< فهرست دروس

درس امامت - کتاب المراجعات - استاد ربانی

95/02/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حديث باب حطه در مراجعه هشتم کتاب المراجعات

بررسی حديث باب حطه بر لزوم پيروی از اهل بيت(ع)

امام شرف الدين در کتاب «المراجعات» در بحثی که با شيخ سليم بشری داشتند، ادله لزوم پيروی از اهل بيت (ع) را بيان کردند. آن ادله از اين قرار است: حديث شريف ثقلين، حديث سفينه، حديث باب حطه و حديث امان. در جلسات گذشته حديث ثقلين و حديث سفينه بيان شد. در ادامه به بررسی حديث باب حطه می پردازيم. ايشان اين حديث را از کتاب «معجم الاوسط»، طبرانی که وی از ابوسعيد خدری نقل کرده چنين آورده اند: «و قوله صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: إنما مثل أهل بيتی فيكم كمثل سفينة نوح من ركبها نجا، و من تخلف عنها غرق. و إنما مثل أهل بيتی فيكم مثل باب حطة فی بنی إسرائيل من دخله غفر له».[1]

 

بررسی حديث از نظر سند

اين روايت هم در منابع شيعه و هم اهل سنت آمده است .

الف) در منابع شيعه

سيد هاشم بحرانی در کتاب «غايه المرام»[2] از چند منبع و طريق شيعه اين حديث را نقل کرده است:

1. شيخ مفيد در کتاب «امالی» اين حديث را از اميرالمومنين (ع) نقل می نمايد: « عن عباد ابن عبد اللّه قال: قام رجل إلى أمير المؤمنين عليه السّلام فقال يا أمير المؤمنين أخبرنی عن قوله تعالى: ﴿أَ فَمَنْ كانَ عَلى‌ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَ يَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ﴾[3] . قال: «رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله الذی كان على بيّنة من ربّه و أنا الشاهد له و منه... و اللّه ما مثلنا فی هذه الأمة إلا كمثل سفينة نوح و كباب حطّة فی بنی إسرائيل». مردی درباره آيه 17 سوره مبارکه هود از اميرالمومنين(ع) سوال کرد. آن حضرت فرمود: مراد از ﴿الذی کان علی بينه من ربه﴾ پيامبر اکرم (ص)‌ و مراد از ﴿الشاهد﴾ در آيه من هستم... قسم به خدا مَثَل ما در اين امت، مَثَل کشتی نوح و باب حطه بنی اسرائيل است. [4]

2. شيخ صدوق، از ابو سعيد خدری چنين نقل کرده: «عن أبی سعيد الخدری قال: صلى بنا رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله صلاة الأولى ثم اقبل بوجهه الكريم علينا فقال: «معاشر أصحابی: إن مثل أهل بيتی فيكم كمثل سفينة نوح و باب حطة فی بنی إسرائيل فتمسكوا بأهل بيتی بعدی و الأئمة الراشدين من أهل بيتی‌».[5]

نکته: در روايات زيادی آمده است که پيامبر اکرم (ص) ‌بعد از نماز رو به مردم آورده و آنان را موعظه می فرمودند. اين شيوه ای که برخی از ائمه جماعات بعد از نماز مقداری صحبت می کنند بر گرفته از همين سنت است و ظاهرا متعارف آن اين بوده که آن حضرت مختصر و کوتاه سخن می فرمودند.

3. شيخ طوسی در کتاب «امالی» اين روايت را از ابوذر نقل می کند: «سمعت رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله يقول:... إنما مثل أهل بيتی فيكم كمثل سفينة نوح من ركبها نجا و من تخلّف عنها غرق. و مثل باب حطّة من دخله نجا و من لم يدخله هلك»[6] .

4. فتّال نيشابوری در کتاب «روضه الواعظين» از امام باقر (ع) نقل می کند که آن حضرت فرمود: «عن أبی جعفر الباقر عليه السّلام قال: «قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله ... معاشر الناس إن عليّا صديق هذه الأمة و فاروقها و محدّثها و أنه هارونها و يوشعها و أصفها و شمعونها و أنه باب حطتها و سفينة نجاتها أنه طالوتها و ذو قرنيها»[7] .

5. تفسير عياشی از امام باقر (ع) اين حديث را ذيل آيه 58 سوره بقره نقل می کند که فرمود: «نحن باب حطتکم» آن حضرت می فرمايد: همان طور که بنی اسرائيل بايد از باب حطه عبور می کردند تا مورد غفران قرار گيرند شما نيز بايد از راه ما وارد شويد.

ب) منابع اهل سنت

اين حديث دو گونه در منابع اهل سنت آمده است: يکی ذيل حديث سفينه و ديگری به صورت مستقل. برخی از اين نقل ها از اين قرار است:

1. طبرانی در «معجم الصغير» از ابوذر غفاری چنين نقل می کند: «مثل أهل بيتی كمثل سفينة نوح من ركبها نجا و من تخلّف عنها هلك و مثل باب حطّة فی بنی إسرائيل»[8] .

2. طبرانی اين حديث را به صورت مستقل از ابو سعيد خدری نيز نقل کرده است «سمعت رسول الله صلی الله عليه و آله يقول انما مثل اهل بيتی فيکم مثل باب حطه فی بنی اسرائيل من دخله غفر له».[9]

3. حاکم نيشابوری،‌ از حنش کنانی که وی از ابوذر حديث را نقل کرده آورده است: «عن حنش الكنانی، قال: سمعت أبا ذر- و هو آخذ بباب الكعبة-: من عرفنی فأنا من عرفنی، و من أنكرنی فأنا أبو ذر: سمعت النبی صلّى اللّه عليه و سلّم يقول: مثل أهل بيتی فيكم مثل سفينة نوح فی قومه، من ركبها نجا: و من تخلّف عنها غرق، و مثل باب حطة لبنی إسرائيل»[10] . اين روايت را ابوذر در حالی که درب کعبه را گرفته بود و می گفت «هر کسی مرا می شناسد که می شناسد و هر کسی نمی شناسد بداند که من ابوذر هستم»، نقل می کند. برخی از شارحين گفته اند ابوذر برای اينکه اهميت اين حديث را بيان کند دو کار کرده است: اول اينکه خود را به درب خانه خدا چسبانده است و ديگر اينکه بيان می دارد که من ابوذر هستم يعنی همان کسی که پيامبر اکرم (ص) ‌درباره او فرمود: «ما اظلت الخضراء و لا اقلّت الغبراء على ذى لهجة اصدق من ابى ذر».[11]

عده ای ديگر از حفاظ و محدثين معروف اهل سنت اين روايت را از ابو سعيد و ابوذر نقل کرده اند. نام برخی از آنان چنين است: ابونعين اصفهانی، واحدی نيشابوری، گنجی شافعی در «نهايه الطالب»، حموينی در «فرائد السمطين»[12] ،‌ نور الدين هيثمی در «معجم الزوائد»[13] ، شمس الدين سهاوی مصری در «استجلاء ارتفاع الغرر»، سيوطی در «احياء الميت بفضائل اهل البيت»، سمهودی در «جواهر العقدين»،‌ ابن حجر مکی،‌ در «الصواعق المحرقه»[14] .[15]

ابن حجر مکی در اين باره چنين گفته است: «و جاء من طرق عديدة يقوّی بعضها بعضا: إنما مثل أهل بيتی فيكم كمثل سفينة نوح من ركبها نجا... و إنما مثل أهل بيتی فيكم مثل باب حطة فی بنی إسرائيل من دخله غفر له و فی رواية: غفر له الذنوب»[16] از طرق های متعددی که بعضی باعث تقويت ديگری است دو روايت سفينه و باب حطه نقل شده است. وی با همان سياقی که درباره حديث سفينه سخن می گويد در باره حديث باب حطه نيز سخن گفته است و ظاهر عبارت وی می رساند که اين دو حديث حسن بوده و بر اساس کثرت طرق قابل اعتماد اند .

 

بررسی حديث از نظر دلالت

برای بررسی مدلول اين روايت ابتدا به آيه ای که در اين زمينه آمده اشاره می کنيم تا معنای روايت روشن تر شود. قضيه باب حطه در دو آيه با اختلاف کمی آمده است: سوره بقره، آيه 58 و سوره اعراف، آيه 161 ﴿وَ إِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هذِهِ الْقَرْيَةَ فَكُلُوا مِنْها حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَداً وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَكُمْ خَطاياكُمْ وَ سَنَزيدُ الْمُحْسِنين[17] و (به خاطر بياوريد) زمانى را كه گفتيم: «در اين شهر [بيت المقدس‌] وارد شويد! و از نعمتهاى فراوان آن، هر چه مى‌خواهيد بخوريد! و از در (معبد بيت المقدس) با خضوع و خشوع وارد گرديد! و بگوييد: «خداوندا! گناهان ما را بريز!» تا خطاهاى شما را ببخشيم؛ و به نيكوكاران پاداش بيشترى خواهيم داد.

الف) منظور از قريه در آيه

دو ديدگاه درباره قريه آمده است: اريحاء و بيت المقدس . ديدگاه دوم مشهور است. مرحوم طبرسی در اين باره می فرمايد: « أجمع المفسرون على أن المراد بالقرية هاهنا بيت المقدس و يؤيده قوله فی موضع آخر ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ و قال ابن زيد أنها أريحا قرية قرب بيت المقدس و كان فيها بقايا من قوم عاد و هم العمالقة و رأسهم عوج بن عنق‌».[18]

ب) منظور از باب قريه

برخی گفته اند مراد، باب همان قريه است يعنی اگر اريحاء مورد نظر است درب همان شهر و اگر بيت المقدس مورد نظر است درب اين شهر مراد بوده است. برخی گفته اند مراد يکی از درهای بيت المقدس بوده است. «مجاهد» آن را هشتمين درب که «باب حطه» ناميده شده می داند و برخی ديگر آن را باب القبه می دانند که حضرت موسی (ع)‌ و بنی اسرائيل به سمت آن نماز می خواندند. مرحوم طبرسی از ابوعلی جبائی نقل می کند که قول باب المقدس صحيح است و وی شاهدی نيز بر آن اقامه کرده است.[19]

فخر رازی نيز در ذيل همين آيه نکات خوبی دارد که رجوع شود. [20]

ج) منظور از داخل شدن به حال سجده

برخی گفته اند مراد از سجده در آيه حالت خميدگی و رکوع است زيرا در حال سجده، حرکت ممکن نيست. برخی ديگر گفته اند مراد، حالت خضوع و خشوع و ورود بدون تکبر است. خضوع امری باطنی و قلبی است البته در ظاهر نمادی نيز می خواهد که همان حالت رکوع و خميدگی بوده است. (مثل اينکه ما قلبا نسبت به حضرت معصومه (س) اظهار خضوع و خشوع داريم اما وقتی نزديک اين حرم می رسيم، خضوع خودمان را با احترام و خم شدن نشان می دهيم).

برخی ديگر گفته اند چون آن درب خيلی کوچک بوده است آنان مجبور بودند خم شوند. اما اين وجه نادرست دانسته شده زيرا در اين آيه امر به رکوع و خضوع شده است و اين امر با اجبار در آن معنا ندارد.

د) مراد از کلمه حطه

گفت شده کلمه حطه لفظی بوده که برای استغفار و توبه بکار می رفته و به معنای «اغفر ذنوبنا» می باشد.

ما حصل معنا و مدلول اين حديث آن است که همان طور که بين اسرائيل در اثر گناهانی که کرده بودند بايستی کارهايی می کردند تا مشمول مغفرت الهی قرار گيرند و از آن جمله وارد شدن به باب بيت المقدس به صورت متواضعانه و طلب مغفرت از خداوند بود، اهل بيت اين امت نيز حال همان باب حطه را دارند و لذا کسی که می خواهد از رحمت و مغفرت الهی بهره مند شود بايد به آنها رجوع کرده و در برابر آنها خاضع و مطيع باشد. بنابراين اين حديث بر دو مطلب دلالت دارد: اولا لازم است در مسايلی که مربوط به دين و هدايت است به اهل بيت رجوع شود زيرا بحث غفران و مغفرت مربوط به دين است؛ ثانيا اين رجوع بايد همراه با خضوع و اطاعت و تبعيت از آنان باشد، و الا مراجعه بدون تبعيت معنا نخواهد داشت.

در جلسه گذشته سخنی از آقای دهلوی نقل شد که گفته بود ما اهل سنت پيروان واقعی اهل بيت هستند زيرا مالک و ابوحنيفه که امامان مذاهب ما هستند شاگرد امام صادق(ع) بوده اند. در آنجا گفته شد سخن شاگردی که در برابر استاد خضوع نکند چه فايده ای دارد. الان فتاوای ابوحنيفه چه مقدار با سخنان امام صادق (ع)‌ مطابق است. ابوحنيفه معتقد بود در باب فقه تنها 17 حديث صحيح از پيامبر اکرم (ص) وجود دارد. چگونه می توان وی را تابع امام صادق (ع) دانست در حالی که يک مورد هم نداريم که وی حديثی را از امام صادق (ع) نقل کرده و آن را مستند فتوای خود قرار داده باشد. متاسفانه در صحاح اهل سنت نيز احاديث بسيار کمی از اهل بيت (ع) نقل شده است.

ابن حجر مکی در مدلول اين روايت می گويد: «وجه تشبيههم بباب حطة ان اللَّه جعل دخول ذلك الباب الّذى هو باب اريحاء او بيت المقدس مع التواضع و الاستغفار سببا للمغفرة و جعل لهذه الامّة موده اهل البيت سببا لها».[21] وی در اينجا مدلول حديث را منحصر در مودت می داند، اما خود وی درباره حديث سفيه، مدلول آن مودت و اطاعت دانسته است. وی در اينجا يک بخش از مدلول حديث را ذکر کرده است زيرا مودت هر چند خودش فی حد نفسه مطلوب و ارزشمند است و انسان را به نجات اميدوار می کند و مقدمه صرف نيست اما فلسفه آن همان انقياد و اطاعت از محبوب است. وقتی انسان دل در گرو کسی دارد که از او اطاعت کند. از تشبيه اهل بيت(ع) به باب حطه نيز همين نکته فهميده می شود زيرا صرف ارادت داشتن باب حطه برای بنی اسرائيل کار ساز نبود بلکه بايد اين ارادت منتهی به عمل شود. اصولا مودت اگر حقيقی باشد، تبعيت و پيروی را به همراه دارد. شبيه اين حرف را مرحوم علامه طباطبايی در باب ايمان دارند که اگر کسی مدعی ايمان باشد اما به آن عمل نکند دروغ می گويد زيرا ايمان بودن عمل معنا نخواهد داشت .

در حديث نيز پيامبر اکرم (ص) با تشبيه اهل بيت(ع) به باب حطه بين اسرائيل بيان می دارند: اولا برای هدايت و مغفرت تنها به اهل بيت (ع) رجوع کنيد که «انا مدينه العلم و علی بابها» و درب ديگری را نجوييد. ثانيا در برابر آنان نيز خاضع باشيد ﴿وادخلوا الباب سجدا﴾ يعنی تبعيت و انقياد داشته باشيد.

بررسی اين حديث در اينجا پايان يافت. انشاء الله در ادامه بحث به بررسی حديث امان می پردازيم.

 


[8] معجم الصغیر، طبرانی، ج1، ص139.
[9] معجم الصغیر، طبرانی، ج2، ص22.
[10] المستدرک، حاکم نیشابوری، ج3، ص150.
[11] الغدیر، علامه امینی، ج6، ص419، ط: مرکز الغدیر.
[12] فرائد السمطین، حمویی، ج2، ص242.
[13] معجم الزوائد، نور الدین هیثمی، ج9، ص168.
[14] الصواعق المحرقه، ابن حجر مکی، ص234، باب11. ( این باب در بیان فضائل اهل بیت پیامبر است که آیات و روایات را در این زمینه آورده است)
[20] مفاتیح الغیب، فخر رازی، ج3، ص88 و 89.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo