« فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدحسن ربانی بیرجندی

1401/08/15

بسم الله الرحمن الرحیم

بررسی صحیحه کلیب اسدی1/بررسی روایات دال بر تغلیظ دیه قتل در ماه‌های حرام 2/دیه مغلظه

موضوع: دیه مغلظه/بررسی روایات دال بر تغلیظ دیه قتل در ماه‌های حرام 2/بررسی صحیحه کلیب اسدی1

 

این روایت را «محمد ابن یعقوب کلینی صاحب کافی» از استادش «علی ابن ابراهیم قمی صاحب تفسیر قمی متوفای ۳۱۱» و او از «محمد ابن عیسی» نقل می نماید. آیت الله العظمی خوئی ره این روایت را صحیحه نامیده، اما جناب محمد ابن عیسی بیشترمورد بررسی قرارگیرد.

محمد ابن عیسی ابن عبید یقطینی(بخش اول)

محمد ابن عیسی از روات مشترک[1] است یعنی عنوان راوی مشترک بین چند نفر است.

جهت بررسی بیشتر عنوانِ «محمد ابن عیسی» نگاهی به کتاب «معجم رجال الحدیث» اثر «آیت الله العظمی خوئی ره»می اندازیم در این که کتاب مرحوم مصنف روات را بر اساس حروف الف با آورده در سرفصل شماره ۱۱۵۳۵ میگوید: «محمد بن عیسى بن عبید: وقع بهذا العنوان في أسناد كثیر من الروایات، تبلغ مائة و ثالثة و ستین موردا.[2] » که این عنوان یکصد و شصت و سه مورد در روایات آمده و در ادامه میگوید: فقد روى عن علي بن محمد(علیه السلام)، و عن أبي جمیلة، و...و یونس [3] »که در این روایت (صحیحه کلیب اسدی) هم از یونس نقل نموده و در ادامه کسانی ر ا که از او روایت کرده اند نام میبرد:«و روى عنه ...و علي بن إبراهیم بن هاشم[4] »، که باز در سلسله روایت مورد بحث موجود است ولی اگر دقیق تردر این کتاب کنیم میرسیم به عنوان شماره ۱۱۵۳۶ که میفرماید: محمد بن عیسى بن عبید بن یقطین: قال النجاشي: محمد بن عیسى بن عبید بن یقطین بن موسى، مولى أسد بن خزیمة أبو جعفر: جلیل في أصحابنا، ثقة، عین، كثیر الروایة، حسن التصانیف، روى عن أبي جعفر الثاني(علیه السلام)مكاتبة و مشافهة[5] .» می بینیم از قول نجاشی نسبت به این فرد چه تعابیر بالایی بیان شده و نیز به کلمه ثقه هم تصریح شده؛ از اصحاب امام جواد (علیه السلام) و از ایشان چه کتبی و چه شفاهی روایت نموده. اما در ادامه به اشکالی بر میخوریم و آن این است که از «ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابَوَیْه قمی متوفای ۳۸۱» [6] یعنی جناب شیخ صدوق و ایشان هم از استاد خود «محمد ابن حسن ابن الولید متوفای [7] ۳۲۹»مطلبی در رد محمد ابن عیسی نقل میکند که: «ذكر أبو جعفر بن بابویه، عن ابن الولید، أنه قال: «ما تَفرَّد به محمد بن عیسى من كتب یونس و حدیثه لا تُعتَمد علیه[8] » جناب محمد ابن ولید می گوید: هرچه محمد ابن عیسی ابن عبید از کتب یونس روایت کند و سند آن در همه جا منفرد در همین سلسله باشد به آنها اعتمادی نیست .یعنی بخشی از روایات محمد ابن عیسی را با خصوصیات فوق الذکر حذف کرد. اما باز در ادامه از قول نجاشی میگوید: «و رأیت أصحابنا یذكرون هذا القول، و یقولون: من مثل أبي جعفر محمد بن عیسى، سكن بغداد.[9] » در مدح محمد ابن عیسی میگوید:شیعیان میگویند چه کسی را داریم مثل أبي جعفر محمد ابن عیسی یعنی اگر مثل او را رد کنیم کسی نمی ماند[10] .

شیخ صدوق همیشه پیرو استاد بوده و واقعا شیفته استادش ابن ولید بوده اما در ادامه چنین می آید: « و قد أصاب شیخنا محمد بن الحسن بن الولید في ذلك كله، و تبعه أبو جعفر بن بابویه رحمه الله على ذلك، إلا في محمد بن محمد بن عیسى بن عبید، فال أدري ما رأیه فیه، لأنه كان على ظاهر العدالة و الثقة« یعنی شیخ صدوق میگوید فقط در رای استادم در محمد ابن عیسی از او تبعیت نمیکنم و نمیدانم این چه رایی از اوست در حالی که او(محمد ابن عیسی) در ظاهر عادل و ثقه است.


[1] بحثی در عنوان مشترک و روش های تشخیص راوی:روایتی را که در سلسلهٔ آن یک یا چند راوی با عنوان مشترک وجود دارد، حدیث مشترک میگویند . تأکید میشود نباید گفت راوی مشترک چون راوی مشترک نیست بلکه عنوان راوی مشترک است. در علم درایة به چنین حدیثی الموتَلَف میگویند، و فن المؤتَلَف و المختَلَف یعنی فن شناخت و تشخیص عناوین مشترک. کتاب «الموتلف و المختلف» نوشته «علی ابن عمر دارقطنی» در همین موضوع نگاشته شده، همچنین کتاب «تهذیب الكمال في أسماء الرجال» اثر عالم شافعی «جمال الدین ابوالحجاج یوسف ِمزی 654-743 » در همین فن نگاشته شده، واین کتاب ها فقط طبقات رجال و اساتید و شاگردان را بیان مینماید؛ اصل فن رجال همین شناخت طبقات و شناخت اساتید و شاگردان است. «آیت الله العظمی بروجردی ره» در طبقه شناسی بسیار خبره بود.همچون جَریر و ُجریر یا محمد ابن قیس یا احمد ابن محمد که هرکدام عنوان واحد برای چندین راوی است . مرحوم شهید ثانی میگوید اگر روات تحت این عنوان مشترک یا مؤتلف همه ثقه باشند که بحثی نیست و اگر همه آنها هم ضعیف باشند که باز هم مسئله ایی نیست، مسئله آنجاست که برخی ضعیف و برخی ثقه باشند. مثال: «محمد ابن قیس» را تا زمان محقق اردبیلی ضعیف می شماردند، چون این عنوان مشترک بین ثقه و غیر ثقه بوده؛و علامه حلی در کتاب «مختَلف الشیعه» نوعا روایات او را رد میکند، اما «محقق اردبیلی ره» دست به ابتکاری می زند و میگوید در مورد «محمد ابن قیس» «نجاشی» جمله ایی دارد که نوعا توجه نشده او میگوید اگر عاصم ابن حمید و عبدالله ابن مسکان از محمد ابن قیس روایت کنند او «محمد ابن قیس بجلی» است و ثقه است، لذا از دوره محقق اردبیلی ره محمد ابن قیس با توضیح فوق را ثقه میدانند، یا «احمد ابن محمد» که یک عنوان برای پنج راوی است، که یا در طبقه قبل از شیخ مفید و شیخ طوسی یا بعد از آن دو و یا در آخر سند است که بزنطی و صاحب الرضا علیه السالم است «برای توضیح بیشتر به جلسه چهارم همین سلسه دروس مراجعه شود».حال اگر تشخیص دادیم که مطلوب است ولی اگر تشخیص هم ندادیم باز مشکلی نیست چون مرحوم شهید میفرماید: «کلهم ثقات».البته آیت الله خوئی در مورد این عنوان (احمد ابن محمد) میگوید: «فتحصل أن الرجل مجهول» !!! چون ایشان به دنبال کلمه «ثقة» است؛ و در مورد دو تن از آنها ثقة نیامده.اما شهید گفته اینها مشایخ اجازه و بی نیاز از تزکیه هستند کسی که استاد نجاشی یا کلینی یا طوسی است نیازی به توثیق ندارد. پنج اصطلاح درعلم رجال موجود است: اول:«راوی» مثل صفوان جمال که شتر دار و کرایه چی بوده فقط گاهی روایت میکند از معصوم علیه السلام دوم: «محدث» که به عنوان نقل حدیث و راوی شناخته شده بوده سوم: «شیخ اجازه» که هم نقل حدیث داشته و هم تربیت شاگرد و هم به شاگردش اجازه می داده. .چهارم و پنجم: که بیشتر مربوط به اهل سنت است «حافظ» یعنی کسی که صد هزار حدیث را با سند از حفظ دارد مثل بخاری که این لقب دارد و بعد از آن «حاکم» است که بیش از یکصد و بیست هزار حدیث با سند در حافظه دارد مثل حاکم نیشابوری؛ و درنهایت اصطلاح «امیرالمؤمنین فی الحدیث» که مخصوص ابن حجر عسقالنی است. نقل است که:بزرگ مرد فقاهت مرحوم آیت الله بروجردی را در بدو ورود ایشان به قم با جزوه ایی که روات و اسناد آن را به هم ریخته بودند آزمودند و ایشان با مهارت هر چه تمام تر همه را مرتب و به قاعده تنظیم نمودند. جهت شناسایی عناوین مشترک در سلسله سند دو روش وجود دارد: روش اول:از طریق شناخت طبقات، یعنی راوی قبل و بعد (یعنی استاد و شاگرد) را بررسی کنیم. روش دوم:مقایسه و مقارنه اسناد مثل اینکه در سندی عنوان محمد ابن عیسی با قرینه ایی مثل «ابن عبید» یا «یقطینی» که خود قرینه ایی برای تشخیص راوی.
[2] معجم رجال الحديث نویسنده مؤسسة الخوئي الإسلامية الخوئي، السيد أبوالقاسم. ج۱۸ ص۱۱۶
[3] همان.
[4] همان.
[5] معجم رجال الحديث نویسنده مؤسسة الخوئي الإسلامية الخوئي، السيد أبوالقاسم. ج۱۸ ص۱۱۹
[6] ابوجعفرون الثلاثه که شیخ طوسی شیخ کلینی و شیخ صدوق هستند؛ البته این جمع بستن خالف قاعده است.
[7] محمد ابن حسن ابن ولید چند خصوصیت دارد:اول فقیه دوم محدث سوم اهل جرح و تعدیل است یعنی نقد روات چهارم اهل فهرستات است یعنی چهار بزرگی که قبل از شیخ نجاشی که کتب اصحاب ما را فهرست کرده اند در مقابل کتب الرجال است که اصحاب ائمه را فهرست میکنند و از قرن پنجم به بعد هم علم رجال به معنای امروزی به وجود آمد که فقها را جرح و تعدیل میکنند.
[8] معجم رجال الحديث نویسنده مؤسسة الخوئي الإسلامية الخوئي، السيد أبوالقاسم. ج۱۸ ص۱۱۹
[9] همان.
[10] من از شدت ارادت به آیت الله العظمی بروجردی ره این عبارت را در مورد ایشان میگویم و من مثل آیت الله بروجردی چقدر این مرد فقیه بر مصادر و منابع و بروز اهل سنت مسلط بود.
logo