، اعراب و بناء حضور دارند، و اعراب و بناء، مبدأ محمولات مسائل بوده و تقید به آنها مستلزم وحدت متقدم و متأخر است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo