درس تفسیر استاد علم ربانی بیرجندی
تفسیر آیات الاحکام
90/02/03
بسم الله الرحمن الرحیم
بحث در سوره بقره بود :
وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا لَا تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلَا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَإِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلَادَكُمْ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُمْ مَا آَتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ
( البقرة : 233 )
در مفرداتش بحث کردیم.
نکات بلاغی و نحوی:
عدول از اسماء جامد به مشتق میباشد و برای این است که به منشا صدور آن توجه کنیم .والدات
مراد مادران است قرآن غالباً از مادر بوسیلهی امّهات یاد میکند اما اینکه اینجا تعبیر را عوض کرده است چون میخواهد به سرمنشا فرزند اشاره کند، با این اشتقاق بیان میکند که این فرزند متولد شدهی تو است و باید با دقت بیشتری با او برخورد کنی.کانه میخواهد بگوید این بچهی شماست گوشت و پوستش از شماست نسبت به او باید دقت بیشتری کنید چه پدرو چه مادر.نکند پدر و مادر نسبت به کسی که از او روییده است بی توجهی کنند !ما اسم جامد داریم و اسم مشتق بجای امهات و آباء میگوید والد و والدة و مولود له ،هدفش توجه به امری است که ریشه در اساس مطلب دارد.مثل اینکه دردست انسان خاری وارد شود نمیگوییم که این دست من است ولش کن ،ما متشکل از این اعضا هستیم همینطور در ولد و والد است .
يُرْضِعْنَ
جملهی خبریه است و درمقام انشاء که قرار میگیرد و بر طلب میکند یا دال وجوب یا استحباب و یا مطلوبیت میکند.اما در بین علمای علم اصول مثل کفایه و اصول فقه و شاگردانشان معروف است که : جملهی خبریه اگر در مقام انشاء باشد دلالت بر طلب میکند.و یا مثل مرحوم مظفر میگوید :دلالت خبریه بر طلب آکد است .کانه هدف بلاغی دارد که اگر آمر امری میکند و این امر را به صیغهی افعل میگوید یک جور درخواست دارد یعنی این کار در خارج محقق نشده است و از شما میخواهم ایجادش کنی، اما اگر امر را به صیغهی خبریه میگوید متفاوت است انگار منِآمر این کار را از شما انجام شده فرض میکنم یعنی آنقدر به شما اعتماد دارم و از طرفی آنقدر این کار مهم است که باید تا حالا انجام میشد.فرق خبریه با انشاءیه در این دو امر است(اهمیت کار و انجام شده فرض کردن آن) .
وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُن :
بازهم تعبیر به طفل و اطفال نکرده بلکه ارتباط فرزندی را حفظ کرده است .اولین ارتباط بین مادر و بچه شیر است .
حضرت علی(ع) در چندین روایت تاکید دارند که به کسانی که بفرزندانتان شیر میدهند توجه و دقت کنید چون: فان اللبن یُعدی
،شیر سرایت میکند و بسیاری از صفات از طریق شیر منتقل میشود ( این حدیث معلل است چون علتش ذکر شده است) ما 5یا6 روایت با این تعبیر داریم .
از پدر قرآن به تعبیر مولود له
میکند منظورش این است که اگر چه با طلاق امکان دارد ارتباط تو ای پدر با مادر فرزند قطع شود اما همچنان تو پدر این فرزند هستی .یعنی ای پدر نه به همسرت ضرر برسان که غیر مستقیم به فرزندت وارد شود (و نه بصورت مستقیم به فرزندت ضرر نرسان این را از سیاق برداشت میکنیم.)
إِلَّا وُسْعَهَا
استثناء مفرغ است و کلّف دو مفعولی است که از مشقت میآید .مثل جهاد و نماز و...که همراه با مشقت هستند و بصورت مجهول ذکر شده است و وسعها مفعول دومش است و این وسع بمعنی طاقت و وسعت است هر شخص نسبت به خودش یک پدر امکان دارد بیشتر به فرزندش برسد و یک پدر امکان دارد کمتر برسد.اما ارتباط پدر نباید قطع گردد .
لاتضارَّ نهی است و ما در فعلهایی که مضاعف باشند اگر مثل مدّ باشند 4 وجه جایز میدانیم :مدَّ مدُّ مدِّ امدد اگر از باب فرّ یفرّ باشند یا کل بابهای ثلاثی مزید تنها 3وجه جایز است به کسر لا تضارِّ
به فتح لا تضارَّ
و فکّ ادغام لا تضارِر.
و خوب است که بدانیم فصاحت فک ادغام از بقیه بیشتراست ، ادغام فصیح هست اما فک ادغام فصاحتش بیشتراست .لذا عاصم در بسیاری جاها به فک ادغام قرائت کرده است .
بعضی لاتضار
را صیغهی معلوم گرفتهاند که در اصل بوده لا تضارِرَ
نباید ضرر بزند مادری به فرزندش ولدها
مفعول به میشود و این باء دال بر الصاق است چون فعلش متعدی است .
برخی گفتهاند لاتضار
در اصل لا تُضارَرُ
که به صیغهی مجهول بوده و این باء بِوَلَدِهَا
میشود باء تعدیه ضرر زده نشود به مادر یعنی پدر ضرر نزند که مثلا بچه را از مادر جدا میکند تا به مادر ضرر بزند اما به فرزند ضرر میزند.
وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ
یعنی اگر پدر و مادر نبودند این وظیفه بر عهدهی ورثه است .
فِصَالًا
هر جدایی را نمیگویند فصال جایی را میگویند که بسیار بسیار وابسته به هم باشند .از بدن آدمیاگر چیزی جدا شود هم درد دارد و هم خودش را نشان میدهد .عرب طنابی را که با ساتور از هم جدا میکنند به آن فصال میگوید یعنی مثل طناب که رشتههایش بهم متصل است شما به هم وابسته اید .
اگر این فصال با تشاور باشد فلا جناح علیهما
نکات فقهی :
قرآن تاکید میکند که حولین کاملین که 24 ماه قمری باشد به فرزند شیر بدهید لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ
این آیه مال زنان عصر ماست که به حسب جمعیت زنان ما در مصرف شیر خشک مقام اول را دارند .ما در روایت داریم که مادر بچه را در بغل بگیرد که محبت بیشتری به بچه داشته باشد .اما اگر زنانی توانایی ندارند حکمش فرق میکند.
سوال :
آیا جملات وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ
خطاب به مادرانی است که جدا شدهاند ؟یا خیر خطاب عام است ؟
جواب :
برخی گفتهاند که بله مال زنان مطلقه است چون اولا این آیه درمیان آیات طلاق است و ثانیا مظنهی این رها کردن مال این زمان طلاق است .که قرآن میگوید که در همین زمان هم شیر بدهند تمام 24 ماه.قرینه اش هم این است قرینه اش هم لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ است . برخی از مفسران قائلند که ال الْوَالِدَاتُ موصوله است و در این مقام دال بر استغراق میکند مثل الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي و وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِئَةَ جَلْدَةٍ وَلَا تَأْخُذْكُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآَخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ( النور : 2 )
[1] جمع محلی به ال چه جامد باشد مثل الاشیاء یا مشتق باشد مثل الوالدات
دال بر عموم میکند.مرحوم آخوند تصریح دارد که دلالت 3 چیز بر عموم اجماعی است :
جمع محلی به ال. جمع مضاف به ال دار. نکره در سیاق نفی لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ. قُولُوا آَمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنْزِلَ إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَمَا أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ ( البقرة : 136 )
پس تمام مادران را شامل میشود قرآن یک توصیهی اخلاقی میکند .در زمانهای قدیم برای بچهها دایه میگرفتند و در زمان ما از شیر خشک استفاده میکنند و قرآن میگوید که این مورد مطلوب ما نیست .حتی برخی از فقها شیر اول را واجب میدانند .قرآن شیر بمعنی وجور
نمیگوید بلکه رضاع
(از طریق پستان) را میگوید که 24 ماه کامل باشد.روانشناسان هم قائلند که هر چقدر مادر بچه را بیشتر شیر بدهد و در آغوش بگیرد محبت به بچه بیشتر میشود .(البته بیش از 24 ماه چه بسا ضرر هم داشته باشد چون شیر غلیظ میشود لذا قرآن تا دو سال دستور میدهد)
وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ
: این فراز هم میتواند به زنان مطلقه باشد و یا به عام مادران که میتوانند برای کار خانه پول بگیرد و برای شیردادن اجرت بگیرد.قرآن نمیگوید اجرتش را بدهید تا زن را به حدّ اجیر کوچک کند بلکه رزقهن
را بکار برده که رزق عام است از روزی مادی و معنوی و هر چیزی که باعث ارتزاق او شود. رزق یعنی کل زندگی و رزق دو مفعولی است و نوعا در قرآن یک مفعولش محذوف است. اگر رزق را عام گرفتیم وَكِسْوَتُهُنَّ
میشود خاص بعد عام بمعروف هم یعنی یک لباس و رزق مندرس که کسی استفاده نمیکند به زن ندهیم بلکه بِالْمَعْرُوفِ
و ذکر رزق و کسوت نمونهی یک زندگی است .
اما اگر زن هزینهی زیادی درخواست نمود و ... لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا
و همینطور لَا تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلَا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ
.نه مادر و نه پدر به فرزندشان ضرر نرسانند و اگر پدر از بین رفت وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ
یکی از وظایف ورثه این است.
[1] وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا جَزَاءً بِمَا كَسَبَا نَكَالًا مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ( المائدة : 38 )