< فهرست دروس

درس امامت - کتاب المراجعات - استاد ربانی

95/12/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: آيه مودت و دلالت آن بر لزوم پيروی از اهل بيت(ع)

ادامه بررسی روايات اهل سنت درباره آيه مودت

برخی از رواياتی که مرحوم شرف الدين درباره آيه مودت در کتاب «کلمه الغراء» آورده بودند بيان شد. اکنون به بيان برخی ديگر از اين روايات می پردازيم:

 

5. حديث امام زين العابدين (ع)

«و أخرج الطبرانی کما فی الصواعق و غيرها عن الامام زين العابدين علی ابن الحسين عليهماالسلام أنه لما أقيم بأبی هو و أمی اسيرا علی درج دمشق قال له بعض جفاه أهل الشام: الحمد لله الذی قتلکم. فقال له: اما قرأت ﴿قل لا أسألکم عليه أجرا الا الموده فی القربی﴾؟ قال: و انتم هم؟ قال: نعم....»[1]

 

6. حديث ديگری از ابن عباس

« و أخرج احمد بن حنبل کما فی الصواعق أيضا عن ابن عباس فی قوله تعالی ﴿و من يفترف حسنه نزد له فيها حسنا﴾ قال: هی الموده لآل محمد. و اخرجه ابن أبی حاتم کما فی الشرف المؤبد عن ابن عباس أيضا »

 

7. حديث ابی حمزه

«و عن أبی حمزه الثمالی فی تفسيره عن ابن عباس انه حين استحکم الاسلام بعد الهجره قالت الانصار: نأتی رسول اللَّه فنقول له قد تعروک أمور فهذه أموالنا تحکم فيها کيف شئت، فأتوه بذلک فنزلت الآيه فقرأها عليهم و قال تودون قرابتی من بعدی فخرجوا مسلمين لقوله، و قال المنافقون ان هذا لشی ء أفتراه فی مجلسه أراد به أن يذللنا لقرابته من بعده، فنزلت ﴿أم يقولون افتری علی اللَّه کذبا﴾ الحديث.»

و قد أخرج الثعلبی و البغوی کما فی الصواعق عن ابن عباس أيضا مثله.»

بعد از هجرت پيامبر اکرم (ص) که اسلام قوام پيدا کرده بود، انصار بين خودشان اين گونه قرار گذاشتند که نزد پيامبر رفته و اين مطلب را بگوييم که اگر برای شما مشکلی پيش آمد که هزينه مالی آن را نداشتيد ما حاضريم اموالمان را در اختيار شما قرار دهيم. انصار وقتی خدمت پيامبر رسيدند و سخنان خود را گفتند آيه مودت نازل شد و حضرت آن را بر آنان خواندند و فرمودند: من به کمک مالی شما نيازی ندارم اما می خواهم که به ذوالقربای من محبت کنيد. انصار خارج شدند در حالی که تسليم اين فرمان بودند. منافقون گفتند: آيه ای که پيامبر خواند وحی الهی نبود بلکه سخنی از پيش خودش بود تا با آن ما را ذليل و دست نشانه اقربای خود قرار دهد. وقتی چنين گفتند آيه بعد نازل شد که فرمود: ﴿ أَمْ يَقُولُونَ افْتَرى‌ عَلَى اللَّهِ كَذِباً فَإِنْ يَشَإِ اللَّهُ يَخْتِمْ عَلى‌ قَلْبِكَ وَ يَمْحُ اللَّهُ الْباطِلَ وَ يُحِقُّ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ إِنَّهُ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ﴾[2] : آيا مى‌گويند: «او بر خدا دروغ بسته است»؟! در حالى كه اگر خدا بخواهد بر قلب تو مُهر مى‌نهد(و اگر خلاف بگويى قدرت اظهار اين آيات را از تو مى‌گيرد) و باطل را محو مى‌كند و حقّ را بفرمانش پابرجا مى‌سازد؛ چرا كه او از آنچه درون سينه‌هاست آگاه است‌.

7. حديث جابر

ابونعيم اصفهانی می گويد: مردی باديه نشين خدمت پيامبر اکرم (ص) آمد و گفت: اين محمد [ص] دين اسلام را بر من عرض کن؟ آن حضرت شهادتين را به وی ياد داد و او خواند. سپس اعرابی گفت: آيا اجر و مزدی هم از به خاطر اين راهنمايی می خواهی؟ حضرت فرمود: نه مگر دوستی درباره اقربايم. اعرابی گفت: آيا منظور اقربای من است يا اقربای شما؟ حضرت فرمود: اقربای من. اعرابی گفت: دست خود را جلو آور تا با تو بيعت کنم، هر کسی شما و اقربای شما را دوست نداشته باشد مورد لعنت باشد. پيامبر نيز به دعای او آمين فرمود.

8. جريان انصار

يک روز انصار در جايی نشسته و به ذکر مفاخر و کارهايی که برای اسلام انجام داده بودند مشغول بودند. ابن عباس (يا عباس) بر آنان وارد شد و گفت: ما بر شما انصار فضل داريم. اين گفتگو به پيامبر اکرم (ص) رسيد. ايشان در جايی که انصار بودند حاضر شدند و فرمودند: ای گروه انصار آيا شما کسانی نبوديد که ذليل بوديد و خداوند به وسيله من شما را عزيز کرد؟ گفتند: آری. فرمود: آيا شما گمراه نبوديد و خداوند به وسيله من شما را هدايت کرد؟ گفتند: آری. بعد آن حضرت فرمود: آيا شما بر من منتی نداريد تا بيان کنيد؟ گفتند: ما چه بگوييم. آن حضرت از طرف آنان شروع به شمردند مفاخر و کارهای آن ها کرد و فرمود: بگوييد وقتی خويشاوندان تو را رها کردند ما شما را پناه داديم. وقتی آنها شما را خوار کردند ما شما را ياری کرديم. پيامبر اکرم (ص) گفت و گفت به حدی که آنان شرمنده شدند و در برابر آن حضرت زانو زدند و گفتند: يا رسول الله (ص) هر چه در اختيار ما است برای خداوند و شما باشد. اينجا آيه مودت نازل شد که من مال و اموال شما را نمی خواهم تنها از شما می خواهم که نسبت به ذی القربای من مودت ورزيد.

 

روايات شيعه در باره آيه مودت

قبل از بررسی سندی و دلالی روايات ذکر شده به سراغ منابع شيعه رفته و روايات ذيل آيه مودت را نيز بيان می کنيم.

1. «عنه عن الحسن بن على الخزاز عن مثنى الحناط عن عبد الله بن عجلان قال: سألت أبا جعفر عليه السلام عن قول الله تبارك و تعالى: ﴿قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى‌﴾ قال: هم الائمة الذين لا يأكلون الصدقة و لا تحل لهم»[3] : حضرت در اين روايت می فرمايد مراد از قربی در آيه، ائمه و پيشوايان از ذريه پيامبر است يعنی کسانی که صدقه بر آنها حرام شده است.

2. «فی روضة الكافی محمد بن يحيى عن احمد بن محمد بن عيسى عن على بن الحكم عن إسماعيل بن عبد الخالق قال: قال أبو عبد الله عليه السلام: ما يقول أهل البصرة فی هذه‌ الآية ﴿قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى‌﴾؟ قلت: جعلت فداك انهم تقولون انها لأقارب رسول الله صلى الله عليه و آله، قال: كذبوا انما نزلت فينا خاصة أهل البيت فی على و فاطمة و الحسن و الحسين و أصحاب الكساء عليهم السلام[4] امام صادق (ع) از عبد الخالق سوال کرد اهل بصره درباره آيه مودت چه می گويند؟ گفت: فدای شما شوم می گويند مراد مطلق نزديکان پيامبر است. حضرت فرمود: دروغ می گويند بلکه اين آيه در خصوص ما ائمه نازل شده است .

3. « فی كتاب الاحتجاج للطبرسی رحمه الله عن على بن الحسين عليهما- السلام حديث طويل يقول فيه لبعض الشاميين: اما قرأت هذه الآية: ﴿قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى‌﴾؟ قال: بلى، قال على عليه السلام: فنحن أولئك»[5] اين حديث در منابع اهل سنت نيز آمده است .

4. « و صح عن الحسن بن على عليه السلام انه خطب الناس فقال فی خطبته: انا من أهل البيت الذين افترض الله مودتهم على كل مسلم، فقال: ﴿قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى‌ وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيها حُسْناً﴾ فاقتراف الحسنة مودتنا أهل البيت»[6] اين روايت نيز در منابع اهل سنت آمده است .

5. «الحسين بن محمد و غيره عن سهل عن محمد بن عيسى و محمد بن يحيى و محمد بن الحسين جميعا عن محمد بن سنان عن إسماعيل بن جابر و عبد الكريم بن عمرو و عن عبد الحميد بن أبی الديلم عن أبی عبد الله عليه السلام قال فی حديث طويل: فلما رجع رسول الله صلى الله عليه و آله من حجة الوداع و قدم المدينة أتته الأنصار فقالوا: يا رسول الله ان الله جل ذكره قد أحسن إلينا و شرفنا بك و بنزولك بين ظهر أنينا، فقد فرح الله صديقنا و كبت عدونا و قد تأتيك وفود فلا تجد ما تعطيهم فيشمت بك العدو، فنحب ان تأخذ ثلث أموالنا حتى إذا قدم عليك وفد مكة وجدت ما تعطيهم، فلم يرد رسول الله صلى الله عليه و آله عليهم شيئا و كان ينتظر ما يأتيه من ربه، فنزل جبرئيل عليه السلام و قال: ﴿قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى‌﴾ و لم يقبل أموالهم، فقال المنافقون: ما انزل الله هذا على محمد و ما يريد الا ان يرفع بضبع ابن عمه و يحمل علينا أهل بيته، يقول أمس: من كنت مولاه فعلى مولاه، و اليوم: ﴿قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى‌﴾».[7]

وقتی پيامبر اکرم (ص) از حجه الوداع برگشتند انصار خدمت ايشان آمده و گفتند: خداوند بر ما احسان نمود و به ما شرافت و عزت داد که شما را نزد ما آورد و با اين کار باعث اسلام آوردن ما شد؛ خداوند دوستان ما را خوشحال و دشمنان ما را خوار نمود . اکنون که شما از سفر آمده ايد ممکن است کاروان ها به ديدار شما بيايند و دست شما برای پذيرايی آنها خالی باشد و اين کار باعث ملامت منافقان شود. ما حاضريم ثلث اموالمان را به شما دهيم. پيامبر اکرم (ص)‌ جوابی نداد و منتظر ماند تا وحی الهی برسد . جبرئيل نازل شد و آيه مودت را آورد، و لذا پيامبر اموال آنان را قبول نکرد.

در اينجا منافقان گفتند: چيزی بر پيامبر نازل نشده و او از پيش خود اين سخنان را گفته است تا دست پسر عمويش را بر سر ما قرار دهد. (منافقان هم فهميدند که مراد از قربی، مودت صرف و خالی نيست بلکه مودت همراه امامت است. اساسا دشمن گاه از خيلی از ما مطالب را بهتر می فهمد و لذا است که برای آن‌ها مساله ولايت و ولايت فقيه اين مقدار اهميت دارد).

6. « فی عيون الاخبار فی باب ذكر مجلس الرضا عليه السلام مع المأمون فی الفرق بين العترة و الامة حديث طويل و فيه: ...» در مجلسی مناظره ای که ميان عالمان اسلامی و امام رضا (ع) در حضور مامون برگزار شد علمای مجلس به امام رضا(ع) گفتند: آيا خداوند برگزيده ها را در قرآن معين کرده است؟ حضرت فرمود: آری؛ مواردی که به مدلول ظاهری دلالت بر اين امر می کند غير از آنچه به دلالت باطنی دلالت می کند دوازده آيه است... بعد حضرت فرمود: « و الآية السادسة: قول الله:

﴿قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى‌﴾ و هذه خصوصية للنبی صلى الله عليه و آله إلى يوم القيامة، و خصوصية للال دون غيرهم، و ذلك ان الله تعالى حكى ذكر نوح عليه السلام فی كتابه: ﴿يا قَوْمِ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مالًا إِنْ أَجرِی إِلَّا عَلَى اللَّهِ وَ ما أَنَا بِطارِدِ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ وَ لكِنِّی أَراكُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ﴾ و حكى عز و جل عن هود عليه السلام انه قال: ﴿لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِنْ أَجْرِی إِلَّا عَلَى الَّذِی فَطَرَنِی أَ فَلا تَعْقِلُونَ﴾ و قال عز و جل لنبيه محمد صلى الله عليه و آله: ﴿قل يا محمد لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى‌﴾ و لم يفترض الله تعالى مودتهم الا و قد علم انهم لا يرتدون عن الدين أبدا، و لا يرجعون إلى ضلال أبدا » آيه ششم، آيه مودت است و اين از ويژگی های پيامبر اکرم (ص) تا روز قيامت است. حضرت نوح (ع)‌ وقتی مردم از ايشان درباره اجر رسالت سوال کردند فرمود: اجر من با خداوند است. حضرت هود (ع)‌ نيز همين گونه چيزی از مردم در قبال مزد رسالت خويش طلب نکردند. اما خداوند پيامبر اکرم (ص) را در ميان همه انبياء به اين ويژگی ممتاز کرد و فرمود آيه مودت را رای آنان بخوان.

سپس امام رضا (ع) علت وجوب محبت نسبت به آنان را وجود صفت عصمت در آنان می داند. لذا معلوم می شود مودتی که در اين آيه مورد نظر است مودت عادی مانند مودت نسبت به پدر و مادر نيست بلکه يک مودت مطلق و بدون قيد است. مودت نسبت به ديگران حتی نسبت به پدر و مادر نسبی است و لذا شايد فردی ديگری را دوست داشته باشد اما کار او را نپسندد. اما آنچه در اين آيه شريفه آمده است و پيامبر اکرم (ص) در باره ذوالقربای خويش بيان فرمودند مودتی همه جانبه و مطلق است که گويای همان عصمت است.

بعد امام رضا(ع) به علمای مجلس فرمودند: کدام فضل است که مقدم بر اين فضل و يا نزديک به آن باشد؟ وقتی اين آيه نازل شد پيامبر در ميان اصحاب خود ايستاد و خداوند را مدح و شکر کرد و فرمود: ای مردم خداوند چيزی را به نفع من بر شما واجب کرده است. آيا اگر بگويم بدان عمل می کنيد؟ آنان چيزی نگفتند. پيامبر فرمود: من از شما پول و ملک نمی خواهم. وقتی آنان فهميدند اين مسائل در کار نيست پذيرفتند و پيامبر آيه مودت را بر آنها تلاوت فرمود. آنان نيز قبول کردند. سپس امام رضا(ع) می فرمايد: اما اکثر آنان به اين وعده وفا نکردند.

نکته ای در مورد حديث ارتد الناس بعد رسول الله (ص)

مساله ارتداد همانند شرک دارای مراتب است و لذا همان طور که شرک جلی، خفی و اخفی داريم،‌ ارتداد نيز دارای همين سه قسم است.

برخی از اهل سنت گفته اند: طبق حديث «إرتد الناس بعد رسول الله الا ثلاث أو أربع» که در منابع شما وجود دارد، اصالت مذهب شما زير سوال می رود زيرا مذهبی که ريشه آن تنها به چند نفر برسد ديگر متواتر نخواهد بود. چگونه به سخنان اين چند نفر خصوصا در مباحث اعتقادی که ظن در آن حجت نيست اعتماد می کنيد. جواب اين اشکال کما اينکه مرحوم شرف الدين و آيت الله سبحانی در الملل و النحل، جلد ششم بيان فرمودند، ارتداد به معنای برگشت کامل از اسلام و اعتقاد کامل به ائمه نيست بلکه مراد اين است که افراد جان فدا و کسانی که حاضر باشند جان خود را در راه عقيده بدهند کم بودند. اينان آن مومن تنوری که در جريان امام صادق (ع) بيان شد نبودند. به همين خاطر مرحوم شيخ صدوق چهل نفر از کسانی که معتقد به امامت علی (ع) بودند را نقل کرده است.

7. « فی كتاب الخصال عن عبد الله بن العباس قال: قام رسول الله صلى الله عليه و آله فينا خطيبا فقال فی آخر خطبته: و نحن الذين امر الله لنا بالمودة فما ذا بعد الحق الا الضلال فانى تصرفون»[8]

8. « عن أبی رافع عن على عليه السلام قال: قال رسول الله صلى الله عليه و آله: من لم يحب عترتی فهو لإحدى ثلاث: اما منافق، و اما الزانية، و اما امرء حملت به امه فی غير طهر». از اين روايت معلوم می شود که کلمه مودت و محبت تفاوت چندانی در اين بحث ندارند و لذا در اين روايات به جای هم به کار رفته است. حضرت می فرمايد: اگر کسی محبت اهل بيت را نداشته باشد ريشه آن يکی از سه چيز است: يا منافق است، يا زنا زاده است و يا نطفه او در حالت ناپاکی زن بسته شده است.

9. «فی روضة الكافی على بن محمد عن على بن العباس عن على بن حماد عن عمرو بن شمر عن جابر عن أبی جعفر عليه السلام فی قول الله عز و جل: ﴿وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيها حُسْناً﴾ قال: من تولى الأوصياء من آل محمد و اتبع آثارهم فذاك يزيده ولاية من مضى من النبيين و المؤمنين الأولين حتى يصل ولايتهم إلى آدم عليه السلام‌ »[9]

ائمه اطهار (ع) از زوايای مختلف اين مساله را مطرح کرده اند، از جمله بيان فرموده اند: پيشوايان شما ميراث دار ولايت حضرت آدم (ع) تا حضرت خاتم(ص) هستند. يعنی ولايتی که آنان دارند عصاره ولايت همه خوبان است «آنچه خوبان همه دارند تو يکجا داری». اين مانند آن حديثی است که فرمود: هر کس می خواهد به آدم(ع) در علمش و نوح(ع) در تقوايش و ... بنگرد به علی ابن ابيطالب (ع) نگاه کند، او مجمع همه کمالات انبياء است.

10. « فی تفسير على بن إبراهيم حدثنی أبی عن ابن أبی نجران عن عاصم بن حميد عن محمد بن مسلم قال: سمعت أبا جعفر عليه السلام يقول فی قول الله عز و جل: ﴿قل‌ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى‌﴾ يعنى فی أهل بيته‌ » بعد حضرت داستان انصار را نقل می کند.

11. « فی عيون الاخبار متصل بقوله عليه السلام سابقا مفسرا و مبينا ثم قال أبو الحسن عليه السلام: حدثنی أبی عن جدی عن آبائه عن الحسين بن على بن أبی طالب عليهم السلام قال اجتمع المهاجرون و الأنصار إلى رسول الله فقالوا: ان لك يا رسول الله مؤنة فی نفقتك و فی من يأتيك من الوفود و هذه أموالنا مع دمائنا فاحكم [فيها] بارا مأجورا، أعط ما شئت و أمسك ما شئت من غير حرج، قال: فأنزل الله عز و جل عليه الروح الأمين فقال: قل يا محمد ﴿لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى‌﴾ يعنى ان تودوا قرابتی من بعدی، فخرجوا فقال المنافقون: ما حمل رسول الله صلى الله عليه و آله على ترك ما عرضنا عليه الا ليحثنا على قرابته من بعده ان هو الا شی‌ء افتراه محمد فی مجلسه و كان ذلك من قولهم عظيما فأنزل الله تعالى هذه الآية ﴿أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ إِنِ افْتَرَيْتُهُ فَلا تَمْلِكُونَ لِی مِنَ اللَّهِ شَيْئاً هُوَ أَعْلَمُ بِما تُفِيضُونَ فِيهِ كَفى‌ بِهِ شَهِيداً بَيْنِی وَ بَيْنَكُمْ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ﴾ فبعث إليهم النبی صلى الله عليه و آله فقال هل من حدث؟ فقالوا: اى و الله يا رسول الله لقد قال بعضنا كلاما عظيما كرهناه، فتلا عليهم رسول الله صلى الله عليه و آله الآية فبكوا و اشتد بكاؤهم فأنزل الله عز و جل: ﴿وَ هُوَ الَّذِی يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ يَعْفُوا عَنِ السَّيِّئاتِ وَ يَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ﴾»[10]

انشاء الله در جلسه آينده به بررسی سندی و دلالی روايات مربوط به آيه مودت می پردازيم .

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo