درس خارج اصول استاد علیرضا صادقی
99/11/01
بسم الله الرحمن الرحیم
محتويات
0.1- نهایة الدرایة0.1.1- تبیین مسأله سوم
0.1.1.1- دلیل اول
0.1.1.2- دلیل دوم
0.1.2- تبیین مسأله چهارم
0.1.2.1- ایراد اول
0.1.2.2- ایراد دوم
موضوع : نهایه الدرایه / تعلیقه اول / موضوع علم وعرض عام
أما المقدمة؛ ففي بيان أمور.
الأول:أن موضوع كل علم و هو الذي يبحث فيه عن عوارضه الذاتية أي بلا بواسطة في العروض هو نفس موضوعات مسائله عينا و ما يتحد معها خارجا و إن كان يغايرها مفهوما تغاير الكلي و مصاديقه و الطبيعي و أفراده.[1]
این عبارت کفایة الاصول مشتمل بر پنج ادعاست:
1ـ هر علم موضوع دارد.
2ـ موضوع علم با موضوعات مسائل علم، در وجود خارجی، اتحاد و در مفهوم، تغایر دارد.
3ـ اتحاد و تغایری که بین موضوع علم و موضوعات مسائل علم است از سنخ اتحاد و تغایری است که بین مفهوم کلی با مصادیق، و کلی طبیعی با افراد برقرار است.
4ـ موضوع علم، چیزی است که علم، بررسی عوارض ذاتی آن را بر عهده دارد.
5ـ عوارض ذاتی، عوارض و محمولاتی هستند که بدون واسطه در عروض بر موضوع، حمل میشوند.
0.1- نهایة الدرایة
1ـ قوله: موضوع كل علم و هو الذي يبحث فيه عن عوارضه الذاتية أي بلا بواسطة في العروض... الخ.تعريف الموضوع بذلك، و تفسير العرض الذاتي بما فسّره ـ مدّ ظله ـ هو المعروف المنقول عن أهالي فن المعقول، فإنه المناسب لمحمولات قضايا العلم، دون العرض الذاتي المنتزع عن مقام الذات، فإن التخصيص به بلا موجب كما هو واضح مع أنهم صرحوا أيضا: بأن العارض للشيء بواسطة أمر أخصّ أو أعمّ داخليا كان، أو خارجيا عرض غريب، و الأخص و الأعم واسطة في العروض.فيشكل حينئذ: بأن أغلب محمولات العلوم عارضة لأنواع موضوعاتها؛ فتكون أعراضا غريبة لها، كما أنّ جلّ مباحث هذا العلم يبحث فيها عما يعرض لأمر أعمّ من موضوع هذا العلم، كما لا يخفى.و قد ذهب القوم في التفصّي [2] عن هذه العويصة يمينا و شمالا، و لم يأت أحد منهم بما يشفي العليل، و يروي الغليل.
محقق اصفهانی در این بخش از تعلیقه اول، از بررسی سه ادعای اول از پنج ادعای آخوند خراسانی در عبارت پیشگفته، خودداری کرده، اگر چه در بخشهای پایانی این تعلیقه به ادعای دوم و سوم نیز اندکی پرداخته است. عمده مباحث در تعلیقه اول به بررسی ادعای چهارم و پنجم ـ و بیشتر پنجم ـ اختصاص دارند.
این بخش از تعلیقه او دربردارنده پنج مسأله است:
1ـ تفسیر موضوع علم به «آنچه علم، بررسی عوارض ذاتی آن را بر عهده دارد» در میان فیلسوفان، معروف است.
2ـ تفسیر عرض ذاتیِ موضوع علم به «محمولی که بدون واسطه در عروض بر موضوع علم حمل میشود» در میان فیلسوفان، معروف است.
3ـ تفسیر معروف از عرض ذاتیِ موضوع علم، به دو دلیل بر تفسیر آن به «محمولی که منتزَع از مقام ذات موضوع است» ترجیح دارد.
4ـ تفسیر معروف از عرض ذاتیِ موضوع علم، دو ایراد دارد و به غالب محمولات در تمام علوم ـ عموماً ـ و غالب محمولات در علم اصول فقه ـخصوصاً ـ نقض میشود.
5ـ تلاشهای صورتگرفته برای پاسخگویی به دو ایراد نقضی بر تفسیر معروف از عرض ذاتی، بینتیجه بودهاند.
محقق اصفهانی به مسائل اول، دوم و پنجم ـ که بیشتر جنبه تاریخی دارند ـ نپرداخته، از این روی در اینجا به تبیین مسأله سوم ـ چرایی ترجیح تفسیر معروف از عرض ذاتی بر تفسیر غیر معروف آن ـ و مسأله چهارم ـ تبیین دو ایراد بر تفسیر معروف از عرض ذاتی ـ اکتفا میشود:
0.1.1- تبیین مسأله سوم
مقدمه
پارهای از روابط که بین محمول و موضوع ـ موضوع علم یا موضوع مسأله ـ متصوَّر است را میتوان چنین فهرست کرد:
1ـ محمول از ذات موضوع میجوشد و ثبوت موضوع برای ثبوت محمول کافی است؛ پس ثبوت محمول برای موضوع نیازمند به واسطه نیست.
ثبوت محمول برای موضوع در گزاره «نمک شور است» نیازمند به واسطه نیست؛ نمک برای شوری خویش است.
به این دسته از محمولات، «خارج محمول: المستخرَج من المحمول» «محمول من صمیمه» یا «منتزَع از مقام ذات موضوع» گفته میشود.
این دسته از محمولات در تفسیر غیر معروف، عرض ذاتی هستند.
2ـ محمول از ذات موضوع نمیجوشد و ثبوت موضوع برای ثبوت محمول کافی نیست؛ پس ثبوت محمول برای موضوع نیازمند به واسطه است.
ثبوت محمول برای موضوع در گزاره «آب شور است» نیازمند به واسطه است؛ ثبوت شوری برای آب به وساطت نمک در آب صورت پذیرفته است.
به این دسته از محمولات، «محمول بالضمیمه» و «محمول بالتبع» گفته میشود.
این دسته از محمولات در تفسیر غیر معروف، عرض غریب هستند.
3ـ محمول از عوارض خود موضوع است نه از عوارض چیزی که با موضوع مرتبط است؛ پس عروض محمول بر موضوع، نیازمند به واسطه نیست.
عروض «سفیدی» برای «رنگ این میز» در گزاره «رنگ این میز سفید است» نیازمند به واسطه نیست؛ إسناد محمول به موضوع در این گزاره، إسناد الی ما هو له، حقیقت عقلی، و وصف حال موصوف است.
این دسته از محمولات در تفسیر معروف، عرض ذاتی هستند.
4ـ محمول از عوارض خود موضوع نیست بلکه از عوارض چیزی است که با موضوع مرتبط است؛ پس عروض محمول بر موضوع، نیازمند به واسطه است.
عروض «سفیدی» برای «این میز» در گزاره «این میز سفید است» نیازمند به واسطه است؛ إسناد محمول به موضوع در این گزاره، إسناد الی غیر ما هو له، مجاز عقلی، و وصف حال متعلَّق موصوف است.
به این دسته از محمولات، محمول بالعرض گفته میشود.
این دسته از محمولات در تفسیر معروف، عرض غریب هستند.
محمول بالتبع، اعم از محمول بالعرض است؛ یعنی تنها محمولاتی که ثبوت آنها برای موضوع، واسطه دارد ممکن است که عروض آنها نیز برای موضوع واسطه داشته، یا نداشته باشد. اگر ثبوت محمول برای موضوع، واسطه نداشته باشد، عروض آن بر موضوع نیز بی واسطه خواهد بود.
محمول بالتبع اعم از محمول بالعرض است؛ پس آنچه محمول بالتبع نیست، اخص از آنچه محمول بالعرض نیست میباشد.[3]
ادعای محقق اصفهانی این است که به دو دلیل، تفسیر عرض ذاتی به «محمولی که محمول بالعرض نیست و واسطه در عروض ندارد» بر تفسیر عرض ذاتی به «محمولی که محمول بالتبع نیست، واسطه در ثبوت ندارد و منتزَع از مقام ذات موضوع است» ترجیح دارد.
0.1.1.1- دلیل اول
آنچه محمول بالتبع نیست، واسطه در ثبوت ندارد و منتزَع از مقام ذات است، از آنچه محمول بالعرض نیست و واسطه در عروض ندارد، اخص است؛ تفسیر عرض ذاتی به اخص ـ عارض بلا واسطةٍ فی الثبوت ـ تخصیصی بدون مخصِّص و ناموجّه است؛ پس تفسیر عرض ذاتی به آنچه محمول بالعرض نیست ـ عارض بلا واسطةٍ فی العروض ـ موجّه است.
فإنه المناسب لمحمولات قضايا العلم، دون العرض الذاتي المنتزع عن مقام الذات، فإن التخصيص به بلا موجب كما هو واضح.
0.1.1.2- دلیل دوم
فیلسوفان، عرض غریب ـ در برابر عرض ذاتی ـ را به محمولی تفسیر کردهاند که عروض آن بر موضوع به واسطهای است که آن واسطه، اخص یا اعم از موضوع است. واسطهای که اخص یا اعم از موضوع است، واسطه در عروض است نه واسطه در ثبوت؛ پس اگر عرض غریب، عرضی است که واسطه در عروض دارد، و اگر هر آنچه عرض غریب نیست، عرض ذاتی است پس عرض ذاتی، عرضی است که واسطه در عروض ندارد. چون وجود واسطه در ثبوت، در تفسیر عرض غریب مدخلیّت ندارد، پس عدم واسطه در ثبوت نیز در تفسیر عرض ذاتی دخیل نیست.
مع أنهم صرحوا أيضا: بأن العارض للشيء بواسطة أمر أخصّ أو أعمّ داخليا كان، أو خارجيا عرض غريب، و الأخص و الأعم واسطة في العروض.
تبیین این دلیل مبتنی بر تفسیر عرض غریب است. عرض غریب در مقابل عرض ذاتی، محمولی است که عروض آن بر موضوع به واسطه یکی از این سه چیز است:
1ـ چیزی که جزء مفهومیِ موضوع نیست و اخص از موضوع است.
چنین واسطهای همیشه در حمل فصل و عرضیات نوع بر جنس حضور دارد.
مثال: حیوان ناطق است. حیوان ضاحک است.
در این دو مثال، عروض ناطق و ضاحک بر حیوان، به واسطه انسان است؛ انسان، نوع حیوان است؛ هر نوعی، عرض خاص جنس است؛ پس انسان، واسطهای است که خارج از موضوع و اخص از آن است؛ پس ضاحک و ناطق به واسطه امر اخص خارجی بر حیوان حمل شده و در نتیجه عرض غریب حیوان هستند.
2ـ چیزی که جزء مفهومیِ موضوع نیست و اعم از موضوع است.
چنین واسطهای همیشه در حمل ذاتیات و عرضیات عرض عام بر نوع حضور دارد.
مثال: انسان متحرک است. انسان سریع است.
در این دو مثال، عروض متحرک و سریع بر انسان، به واسطه ماشی است؛ ماشی، عرض عام انسان است؛ پس ماشی، واسطهای است که خارج از موضوع و اعم از آن است؛ پس متحرک و سریع به واسطه امر اعم خارجی بر انسان حمل شده و در نتیجه عرض غریب انسان هستند.
3ـ چیزی که جزء مفهومیِ موضوع، و اعم از موضوع است.
چنین واسطهای همیشه در حمل ذاتیات و عرضیات جنس بر نوع حضور دارد.
مثال: انسان متحرک بالاراده است. انسان ماشی است.
در این دو مثال، عروض متحرک بالاراده و ماشی بر انسان، به واسطه حیوان است؛ حیوان، جنس انسان است؛ پس حیوان واسطهای است که داخل در موضوع و اعم از آن است؛ پس متحرک بالاراده و ماشی به واسطه امر اعم داخلی بر انسان حمل شده و در نتیجه عرض غریب انسان هستند.
هر آنچه جزء مفهومیِ موضوع باشد یا مانند جنس، اعم از موضوع است و یا مانند فصل، مختص به موضوع است؛ پس قسم چهارم یعنی جزء مفهومی اخص از موضوع، یک فرض تهی و بیمصداق است؛ پس هر آنچه اخص از موضوع است، عرض خاص و خارج از مفهوم آن است؛ در مقابل، آنچه اعم از موضوع است، میتواند مانند جنس، جزء مفهومی آن نیز باشد همچنان که میتواند مانند عرض عام، جزء مفهومی آن نبوده و خارج از مفهوم آن باشد.
0.1.2- تبیین مسأله چهارم
محقق اصفهانی بعد از ترجیح تفسیر عرض ذاتی به «آنچه واسطه در عروض ندارد» بر تفسیر آن به «آنچه واسطه در ثبوت ندارد و منتزَع از مقام ذات موضوع است»، دو ایراد را بر تفسیر راجح بیان میکند:
0.1.2.1- ایراد اول
اگر عوارض ذاتیِ موضوع علم، محمولاتی هستند که بدون واسطه در عروض بر موضوع علم حمل میشوند، پس در بسیاری از مسائل علوم مختلف از عوارض ذاتی موضوع علم بحث نمیشود زیرا بسیاری از محمولات در مسائل علوم، عرض ذاتی موضوع مسأله هستند و چون موضوع مسأله، از انواع موضوع علم است، و نوع، عرض خاص جنس است، پس محمولاتی که علم به بررسی آنها میپردازد، به واسطه امر اخص خارجی بر موضوع علم عارض میشوند و در نتیجه عرض غریب موضوع علم محسوب میشوند.
مثال: در مسأله «فاعل مرفوع است» محمول، عرض ذاتی موضوع مسأله است؛ موضوع مسأله ـ فاعل ـ از انواع موضوع علم ـ کلمه ـ است؛ نوع، عرض خاص جنس است؛ پس محمول ـ مرفوع ـ به واسطه امر اخص خارجی ـ فاعل ـ بر موضوع علم ـ کلمه ـ حمل شده و عرض غریب آن است.
فيشكل حينئذ: بأن أغلب محمولات العلوم عارضة لأنواع موضوعاتها؛ فتكون أعراضا غريبة لها.
0.1.2.2- ایراد دوم
اگر عوارض ذاتیِ موضوع علم، محمولاتی هستند که بدون واسطه در عروض بر موضوع علم حمل میشوند، پس در غالب مسائل اصول فقه از عوارض ذاتی موضوع علم بحث نمیشود زیرا بسیاری از محمولات در مسائل اصول فقه به واسطه چیزی که اعم از موضوع علم است بر آن حمل شده، و در نتیجه عرض غریب آن محسوب میشوند.
مثال: قرآن از دلیلهای چهارگانه که موضوع علم اصول فقه است در شمار میآید، اما حمل حجیّت بر آن در مسأله «قرآن حجت است» به واسطه ظهور است؛ ظهور، عرض عام قرآن است چرا که در غیر از قرآن نیز یافت میشود؛ پس محمول ـ حجیّت ـ به واسطه امر اعم خارجی ـ ظهور ـ بر موضوع علم ـ قرآن ـ حمل شده و عرض غریب آن است.
فيشكل حينئذ ... أنّ جلّ مباحث هذا العلم يبحث فيها عما يعرض لأمر أعمّ من موضوع هذا العلم، كما لا يخفى.
البته این دو ایراد نه تنها تفسیر معروف از عرض ذاتیِ موضوع علم را به چالش میکشند بلکه تفسیر غیر معروف از عرض ذاتی آن را نقض میکنند. در تفسیر غیر معروف، محمولی که بالتبع نبوده، واسطه در ثبوت ندارد و منتزَع از مقام ذات است، عرض ذاتی محسوب میشود اما اخص بودن آنچه محمول بالتبع نیست از آنچه محمول بالعرض نیست اقتضا میکند که تمام ایراداتی که بر تفسیر معروف از عرض ذاتی ـ عارض بلا واسطةٍ فی العروض ـ وارد است بر تفسیر غیر معروف از آن ـ عارض بلا واسطةٍ فی الثبوت، و منتزَع از مقام ذات موضوع ـ نیز وارد باشد؛ بنابراین گزینشگران هر کدام از دو تفسیر عرض ذاتی موضوع علم، ناچار به پاسخگویی به این دو ایراد نقضی هستند. محقق اصفهانی به اشتراک هر دو تفسیر عرض ذاتی موضوع علم در نقض به این دو ایراد اشاره نکرده است؛ از این روی در ادامه بحث تنها از نقض تفسیر معروف از عرض ذاتی سخن به میان میآید.