< فهرست دروس

درس امامت - کتاب المراجعات - استاد ربانی

96/07/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بررسی آيه تبليغ

آيه تبليغ و نزول آن در مورد غدير خم

سخن در بحث امامت بر اساس کتاب «المراجعات» مرحوم علامه شرف الدين بود. شيخ سليم بشری که از مشايخ الازهر است اين سوال را مطرح کرد که چرا شما شيعيان مذاهب چهار گانه اهل سنت را رها کرده و پيرو مذهب ديگری شده ايد؟ مرحوم علامه به رواياتی همچون حديث ثقلين، حديث امان، حديث سفينه و باب حطه بر حقانيت مذهب اهل بيت و وجوب پيروی از آن استناد کردند. اين روايات به تفصيل در جلسات گذشته مورد بررسی قرار گرفت. شيخ سليم در مراجعه ديگری درخواست کردند که علاوه بر روايات، اگر مستندی از قرآن بر حقانيت مذهب اهل بيت و وجوب پيروی از آن است داريد بيان کنيد؟ علامه حدود 60 آيه را بيان کردند اما به بررسی تفصيلی آن نپرداختنه و تنها در پاورقی به برخی از روايات ذيل آنها اشاره نمودند. ايشان تفصيل آن را به کتاب «کلمه الغراء» ارجاع دادند. در اين باره آيه تطهير و آيه مودت فی القربی مورد بحث قرار گرفت. آيه ای که امسال آغاز به بحث شد آيه تبليغ بود.

در مورد آيه تبليغ بحث به اين جا رسيد که از نظر رواياتی که در منابع شيعه و اهل سنت آمده است، نزول اين آيه مربوط به جريان غدير خم و امامت اميرالمومنين (ع) است. در اينجا با اين سوال مواجه شديم که علمای اهل سنت چه ديدگاهی در اين باره دارند؟ آيا آنان ارتباط اين آيه با امامت اميرالمومنين (ع) را پذيرفته اند يا نه؟ گفته شد فی الجمله برخی از آنان اين مساله را پذيرفته اند اما در منابع تفسيری آنان غير از آن رواياتی که بيان گر ارتباط اين آيه با غدير خم است وجوه ديگری بيان شده است و آنان برخی از آن وجوه را تقويت کرده اند. علامه امينی در جلد اول «الغدير» متعرض اين وجوه شده اند. علامه طباطبايی نيز در تفسير «الميزان» ذيل همين آيه شريفه به بررسی اين وجوه پرداخته اند. حضرت استاد نيز در کتاب «براهين و نصوص امامت» به بيان و بررسی اين وجوه پرداخته اند.

وجوه ديگر بيان شده در مورد آيه تبليغ

1. حفظ پيامبر از دشمنان

برخی مانند طبری در تفسير خود گفته اند: در تاريخ گزارش شده که پيامبر اکرم (ص) وقتی می خواستند سفر کنند مسلمانان برای ايشان محافظانی قرار می دادند تا جان ايشان حفظ شود. در جايی گفته شده يک روز که آن حضرت استراحت می کردند باديه نشينی با شمشير برهنه بالای سر حضرت قرار گرفت و فرياد زد: اکنون چه کسی تو را از زير دست من نجات می دهد؟ پيامبر اکرم (ص) فرمودند: الله. همين کلام باعث شد تا دست وی بلرزد و شمشير از دستش بيفتند. اين امر سبب شد که آن باديه نشين متنبه شود. اينجا بود که آيه نازل شد. و حضرت فرمود: ديگر نياز به محافظين ندارم.[1]

بررسی و نقد

آيا اين قصه درست است يا نه؟ اين مساله را نمی دانيم و به بررسی سند نياز دارد اما با پذيرش صحت آن اولا اين رخداد با رواياتی که نقل می کند مامورانی برای محافظت حضرت گماشته می شد سازگاری ندارد. روايت محافظان از سعيد بن جبير و عايشه نقل شده است[2] . ثانيا اين واقعه با متن آيه نيز سازگاری ندارد و تنها با بخش اخير آيه مناسب است. مگر اينکه بگوييم صدر و ذيل آيه به صورت جداگانه از هم نازل شده است. آيه تبليغ بيان می دارد آنچه برای پيامبر خطر ساز بوده، ماموريت ويژه ای بوده است که خداوند ابلاغ آن را به عهده ايشان قرار داده است.

2. بی تاثير شدن توطئه يهود و نصارا

وجه ديگری که بيان شده نزول آيه در مورد اهل کتاب بر اساس استناد به سياق است. گفته شده آيات قبل و بعد از اين آيه مربوط به اهل کتاب است و لذا مراد از ماموريتی که در آيه تبليغ بيان شده ماموريتی نسبت به اهل کتاب بوده است. رواياتی که دلالت بر نزول آيه در غدير خم دارد نيز هر چند صحيح است اما سياق بر آن ها ترجيح داشته و در نتيجه کنار گذاشته می شود.[3] [4]

بررسی و نقد

اولا: اصولا طبق قواعد عقلايی دلالت سياق آن گاه پذيرفته می شود که دليلی بر خلاف آن نباشد. سياق، دليلی ظنی است و مادامی به عنوان دليل پذيرفته می شود که دليلی نباشد. اين در حالی است که روايات متعددی از شش نفر از صحابه نقل شده و در منابع مختلف نيز آمده است که نزول آيه تبليغ را مربوط به غدير خم می داند .

ثانيا: اساسا چنين سياقی در مورد اين آيه وجود ندارد. قرآن کريم از آيه 59 – 66 که قبل از آيه تبليغ است به بيان دستوراتی نسبت به اهل کتاب می پردازد. بعد از آيه تبليغ نيز با تعبير ﴿قُلْ يا أَهْلَ الْكِتاب اين مسائل را دنبال می کند. اکنون سوال اين است اگر آيه تبليغ مربوط به اهل کتاب باشد واهمه پيامبر اکرم (ص) از آنان در اين دوران چه معنايی دارد؟ اين آيات همه در سوره مائده آمده است و اين سوره يا آخرين سوره و يا از آخرين سوره های نازل شده بر پيامبر اکرم (ص) است. در اين دوران يهود و نصرا ديگر نيرويی نداشتند و در اثر جنگ هايی که واقع شده بود از قدرت افتاده بودند. اگر از آنها واهمه ای می بود مربوط به اوائل رسالت بودکه هنوز جنگ هايی ميان مسلمانان و آنان رخ نداده است. بنابراين اين توجيه با واقعيت تاريخی سازگاری ندارد. پيامبری که در همان ابتدا رسالت خود که اينان قدرتمند بودن بی واهمه سخن می فرمود، اکنون که از قدرت افتاده اند چگونه واهمه داشته باشد؟!

ثالثا: برخی گفته اند مراد از سياق آيه مربوط به آيه بعد از آيه تبليغ است. اما اين سخن نيز صحيح نيست زيرا اين آيه لحن ملايمی دارد و واهمه ای برای آن حضرت در مورد آن نمی باشد.[5]

نکته: تکثرگرايان می گويند اين آيه ﴿قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لَسْتُمْ عَلى‌ شَی‌ءٍ حَتَّى تُقيمُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجيلَ﴾[6] و آيات مانند آن بيان می دارد که اگر کسی به تورات و انجيل نيز عمل کنند از او پذيرفته می شود و اين دلالت بر پذيرش عقيده تکثرگرايی اديان دارد.

اينان توجه ندارند که قرآن کريم در ادامه همين آيه می فرمايد: ﴿وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُم. يعنی شما ای اهل کتاب آيين صحيحی ندارد مگر اينکه به تورات و انجيل و قرآن عمل کنيد. بله اگر آنان به توراتی که مطابق قران است عمل کنند از آنان پذيرفته می شود و اين همان است که ما مسلمانان عمل می کنيم. بنابراين پيروان حقيقی تورات وانجيل مسلمانان هستند. (همان طور که اهل سنت حقيقی شيعيان هستند زيرا آنان هستند که به سنت پيامبر که فرمود پيرو اهل بيت باشيد به صورت کامل و حقيقی عمل کرده اند). خدای متعال قرآن را مصدق و مهيمن ناميده است: ﴿وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتابِ وَ مُهَيْمِناً عَلَيْه‌﴾[7] . مهيمن يعنی کتابی که مراقب است و به عنوان معيار شناخته می شود و اين دو نکته دارد: اول اينکه اگر چيزی که در عهدين آمده خلاف قرآن باشد، قرآن آن را رد می کند. قرآن تحريفات آن را نشان می دهد. ديگر اينکه اگر هم نقصانی در آن ها بوده باشد قرآن کريم کمال آن را نشان می دهد.

3. نزول آيه در آغاز بعثت

صاحب «المنار» اين توجيه را در مورد آيه بيان و پذيرفته است که اين آيه در آغاز رسالت پيامبر نازل شده است. وجه اينکه اين آيه در سوره مائده نازل شده به جهت يادآوری وضعيت گذشته پيامبر و مسلمانان دارد تا آنان قدردان بوده و شکر بجا آورند. پيامبر اکرم (ص)‌ در آغاز رسالت تنها بود و نگران و واهمه داشت. خداوند به ايشان فرمود: ما ترا حفظ می کنيم و لذا واهمه ای نداشته باش. صاحب «المنار» يک شاهد روايی نيز برای آن آورده است. طبری از ابن جرير نقل می کند که فردی از پيامبر سوال کرد: نزول کدام آيه بر شما سخت بود؟ حضرت فرمود: در ابتدای رسالت در سفر حج و منی بودم و در آن جا مشرکان نيز حضور داشتند، جبرئيل آمد و به من فرمود: «يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليک» من نيز قيام کرده و دعوتم را اظهار کردم اما آنان همگی مرا سنگ زدند تا اينکه عباس عمويم آمد و مرا نجات داد و اين امر برای من خيلی سخت بود.

بررسی و نقد

1. طبق قواعد حديثی و رجالی اين روايت يک خبر است و نمی تواند در برابر روايات متعددی که از شش صحابی نقل شده و اجماع شيعه بر آن است و بيان می دارد که آيه مربوط به غدير خم است مقابله کند. در تعارض نقل واحد و نقل متعدد، روشن است که نقل متعدد ترجيح دارد و لذا وجهی که صاحب المنار بيان کرده خلاف قواعد است.

2. ابن عباس که اين روايت را بيان کرده يکی از صحابه ای است که قضيه مربوط به غدير را نيز نقل کرده است. حال ما هستيم و دو نقل ناسازگار از ابن عباس، و روايات صحابی ديگر معارضی ندارند. وقتی از يک صحابی دو نقل متعارض رسيده است اگر نتوانستيم از نظر سندی وجهی برای يک طرف پيدا کنيم، قول وی را کنار می گذاريم. در نتيجه نقل های ديگر صحابه بدون معارض می ماند. توجيه عقلی که صاحب المنار می کند نيز بعد از بررسی روايات است. ابتدا بايد ثابت شود در ابتدای بعثت اين آيه نازل شده است و سپس به توجيه آن پرداخت.

3. علامه طباطبايی در نقد اين توجيه می فرمايد: اگر اين آيه در ابتدای بعثت نازل شده است مراد از «ما انزل» چيست؟ دو احتمال وجود دارد: يکی اينکه مراد اصل دين مانند توحيد و اعتقادات است و ديگر اينکه کل دين مراد است. در هر دو صورت معنای آيه اين می شود که ای پيامبر آنچه رسالت تو است را به مردم بگو که اگر نگويی رسالت خود را ادا نکرده ای. در حالی که اين معنا امری معلوم و مسلم است و بيان آن لغو خواهد بود و روشن است که از خدای حکيم چنين لغوی صادر نمی شود. اما طبق معنای شيعه از آيه، معنای آيه اين است که امر ولايت را ابلاغ کن که اگر بيان نکنی رسالت خود را ابلاغ نکرده ای.

پاسخ و جواب

پاورقی های تفسير «کشاف» اثر زمخشری که مشتمل بر روايات است را ابن حجر تخريج و از نظر صحت و سقم مورد بررسی قرار دارد است. احمد بن منير اسکندری نيز درباره آراء زمخشری اظهار نظر کرد و کتابی با عنوان «الانتصاف» دارد. وی توجيه المنار را پذيرفته و گفته است لغوی نيز پيش نمی آيد، زيرا همانند شعر ابوالنجم است که گفته است «انّی ابوالنجم و شعری شعری». يعنی من قبلا شعرهای خوبی گفته ام و اين شعر نيز از سنخ شعرهای خوب است. معنای آيه تبليغ نيز اين است که خداوند به پيامبر می فرمايد آنچه به تو ابلاغ شده را برای مردم بيان کن که اگر چنين نکنی کار قبيحی مرتکب شده ای، زيرا مردم می دانند که ابلاغ نکردن رسالت امر قبيحی است.

اما اين توجه نيز صحيح نيست زيرا مربوط به دو مقوله است. ابوالنجم ابتدا شعرهايی را گفته است و اکنون در حال گفتن شعرهای ديگری است اما در مورد آيه طبق وجه المنار، يک وجه وجود دارد.

 


[1] تفسیر طبری، ج6، ص366.
[2] الغدیر، علامه امینی، ج1، ص439.
[3] تفسیر کبیر، فخرالدین رازی، ج28، ص50.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo