< فهرست دروس

درس امامت - کتاب المراجعات - استاد ربانی

97/12/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مراجعه 39 و 40 آيه ولايت

مراجعه 39 و 40 : بيان آيه ولايت

سالروز ولادت فرخنده حضرت صديقه طاهره (س) را به محضر مبارک حضرت ولي عصر (عج) و همه ارادتمندان و محبين آن حضرت تبريک و تهنيت عرض مي کنيم و آرزومند هستيم که در چنين روز شريفي مورد توجه خاص آن حضرت و نيز مورد دعاي امام عصر (عج) قرار گيريم و در آخرت مشمول شفاعت آنها باشيم.

سوال و جواب

مراد از ارتدادي که در روايات در مورد منکر امامت آمده است چيست؟

پاسخ: نکته اول اينکه امامت خاصه از جهت فقهي و احکام دنيوي از اصول مذهب است و لذا اگر کسي آن را معتقد نباشد از اسلام خارج نمي شود، اما به لحاظ اخروي و سعادت و قبولي اعمال، دچار مشکل شده و اعمال او بدون امامت پذيرفته نيست. نکته ديگر اينکه امامت جنبه ها و ابعاد مختلفي دارد: زعامت سياسي، مرجعيت علمي و اخلاقي و امامت باطني. اگر کسي نسبت به اهل بيت (ع) بغض داشته باشد که اصطلاحا ناصبي گفته مي شود قطعا از دين اسلام خارج است، زيرا مودت نسبت به پيامبر اکرم (ص) و اهل بيت (ع) از ضروريات دين است، اما اگر محبت دارد اما جنبه هاي ديگر را نپذيرفته باشد به لحاظ فقهي احکام اسلام بر او بار مي شود، اما به لحاظ اخروي جز مرجون لامر الله است، زيرا اعمال او مطابق دستور امام معصوم نبوده و به همين خاطر همان طور که در روايات نيز آمده چنين فردي حقي بر خداوند ندارد، اما خداوند به فضل خود با آنان برخورد مي کند.

 

مراجعه 39

مرحوم شرف الدين در بخش دوم کتاب «المراجعات» که از مراجعه 20 آغاز مي شود به مساله امامت عظمي و خلافت بلافصل پيامبر اکرم (ص) پرداختند. در اين بخش اولين سندي که بيان شد حديث بدء الدعوه يا يوم الدار بود. سپس روايت ابن عباس بيان شد که مشتمل بر ده فضيلت بود، و بعد از آن بحث به روايات ولايت رسيد که از نظر سند و دلالت مورد بحث قرار گرفت. اکنون وارد مراجعه 39 مي شويم.

شيخ سليم بعد از تعريف از شرف الدين در اين مراجعه مي گويد: به نظر مي رسد دلالت اين احاديث بر آنچه گفتي تام است اما اگر عمل صحابه نبود که اين گونه تصميم گرفتند و اينکه فعل آنان بايد حمل بر صحت شود، سخن شما را مي پذيرفتم، اما چاره اي نيست و بايد از اين روايت عبور کرده و آنها را تاويل کنيم. وي سپس مي گويد: شما به آيه ولايت نيز استناد کرده ايد آن را براي ما توضيح دهيد. (علامه شرف الدين در پايان مراجعه 36 بيان کرد که در کنار اين روايات، آيه ولايت در قرآن کريم نيز دلالت بر امامت اميرالمومنين (ع) دارد).

شيخ سليم مي گويد: «أشهد أنك راسخ الوطأة، صادق الحملة، لك بأس في اللقاء، لا تقوى عليه الأكفّاء، و لا تثبت معه في هيجاء، فأنا من الموقنين بدلالة الأحاديث على ما تقولون، و لو لا وجوب حمل الصحابة على الصحة لنزلت فيها على حكمكم، لكن صرفها عن ظاهرها مما لا بد منه، اقتداء بالسلف الصالح رضي اللّه تعالى عنهم أجمعين.

أما الآية المحكمة التي زعمتم- في آخر المراجعة 36- أنها تؤيد ما قلتموه في معنى هذه الأحاديث فلم توقفونا عليها فاتلوها نتدبرها إن شاء اللّه تعالى، و السلام»[1] : من شهادت مي دهم که شما فرد راسخ قدمي هستي و در به کرسي نشاندن سخنان خود صادق هستيد، و شما شدت و قدرتي در مناظره داريد که افرادي که بخواهند با شما مقابله کنند در مي مانند. من نيز دلالت احاديث شما را قبول دارم و اگر نه اين بود که ما بايد عمل صحابه را حمل بر صحت کنيم، به حکم شما تسليم مي شدم. اما چاره از تاويل اين روايات نيست.

اين ها معتقدند که در مورد مساله خلافت بعد از پيامبر اکرم (ص) اجماع صورت گرفته است و از آن جا که اجماع حجت است، نمي توان از آن عبور کرد و لذا بايد اين احاديث را تاويل کرد. اينان در حقيقت همان جايگاهي که ما براي ائمه اطهار (ع) قائل هستيم و آنان را معصوم مي دانيم و حتي ظواهر آيات را بر مبناي آن تاويل مي کنيم، همين جايگاه را براي اجماع دارند.

در بررسي مي گوييم: اولا: اساسا اجماعي شکل نگرفته و اين گونه نبوده که همه بر اساس اختيار و تشخيص خود ابوبکر را بر گزيده باشند. وقايع تاريخي خلاف اين مساله را بيان مي کند. ثانيا: اجماع آن گاه معتبر است که به قول معصوم برسد و الا اجماع بما هو حجت نيست.

مرحوم علامه در مراجعه هاي بعدي مساله صحابه را مطرح کرده و راه حلي را براي جمع ميان صحت اين ادله و وجه رفتار صحابه بيان مي کنند که خواهد آمد.

 

نکته:

در مباحث بين مذهبي متفرداتي که در هر کدام از مذاهب آمده است بردي ندارد. آنچه بايد روي ميز مذاکره قرار گيرد مباحث مشترک است. مثلا آنچه در کتاب صحيحين درباره فضايل خليفه سه گانه آمده از متفردات اهل سنت است، خصوصا اينکه در منابع ما اين مسائل نيامده است و لذا در بحث بين المذهبي اين مباحث کاربردي ندارد. اما مساله فضائل اهل بيت (ع) هر چند در صحيحين کم آمده است اما در کتب رتبه بعد مانند سنن و مسانيد احاديث فراواني در اين باره آمده که از مشترکات بوده و قابل گفت و گو است.

نکته ديگر اينکه شخصيتي که ما در فضاي مناظره بايد داشته باشيم غير از حالاتي است که انسان در خلوت و هنگام خواندن زيارت عاشورا دارد. اين همان شيوه درست علامه شرف الدين است که سر سوزني در اين مباحث از اصول نمي گذرد، اما سخنان خود را با احترام و اخلاق و بدون هر گونه بدگويي بيان مي کند. اساسا ورود به اين ميدان با شعار و تعصب امکان پذير نيست، بلکه نيازمند تسلط و توانمندي و اخلاق است .

 

مراجعه 40

علامه شرف الدين در اين مراجعه مي فرمايد: « نعم أتلوها عليك آية محكمة من آيات اللّه عز و جل في فرقانه العظيم؛ ألا و هي قوله تعالى في سورة المائدة: «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ‌ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ* وَ مَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ» حيث لا ريب في نزولها في علي حين تصدّق راكعا في الصلاة بخاتمه.

و الصحاح- في نزولها بعلي إذ تصدق بخاتمه و هو راكع في الصلاة- متواترة، عن أئمة العترة الطاهرة، و حسبك مما جاء نصا في هذا من طريق غيرهم حديث ابن سلام مرفوعا إلى رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، فراجعه في صحيح النسائي أو في تفسير سورة المائدة من كتاب الجمع بين الصحاح الستة. و مثله حديث ابن عباس، و حديث علي مرفوعين أيضا.

فراجع حديث ابن عباس في تفسير هذه الآية من كتاب أسباب النزول للإمام الواحدي. و قد أخرجه الخطيب في المتفق. و راجع حديث علي في مسندي ابن مردويه و أبي الشيخ. و إن شئت فراجعه في كنز العمال على‌ أن نزولها في علي مما أجمع المفسرون عليه، و قد نقل إجماعهم هذا غير واحد من أعلام أهل السنّة، كالإمام القوشجي في مبحث الإمامة من شرح التجريد، و في الباب 18 من غاية المرام 24 حديثا من طريق الجمهور في نزولها بما قلناه، و لو لا مراعاة الاختصار، و كون المسألة كالشمس في رائعة النهار، لاستوفينا ما جاء فيها من صحيح الأخبار، لكنها- و الحمد للّه- مما لا ريب فيه، و مع ذلك فإنا لا ندع مراجعتنا خالية مما جاء فيها من حديث الجمهور، مقتصرين على ما في تفسير الإمام أبي إسحاق أحمد بن محمد بن إبراهيم النيسابوري الثعلبي فنقول: أخرج عند بلوغه هذه الآية في تفسيره الكبير بالإسناد إلى أبي ذر الغفاري، قال: سمعت رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، بهاتين و إلّا صمتا، و رأيته بهاتين و إلّا عميتا، يقول: «عليّ قائد البررة، و قاتل الكفرة، منصور من نصره، مخذول من خذله»، أما إني صليت مع رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ذات يوم، فسأل سائل في المسجد، فلم يعطه أحد شيئا، و كان علي راكعا فأومأ بخنصره إليه و كان يتختم بها، فأقبل السائل حتى أخذ الخاتم من خنصره، فتضرع النبي صلّى اللّه عليه و آله و سلّم إلى اللّه عزّ و جلّ يدعوه، فقال: «اللهم إن أخي موسى سألك قالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي* وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي* وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي* يَفْقَهُوا قَوْلِي* وَ اجْعَلْ لِي وَزِيراً مِنْ أَهْلِي* هارُونَ أَخِي* اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي* وَ أَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي* كَيْ نُسَبِّحَكَ كَثِيراً* وَ نَذْكُرَكَ كَثِيراً* إِنَّكَ كُنْتَ بِنا بَصِيراً» فأوحيت إليه قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يا مُوسى‌ اللهم و إني عبدك و نبيك، فاشرح لي صدري و يسّر لي أمري، و اجعل لي وزيرا من أهلي‌ عليا أشدد به ظهري»، قال أبو ذر: فو اللّه ما استتم رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم الكلمة حتى هبط عليه الأمين جبرائيل بهذه الآية: إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ* وَ مَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ ... الخ‌».[2]

علامه مي فرمايد: از طريق ائمه اطهار (ع) روايات متواتر نقل شده است که مراد از آيه ولايت، امام علي (ع) است. براي شما از نصوصي که از غير اهل بيت (ع) رسيده حديث عبدالله بن سلام که مرفوعه است، و نيز حديث ابن عباس در کتاب «اسباب النزول»، امام واحدي، و همچنين حديث امام علي (ع) که از پيامبر (ص) نقل شده و در مسند ابن مردوي بيان شده کافي است. (حديث مرفوعه آن است که راوي، کلام پيامبر (ص) را نقل کرده و حديث را به او رفع مي دهد، اما حديث موقوفه آن است که کلام صحابي نقل شده است). علاوه بر اينکه اجماع مفسرون اهل سنت بر دلالت آيه ولايت بر اميرالمومنين (ع) است که بزرگاني اين مطلب را بيان کرده اند از جمله امام قوشجي در «شرح تجريد». صاحب کتاب «غايه المرام»، سيد هاشم بحراني نيز 24 حديث را در اين باره از منابع اهل سنت نقل کرده است.

مرحوم علامه سپس مي فرمايد: اگر رعايت اختصار نبود و اينکه مساله مانند خورشيد در وسط روز روشن است، اخبار مربوط به اين مطلب را براي شما بيان مي کردم فقط از باب نمونه روايت ابوذر غفاري در اين باره را بيان مي کنم. ثعلبي (م 337 هـ) در تفسير خويش نقل کرده که ابوذر غفاري گفت: من با دو گوش خود از پيامبر (ص)‌ شنيدم و اگر دروغ بگويم کر باشم و با دو چشم خودم ديدم که اگر خلاف بگويم دو چشمانم کور باد، ديدم و شنيدم که پيامبر اکرم (ص) فرمود: علي (ع)، پيشواي خوبان و قاتل کافران است. روزي که همراه رسول خدا (ص) در مسجد مشغول نماز بودم متوجه شدم که فقيري آمده و درخواست کمک مي کند. کسي به وي چيزي نداد، اما اميرالمومنين (ع) که در حال رکوع بودند، انگشت کوچک خود را که حاوي انگشتري بود به آن فقير نشان دادند و فقير آن انگشتر را برداشت. پيامبر اکرم (ص) که از اين جريان مطلع شدند در حق ايشان دعا کردند... ابوذر مي گويد: قسم به خدا که هنوز دعاي پيامبر (ص) به پايان نرسيده بود که جبرئيل (ع) آيه «انما وليکم الله ...» را بر ايشان نازل کرد .

ادامه بحث انشاء الله در جلسه آينده بيان مي شود .

 


[1] المراجعات، ‌علامه شرف الدین، ص309.
[2] المراجعات، علامه شرف الدین، ص309- 312.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo