درس خارج فقه استاد محمدحسن ربانی بیرجندی
1401/08/28
بسم الله الرحمن الرحیم
بررسی صحیحه کلیب اسدی ۸/بررسی روایات دال بر تغلیظ دیه قتل در ماههای حرام 9/دیه مغلظه
موضوع: دیه مغلظه/بررسی روایات دال بر تغلیظ دیه قتل در ماههای حرام 9/بررسی صحیحه کلیب اسدی ۸
شاید بحث فقهی ما زیاد رنگ و بوی رجالی پیدا کرده باشد اما گاهی در فقه چاره ایی از پرداختن به مسائل رجالی نیست.
محمد ابن عیسی ابن عبید یقطینی(بخش ششم)
کلمات علما در مدح و توثیق این راوی بیان شد تا جایی که آیت الله العظمی خوئی ره میفرماید:«هذا و لا يعارض ذلك تضعيف الشيخ إياه في غير مورد كما مر» توثیق ابن عبید ثابت است و تضعیف او توسط شیخ در بیش از یک مورد معارض این توثیق نیست.
نگاهی دقیق به جرح و تعدیل های شیخ طوسی ره
گاهی «شیخ طوسی» در دو کتاب روایی خود «الاستبصار» و «تهذیب الاحکام» هم در ذیل روایات، بعض روات را تضعیف می کند و در نتیجه حدیث را ضعیف می داند،حال اینکه ممکن است همان راوی تضعیف شده در این کتاب روایی در کتب رجالی شیخ توثیق شده باشد. وعده ایی این مطلب را نشان از اضطراب اقوال رجالی شیخ میدانند.
لذا مرحوم مولا اسماعیل خواجویی ره[1] که عالم بسیار بزرگی است؛ ولی در رجال ما ایشان را جزء متشددین حساب می کنیم،یعنی افراد سختگیر که در راس آنها «ابوعبدالله حسین ابن عبیدالله غضائری» است و «احمد ابن طاووس حلی ره» و پس از آن «شیخ عبدالنبی جزایری» صاحب «الحاوی» ؛و این مرحوم ملا اسماعیل خاجویی ره جزء جارحین مشدد است و بسیار سختگیر می باشد. از همین رو طعنی به شیخ طوسی میزند و در یکی از رساله هایش میگوید سخنان «شیخ طوسی» در علم رجال یعنی در جرح و تعدیل بی اعتبار است؛ادعای مهمی است، قطبی در عالم رجال و جرح و تعدیل را زیر سوال میبریم! ایشان دو دلیل بر ادعای خود می آورد:
اول : سخنان شیخ طوسی مضطرب است؛یعنی یک راوی را ممکن است در رجال توثیق کرده باشد ولی در تهذیب و استبصار همان راوی را تضعیف نماید.مثلا «سهل ابن زیاد» را در رجال قبول میکند اما در تهذیب در ذیل یک حدیث او را تضعیف مینماید یا ایشان در «العده» مراسیل ابن عمیر را قبول میکند اما در تهذیب مرسله محمد ابن ابی عمیر را بخاطر مرسل بودن رد میکند.
بازبینی اجمالی روش شیخ طوسی ره در جرح و تعدیل در کتب غیر رجالی
اما جهت روشن شدن علت این گونه تنوع در جرح و تعدیل ها در تالیفات این بزرگوار؛مناسب است نگاهی اجمالی به روش شیخ داشته باشیم.
قاعده:دأب مرحوم شیخ در «تهذیب» و «استبصار» این نیست که اول روایت را از حیث سندی بررسی یا تضعیف نماید؛بلکه اولین اقدام ایشان نسبت به روایات،بررسی دلالی روایت است.یعنی بررسی حدیث را از حیث دلالت «توجیه» یا «رد» میکند.اگر روایت توجیه پذیر نبود ونیاز به رد روایت بود. آنگاه جهت تقویت این رد در سند هم خدشه میکند .
در حقیقت آوردن روایت توسط شیخ نشان از مقبولیت سند نزد اوست،چه اینکه مرحوم «شیخ مفید» یا «سید مرتضی» که به کل خبر واحد را حجت نمیداند متعرض این روایات هم نمیشود.در واقع شیخ طوسی با حجت دانستن خبر واحد به نوعی مرتکب خرق اجماع گشته چون تا آن زمان تمام علمای شیعه یا تعبد به خبر واحد را محال می دانستند مانند ابن قبه رازی و یا فضل ابن شاذان که مدام میگوید: «هذا خبر واحد لا یفید علما و لا عملا» یا مانند شیخ مفید که رساله ایی در حجیت خبر واحد دارد و سید مرتضی هم که مناظراتی در مورد خبر واحد با تِبّانی[2] دارد، یک قدم کوتاه آمده و گفتند تعبد به خبر واحد محال نیست، ولی نظیر قیاس است؛به همان دلیل که شارع ما را از قیاس منع کرده از خبر واحد هم منع نموده زیرا «... إِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا...[3] » لذا عمل به خبر واحد ممنوع است.و در نهایت و شیخ در مقدمه کتاب خود «العدة فی اصول الفقه» مدخلی در حجیت خبر واحد می آورد.
اما با تتبع در آثار شیخ ره مطلب اینگونه روشن میشود که این اختلاف ناشی از اضطراب شیخ نیست؛ بلکه از سه مطلب نشأت میگیرد:
اول:چناچه اشاره شد شیخ خبر واحد را حجت میدانست، لذا در مرحله اول وارد بحث سند نمیشود.
دوم: اولین اقدام ایشان نسبت به روایات،بررسی «دلالی» روایت است.یعنی بررسی حدیث از حیث دلالت و در صورتی که مشکلی در حدیث میدید ابتدا با خدشه در دلالت سعی در توجیه یا تضعیف روایت میکرد.
سوم: اگر حدیثی را از حیث دلالت و موافقت ضعیف تشخیص می داد، جهت تقویت این تضعیف،در اسناد آن هم خدشه هایی وارد مینمود مثلا میگفت روایت مرسل است.
و این خدشه در سند در حقیقت برای تقویت رد روایت از حیث دلالت است، نه نظر علمی رجالی که آنها را در کتب رجال مطرح نموده.