« فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدحسن ربانی بیرجندی

1401/08/14

بسم الله الرحمن الرحیم

/روایات دال بر تغلیظ دیه قتل در ماه‌های حرام در اقوال فقها/دیه مغلظهبررسی روایات ۱

موضوع: دیه مغلظهبررسی روایات ۱/روایات دال بر تغلیظ دیه قتل در ماه‌های حرام در اقوال فقها/

 

مرحوم شهید ثانی هم در «شرح لمعه» هم در «مسالک الافهام» تصریح دارد که: «یدل علیه روایات کثره» یعنی روایات زیادی بر حکمِ تغلیظ دیهٔ قتل در ماه های حرام و در حرم دلالت دارد.حال اینکه پس از بررسی کتاب های دیگری چون «مفتاح الکرامه فی شرح قواعد علامه[1] » که پس از بیان این ادعای مرحوم شهید ثانی ؛در جلد آخر کتاب الدیات میگوید: حاصل مطلب برای روایات دال بر این مطلب یک یا دو روایت بیش نیست.که «مرحوم آیت الله العظمی خوئی ره ره» این دو روایت را در «مبانی تکمله المنهاج» بیان نموده است؛البته این دو روایت روایات صحیحه است یکی روایت «کلیب اسدی» است،و دیگری روایت «زراره» است،که در ادامه سند و دلالت آنها بررسی خواهد شد.

و نظیر چنین ادعایی در کتاب «سرائر» ابن ادریس هم میباشد و میگوید: روایات زیادی بر این حکم دلالت دارد. حال اینکه فقها پس از بررسی میگویند دال بر این حکم یک روایت نهایتا دو روایت است.

لذا مرحوم «سدید الدین حمصی[2] » که معاصر مرحوم « محمد ابن ادریس حلی» است و نسبت به ابن ادریس میگوید او مُخلِط است؛یعنی مباحث را خلط میکند،مثل همین مورد یا در بسیاری موارد دیگر مثلا:در باب قرعه میگوید هیچ روایتی وارد نشده،ولی «مرحوم علامه محمد تقی شوشتری» میگوید سی روایت در این باب وارد شده،البته ما روایات قرعه را بررسی کردیم مرحوم «مولا احمد نراقی» در کتاب «عوائد الایام» بررسی نموده و گفته این روایات همه ضعیف السند است،و مرحوم ابن ادریس هم خبر واحد را اصلا قبول نداشت لذا این روایات برای ایشان کان لم یکن بوده.

اما سوال این است که چطور مرحوم شهید ثانی فرموده «ویدل علیه روایات کثیره»؟؟

مخصوصا در مورد حَرَم اصلا روایت نداریم حتی بعضی فقها حرم معصومین علهیم السلام را هم ملحق کرده اند که اصلا روایتی نداریم.

و مرحوم شهید در مثل این مورد و قریب به ۱۸۲ مورد مچ فقها را گرفته و آنها را متهم به قیاس در فتوی نموده.

اینجا محل بررسی این مسائل است که:

آیا در مورد تغلیظ دیهٔ قتل در اشهر حرم روایات کثیره وجود دارد چنانکه شهید گفت؟ یا فقط دو روایت دارد چناچه غالب فقها فرموده اند؟

آیا حکمی با این اهمیت با یک یا دو روایت ثابت میشود؟

آیا برای تغلیظ دیهٔ قتل در حَرَم دلیلی داریم یا خیر؟

آیا این ادله فقط در دیهٔ قتل عمد است یا خطاء را هم شامل است؟

در نهایت احتمالا چنین میشود اگر بفرض اجماع را قبول داشته باشیم فقط در مورد اشهر حرم این حکم ثابت است و در مورد سایر فروع مذکور خیلی ادله قابل دفتع نیست.

در جلسه دهم سند صحیحه کلیب اسدی بررسی شد؛اما احساس کردم نیاز هست مواردی مجدد مورد بررسی قرار گیرد.

این روایت در کتاب وسائل الشیعه، کتاب دیات، باب دیات النفس، بابی است با عنوان « باب أن من قتل في الاشهر الحُرم فعليه دية وثلث وصوم شهرين متتابعين من أشهر الحرم[3] » و این روش آدرس دهی بر اساس ابواب روش نجفی هاست و بهترین حالت آدرس دهی همین است[4] .

روایت:« محمد بن يعقوب[5] ، عن علي بن إبراهيم[6] ، عن محمد بن عيسى[7] ، عن يونس[8] عن كليب الاسدي[9] ، قال : سألت أبا عبدالله عليه‌السلام عن الرجل يقتل في الشهر الحرام ما ديته؟ قال : دية وثلث.»


[1] سید محمد جواد حسینی عاملی متوفای ۱۲۲۶.
[2] محمود بن علی بن حسن حِمَّصی رازی معروف به سدیدالدین حمصی رازی متکلم امامیه در قرن ششم هجری قمری بود. برخی او را اهل ری دانسته و لقب رازی به او داده‌اند. بعضی نیز او را اهل حِمْص از شهرهای سوریه. دانسته‌اند
[3] : وسائل الشيعة ط-آل البیت الشيخ حرّ العاملي. ج۲۹ ص۲۰۳
[4] : چون در آن زمان وسايل الشیعه به این سبک جدید چاپ نشده بود و طبع حجری بود و بهترین روش آدرس دهی همین بود و در کل نجفی ها معتقدند در تفسیر باید ذیل آیه را آدرس دهید در لغت واژه آدرس داده شود و در حدیث به ابواب آدرس داده شود؛و این به حق بهترین روش آدرس دهی است؛مثلا «روض الجنان» مرحوم ابو الفتوح راضی چهار چاپ دارد و آدرس دهی بر اساس صفحه کار را مشکل میکند.
[5] :«محمد ابن یعقوب کلینی متوفای ۳۳۹» در آخرین سال غیبت صغری سه بزرگدر قم فوت نمودند «محمد ابن یعقوب کلینی»، «محمد ابن حسن ابن ولید» و «علی ابن بابویه قمی».
[6] : «علی ابن ابراهیم قمی متوفی ۳۱۱ ق» که استاد «کلینی متوفی ۳۲۹ق» است.و نجاشی در رجالش مینویسد: «ثقة في الحديث، ثبت، معتمد، صحيح المذهب، سمع فأكثر ( وأكثر )، وصنف كتبا وأَضَّرَّ في وسط عمره».أضر یعنی کور شد.عباراتی چون ضریر، اعور و احول اشاره به کوری و تک چشمس و دو بینی دارد. مثل حارث اعور جد شیخ بهائی.« کتاب کافی تقریبا شانزده هزار روایت دارد که مرحوم کلینی تقریبا هفت هزار رواین آن را از علی ابن ابراهیم قمی آورده.».
[7] : « محمد بن عیسی بن عُبَیْد یَقْطِینی ۱۸۰ ـ۲۵۴ ه ق » که در او دو نظر وجود دارد برخی قائل هستند که او غالی است و دیگران او را شخصیت بسیار بزرگی میدانند. و این مختار ماست در وثاقت او شکی نیست و بزرگان او را موثق می دانند و در مورد او مشکلی نیست.
[8] : «یونس» منظور «یونس ابن عبدالرحمن» است متکلم از صحابی امام رضا و امام جواد علیهما السلام.
[9] : بحثی در وثاقت کلیب اسدی:«کلیب ابن معاویه اسدی» هم مرحوم کلینی بدان اشاره کرده هم مرحوم نجاشی، ولی هیچکدام توثیقش نکرده اند، فقط نوشته اند دارای کتاب است، و از امامین صادقین علیهماالسلام روایت کرده. از مرحوم شیخ و نجاشی هم تقریبا همین عبارات هست. من در درسهای رجال نجشی بارها اشاره کرده ام :که آیا اگر نجاشی کلمه ثقة برای یک راوی نیاورد دیگر ثقه نیست یا راه های دیگری جهت توثیق وجود دارد؟و در همان جا گفتیم مبنای مرحوم نجاشی از تالیف کتاب رجالش این مسائل نبوده، و نجاشی کتاب رجالش را برای رجال ننوشته و بیشتر کتابش را برای فهرست کردن کتب و روات نگاشته است. در آن بحوث مفصل به اینها پرداخته اییم.لذا ملاک در نزد قدمای ما کتاب بوده نه سند روایت و اگر روایتی در کتاب معتبری باشد مورد اعتماد است.مرحوم آیت الله العظمی آیت الله العظمی خوئی ره در کتاب «معجم رجال الحدیث» طبع مؤسسة الخوئي الإسلامية جلد ۱۵ صفحه ۱۲۶ میفرماید:« في بيان حال الرجل، فعن بعضهم أنه ضعيف» «الرجل» عهد ذکری اشاره به کلیب اسدی است. بعضی گفته اند ضعیف است، فقها از دوره علامه حلی تا شیخ بهایی کلیب را ضعیف می دانسته اند، چرا؟ چون نگاه متاخران به پیروی از علامه حلی ره به کتاب های رجالی نگاه موسوعه ایی است، و قائلند هر کس نامش در این کتاب ها باشد و توثیق شود ثقه است؛و اگر نامش در این کتب نباشد یا باشد و توثیق نشده باشد ثقه نیست و چنین راوی «مهمل» است.و «مجهول» راویی است که در کتب رجال بنویسند «مجهول» لذا مهمل قابل توثیق هست ولی مجهول خیر.ولی بعضی مجهول و مهمل را به یک معنا می دانند.اما این نگاه بعد ها تغییر کرده. در ادامه آیت الله آیت الله العظمی خوئی ره می فرماید:« و عَده جماعة من الحِسان » بعضی هم اورا ممدوح شمرده اند، چون مرحوم کشی روایتی در کتاب «إختیارُ مَعرفَة الرّجال» آورده که به نوعی حضرت امام صادق علیه السلام برای او ترحم میکنند و به نوعی بر او رحمت میفرستند، مثلا حضرت فرموده اند«رحمه الله». پس «کلیب» تا اینجا طبق مبانی آیت الله خوئی باید ضعیف باشد.اما ایشان در ادامه میگوید: «و قد حاول الوحيد)قدس سره) توثيقه» «حاوَلَ » یعنی چاره جویی کرد «حیل» یعنی چاره جویی کردن، در حالی که الان به معنی خدعه و نیرنگ مشهور شده.منظور از وحید «مولا محمد باقر وحید بهبهانی متوفای ۱۲۰۶».و آیت الله خوئی ادامه میدهد:« و هو الصحيح، لا لما ذكره(قدس سره)» یعنی ایشان این توثیق را صحیح میداند، نه بخاطر آن قرائنی که مرحوم وحید ره جمع آوری کرده چون مرحوم آیت الله آیت الله العظمی خوئی ره قرائن را در توثیق راوی قبول ندارد و دنبال نص امام و نص رجالی است. و قرائن مرحوم وحید را هم چنین ذکر میکنند:« من رواية صفوان، و ابن أبي عمير، و فضالة عنه» یعنی این سه بزرگ از اصحاب اجماع از او روایت کرده اند و خود روایت اصحاب اجماع از شخصی قرینه بر ثقه بودن است.و همچنین :« و لا لأنه كثير الرواية و مقبولها» کثرت روایت از او نیز دلیل بر ثقه بودن نیست. پس میگوید:« فإن شيئا من ذلك لا يدل على الوثاقة كما مر غير مرة»هیچکدام از اینها دلالت بر وثاقت نمیکند همانطور که بارها گفتیم. و ادامه می دهد :« و رواية جعفر بن بشير عنه لا تدل على وثاقته أيضا» مرحوم شیخ طوسی در «الفهرست» عبارتی در مورد جعفر ابن بشیر دارد میگوید:« او از ثقات نقل میکرد و ثقاة هم از او روایت میکردند» جعفر ابن بشیر بسیار فرد دقیقی بوده، و باز مرحوم خوئی این قرینه را هم قبول ندارد، پس دلیل ایشان چیست؟ میفرماید:« بل الوجه في وثاقته الرواية الأولى عن الكشي و الكليني، فإن سندهما صحيح، و فيها دلالة واضحة على جلالة كليب لا تقل عن التوثيق» در نسخه استاد محترم وجود کلیب در سلسله «کامل الزیارة میباشد و لی بفرموده ایشان بعد ها نظر آیت الله خوئي ره تغییر کرده و کامل الزیارة را قرینه بر توثیق نمی دانند»کلیب جمع کلب است، در عرب نام نهادن افراد به نام حیوانات مرسوم بوده. کتاب «المفصل فی تاریخ العرب» که کتاب مفصلی است اثر «علی جواد» فصلی هم دارد که به وجه نامگذاری قبائل می پردازد.هر راوی که در کتب رجال توثیق شده باشد روایتش صحیحه است لذا برخی علمای رجال روات را بر اساس تنویع حدیث جمع آوری کرده اند؛مثلا شهید میرزا ابراهیم دنبلی خوئی که از اقوام دنابله که از اکراد هست می باشد و در قضیه مشروط به منزل او هجوم بردند و وی را به شهادت رساندند در کتابش که تازگی منتشر شده در کتاب «ملخّص المقال فی تحقیق احوال الرجال»، ابتدا فائده‌های علم رجال و بر اساس انواع روایت روات را بیان نموده همچون: ثقات«که افرادی هستند که توثیق شده اند»، حسان«رواتی که مدح شده اند»، موثقین«غیر دوازده امامی که توثیق شده»، ضعفا و مجاهیل و در آخر در کنیه و القاب رجالی مطرح شده است. این کتاب در سال ۱۲۷۷ هـ. ق. در سی‌سالگی تالیف و به زینت طبع آراسته شده است.و سه کتاب معروف در علم رجال هست که به این نحو تالیف شده اولی «الحاوی» اثر شیخ عبدالنبی جزائری که در علم رجال بسیار تند رو است.دومی «اتقان المقال» شیخ محمد طه نجف شاگرد شیخ انصاری ره.سومی «ملخّص المقال فی تحقیق احوال الرجال».
logo