درس خارج فقه استاد محمدحسن ربانی بیرجندی
1401/09/13
بسم الله الرحمن الرحیم
ریشه یابی علل تضعیف راوی توسط قمی ها/بررسی روایات دال بر تغلیظ دیه قتل در ماههای حرام ۱۶/دیه مغلظه
موضوع : دیه مغلظه/بررسی روایات دال بر تغلیظ دیه قتل در ماههای حرام ۱۶/ریشه یابی علل تضعیف راوی توسط قمی ها
«احمدبن هلال العبرتائی»[1] که بسیار فرد سست مذهبی است،و تضعیفات زیادی بر او وارد شده،در عین حال توثیق می شود و متهم به کذب نیست.حتی در دوره ایی تغییر مذهب داده.تا جایی که «شیخ انصاری ره» در «کتاب الطهارة» خود در باره ابن هلال چنین گفته:« هو ممّن طعن على ابن هلال حتّى قال: ما سمعنا بمتشيّع يرجع من التشيّع إلى النصب إلّا أحمد بن هلال[2] » اظهار تعجب میکند از اینکه یک شیعه سنس و ناصبی شده!! ولی در عین حال روایت اورا معتر میدانند، حتی آیت الله العظمی خوئی ره در معجم الرجال میگویند:« فالمتحصل: أن الظاهر أن أحمد بن هلال ثقة، غاية الأمر أنه كان فاسد العقيدة، و فساد العقيدة لا يضر بصحة رواياته[3] »[4]
در همین کتاب الطهارة، شیخ انصاری ره، در ذیل روایتی مربوط به وضو طبق روش غالب علماء، که احمد بن هلال را ضعیف می دانند، ولی به روایاتش عمل میکنند؛ چهار قرینه بر اعتبار احمد بن هلال می آورند، یکی از آنها که اعتماد قمی ها به حدیث اوست موضوع بحث ما است.
با این عبارت:« منها: اعتماد القمّيين على الرواية كالصدوقين و ابن الوليد و سعد بن عبد اللّه و قد عدّوا ذلك من أمارات صحّة الرواية باصطلاح القدماء.»[5]
و این اعتماد قمیها را به روایت را از قول قدما از امارت صحت روایت برمی شمارد.
و دیگر بار در کتاب المکاسب چنین میگوید:« و في سند الرواية جماعة تخرجها عن حدّ الاعتبار، إلّا أنّ اعتماد القمّيين عليها و روايتهم لها، مع ما عُرِف من حالهم لمن تتبّعها من أنّهم لا يخرّجون[6] في كتبهم رواية في راويها ضعف إلّا بعد احتفافها بما يوجب الاعتماد عليها، جابر لضعفها في الجملة.»[7]
و در اینجا عبارت:« إلّا أنّ اعتماد القمّيين عليها» مبتدا است و عبارت« جابر لضعفها في الجملة.» خبر آن است. یعنی اعتماد قمیون به خبری جابر ضعف آن خبر است.
این اعتماد تا جایی مهم است که میتوان قاعده ایی علم در فقه و علم رجال ایجاد کردن؛ و اعتماد قمی ها به بعض اخبار ضعیف را نشان از یافتن قرائنی بر صحت این روایت دانست.
حال که دیدیم قمی ها که حتی به احادیث فرد فاسد العقیده ایی چون احمد بن هلال بی توجه نیستند، برای فهم فلسفه تضعیف یونس در کلام آنها در پایان نمونه هایی از روش و مشی علمی و اعتقادی قمی ها را ذکر میکنیم.
برای نمونه میتوان به اخراج «سهل بن زیاد» و« احمد بن محمد بن خالد برقی» از قم ،به علت نقل احادیث مرسل توسط آنها، اشاره کرد. نجاشی در رجالش در ترجمه سهل بن زیاد میگوید:« أخرجه من قم إلى الري وكان يسكنها»[8] و شیخ طوسی ره نقل میکنند که این دو نفر را به دلیل نقل مرسلات از قم اخراج نمودند .و«احمد بن عیسی اشعری» که رئیس و شیخ قمیون بود، آنها را از قم اخراج نمود و این اخراج بخاطر نقل مرسلات بود.
قمیون که بسیار حدیث گرا و نص زده بودند. رئیس و پیش رو آنها جناب «شیخ صدوق ره» است و ایشان به تبع استادش حسن بن ولید قمی قائل به سهوالنبی صل الله علیه و آله و سلم بود. شدت تعصب آنها از عبارتی که در کتاب «من لایحضره الفقیه» می آورد و منکرین سهو النبی صل الله علیه و آله را با عنوان غلات و مفوضه می نامد و آنها را لعن می کند؛ عیان میگردد.[9] و در پایان میگوید:« أَنَا أَحْتَسِبُ الْأَجْرَ فِي تَصْنِيفِ كِتَابٍ مُنْفَرِدٍ فِي إِثْبَاتِ سَهْوِ النَّبِيِّ ص وَ الرَّدِّ عَلَى مُنْكِرِيهِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى»[10] البته شیخ مفید ره خدا را شکر میکند که شیخ صدوق ره موفق به تصنیف این کتاب نشد.
پیروان این مکتب علنا میگویند که هر محدثی قائل به عصمت یا نفی سهو ائمه (علیهم السلام) باشد غالی است در نتیجه ثقه نیست.
تا جایی که به افرادی با چنین تفکری مرو رفتند، و در مذمت «یونس بن عبدالرحمن» سخن ها گفتند و به ایشان شکایت کردند؛ و یونس که به نقلی به دستور امام پشت پرده ایی مخفی شده بود. بسیار دلشکسته شد اما وقتی آن افراد رفتند و یونس وارد امام رئوف (علیه السلام) از او تجلیل کردند،و به او گفتند رضایت امام از تو کافی است ولی با مردم هم در خور فهمشان سخن بگوی.
و خاتمه کلام اینکه یونس بن عبدالرحمن ثقه است و ضعفی در او یافت نمیشود. تضعیف یونس بن عبدالرحمن و سخت گیری پیروان مکتب حدیثی قم نسبت به او، فقط ریشه در عقائد کلامی و عقلی او و اعتقادش به عصمت محض پیامبر و ائمه اطهار علیه و علیهم الصلاة و السلام دارد.