< فهرست دروس

درس امامت - کتاب المراجعات - استاد ربانی

97/09/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: نکاتي در تکميل حديث سد الابواب

بررسي چند شبهه درباره محتواي حديث سدالابواب

بحث درباره روايت سد الابواب و بررسي سندي و دلالي آن بود. از جهت سند در مجموع اين نتيجه بدست آمد که با توجه به تصريح بزرگان اهل سنت و بررسي رجالي آنها، اين روايات از جهت سند معتبر بوده و جاي هيچ گونه مناقشه اي در آنها نيست.

اما براي اعتبار يک حديث، صحت سند شرط لازم است نه شرط کافي. براي اينکه بتوان به يک حديث عمل کرد و طبق آن حکم و فتوا داد بايد از جهت محتوا نيز مشتمل بر منکر و مطالبي که خلاف محکمات آيات و روايات است نباشد. اکنون به بررسي روايت سد الابواب از اين جهت مي پردازيم و چند شبهه مطرح شده در اين زمينه را پاسخ مي دهيم:

 

شبهه اول

همان طور که گفته شد روايات مربوط به اين جريان دو بخش است: يکي جريان سد الابواب را بيان مي کند و ديگري اجازه سکونت پيامبر (ص)‌ و علي (ع) در مسجد و رفت و آمد آنها در حال جنابت به مسجد را. در مورد بخش دوم ممکن است گفته شود مراد از سکونت در مسجد چيست؟ اساسا آن حضرت در مسجد سکونت نداشتند پس مفاد اين روايات چگونه است؟

پاسخ

پاسخ اين مطلب توسط خود عالمان اهل سنت نيز بيان شده است. ترمذي در سنن خويش مي گويد: مراد از يسکن و يجنب عبور از مسجد است. قرطبي نيز در تفسير خود مي گويد: مراد اين است که خانه پيامبر (ص) در کنار مسجد بود اما درب آن به سوي مسجد باز مي شد و به اعتبار اينکه درب آن در مسجد باز مي شد تعبير به سکونت در مسجد شده است. معناي ديگري که گفته شده اين است که مراد از سکونت،‌ حضور و توقف در مسجد و تردد از آن بوده است .

 

شبهه دوم

در اشکال ديگري ممکن است گفته شود فلسفه و حکمت اينکه ديگران منع شدند تا درب خانه هايشان به سوي مسجد باز باشد اين است که با حالت جنابت در مسجد توقف نکنند و بدين طريق حرمت مسجد حفظ شود. جنابت براي فرد يک نوع دنانت روحي ايجاد مي کند که حتي اگر بدن خود را نيز پاک کند باز آن جهت روحي باقي است و لذا غسل واجب شده است. اين مساله لازم و ملزوم هم هستند. حال طبق اين مساله، چگونه پيامبر (ص) مجاز باشند که در مسجد توقف کنند، در حالي که اساسا احکام دين قبل از آنکه متوجه ديگران باشد متوجه آن حضرت است؟

پاسخ

به اين اشکال عده اي از بزرگان مانند مرحوم علامه مظفر در «دلايل الصدق»، علامه مجلسي در «بحارالانوار» و علامه اميني در «الغدير» پاسخ داده اند. مرحوم مظفر مي فرمايد: « لا يخفى أنّ حقيقة الفضل في هذه الفضيلة ليس لمجرّد الاختصاص بعدم سدّ الباب، بل لما يكشف عنه من طهارة عليّ عليه السّلام، و أنّه يحلّ له أن يجنب في المسجد و يمكث فيه جنبا، و لا يكره له النوم فيه كما كان ذلك لرسول اللّه صلّى اللّه عليه و اله و سلم؛ فإنّ عمدة الغرض من سدّ الأبواب تنزيه المسجد عن الأدناس، و تبعيده عن المكروهات و الأمور البيتية. و كان عليّ عليه السّلام كالنبيّ صلّى اللّه عليه و اله و سلم لا تؤثّر فيه الجنابة و النوم دنسا معنويا، و كان بيت اللّه كبيته؛ لكونه حبيبه القريب منه، فاستثني كالنبيّ صلّى اللّه عليه و اله و سلم لذلك، كما ستعرفه».[1]

مرحوم مجلسي نيز همين مضمون را در پاسخ فرموده اند . « و هو يدل على فضيلة جليلة و منقبة نبيلة تستلزم الإمامة و الخلافة و العصمة و الطهارة و لذا احتج صلوات الله عليه‌ به في الشورى و أي فضيلة أسنى من إدخاله بعد إخراج حمزة سيد الشهداء مع كبر سنه و تقادم عهده و تجويز أن يجنب هو في المسجد و يمر فيه جنبا دون غيره و هل يكون مثل هذا إلا لبيان استحقاقه للرئاسة العظمى و الخلافة الكبرى.»[2]

علامه اميني نيز مي فرمايد: « أنَّ الأخذ بمجامع هذه الأحاديث يعطي خُبراً بأنَّ سدَّ الأبواب الشارعة في المسجد كان لتطهيره عن الأدناس الظاهريّة و المعنويّة، فلا يمرُّ به أحدٌ جُنباً و لا يجنب فيه أحدٌ. و أمّا ترك بابه صلى الله عليه و آله و سلم و باب أمير المؤمنين عليه السلام فلطهارتهما عن كلِّ رجس و دنس بنصِّ آية التطهير، حتى إنَّ الجنابة لا تحدث فيهما من الخبث المعنويِّ ما تحدث في غيرهم»[3]

اين سخن که گفته شود چون پيامبر (ص) نيز بشري مانند ساير انسان ها است، اگر مساله جنابت براي ايشان رخ دهد لوازم آن نيز بايد ايجاد شود،‌ سخن صحيحي نيست، زيرا مساله از باب سببيت عقلي نيست بلکه سببيت عادي است که براي نوع انسان هاي ايجاد مي شود، و لذا مي توان انساني را در نظر گرفت که به جهت بلندي روح، امور جسماني بر او اثر نگذارد. به عنوان مثال گاه يک سنگ در درون يک قابلمه پر از آب مي افتد، اين سنگ کل آب را متلاتم مي کند. گاه اين سنگ درون حوض آب مي افتد، اين تلاتم ايجاد مي شود اما کمتر مشهود است. اما گاه اين سنگ در يک برکه مي افتد روشن است که تلاتم آن اثري در آب برکه اصلا نمي گذارد. در بحث ما نيز قانون طبيعي نقض نشده است اما چون روح ايشان بزرگ است، اثر از امور جسمي نمي پذيرد. واقعيت هاي عيني تاريخي فراواني نيز مويد اين مساله است. مثلا پيامبران و ائمه اطهار (ع) وقتي مورد تمسخر و ناسزا قرار مي گرفتند از کوره در نرفته و در آنها تاثيري ايجاد نمي شده است. اين گونه نيست که آنان صدا را نمي شنيدند يا از جهت طبيعي ناراحت نمي شدند، بلکه به خاطر علو روحي به لحاظ بعد معنوي تاثيري نمي گرفتند.

اميرالمومنين (ع) آن قدر روحش بزرگ است که در حال نماز صدقه مي دهد و حضور قلب ايشان به هم نمي خورد. بزرگي روح ايشان آن قدر است که اين امور تلاطمي در ايشان ايجاد نمي کند. ايشان تجلي صفت «لايشغله شان عن شان» الهي بودند.

يا زينب کبري (س) مصائب سنگين کربلا را مي فرمايد: «و ما رايت الا جميلا». قطعا مراد جنبه دنيايي و ملکي حادثه عاشورا نيست، زيرا از اين جهت بسيار تلخ و ناگوار است، همان است که امام عصر (ع) مي فرمايد براي آن خون مي گريم. آن جمالي که زينب کبري (س)‌ مي بيند نه با چشم صورت است بلکه با چشم باطن است يعني آن جنبه معنوي است که زيبايي دارد. روح وقتي بزرگ شد مصيبت هاي بزرگ را بزرگ نمي بيند.

بنابراين مساله سد الابواب و جواز حضور پيامبر (ص)‌ و اميرالمومنين (ع)‌ در مسجد از باب تخصيص نبوده است بلکه ايشان تخصصا خارج هستند. قرطبي نيز در اين زمينه مي گويد: « ويجوز أن يكون ذلك تخصيصا لهما، وقد كان النبي صلى الله عليه وسلم خص بأشياء، فيكون هذا مما خص به، ثم خص النبي صلى الله عليه وسلم عليا عليه السلام فرخص له في ما لم يرخص فيه لغيره»[4]

آيا مي توان گفت که خروج آنها از اين حکم از باب تخصيص هم بوده است؟ خير زيرا طبق مبناي ما اماميه، احکام تابع مصالح و مفاسد واقعي و نفس الامري است. اين گونه نيست که اراده و احکام تشريعي بدون پشتوانه باشد. اراده تشريعيه ناظر به اراده تکوينيه است و ملاکات واقعيه دارد.

 

نکته اي در سبک گفتمان

سبک و روش گفتمان را بايد ياد گرفت و رعايت کرد. نکاتي مانند اينکه: موضوع بحث را رها نکنيم؛ به مقدار فهم مخاطب با او سخن بگوييم و دليل ما متناسب با فهم او باشد؛ پراکنده گويي نکرده و منضبط سخن بگوييم. تجربه نشان داده است که اگر در مقام گفتمان يک مطلب را بيان کنيم و به خوبي و محکم آن را از کار در آوريم و بيان کنيم بهتر از اين است که چند مطلب را به صورت ناقص و نيمه بيان کرده و رها کنيم .

 

شبهه سوم

مساله سد الابواب و جواز حضور پيامبر (ص)‌ در مسجد با اهل و عيال و خادمان آنها چگونه سازگاري دارد؟

پاسخ

براي اين مساله مي توان تصوير کرد که پيامبر اکرم (ص) اين حکم را نسبت به آنان مديريت مي نمودند . به اين صورت که با آمدن اين حکم، آن حضرت از حضور آنان در زماني که برايشان حضور در مسجد حرام بوده منع مي فرمودند و نياز آنها را تامين مي فرمود. علاوه بر اينکه اگر مساله جنبه اضطرار مي يافت حضور آنان در مسجد مانعي براي آنان نداشت.

انشاء الله در جلسه بعد اين مساله را بررسي مي کنيم که آيا مدلول احاديث خوخه نسبت به نکاتي که بيان شد داراي اشکال هست يا نه؟


[1] دلائل الصدق، علامه محمد حسن مظفر، ج6، ص107.
[2] بحارالانوار، علامه مجلسی، ج39، ص34 - 45.
[3] الغدیر، علامه امینی، ج3، ص299.
[4] تفسیر قرطبی، ‌ ج5، ‌ ص208.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo