< فهرست دروس

درس امامت - کتاب المراجعات - استاد ربانی

97/11/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مراجعه 36 المراجعات و بررسي روايات ولايت

تواتر احاديث ولايت در منابع شيعه

سخن در باره اين ادعا ابومريم اعظمي بود که گفته بود در منابع شيعه صحاح متواتر وجود ندارد . وي به کلام مرحوم آيت الله خويي در نقد کتب اربعه شيعه استناد کرده است. در اين نقد مرحوم خويي کلام مرحوم حر عاملي صاحب «وسايل الشيعه» که معتقد است احاديث کتب اربعه صحيح و معتبر بوده و ديگر نياز به بررسي سندي ندارد را مورد انتقاد قرار داده است.

مرحوم حر عاملي گفته است استناد کتاب ها اربعه مائه به اصحاب ائمه (ع) آن گونه روشن و معتبر است که در زمان ما استناد کتاب هاي کافي و من لايحضر و استبصار و تهذيب به مولفان آنها معروف و مسلم است، و اگر اکنون اجازه نقل روايت داده مي شود از باب تيمم و تبرک است. ايشان در خاتمه کتاب وسايل مي فرمايد:

«و لم أنقل فيه الأحاديث إلّا من الكتب المشهورة المعوّل عليها، التي لا تعمل الشيعة إلّا بها، و لا ترجع إلّا إليها.

مبتدئا باسم من نقلت الأحاديث عن كتابه. ذاكرا للطرق، و الكتب، و ما يتعلّق بها في آخر الكتاب، إبقاءا للإشعار بأخذ الأخبار من تلك الكتب، و حذرا من الإطناب، مقتديا في ذلك بالشيخ الطوسي، و الصدوق ابن بابويه القميّ. و أخّرت أسانيدهما إلى آخر الكتاب، لما ذكرناه في هذا الباب. و لم أقتصر فيه على كتب الحديث الأربعة، و إن كانت أشهر ممّا سواها بين العلماء، لوجود كتب كثيرة معتمدة، من مؤلّفات الثقات الأجلاء، و كلّها متواترة النسبة الى مؤلّفيها، لا يختلف العلماء و لا يشكّ الفضلاء فيها. و ما أنقله من غير الكتب الأربعة اصرّح باسم الكتاب الذي أنقله منه، و إن كان الحق عدم الفرق، و أنّ التصريح بذلك مستغنى عنه»[1] .

و در بخش ديگري مي فرمايد: «في ذكر الكتب المعتمدة التي نقلت منها أحاديث هذا الكتاب، و شهد بصحتها مؤلفوها و غيرهم، و قامت القرائن على ثبوتها، و تواترت عن مؤلفيها، أو علمت صحة نسبتها إليهم، بحيث لم يبق فيها شكّ و لا ريب. كوجودها بخطوط أكابر العلماء. و تكرر ذكرها في مصنفاتهم. و شهادتهم بنسبتها. و موافقة مضامينها لروايات الكتب المتواترة. أو نقلها بخبر واحد محفوف بالقرينة. و غير ذلك»[2]

ايشان مي فرمايد در انتساب کتب اصول اربعه مائه که منبع مولفان کتب اربعه، به اصحاب ائمه (ع)‌است جاي ترديدي نيست، و متواتر و کاملا محرز بوده است و نياز به ذکر طريق نداشته است. اين همانند احراز کتب اربعه در نزد ما است. محتواي اين کتب نيز معتبر بوده است، زيرا اصحاب ائمه (ع) که صاحبان اين کتاب ها بوده اند شيعي عادل يا موثق بوده اند. مولفان کتب اربعه نيز از مطالبي که برايشان محرز بوده اند نقل کرده اند.

اشکالات مرحوم خويي به مرحوم حر عاملي

مرحوم خويي چند اشکال بر اين کلام گرفته اند:

1. در اشکال اول صحيح و متواتر بودن اين کتب را رد کرده و گفته اند اينکه مسلم باشد که اين کتاب ها از اصحاب ائمه (ع) به صورت متواتر رسيده پذيرفته شده نيست علاوه بر اينکه اين کتاب ها از جهت محتوا نيز داراي صحت کامل نيست. ايشان مي فرمايد هر چند صحيح است که اصحاب ائمه (ع)‌ به امر ائمه (ع) به احاديث و حفظ آنها اهتمام زيادي داشتند، اما شرايط آنها شرايط تقيه بوده است و لذا علنا نمي توانستند در ميان مردم آشکارا آنها را پخش کنند. در اين صورت چگونه مي توان ادعاي تواتر در مورد آنها را داشت؟

بررسي

گفته شد اين نقد وارد نيست، زيرا متواتر بودن با مشهور بودن فرق مي کند، اصحاب ائمه (ع) مي توانستند بدون اينکه حکام جور بفهمند اين احاديث را به افراد مختلف نقل کنند و اين امر منجر به تواتر آن ها شده باشد .

2 و 3. اشکال دوم مرحوم خويي اين است که بر فرض که تواتر و شهرت اين کتب را بپذيريم اما نمي توان احراز کرد که همه آنها موثق و عادل بوده اند، بلکه احتمال کذب و احتمال سهو د مورد آنها وجود دارد. با وجود اين احتمال، علم به اين که آنچه در آن کتاب ها است همه صحيح است ممکن نيست و لذا بايد بر اساس علم رجال به بررسي روايات اين کتب اربعه پرداخت تا صحت آنها مورد احراز قرار گيرد.

بررسي

آنچه مرحوم شيخ حر عاملي مدعي هستند اين است که انتساب اين کتاب ها به اصحاب ائمه (ع) نزد صاحبان کتب اربعه محرز بوده است و گر چه در ميان اصحاب ائمه (ع) افراد غير موثق نيز بوده اند، اما صاحبان کتب اربعه از کساني نقل حديث کرده اند که صدوق و موثق مي دانستند. اين مطلب را خود مولفان اين کتب نيز تصريح کرده اند. البته ممکن است شما بگوييد شايد مرحوم صدوق در ثوقيق اين افراد دچار اشتباه شده است اما اين سخن ديگري است .

اشکال سهو نيز وارد نيست، زيرا اگر اين احتمال مخل باشد در علم رجال نيز همين سهو وجود دارد. آنچه علم رجال نهايتا مي تواند ثابت کرد عدالت راوي است اما ديگر نمي تواند عصمت وي را نشان دهد. علاوه بر اينکه احتمال وجود سهو به جهت سيره عقلا و امضاي اين سيره توسط معصومين (ع) قابل اعتنا نيست.

توثيق ايشان نيز به اين معنا است که آن راوي هم از جهت اخلاقي مورد وثوق بوده و هم از جهت حفظ و سهو در مرتبه اي بوده که کلامش مورد اعتماد بوده است.

3. مرحوم خويي در اشکال چهارم مي گويد: اينکه مرحوم صدوق تصريح کرده اند که آنچه من نقل کرده ام از کتب معتبر است در عين حال طرق آن روايات را نيز نقل کرده بيان گر آن است که اصل انتساب اين کتب به اصحاب ائمه (ع) نزدشان معتبر بوده است اما اينکه آيا آن نسخه اي که به دست ايشان رسيده قطعي بوده يا نه مورد سوال بوده است و به صورت آحاد به ايشان رسيده است. به همين خاطر ايشان طريق را نقل کرده تا ديگران هم آن را بررسي کنند.

بررسي

در اينکه آيا شيخ صدوق طرق را از باب تبرک نقل کرده است کما اينکه مرحوم شيخ عاملي بيان کرده و يا براي احراز کتب نقل کرده است کما اينکه مرحوم خويي مي فرمايد و يا اينکه جهت ديگري داشته است چند احتمال وجود دارد. مثلا يکي از اين احتمال ها آن است که بيان سلسله سند بدان خاطر بوده تا اين سلسله حفظ شود و در حقيقت از باب تبرک عالمانه بوده است. اين مانند آن است که امام صادق (ع) که خودشان معصوم و وصل است اما مي فرمايد حديثي حديث ابي و حديث ابي حديث جدي ... و هو حديث رسول الله (ص). اين بدان خاطر بود تا ايشان را متهم نکنند که سخنان ايشان از پيامبر اکرم (ص) جدا بوده است .

خلاصه سخن اينکه آنچه در اينجا در مورد کلام مرحوم حر عاملي و مرحوم خويي بيان شد يک سخن درون مذهبي است و اساسا ربطي به کلام ابومريم اعظمي ندارد که گفته است در شيعه روايت صحيح و متواتر وجود ندارد . سخن مرحوم خويي ناظر به وجود کتابي است که همه احاديث آن صحيح باشد و الا ايشان نيز معتقد به وجود احاديث فراوان معتبر و متواتر در منابع شيعي است .

ادامه بحث انشاء الله در جلسه آينده بيان مي شود .


[1] وسایل الشیعه، حر عاملی، ج1، ص7.
[2] وسایل الشیعه، حر عاملی، ج30، ص153.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo