< فهرست دروس

درس امامت - کتاب المراجعات - استاد ربانی

95/02/22

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حديث امان در مراجعه هشتم کتاب المراجعات

عرض ارادت به ساحت مقدس حضرت قمر بنی هاشم(ع)

ايام مصادف با سالروز فرخنده ولادت با سعادت پرچم دار سرافراز کربلا، حضرت قمر بی هاشم (ع) است. اين ميلاد فرخنده را به محضر مقدس حضرت ولی عصر (عج) و عموم شيفتگان و ارادتمندان به خاندان عصمت و طهارت تهنيت عرض می کنيم و به برکت اين ايام شريف از خدای متعال عاجزانه مسألت می کنيم تا شيعيان در هر جای دنيا خصوصا عربستان، بحرين، يمن، عراق، سوريه و افغانستان و هر جايی که در آنجا زجر می کشند از دست سفيانی های زمان خلاص و نحات عاجل عنايت فرمايد و شر آل سعود و آل خليفه و صهيونيست و عمّال و ايادی آنها را از سر مظلومين خصوصيا شيعيان کوتاه فرمايد. و پرچم جمهوری اسلامی را نيز به برکت پرچم دار سرفراز کربلا روز به روز بر بام جهان برافراشته تر فرمايد و سايه با برکت رهبر عزيز انقلاب اسلامی، حضرت امام آيت الله خامنه ای را مستدام بدارد، انشاء الله.

بررسی مدلول و مفاد حديث امان

در جلسه قبل درباره متن و سند حديث امان بحث و بررسی شد و حاصل آن اين شد که از مجموعه طرق اين حديث که در منابع شيعه و اهل سنت نقل شده بدست می آيد که اين روايت از نظر سند در حد روايات متواتر بوده و اطمينان به صدور آن از پيامبر اکرم(ص) وجود دارد؛ خصوصا عبارتی که محور اصلی حديث است: «النّجوم أمان لأهل السّماء، و أهل بيتی أمان لامّتی‌». اما مفاد و مدلول حديث چيست؟ امان و امنيت بودن اهل بيت به چه معنا است و مراد از اهل بيت (ع) در اين روايت چه کسانی هستند؟ ابتدا به چند نکته مقدماتی در اين باره می پردازيم:

1. مقصود از اهل سماء و اهل ارض در روايت چيست؟

به نظر می رسد مقصود از اهل سماء، ملائکه الهی باشند، زيرا مقصود از سماء، فضای بالای سر ما نيست و اين کلمه خصوصا آنجا که با کلمه «اهل» آمده است به معنای موجوداتی است که ذوالعقول هستند و از موجودات حيوانی بالاتر اند. در روايات هم آمده است که خداوند، آسمان را محل فرشتگان قرار داده است. اميرالمومنين(ع) در نهج البلاغه آن گاه که خلقت عالم را توضيح می دهند می فرمايند: «ثُمَّ فَتَقَ مَا بَيْنَ السَّمَوَاتِ الْعُلَا فَمَلَأَهُنَّ أَطْوَاراً مِنْ مَلَائِكَتِهِ مِنْهُمْ سُجُودٌ لَا يَرْكَعُونَ وَ رُكُوعٌ لَا يَنْتَصِبُونَ وَ صَافُّونَ لَا يَتَزَايَلُون‌»[1] سپس خداوند ميان آسمان را گشود و آنها را از گونه های مختلف ملائکه پر فرمود. بعضی از آنها همواره در رکوعند. برخی همواره در قيام و برخی در سجده اند. آن حضرت همچنين در خطبه 182 و جاهای ديگر نيز به اين مساله پرداخته اند.

مراد از نجوم در روايت، ستارگان آسمان دنيا است اما ملائکه مربوط به آسمان های بالاتر هستند. اين ستاره ها برای اهل آسمانِ بالاتر نشانه و علامت هستند. ملائکه با ديدن آنها می فهمند که هنوز نفخ صور انجام نشده است ﴿وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ إِلاَّ مَنْ شاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فيهِ أُخْرى‌ فَإِذا هُمْ قِيامٌ يَنْظُرُونَ﴾[2] و در«صور» دميده مى‌شود، پس همه كسانى كه در آسمانها و زمينند مى‌ميرند، مگر كسانى كه خدا بخواهد؛ سپس بار ديگر در «صور» دميده مى‌شود، ناگهان همگى به پا مى‌خيزند و در انتظار(حساب و جزا) هستند.

مراد از اهل زمين نيز انس و جن که ذوالعقول اند هستند. اساسا کلمه «اهل» در زبان عربی بر حيوانات و ساير موجودات غير از انسان اطلاق نمی شود مثلا گفته شده اهل مدينه يا اهل قريه. معنای حديث آن است که تا وقتی اهل بيت در زمين هستند، حيات در آنجا برقرار است و وقتی اهل بيت نباشند، زندگی هم تمام می شود.

2. در بيشتر نقل های اين روايات، امان بودن نجوم به اهل آسمان نسبت داده شده اما در يک روايت امان اهل زمين از غرق شدن آمده است. به نظر می رسد اين امر منافاتی ندارد، زيرا ستارگان تا وقتی وجود دارند، هم نشانه اند برای بقاء و حيات اهل آسمان و هم نشان از حيات اهل زمين دارند. اگر اهل سما نباشند، اهل زمين هم نخواهند بود.

3. در دسته ای از اين روايات، اهل بيت پيامبر، امان اهل زمين دانسته شده اند و در بعضی امان برای امت شناخته شده اند. اين دو دسته روايات نيز با هم منافاتی ندارد و از باب ذکر عام و خاص است. وجه بيان خاص هم اين است که امت اسلامی در ميان ساير امت ها دارای شرافت و منزلت هستند ﴿كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ﴾.[3] البته منظور، عام استقرائی نيست به اين معنا که تک تک آنها مورد نظر باشد بلکه مراد مجموعه است. پس وجه امان بودن اهل بيت هر چه باشد هم برای کل زمين است و هم برای امت اسلامی.

4. در بيشتر نقل های روايت، وجه امنيت بخشی اهل بيت(ع) برای اهل زمين بيان نشده است اما در روايت حاکم آمده است «اهل بيتی امان لامتی من الاختلاف» و در يک روايت شيعی که در تفسير منسوب به امام حسن عسکری(ع) آمده، شبيه همين نکته آمده است «امان من الضلاله». اين دو روايت می رساند که اهل بيت امان امت در اختلافات هستند.

5. اگر اهل بيت پيامبر(ع) در زمين نباشند چه اتفاقی می افتد؟ چند تعبير در اين روايات آمده است: «فاذا ذهب أهل بيتی ذهب أهل الارض ما يوعدون». در جای ديگر آمده است: «آتاهم ما يوعدون» و در نقل ديگری عبارت: «جاء أهل الارض من الأيات ما کانوا يوعدون» آمده است. هر سه عبارت يک مطلب را می رسانند و آن اينکه اگر اهل بيت در زمين نباشند حوادثی که مربوط به وقوع قيامت است مانند خاموش شدن خورشيد، به حرکت در آمدن کوهها، برافروخته شدن درياها و ... رخ خواهد دارد و طومار زمين و اهل آن در هم پيچيده می شود.

 

محول اصلی مدلول حديث بيان معنای امان

آنچه در معنا و مدلول اين حديث نقش مهمی دارد اين است که روشن شود منظور از امان بودن اهل بيت برای اهل زمين چيست؟ مرحوم شرف الدين اين حديث را در شمار احاديث ثقلين و سفينه و باب حطه قرار داده و فرموده اند منظور از آن، بيان راه درست هدايت توسط اهل بيت(ع) است.

در ادامه به بررسی احتمالات مربوط به امان بودن اهل بيت (ع)‌ برای اهل زمين يا امت اسلامی در اين روايت می پردازيم:

احتمال اول

ممکن است گفته شد مراد اين است که اهل بيت فقط در حد يک نشانه و علامت برای برقراری نظام عالم هستند، همان طور که ستاره ها برای اهل آسمان علامت و نشانه ای هستند از بقاء عالم. اگر کسی اين احتمال را بگويد ديگر اين حديث دلالتی بر برتری و عصمت و امامت اهل بيت نخواهد داشت، زيرا همان طور که نشانه بودن نجوم برای اهل آسمان به معنای برتری و تفوق نجوم بر اهل آسمان نيست، نشانه صرف بودن اهل بيت برای اهل زمين نيز دلالتی بر برتری و امامت آنان ندارد. مباحث ديگر نيازمند اثبات است و نمی توان از صرف علامت بودن آنها را اثبات کرد.

نکته: برای اينکه بدانيم در ميان اين احتمالات کدام مورد نظر روايت است، نيازمند شاهد از جاهای ديگر هستيم و الا صرف احتمال به تنهايی در حد يک فرضيه بوده و بدون مويد و شاهد اعتباری ندارد.

احتمال دوم

مقصود اين است که اهل بيت نقش عليت در امنيت اهل زمين دارند. به اين معنا که يا علت فاعلی يا علت غايی و يا هر دو آن هستند. معنای علت فاعلی بودن آنان اين است که آنان در حيات و رزق اهل زمين دخالت داشته و واسطه در فيض الهی به مخلوقات اند. معنای علت غايی بودن آنها نيز اين است که آنان مقصود و جهت از خلقت بوده و آن کمال کاملی هستند که همه کمال های ناقص به سوی آنها می باشند. طبق اين معنا ديگر اهل بيت شامل همه خاندان پيامبر نمی شود بلکه تنها افراد شاخص آنها مورد نظر است يعنی کسانی که هم در قوس نزول و هم قوس صعود می توانند چنين نقشی داشته باشند. اين مطلب در روايات زيادی که قسمت کمتری از آنها در منابع اهل سنت و بيشتر آنها در منابع شيعه آمده بيان شده است.[4]

طبق روايات کثيره پيامبر اکرم(ص) و اهل بيت ايشان وسايط فيض الهی اند. آنان در اين زمينه هم نقش فاعلی و هم نقش غايی دارند. آنان حتی مجرای اعطای فيض الهی به ملائکه و انبيای الهی هستند و لذا همه عالم وام دار آنان هستند. اين مساله البته مقول به تشکيک است به اين معنا که انبياء هم با توجه به رتبه های وجودی خود واسطه فيض هستند ﴿تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى‌ بَعْض‌﴾.[5]

در دعای عديله آمده است «وَ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ‌ الْأَرْضُ‌ وَ السَّمَاء»[6] . اميرالمومنين(ع)‌ فرمود: «إِنَّا صَنَائِعُ رَبِّنَا وَ النَّاسُ بَعْدُ صَنَائِعُ لَنَا»[7] ما مخلوق خداوند هستيم و انسان ها به اذن خداوند و به واسطه ما ايجاد شده اند. در زيارت جامعه کبيره نيز آمده است: «خَلَقَكُمُ اللَّهُ أَنْوَاراً فَجَعَلَكُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِينَ حَتَّى مَنَّ عَلَيْنَا بِكُم‌... بِكُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِكُمْ يَخْتِمُ وَ بِكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ بِكُمْ يُمْسِكُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ بِكُمْ يُنَفِّسُ الْهَمَّ وَ يَكْشِفُ الضُّر»[8] و در زيارت امام حسين (ع) ‌و جاهای ديگر و نيز آيات قرآن نيز از قبيل همين نکات آمده است.

بعضی از علمای بزرگ همه اين روايات را به سمت علت غايی سوق داده و «باء» در اين عبارات را به معنای «لام» گرفته اند. اما اين امر خلاف ظاهر است و مراد از «باء» همان معنای سببيت است. ما معتقديم که نقش معصومين هم در علت فاعلی و هم علت غايی است.

اين مطلب به جهت آنکه در منابع اهل سنت کمتر آمده در مقام احتجاج با آنها مفيد نيست اما برای خود ما به عنوان شيعه خيلی مفيد است.

دو احتمال در مورد معنای امان بودن اهل بيت باقی مانده که انشاء الله در جلسه آينده پيگيری می شود.

 

شأن و جايگاه اهل بيت در واسطه بودن فيض الهی

آنچه بيان شد واسطه بودن اهل بيت (ع) در اعطای فيض الهی به مخلوقات است. اين مطلب با تفويض به اين معنا که امر به صورت مستقل به آنها واگذار شده و خداوند ديگر کناره گيری کرده است متفاوت است. اهل بيت (ع) در حالی که واسطه فيض الهی هستند همچنان بنده و عبد اويند «لَا فَرْقَ‌ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهَا إِلَّا أَنَّهُمْ‌ عِبَادُكَ‌ وَ خَلْقُكَ فَتْقُهَا وَ رَتْقُهَا بِيَدِك‌»[9] . وقتی کسی عبد خداوند شد، امر او حدوثا و بقائا در اختيار خداوند است.

اگر کسی اين مسائل را خوب تصور کند، تصديق شان آسان است. اما اگر خوب تصور نکند مانند کلاف سر در گم خواهد بود. به امام صادق (ع) گفته شد می گويند اگر کسی به شما توسل پيدا کند مشکلش حل می شود. امام فرمود تعجب می کنم از مردم که چنين سخنانی می گويند و آن را باور نمی کنند. آنان برای يک مقدار سبزی اثری قائل هستند و آن را می خورند تا رفع گرسنگی کند. آيا مقام ولی خدا در خاصيت داشتن از اين سبزی کمتر است. اثر اين سبزی از خودش نيست بلکه به اذن الله است و الا اگر کسی اثر آن را مستقل بداند مشرک است. در مورد اثر بخشی ولی خدا نيز همين گونه است آنان به اذن الله در عالم اثر می گذارند. آنچه وهابيون در اين زمينه می گويند نشان از اوج نفهمی آنان دارد . سخن آنان جز پنداری از شيطان نيست ﴿يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً﴾.[10]

اساسا شأن معصومين خيلی بالاتر از برآوردن حاجات و شفای بيماران است. در اين امور نيز گاه مصلحت به برآوردن شدن حاجات افراد نيست لذا است که بارها می گويند اما حاجتشان روا نمی شود. اين بدان خاطر نيست که معصومين در برآوردن حاجات آنان ناتوانند بلکه بدان جهت است که آنان به اذن الله کارها را انجام می دهند ﴿وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ يَشاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمين﴾.[11] آن فنايی که عرفا می گويند که فرد در مقابل خداوند هيچ هيچ است اوجش درباره پيامبر اکرم (ص)‌ و اهل بيت (ع) است و الا ابن عربی و ديگران مرد اين ميدان ها نيستند.

رصد آدمی به جايی که به جز خدا نبيند بنگر که تا چه حد است مقام آدميت

مصداق اين شعر اميرالمومنين (ع) است که فرمود «لَوْ كُشِفَ الْغِطَاءُ مَا ازْدَدْتُ يَقِينا»[12] و نيز امام حسين (ع) است که در اوج شدت و سختی عاشقانه با خداوند سخن می گويد: «الهی رضا برضائک صبرا علی بلائک لا معبود سواک يا غياث المستغيثين».

اهل بيت (ع) جلوه مشيت الهی هستند همان مشيتی که فرمود: ﴿إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُون‌﴾.[13] اگر حضرت ولی عصر (عج) اشاره می فرمود بساط تکفيری ها - که اين همه شيعيان را می کشند و زجر می دهند – برچيده می شود، اما آن حضرت ماذون نيستند.

صبر الهی مانند صبر انسان نيست . قرآن کريم می فرمايد: ﴿أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتى‌ نَصْرُ اللَّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَريب﴾[14] آيا گمان كرديد داخل بهشت مى‌شويد، بى‌آنكه حوادثى همچون حوادث گذشتگان به شما برسد؟! همانان كه گرفتاريها و ناراحتيها به آنها رسيد، و آن چنان ناراحت شدند كه پيامبر و افرادى كه ايمان آورده بودند گفتند: «پس يارى خدا كى خواهد آمد؟!» (در اين هنگام، تقاضاى يارى از او كردند، و به آنها گفته شد:) آگاه باشيد، يارىِ خدا نزديك است‌. آن قدر سختی برای آنان زياد شد که حتی پيامبر نيز نزديک بود کم بياورد که اين نصرت الهی کی می رسد. اما خداوند ظرفيت وجودی و صبرش بی نهايت است. او در پاسخ می فرمايد ياری الهی نزديک است. ما نمی دانيم مشيت الهی کی تعلق می گيرد.

اين را بايد بدانيم که اگر معارف اسلامی و اهل بيت در وجودمان باشد، ديگر باکی از ابرقدرتها نداريم. امام راحل يکی از نمونه ها و تجلی اين کلام بود. ايشان در برابر قدرت های بزرگ اصلا خم به ابرو نمی آورد. ايشان هوشمندانه ابتدا مصداق شيطان بزرگ را مشخص کردند و آن را آمريکا دانستند و سپس فرمود «آمريکا هيچ غلطی نمی تواند بکند». و «ما آمريکا را زير پا می گذاريم». اين بدان خاطر بود که کشور های ديگر حساب خود را داشته باشند. وقتی از سوی کارتر می خواستند برخی برای مذاکره در مورد جاسوس های دستگير شده در لانه جاسوسی بيايند، امام فرمود: هيچ کس حق مذاکره ندارد و هر کسی از آنان بيايد کشته می شود. امام حقيقتا شخصيت ويژه و ممتازی بودند. ايشان جلوه ای از جلوه های الهی و حسينی بودند. مقام معظم رهبری نيز همين گونه اند و همان مسير را طی می فرمايند. ايشان نيز آمريکا و اسرائيل را هيچ می دانند. اگر واقعا مسئولين همه در مسير رهبری می بودند، ديگر مشکلی نبود و ابرقدرتها کوچکترين کاری از پيش نمی بردند.

 


[4] ر.ک مقاله «نقش فاعلی امام در نظام خلقت» و مقاله «نقش غایی امام در نظام خلقت»، فصل نامه انتظار موعود .
[6] زاد المعاد، علامه مجلسی، ص423، ط: موسسه الاعلمی للمطبوعات.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo