< فهرست دروس

درس امامت - کتاب المراجعات - استاد ربانی

95/08/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مراجعه دهم کتاب المراجعات

استدلال به صلوات بر پيامبر و آل او در نمازها

سخن در بررسی استدلال مرحوم شرف الدين به ذکر صلوات در نمازها بر افضليت اهل بيت (ع) و لزوم تبعيت از آنان بود. گفته شد در اين باره سه مطلب بايد مورد بررسی قرار گيرد:

1. آيا ذکر صلوات در نمازها در ديدگاه مذاهب مختلف واجب است يا مستحب؟

2. آيا ذکر صلوات در نماز بر افضليت پيامبر اکرم (ص) و اهل بيت ايشان دلالت دارد؟

3. مقصود از اهل بيت چه کسانی هستند؟ آيا مراد از آن تنها اصحاب کساء است يا شامل همسران پيامبر و بستگان سببی و نسبی ايشان نيز می شود؟

در مورد مساله اول، مطالبی در جلسه گذشته بيان شد و اين نتيجه به دست آمد که وجوب آن فی الجمله ثابت است و گروهی بر استحباب آن تاکيد دارند.

دلالت صلوات نماز بر افضليت ائمه اطهار (ع)

در اين باره چند نکته قابل توجه است:

1. دقت در آيه شريفه ﴿إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِی يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْليماً﴾[1] روشن می کند که اين آيه در مقام بيان تکريم ويژه ای برای پيامبر اکرم (ص) ‌است. در ابتدای آيه آمده است که خدای متعال و فرشتگان بر آن حضرت صلوات و تحيت می فرستند، و سپس از مؤمنين خواسته شده تا آنان نيز همين کار را انجام دهند. و اين امر گويای مقام خاص آن حضرت است .

2. طبق روايات متعدد و صحيحی که در ذيل اين آيه شريفه آمده است ( و اين روايات در مهمترين کتب اهل سنت مانند صحيحين نقل شده است)، معلوم می شود که آل پيامبر(ع) در اين کرامت با آن حضرت شريک اند. در اين روايات چنين آمده بود که بعد از نزول آيه صلوات، از پيامبر اکرم (ص) سوال شد که ما طريقه سلام دادن بر شما را می دانيم، اما چگونه بايد بر شما صلوات فرستاد؟ آن حضرت فرمود: کيفيت آن اين گونه است که بگوييد: «اللهمّ صلّ علی محمّد و علی آل محمّد». ظاهر اين سوال و جواب، گويای آن است که پيامبر اکرم (ص) در مقام بيان کيفيت صلواتی هستند که در آيه شريفه بيان شده است. نکته جالب در اين روايت آن است که وقتی از کيفيت صلوات بر آن حضرت سوال شده، آن حضرت صورتی را بيان می کند که هم ايشان و هم آل ايشان در آن آمده است. اين تعبير به اين معنا است که صلواتی بر من است که مساله آل نيز در آن آمده باشد.

اگر آن حضرت از عطف نيز استفاده می کردند باز مساله اشتراک در حکم ثابت می شد، اما بيان حضرت به گونه ای است که از دلالت آن بر اشتراک بالاتر است. وجه آن نيز اين است که گاه گفته می شود دو موضوع داريم که حکم يکسانی دارند و گاه گفته می شود اساسا يک موضوع است که حکم واحدی دارد. لسان اين روايات بيان می دارد که اهل بيت پيامبر (ع)، در حکم خود آن حضرت می باشند. به تعبير ديگر شخصيت و حيثيت آن حضرت، شامل آل ايشان نيز می شود. آنچه در اين تعبير صورت گرفته توسعه در مصداق است نه توسعه در حکم (توسعه در حکم جايی است که دو چيز باشد که با عطف و غير آن اشتراک در حکم پيدا کنند).

آنچه در اين روايات آمده بيان وحدت ملاک است يعنی «آل رسول(ع) هو الرسول (ص) فی هذا الحکم». بر اين اساس اگر کسی تنها بگويد «اللهم صل علی محمد و سلم» و آل ايشان را ذکر نکند، به وظيفه عمل نکرده است، زيرا طبق فرمايش خود ايشان صلوات وقتی محقق می شود که به همراه آل بيان شده باشد.

3. پيامبر اکرم (ص) بالاجماع افضل بشر و افضل مسلمين و بلکه افضل همه مخلوقات هستند. همه مسلمانان از هر مذهبی در اين مطلب اتفاق نظر دارند. اکنون می گوييم آل نبی هم که واجد آن ملاک تکريم هستند، طبق اين آيه و روايات، افضل از بقيه امت اسلامی هستند (اين حداقل آن است و فعلا بحثی در مورد افضليت آنها بر انبيای گذشته نداريم).

مرحوم شرف الدين فرمودند: برای برگزيدن اهل بيت (ع) بر ديگران، اين مطلب کفايت می کند که خداوند اين وظيفه را بر مسلمين لازم دانسته که در نمازهای خويش بر آن معصومين صلوات بفرستند. درباره کلام ايشان گفته شد، هر چند ايشان بحث وجوب همگانی را مطرح کرده اند، اما اين مساله به صورت فی الجمله مورد قبول است. البته بايد توجه داشت که در بحث ما وجوب يا استحباب مساله تفاوتی نمی کند، زيرا در استحباب نيز همين مساله مطرح است که پيامبر و آل او دارای ملاک واحدی هستند که خداوند و فرشتگان بر آنان درود و صلوات می فرستند، اما اين ملاک در ديگران نيست.

 

ديدگاه مفسرين شيعه و اهل سنت درباره اين آيه

در باره اين آيه مفسران اهل سنت، به نحو بهتری آن را مورد توجه قرا داده اند اما در تفاسير شيعه آن گونه که بايد به اين مساله پرداخته نشده است. جای تعجب است که افرادی همچون مرحوم علامه طباطبايی نيز وقتی به اين آيه رسيده اند، اشاره ای به اين مطلب نکرده اند. در ادامه به بررسی سخن برخی از فلاسفه اهل سنت و شيعه در اين باره می پردازيم:

1. ابن حجر مکی در کتاب «صواعق المحرقه» می گويد: «فسؤالهم بعد نزُول الْآيَة وإجابتهم باللهم صل على مُحَمَّد وعَلى آل مُحَمَّد إِلَى آخِره دَلِيل ظَاهر على ان الْأَمر بِالصَّلَاةِ على أهل بَيته وَبَقِيَّة آله عقب نُزُولهَا وَلم يجابوا بِمَا ذكر فَلَمَّا أجِيبُوا بِهِ دلّ على ان الصَّلَاة عَلَيْهِم من جملَة الْمَأْمُور بِهِ وَأَنه صلى الله عَلَيْهِ وَسلم أقامهم فِی ذَلِك مقَام نَفسه لِأَن الْقَصْد من الصَّلَاة عَلَيْهِ مزِيد تَعْظِيمه وَمِنْه تعظيمهم وَمن ثمَّ لما أَدخل من مر فِی الكساء قَالَ «اللَّهُمَّ إِنَّهُم منی وَأَنا مِنْهُم فَاجْعَلْ صَلَاتك ورحمتك ومغفرتك ورضوانك عَلی وَعَلَيْهِم»

وَقَضِيَّة استجابة هَذَا الدُّعَاء أَن الله صلى عَلَيْهِم مَعَه فَحِينَئِذٍ طلب من الْمُؤمنِينَ صلَاتهم عَلَيْهِم مَعَه ويروى «لَا تصلوا عَلی الصَّلَاة البتراء» فَقَالُوا وَ مَا الصَّلَاة البتراء قَالَ «تَقولُونَ اللَّهُمَّ صل على مُحَمَّد و تمسكون بل قُولُوا اللَّهُمَّ صل على مُحَمَّد وعَلى آل مُحَمَّد»[2]

سوال مسلمانان بعد از نزول آيه و پاسخ پيامبر اکرم (ص) به اينکه اين گونه بر من صلوات بفرستيد: «اللهم صل علی محمد و علی آل محمد»، گويای آن است که امر به صلوات بر اهل بيت جزء همان ماموربه ای است که در آيه شريفه آمده است. پيامبر اکرم (ص)، اهل بيت خويش را به منزله نفس خود دانسته است و لذا همان طور که صلوات بر آن حضرت باعث مزيد تعظيم آن حضرت است، تعظيم آل ايشان نيز تعظيم آن حضرت به شمار می رود. در جريان کساء، وقتی اهل بيت ايشان با آن حضرت زيرا کساء قرار گرفتند، آن حضرت اين دعا را فرمودند: «خدايا آنان از من هستند و من از آنانم، پس صلوات و رحمت و آمرزش و رضوان خود را شامل حال من و ايشان بگردان». اين دعای پيامبر مستجاب شد و آن هنگامی بود که خدای متعال در اين آيه شريفه از مومنين خواست تا بر ايشان صلوات بفرستند.

بيان سخنان حق در ميان سخنان مخالفين

در مورد اين سخنانی که ابن حجر و امثال او بيان کرده و مطالب حقی را بيان کرده اند اين سوال مطرح است که اين امر چگونه صورت گرفته است؟ ابن حجر اين کتاب خود را در رد بر عقايد شيعه نوشته است، اما با اين حال به اين حقيقت مهم اذعان کرده است. اين مساله چگونه ممکن است؟ در پاسخ بزرگان گفته اند: اين که گاهی مشاهده می شود در زبان و قلم برخی مخالفين که سخنان نادرستی می زنند، گاه حرف های راقی و محکمی وجود دارد، به جهت اراده خودشان نيست، بلکه آنان در اينجا در تسخير اراده الهی و يا ولی خدا قرار گرفته اند تا حق بر زبان آنان جاری شود. علاوه بر اينکه اين مطالب خود اتمام حجت هايی است که در سرای ديگر بر آن ها گرفته می شود.

2. ابن کثير يکی ديگر از مفسرين بنام اهل سنت که گرايش سلفی نيز دارد، در تفسير خود در اين باره گفته است: « وَالْمَقْصُودُ مِنْ هَذِهِ الْآيَةِ: أَنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَخْبَرَ عِبَادَهُ بِمَنْزِلَةِ عَبْدِهِ وَنَبِيِّهِ عِنْدَهُ فِی الْمَلَأِ الْأَعْلَى، بِأَنَّهُ يُثْنِی عَلَيْهِ عِنْدَ الْمَلَائِكَةِ الْمُقَرَّبِينَ، وَأَنَّ الْمَلَائِكَةَ تُصَلِّی عَلَيْهِ. ثُمَّ أَمَرَ تَعَالَى أَهْلَ الْعَالَمِ السُّفْلِی بِالصَّلَاةِ وَالتَّسْلِيمِ عَلَيْهِ، لِيَجْتَمِعَ الثَّنَاءَ عَلَيْهِ مِنْ أَهْلِ الْعَالَمِينَ الْعُلْوِی وَالسُّفْلِی جَمِيعًا».[3] خدای متعال در عالم اعلی، يک بار ملائکه را شاهد سخن خويش قرار داده و بر پيامبر صلوات و درود فرستاده است. اين مقام، مقام ويژه ای است که در مجلس مهمی صورت گرفته است، و گويای عظمت پيامبر اکرم (ص) است (اين مانند آن است که همه مراجع در جايی جمع شوند و فردی در آن جمع مورد تکريم و تعظيم قرار گيرد). سپس ملائکه از خداوند تبعيت کرده و بر پيامبر صلوات فرستاده اند. بعد از آن اهل عالم سفلی نيز مامور شده اند تا بر آن حضرت صلوات فرستند. بنابراين اهل عالمين بر پيامبر صلوات می فرستند و اين گويای مقام ويژه و جايگاه خاص آن حضرت است.

3. فخر رازی در «تفسير کبير»، سخنانی نظير ابن کثير درباره صلوات بر پيامبر گفته است. وی می گويد: خدای متعال با بيان دستوراتی خاص در مورد پيامبر اکرم (ص) به تعظيم ايشان پرداخته و آن حضرت را مورد تکريم و احترام خاص و ويژه ای قرار داده است. از جمله اينکه فرموده است بدون اجازه وارد خانه ايشان نشويد. وقتی نيز وارد شديد، چشمانتان را پايين انداخته و به همسران پيامبر به جهت تکريم آنان نگاه نکنيد. دستور ديگر، امر مومنين به صلوات فرستادن بر آن حضرت است.

وی سپس می گويد: پيامبر(ص) دو حالت داشتند: گاه در خلوت و تنهايی بودند و گاه در ملاء و جلوت. آن گاه که آن حضرت در خلوت بودند، احترام ايشان به آن بود که بدون اذن بر ايشان وارد نشوند. در مورد ملاء نيز مساله دو صورت دارد: در ملاء بالا، خدای متعال و فرشتگان بر او صلوات می فرستند و در ملاء پايين، مومنين بر ايشان صلوات و تهيت می فرستند.

فخر رازی سپس سوالی را مطرح کرده می گويد: صلوات ما برای پيامبر چه فايده ای دارد؟ وقتی خدای متعال و فرشتگان بر ايشان صلوات می فرستند، ديگر صلوات ما چه معنايی می تواند داشته باشد؟ وی در پاسخ گفته است: صلوات ما بر آن حضرت بدان خاطر نيست که ما حاجتی را از ايشان برطرف کنيم، بلکه اظهار تعظيم و تکريم نسبت به آن حضرت است، همان گونه که وقتی ذکر خدای متعال را به جا می آوريم، خداوند احتياجی به آنها نداشته، بلکه اظهار تعظيم ما نسبت به ساحت مقدس ربوبی است و ما را مستحق ثواب می کند.

4. تفسير «صفه التفاسير»[4] که عصاره شش تفسير: طبری، زمخشری، روح المعانی، بحرالمحيط، بيضاوی و ... است، نيز در مورد آيه مطالبی قريب به همين مطالب آورده است.

5. در ميان تفاسير شيعه، مرحوم طبرسی در تفسير «مجمع البيان» می فرمايد: « المعنى لما صدر سبحانه هذه السورة بذكر النبی صلى الله عليه وآله وسلم، وقرر فی أثناء السورة ذكر تعظيمه، ختم ذلك بالتعظيم الذی ليس يقاربه تعظيم، ولا يدانيه فقال: ﴿إن الله وملائكته يصلون على النبی﴾، معناه: إن الله يصلی على النبی صلى الله عليه وآله وسلم، ويثنی عليه بالثناء الجميل، ويبجله بأعظم التبجيل، وملائكته يصلون عليه (يثنون عليه) بأحسن الثناء، ويدعون له بأزكى الدعاء»[5] چون خداى سبحان اول اين سوره را بذكر پيامبر (ص) قرار و در ميان آن مقرّر داشت تعظيم و بزرگداشت او را ختم فرمود آن را بتعظيمى كه هيچ تعظيم نزديك او و برابر او نميشود، پس فرمود: ﴿إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِی﴾ يعنى همانا خدا درود فرستاد بر پيامبر (ص) و ستايش نمود بر او بستايش نيكويى و احترام نمود او را به بزرگ ترين مراتب احترام و نيز فرشتگان درود بر او فرستاده و او را ستودند ببهترين ستودنها و دعا كردند بر او به پاكيزه‌ترين دعاها.

 

حجاب در اسلام گويای احترام به زن است

يکی از اساتيد ما که روش آموزش قرآن در يک ماه را فرا گرفته بود و ما از ايشان آن را ياد گرفتيم، در خلال درس، در مورد حجاب و عفاف زنان می فرمود: طلا در ميان ساير کالاها، شيئی قيمتی و ارزشمند است و به همين خاطر طلافروش ها خيلی از آن ها مراقبت کرده و به حفظ آن ها و پوشاندن آن ها از ديد سارقين می پردازند . اين بدان خاطر است که اين شی ارزشمند، دشمن دارد و نيازمند حفظ بيشتر است. اما فردی که مثلا يک کاميون بادمجان برای فروش آورده است، شب هنگام آن ها را رها کرده و می رود و ديگر نيازمند قفل زدن بر آنها نيست. زن نيز چون از نظر اسلام طلا و عزيز است، خدای متعال دستور حفظ آن را داده است تا مصون بماند. متاسفانه اکنون در صدا و سيمای ما به بهانه تفريح و شادی در برنامه هايی همچون دورهمی و خندوانه، قداست ها در مورد رابطه ميان زن و مرد شکسته می شود. آنان به بهانه سرگرمی هزينه سنگينی در اين جهت می پردازند. تلويزيون، به جامعه فرهنگ را پمپاژ می کند و اين گونه برنامه ها به مرور اين رفتارهای نادرست را تبديل به فرم و فرهنگ می کند؛ آن وقت وقتی افراد مومن تذکر می دهند، به عنوان افراد سخت گير که مربوط به دوران گذشته هستند قلمداد می شوند.

 


[4] صفوه التفاسیر، ج3، ص536.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo