درس خارج فقه استاد محمدحسن ربانی بیرجندی
1402/02/30
بسم الله الرحمن الرحیم
عبارت جواهرالکلام/دیه مغلظه /کتاب الديات
موضوع: کتاب الديات/دیه مغلظه /عبارت جواهرالکلام
«قلت : هو وإن كان صريح الوسيلة أيضا لكن المحكي عن صريح المبسوط والسرائر العموم ، بل هو ظاهر الغنية ، بل قيل هو ظاهر المقنعة وما تأخر عنها ، بل ظاهر السرائر وكذا المبسوط والغنية الإجماع عليه. بل قيل : إن العموم اللغوي في بعض النصوص السابقة يقطع الأصل ، والتعليل يدفعه التصريح والإطلاق الذي هو كالتصريح بمعونة السياق ، مع احتمال كونه لبعض الأفراد خصوصا بعد كون العنوان بمن قتل ونحوه ، بل لعل القاتل خطأ منتهك أيضا وإن لم يكن آثما ، ولذا وجبت عليه الكفارة ، ولعله لذا مال في الرياض إليه ، بل حكي فيه عن بعض متأخري المتأخرين ذلك ، مدعيا عليه النص والإجماع.»[1]
باز هم با تمام این عبارات، به نظر میرسد حق با کاشف اللثام است؛ چراکه سرائر از شیخ پیروی نموده و مبسوط هم قالبش را از اهل سنت اخذ نموده.
«والتعليل يدفعه التصريح والإطلاق الذي هو كالتصريح بمعونة السياق ، مع احتمال كونه لبعض الأفراد خصوصا بعد كون العنوان بمن قتل ونحوه ، بل لعل القاتل خطأ منتهك أيضا وإن لم يكن آثما ، ولذا وجبت عليه الكفارة ، ولعله لذا مال في الرياض إليه ، بل حكي فيه عن بعض متأخري المتأخرين ذلك ، مدعيا عليه النص والإجماع.»[2]
تعلیل به «انتهاک» هم در کتاب طهارت هم در کتاب حج و هم در دیات هست،و نوعی تعلیل به تنقیح مناط است، و می توان چنین دلیلی را نادیده گرفت.و این تعلیل به وسیله تصریحِ «من» که دلالت بر عموم دارد دفع میشود،و همچنین تعلیل به انتهاک دفع میشود، با اطلاقی که با کمک سیاق، آن اطلاق نیز مانند تصریح است.
سیاق روشی است که کلام بر اساس آن جریان یافته، و از قرائن لفظیه شمرده می شود. سیاق امروزه از اهمیت بسیار زیادی بر خوردار شده مخصوصاد نزد عالمان غربی، و در علوم انسانی برای فهم کلام متکلم به آن ارزش بسیاری می دهند و برای آن نقش کلیدی در فهم کلام می دهند.
در عبارت «من قتل فی الحرم» حذف متلعق دلالت بر عموم دارد؛ و اینجا قید عمدی یا سهوی حذف گردیده و این دلالت بر عموم دارد.
و در ادامه ایشان احتمال دیگری را مطرح می نماید که محتمل است دیهٔ مغلظه برای بعض افراد باشد و دلیل خود را آمدن عنوان روایت با عبارت «من قتل» بیان می دارد.
«مع احتمال كونه لبعض الأفراد خصوصا بعد كون العنوان بمن قتل ونحوه ، بل لعل القاتل خطأ منتهك أيضا وإن لم يكن آثما ، ولذا وجبت عليه الكفارة ، ولعله لذا مال في الرياض إليه ، بل حكي فيه عن بعض متأخري المتأخرين ذلك ، مدعيا عليه النص والإجماع.»[3]
و در ادامه ایشان احتمال دیگری را مطرح می نماید: محتمل است دیهٔ مغلظه برای بعض افرادِ قتل باشد، و دلیل خود را عنوان روایت با عبارت «من قتل» بیان می دارد.اما باز میگوید دلیل انتهاک، می تواند شامل قتل خطئی شود، گرچه خاطی گنه کار محسوب نشود،و از همین روست که کفاره، بر قاتل خطئی هم واجب گردیده و این خود می تواند دال بر وجود انتهاک در قتل خطئی باشد.لذا شاید برای همین دلیل پیش گفته «سید علی بن محمد طباطبایی متوفای ۱۲۳۲»[4] در کتاب «ریاضُ المَسائل فی بَیان الأحْکام بِالدّلائِل» میل به شمول این حکم بر قتل عمد و خطأ پیدا کرده. بلکه از متاخرالمتاخرین[5] همین عبارت بیان شده و مدعی وجود نص[6] و اجماع بر این مطلب گردیده اند،احتمالا مراد از نص روایت زراره است. خدشه بر چنین اجماعاتی نیز قبلا گذشت.