بررسیروایت ابابصیر/بررسیسماع دعوای غیر جازم/سماع دعوای مدعی
موضوع: سماع دعوای مدعی/بررسی سماع دعوای غیر جازم/بررسی روایت ابابصیر
در ادامه بررسی روایاتی که مرحوم آیت الله خویی در پاورقی «مبانی تکملة المنهاج[1]
» برای استثنا مواردی که مدعی جازم نیست ولی دعوا مسموع است این روایت در وسائل الشیعه است: « و[2]
عن محمّد بن يحيى[3]
، عن أحمد بن محمّد[4]
، عمن ذكره[5]
، عن ابن مُسْكان[6]
عن أبي بصير[7]
، عن أبي عبد الله عليهالسلام قال : سألته عن قصّار دفعتُ إليه ثوبا فزعم أنّه سُرق من بين متاعه ؟ قال : فعليه أن يقيم البيّنة أنّه سُرق من بين متاعه وليس عليه شيء ، فإن سرق متاعه كلّه فليس عليه شيء.[8]
» و در ادامه دو سند دیگر در وسائل الشیعه برای این روایت می آورد: «ورواه الصدوق بإسناده عن ابن مسكان[9]
» و «ورواه الشيخ بإسناده عن أحمد بن محمّد ، عن علي بن النُعمان ، عن ابن مسكان مثله[10]
»
پس باتوجه به آنچه گفتیم (پاورقی 35)این روایت گرچه هم مرسل است و هم موثق است(در سلسله سند راوی واقفی دارد) ؛ولی معتبر است، زیرا: در کتب مختلف نقل شده؛ در کافی و تهذیب آمده صدوق هم این روایت را نقل کرده.این اولین قرینه بر اعتبار این روایت.بقول «آیت الله اشرفی شاهرودی حفظه الله تعالی» میفرماید: اگر یک روایت در دو کتاب از جوامع چهارگانه روایی آمده باشد دلیل بر اعتبار روایت است.ولی استاد دیگر ما «آیت الله سید حسن مرتضوی حفظه الله تعالی» دقیقا طبق روش «آيت الله خویی ره» نظر میدهند و روایات ضعیف منجبر،مرسل و...قبول نیست،یعنی مثلا این روایت از نظر«مرحوم آیت الله میرزا علی فلسفی، ۱۲۹۹ـ۱۳۸۴ش» و«آیت الله اشرفی شاهرودی حفظه الله تعالی» معتبر و از نظر«آیت الله اشرفی شاهرودی حفظه الله تعالی» غیر معتبر است[11]
.
[1] : مباني تكملة المنهاج مؤسسة إحياء آثار الإمام الخوئي ره الخوئي، السيد أبوالقاسم جلد : 41 صفحه : 16.
[2] : معنای «واو» در ابتدای روایت یعنی عطف به کتاب قبلی از هرکتابی روایت قبل بوده این هم از همان کتاب است.در این جا یعنی «کافی» چون روایت اول باب از کافی بود.
[3] : «محمد ابن یحی العطار قمی»:استاد «کلینی» است و کلینی که ۲۵ استاد داشته بیشترین روایات را بعد از «علی ابن ابراهیم» و از «محمد ابن یحی» نقل میکند. در کافی که قریب به ۱۷۰۰۰ روایت دارد تقریبا ۶۰۰۰ تا ۷۰۰۰ آن از علی ابن ابراهیم است و بعد ازآن محمد ابن یحی العطار است.«نجاشی او را توثیق کرده.».
[4] : بحثی در «احمد ابن محمد»: اول اینکه «محمد ابن یحی» که ذکر شد؛فرزندی دارد بنام «احمد ابن محمد» که در طبقه «کلینی» است و لذا «شیخ مفید» که متوفای ۴۱۳ از او نقل روایت میکند.شیخ طوسی از استادش شیخ مفید روایت میکند «أخبرنی الشیخ أیده الله»و شیخ نگارش تهذیب را در ۴۰۸ شروع کرد و تا ۴۱۳ جناب «شیخ مفید» زنده بود؛و.تا نگارش یک جلد و بیش از «تهذیب» شیخ مفید در قید حیات بوده، ولی بعد از آن به «رحمه الله»از او یاد میکند.«مفید» از استادش «شیخ صدوق متوفای۳۸۱ق» و «صدوق» از «احمد ابن محمد ابن یحی»، یا طریق دیگر:شیخ مفید از استادش «محمدبن حسن بن احمد معروف به اِبْن وَلید قُمی ۲۷۰ ـ ۳۴۳ »و او از «ابوالقاسم جعفر ابن قولویه قمی متوفای ۳۶۸ ق» و او از استادش «احمد ابن محمد ابن یحی».لذا بعد از «شیخ طوسی» تا دوره «کلینی» در مشایخ شیخ طوسی دو «احمد ابن محمد»وجود دارد. یکی: «احمد ابن محمد ابن حسن ابن ولید» و دیگری: «احمد ابن محمد ابن یحی».و از نظر مرحوم آیت الله العظمی بروجردی که طبقات را مشخص میکنند؛«احمد ابن محمد ابن یحی» در طبقه کلینی است یعنی نیمه اول قرن چهارم ولی «احمد ابن محمد ابن حسن ابن ولید»در طبقه بعد است یعنی در طبقه صدوق نیمه دوم قرن چهارم.و نکته دیگر اینکه این دو «احمد ابن محمد» هیچکدام توثیق نشده اند؛لذا «آیت الله خویی ره »مینویسند «فتحصل ان رجل مجهول»ولی ما میگوییم این دو هر دو از مشایخ بزرگ هستند که چون «مفید و ابن قولویه» از آنها نقل روایت میکنند.لذا گرچه با نص رجالی توثیق نشده اند ولی با قرائن وثاقت آن دو معلوم میشود.شهید میگوید ما چهار احمد ابن محمد داریم ۱)«احمد ابن محمد ابن الحسن ابن الولید» ۲)«احمد ابن محمد ابن یحی» ۳)« احمد ابن محمد ابن خالد برقی»که در طبقه بعد از استاد کلینی است یعنی کلینی از علی ابن ابراهیم و او از احمد ابن محمد ابن خالد برقی نقل میکند ۴)« احمد ابن محمد ابن ابی نصر بزنطی ۱۵۲-۲۲۱»که نامش در آخر سند است. شهید ثانی میگوید«إن تعرف فنعم المطلوب و الا والکل ثقات» اگر فهمیدی منظور کدام احمد ابن محمد است که بهتر والاهمه آنها ثقه اند.اشخاصی را که شهید ثانی توثیق کرده اند در موردش گفته شده: «فتحصل ان رجل مجهول»!!اما در این «احمد ابن محمد»:چناچه گذشت چون این نام بعد از «محمد ابن یحی» است دو احتمال وجود دارد:احتمال اول:« احمد ابن محمد ابن خالد برقی» که نجاشی در مورد او میگوید: «وكان ثقة في نفسه، يروي عن الضعفاء واعتمد المراسيل» «آیت الله العظمی سبحانی» میگوید «احمد ابن محمد خالد برقی» کسی بوده که مراسیل را مطلقا حجت میدانسته، او فرد بسیار خوش بینی بوده و هرکس چیزی به عنوان حدیث ذکر مینموده تایید میکرده، و منظور نجاشی این است که اگر روایتی را از ضعفاء یا روات مرسل نقل کرد باید احتیاط کنیم ولی خودش «وكان ثقة في نفسه»و اگر سندی درست بود مشکلی ندارد.احتمال دوم:«احمد ابن محمد عیسی اشعری۲۷۴ ه. ق» که نجاشی در کتاب رجالش میگوید:« وأبو جعفر رحمهالله شيخ القميين، ووجههم، وفقيههم، غير مدافع. وكان أيضا الرئيس الذي يلقى السلطان بها، ولقى الرضا عليهالسلام»فقیه و بزرگ و وجه قمیها و واسطه بین مردم و سطان و«غیر مدافع» در کلام نجاشی یعنی بی رغیب است، و امام علی ابن موسی الرضا علیه اسلام را ملاقات کرده.احمد ابن محمد انتهای سند هم «احمد ابن محمد بزنطی» که نجاشی در مورد او میگوید:« كوفي لقي الرضا وأبا جعفر عليهماالسلام، وكان عظيم المنزلة عندهما».
[5] :«عن من ذکره»یعنی کسی که او را ذکر کرده.ولی معلوم نیست کیست!به چنین روایتی که یک طبقه در سلسه راویان مجهول ذکر شده باشد «مرسل» میگویند.و من در کتاب «آسیب شناسی حدیث» و « کتاب بررسی اعتبار احادیث مرسل» انواع ارسال را به تفضیل توضیح داده ام.ارسال بر دو نوع است:۱) ارسال جلی:مثل جاهایی که نظیر این عبارات باشد:«عن من ذکره» «عن بعض اصحابنا» «عن رجل» حتی با تردید باشد مثل« عن حماد او غیره» ۲)ارسال خفی: مثلا لفظ «عمن ذکره» نیست و ما تشخیص نمیدهیم که مرسل است؛ولی امثال آیت الله بروجردی وآیت الله خویی ره که طبقه شناس هستند تشخیص می دهند. مثلا آیت الله خویی در معجم الرجال در طبقه شناسی «زراره» میفرماید:« وقعت رواية ابن أبي عمير، عن زرارة في أسناد جملة من الروايات جميعها محرفة، لعدم ثبوت رواية ابن أبي عمير، عن زرارة بلا واسطة.» حال اینکه «ابن ابی عمیر» متوفای ۲۱۷ است و «زراره» متوفای ۱۵۰ است قطعا بین آنها افتادگی وجود دارد.آیت الله بروجردی میفرماید: ارسال خفی را از دوراه متوجه میشویم.۱)از ملاحظه طبقات ۲)مقرانه اسناد.نکته:در علم «درایة الحدیث» به چنین روایتی که ظاهرش متصل است ولی یک طبقه از آن افتاده «منقطع»و اگر دوطبقه افتاده«معضل» میگویند.سه نظریه در مورد مراسیل موجود است:اول)عتبار مراسیل «ابن ابی عمیر»:این نقل از «نجاشی» درباره محمد ابن ابی عمیر میگوید: :« فلهذا أصحابنا يسكنون إلى مراسيله» لذا «امام خمینی ره» تنها مرسلی را که معتبر میداند مرسل ابن ابی عمیر است حتی مسندش را به این حد معتبر نمیداند.دوم)اعتبارمراسیلِ مشایخ ثلاث: شیخ طوسی در «العدة في أصول الفقه» میگوید: «و من ثَمَّ سَووا بین مراسیلهم و مسانیدهم لانهم لایروون و لایرسلون الا عن ثقة» یعنی این سه بزرگوار«محمد ابن ابی عمیرمتوفای ۲۱۷ ق» و «صفوان ابن یحی متوفای ۲۱۰ ق» و «احمد ابن محمد ابن ابی نصر بزنطی متوفای ۲۲۱ » این سه نفر افرادی هستند که روایت و مرسل نمی آورند مگر از ثقه، آیت الله سیستانی و مرحوم شهید صدر این قاعده(قاعده شیخ طوسی) را قبول دارند ؛میتوانید به جلد ۷کتاب «بحوث فی العلم الاصول»مرحوم «آیت الله سید محمود شاهرودی» مراجعه نماییدسوم)اعتبار مراسیل اصحاب اجماع: مثل شیخ انصاری به قاعده اجماع تکیه میکنند، میگویند قاعده اجماع دلالت دارد که چه مراسیل و چه مسانیدِ اصحاب اجماع حجت است.لذا مرحوم «میرزا حسین نوری- ۱۲۵۴-۱۳۲۰ق» میگوید: اگر قاعده اجماع را بپذیریم هزارن حدیث معتبر میشود. و اصحاب اجماع ۱۸ الی نهایت ۲۱ نفرند مثل: «زراره، محمد این مسلم، یونس ابن عبدالرحمن، محمد ابن ابی عمیر، و...» مثلا در «جواهر الکلام» جلد ۱۶ صفحه ۹۶ میگوید این مرسل از مراسیل «حماد» است و حماد از اصحاب اجماع است؛و ما مرسل او را معتبر میدانیم؛یا « مرتضی حائری یزدی-۱۳۳۴-۱۴۰۶ق» در کتاب «الخمس» خود روایتی از «حماد» نقل میکند، و بعد چندین قرینه می آورد بر حجیت روایت، من جمله اینکه حماد از اصحاب اجماع است.نمونه های بیشتر در کتاب بنده«دانش رجال الحدیث»موجود می باشد.
[6] : ابن مُسکان: « ابو علي محمد بن اسماعيل الحائري-متوفای ۱۲۱۶» شاگرد«وحید بهبهانی-متوفای ۱۲۰۶» در کتاب خود «منتهی المقال» میگوید:هرگاه در سلسله روات «ابن مسکان» باشد، بدانید که که «عبدالله ابن مسکان» است.که «عبدالله مسکان» از اصحاب اجماع و توسط نجاشی و شیخ طوسی توثیق شده است.
[7] : بحثی در «ابا بصیر»:آخرین راوی است که از «امام صادق
علیه السلام» روایت میکند.در باره لقب رک (پاورقی۲5). در رجال سه «ابی بصیر»داریم:۱) «لیث بن بَخْتَری مرادی»که ثقه است یک)«»دو)« يحيى بن أبي القاسم اسدی»که او نیز ثقه است سه)ابو بصیر یوسف ابن حارث» که شیخ او را بتری مذهب میداند، ..................... مثل صاحب جواهر در جواهر جلد ۱ باب طهارت میگویند «أبا بصير مشترك بين ثلاثة كلهم. ثقات».شیخ انصاری در مکاسب میگوید:« لكن الإنصاف، أنّ سند الروايات و إن انتهت إلى أبي بصيرإلّا أنّه لا يخلو من وثوق، فالعمل بها تبعاً للأكثر غير بعيد، و إن كان الأحوط كما في الدروس الترك. و اللّه العالم». یک «ابی بصیر»ثقه است. لذا اگر در سندی ابی بصیر بود ایجاد شک میشود.!!!به همیت جهت که ابا بصیر زیاد داریم لذا علما رساله های زیادی در مورد ابابصیر نوشته اند مثلا «علامه محمد تقی شوشتری ۱۴۱۵» در انتهای کتاب«قاموس الرجال»رساله ایی دارد بنام:« الدرّ النضيرفي المكنّين بأبي بصير» عالمی خوانساری در حدود ۱۵۰ سال پیش رساله ایی در باب ابابصیر دارد در حد کتاب تقریبا ۳۰۰ صفحه است. در مجموعه مقالات حدیثی دارالحدیث چاپ شده.«حجت الاسلام سید محمد باقر شفتی ۱۱۸۱-۱۲۶۰ق» رسالهای در تحقیق حال ابوبصیر و تمییز او از ثقاتی که این کنیه را داشتند دارد.«مولا محمد اسماعیل خواجویی ۱۱۷۳-۱۱۰۰ ق» فیلسوف بزرگ دوره نادر شاه که مورد توجه نادر بود، رجالی دقیق فیلسوف و فقیه بزرگ، رسالات زیادی دارد از جمله رساله ایی در باب ابابصیر.ما در جای خود مفصل بررسی کردیم «ابا بصیر یحی ابن قاسم»را؛در هر صورت واقفی بودن دلیل بر ضعف راوی نیست.قدما به روایات روات غیر دوازده امامامی عمل میکردند؛مثلا به روایات روات زیدی، مثل:«ابوالجارود زیاد ابن منذر» یا فطحی مثل:«عبدالله ابن بکیر» یا روات «ناووسی» همچون:«أبان ابن عثمان» ونیز «بُتریه» و «بنوفضّال» که واقفی بودند و طیفی همین ابابصیر است.اما متاخرین از مرحوم «محقق حلی متوفای ۶۷۶ ق» و اتباع ایشان چون«علامه حلی متوفای ۷۲۶ ق» «مرحوم فخرالدین حلی متوفای ۷۷۱» «شهید اول مستشهد ۷۸۶» «فاضل مقداد ۸۲۶» «احمد ابن فهد حلی ۸۴۱» و «شهید ثانی مستشهِد ۹۶۵» و «محقق کرکی متوفای ۹۴۰» این هشت فقیه که اتباع محقق و علامه شمرده میشوند، به روایت موثق عمل نمیکردند؛ و روایت موثَّق روایتی است که در سلسله اسنادش حداقل یک راوی غیر دوازده امامی باشد.و این تا «مرحوم شیخ بهایی» ادامه داشت اما از شیخ بهایی و بعد از آن، علما معتقد شدند ادله حجیت خبر واحد، شامل خبر «موثق» هم میشود.همین کتاب«مصباح الاصول-طبع موسسة إحياء آثار السيد الخوئي» جلد : 1 صفحه : 229مرحوم آیت الله خویی میفرماید:« فتحصّل ممّا ذكرناه: أنّ العمدة في دليل حجّية الخبر هي سيرة العقلاء الممضاة عند الشارع» عمده دلیل در حجبت خبر واحد را سیره میداند؛در در عرف عقلای عالم هم اگرکسی به ما خبری بدهد، اگر ثقه باشد قبول میکنیم، حتی اگر کافر باشد؛البته در باب روایات دلیل داریم که راوی باید مسلمان باشد. و در ادامه جلد : 1 صفحه : 234آیت الله خویی میگوید:« و لا يخفى أنّ مقتضى السيرة حجّية الصحيحة و الحسنة و الموثقة، » موثقه همان است که در سلسله سند یک راوی غیر دوازده امامی وجود دارد، مثل زیدی یا بُتری يآ واقفی مثلا روایات «ابوالجارود زیاد ابن منذر» «اسماعیل ابن ابی زیاد سکونی» یا «عبدالله بکیر» «ابان ابن عثمان» «بنو فضّال» و...همه موثق میشود.بقول مرحوم وحید بهبهانی:«والموثق حجة» بلکه بزگان البته غیر از مرحوم خویی معتقدند که خبر ضعیف منجبر به شهرت هم حجت است
[11] : اولین مقاله ی رجالی که تحریر نموده ام، در مقارنه بین روش «مرحوم آیت الله میرزا علی فلسفی، ۱۲۹۹ـ۱۳۸۴ش»و «آیت الله سید حسن مرتضوی حفظه الله تعالی» می باشد؛ مرحوم آیت الله میرزا علی فلسفی مرد بزرگی بود حیف که یک در مشهد بود و قدرشان شناخته نشد و دیگر اینکه ایشان سخت ترین مسائل را روان و قابل فهم بیان میکردند!!.