« فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدحسن ربانی بیرجندی

1401/08/10

بسم الله الرحمن الرحیم

بررسی اقوال و بعض روایات در اصناف ششگانه دیه و اختیار جانی۲/اصناف دیه و اختیار جانی/دیه مغلظه

موضوع : دیه مغلظه/اصناف دیه و اختیار جانی/بررسی اقوال و بعض روایات در اصناف ششگانه دیه و اختیار جانی۲

 

بررسی اقوال در اصناف دیه و تخییر جانی را با نظر به کتاب قرائات الفقهیة المعاصرة ادامه میدهیم.

در اصناف ششگانه دیه گفتیم همانطور که در «تحریر الوسیله» مرحوم مصنف ره نیز اشاره فرمودند قول دیگری نیز وجود دارد، و آن قول متقدمان است،و عجیب آن که متاخران بطور کامل از قول متقدمان اعراض نموده اند[1] . یعنی از دوره «ابوالمکارم ابن زهره حلبی متوفای ۵۸۵ ه ق» که از قدماست و اولین فردی است که به تخییر جانی فتوا داده است.و بعد متاخران کلا قول به تخییر را پذیرفته اند و متاخر المتاخرین از دوره شهید به بعد هم همین قول را اختیار نموده اند و در دویست ساله اخیر هم همین قول مختار علما است.

«مرحوم آیت الله سید محمود هاشمی شاهرودی » در کتاب « قراءات فقهية معاصرة[2] » در مبا حثی تحت عنوان « حول أصناف الدية الستّة » و «إنّ دفع الأصناف يكون على نحو التخيير لا التعيين‌» به تفصیل ادله مورد استناد فقها علی الخصوص مرحوم آیت الله العظمی خوئی ره را بررسی می نماید.

در اصناف دیه در مورد حله یمانی و در اصناف دیه در اینکه جانی مختار است یا دیه بر اساس صنف جانی معین است.

درهمین کتاب (قراءات فقهية معاصرة )مرحوم مصنف در مورد اصناف دیه به دو قول مشهور اشاره میکند. که قول دیگری هم در این مورد نداریم.

قول اول: اولیاء قاتل و جانی «علی التخییر» هر کدام از این اصناف سته را میتوانند انتخاب کنند.که این قول متاخرین است.

قول دوم: قائل به «تنویع» است نه تخییر و میگوید هر صنفی باید دیه مرتبط با صنف خود را ادا نماید.و این قول متقدمان است.

و جالب این است که در این مورد دو دسته روایت هم داریم و این دو دسته با هم تعارض میکنند و قدما مانند «شیخ طوسی» در کتب نهایه،مبسوط و خلاف و «شیخ مفید» در المقنعه «شیخ صدوق» در کتاب من لایحضره الفقیه و «عبدالعزیز ابن براج» «ابوالصلاح حلبی» به دسته دوم اخذ کرده اند و قائل به عدم تخییر هستند و میگویند هر صنفی باید بر اساس صنف خودش دیه بپردازد و جانی اختیاری ندارد و بر اساس دسته ایی از روایات فتوا داده اند که در کتاب «تهذیب الاحکام» و «من لایحضره الفقیه» ذکر شده.

اصل و اساس و ریشه این اختلاف در فتوای قدما و متاخرین در این است که متاخرین سند محور هستند بر عکس قدما، و متاخرین در اسناد روایات مورد استناد قدما خدشه کرده اند.

همچنین در بحث حله یمانی در این موضوع فقط یک روایت داریم و این روایت متفرد[3] است؛ و«مرحوم آیت الله سید محمود هاشمی شاهرودی » در کتاب « قراءات فقهية معاصرة » در بحثی تحت عنوان « حول أصناف الدية الستّة » مطلب کتاب «مبانی تکملة المنهاج» را در اصناف دیه بیان میفرماید و در بحث حله یمانی و روایاتی که در آن وارد نقد و بررسی می نماید.

میفرماید:« هل أنّ كون الحلل من أفراد الدية ثابت بالإجماع أو السنّة؟

ذكر بعض الأعلام قدس سره «إنّ العمدة في كون مائتي حلّة من أفراد الدية هو الإجماع و التسالم المقطوع به بين الأصحاب و إلّا فهو لم يرد إلّا في صحيحة ابن أبي عمير عن جميل و صحيحة ابن الحجاج. و لا يمكن إثبات ذلك بهما، فإنّ الاولى منهما موقوفة، و لم يرو جميل ذلك عن الإمام، و أمّا الثانية فإن ابن الحجاج لم يروِ ذلك عن الإمام، و إنّما رواه عن ابن أبي ليلى عن النبي صلى الله عليه و آله و سلم مرسلًا، و لا عبرة بمسانيد ابن أبي ليلى فضلًا عن مراسيله[4] » که منظور از بعض اعلام مرحوم آیت الله العظمی خوئی ره است و اشکالات ایشان را به روایات حله آورده؛ از جمله روایت جمیل، که در این روایت هم اشاره به حله شده و هم اشاره به این مطلب که از هر صنف مناسب همان صنف دیه اخذ شود دارد.و در ادامه مرحوم آیت الله شاهرودی پاسخهایی میدهند از جمله در صحیحه جمیل میگوید:« و يمكن أن يقال:

۱)أمّا بالنسبة لصحيح جميل- عن محمّد بن يعقوب عن عليّ عن أبيه عن ابن أبي عمير عن جميل بن درّاج في الدية قال: {ألف دينار، أو عشرة آلاف درهم،و يؤخذ من أصحاب الحلل الحلل، و من أصحاب الإبل الإبل، و من أصحاب الغنم الغنم، و من أصحاب البقر البقر} و رواه الشيخ باسناده عن الحسين بن سعيد عن ابن أبي عمير مثله و كلا السندين صحيحان- فعدم التصريح باسم الإمام عليه السلام فيه لا يضرّ بكونه رواية عنه،[5] » وایشان میگوید روایت مذکور از نظرسند قابل خدشه نیست و هردو سند صحیح است؛ همچنین عدم تصریح بنام امام (علیه السلام) ضرری به نسبت روایت به معصوم نمیزند. ایشان در ادامه به بیان ادله خود میپردازد.و ادله ایی ذکر میفرماید مثل اینکه اولا سند این روایات مضمره است نه موقوفه؛ثانیا جمیل از اصحاب بارز امام صادق (علیه السلام) است و صاحب «اصلی» معروف است. و در ادامه بطور جامع روایات وارده را بیان و به اشکالات پاسخ میدهد رحمة الله علیه.


[1] : و این از جاهایی است که میتوان تاثیر «بیئه» در فقه را بررسی کرد، نویسنده ایی عربستانی است با نام «هیثم الرومی» میگوید شافعی وقتی در بغداد بود جوری فتوا میداد و وقتی به مصر رفت و تمدن مصر را دید فتاوایش متحول شد، یا « شیخ بهایی» که دنیا دیده است فتاوایش با سایر فقهاء فرق دارد؛مرحوم شهید مطهری میگوید:فقیهی که در تهران بزرگ شده که شیر آب در خانه اوست، جوی آب درب خانه و رودخانه هم از نزدیک خانه میرود؛ هیچ وقت در مسأله آب سخت نمیگیرد و مدام میگوید احتیاط کنید. اما شیخ بهایی که میگوید به مناطقی رفتم که قیمت آب از قیمت شیر گاو و گوسفند بیشتر بود و آب برای خوردن نبود ولی شیر بود؛و سایر فقهایی در چنین شرایطی، نگاهی دیگر به مسائل دارند و فتوای دگری میدهند؛ و این تاثیر «بیئه» است یعنی طبیعت. من این موضوع را در کتاب در دست تالیف «فلسفه فقه» بحث کرده ام، و معتقدم طبیعت، اطرافیان، محیط و...بسیار اثر گذارند.و از همین رو به طلاب توصیه میکنم خود را منحصر به یک مدرسه و یا یک استاد یا خواندن کتب یک نویسنده نکنید، و الا انسان نسخه دوم آن مکتب یا نسخه دوم آن استاد خواهد شد انسان باید از اشخاص و مکاتب مختلف استفاده نماید.«آیت الله سید محمد شیرازی ره» ایشان موسوعه فقهی دارد در صد و ده جلد من ادعا نمیکنم سخنان ایشان درجه یک و تراز اول و در سطح آیت الله آیت الله العظمی خوئی ره یا آیت الله حکیم است ولی درجه دوم هست و برای امثال بنده مفید است. دو جلد این کتاب مربوط به «الفقه البیئه» است یعنی طبیعت احترام به محیط زیست، و یونسکو بارها این کتاب را تکثیر کرده است. ؛معتقدم حتی یک بوته خار را نباید بی دلیل از جای کند، من حتی برای درست کردن اجاق در طبیعت میگردم دنبال هیزم کنده شده و رها، و از آن استفاده میکنیم. به اندازه ایی که مکتب اسلام در بیئه سخن دارد هیچ مکتبی ندارد.بیئه در انسان نیز بسیار موثر است مثلا فردی که در روستا بزرگ شده و بزرگ روستا است ولی در حد همان روستا و فردی که شهر راهم دیده یا فردی که کشور را دیده یا فردی که جهان را دیده هر کدام به فراخور دید وسیع تری از گروه قبل دارد و این تاثیر بیئه است.و محیط و مکان و طبیعت در فقیه هم تاثیر دارد.
[2] : کتاب «قراءات فقهية معاصرة»، اثر آیت‌الله سید محمود هاشمی شاهرودی.، مجموعه‌ای است از چند مقاله، حاوی مباحث جدید و مسائل مستحدثه فقهی که با روش اجتهادی و استدلالی نگاشته شده است، مطالب کتاب دربردارنده مجموعا نوزده مقاله می‌باشد که در دو جلد، تنظیم شده است؛ ده مقاله در جلد اول و نه مقاله در جلد دوم مقالات این کتاب، پیش‌ازاین، در شماره‌های مختلف مجله «فقه اهل‌بیتعلیه السلام» به چاپ رسیده است. از یک مقاله آن در سال گذشته بسیار استفاده نمودیم با موضوع «حکم الصاق عضو مقطوع فی القصاص»
[3] : اگر در موردی فقط یک روایت داشتیم میشود روایت متفرد و اگر فقط یک نفر در موردی فتوا داده بود فتوای متفرد.سه مثال برای مواردی در فقه که فقط یک روایت دلالت بر فتوا دارد:اول: در باب جستجو برای آب، جهت وضو و در صورت فقدان آب تیمم. که در مورد این حکم که حد جستجو در نا همواری ها به انداز یک تیر و در همواری ها و به اندازه دو تیر می باشد. تنها یک روایت داریم و آن موثقه اسماعیل ابن ابی زیاد سکونی است :« مَا رَوَاهُ مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ اَلصَّفَّارُ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنِ اَلنَّوْفَلِيِّ عَنِ اَلسَّكُونِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيٍّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: «يُطْلَبُ اَلْمَاءُ فِي اَلسَّفَرِ إِنْ كَانَتِ اَلْحُزُونَةُ فَغَلْوَةَ سَهْمٍ وَ إِنْ كَانَتْ سُهُولَةٌ فَغَلْوَتَيْنِ لاَ يُطْلَبُ أَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ» اما محقق حلی بر طبق این روایت میگوید اجماع وجود دارد، با وجود اینکه ایشان به روایات غیر دوازده امامی، سنی، واقفی، فتحی و...عمل نمیکند و همه را ضعیف میداند اما اینجا عمل کرده و فرموده : ما عمل به الاصحاب عملنا ..دوم:در مورد خمس زمینی که ذمی از مسلم خریداری کند غیر از اصل معامله حکومت نیز باید از ذمی خمس بگیرد تحت عنوان« الأرض التی اشتراها الذمّی من المسلم» و آیت الله العظمی فاضل لنکرانی میفرماید در اینجا هم فقط یک روایت داریم. البته این روایت «صحیحه اعلایی» است؛یعنی روایتی که سند دارد راویان همه دوازده امامی هستند همه روات توثیق شده اند و هر راوی را دو رجالی توثیق کرده اند.سوم: در باب اصناف ششگانه دیه که در مورد «حله» فقط یک روایت داریم و آن هم مرسله محمد ابن ابی عمیر ولی بر طبق این روایت اجماع وجود دارد.البته اجماع مدرکی.
[4] : قراءات الفقهيه :معاصره الهاشمي الشاهرودي، السيد محمود. مؤسسه دائرة معارف الفقه الاسلامی‌ ج۱ ص۱۷۷
[5] : همان.
logo