« فهرست دروس
درس امامت - کتاب المراجعات - استاد علی ربانی‌گلپایگانی

1404/02/30

بسم الله الرحمن الرحیم

مراجعه 68 ، احادیث وصایت

موضوع: مراجعه 68 ، احادیث وصایت

مراجعه 68: احادیث وصایت

موضوع بحث بررسی روایات مربوط به وصایت امیرالمومنین (ع) است. امام شرف الدین به درخواست شیخ سلیم، پنج روایت را بیان کردند. نویسنده کتاب «الحجج الدامغات»، این روایات را مورد نقد قرار داده است.

 

اشکال اول: عدم حجیت تواتر در منابع شیعه برای اهل تسنن

ابومریم اعظمی می گوید: این ادعا که گفتید نصوص مربوط به وصیت امیرالمومنین (ع) از ائمه طاهرین متواتر است، باطل است. آیا مقصود شما روایاتی است که در کتب شیعه نقل شده یا اهل سنت؟ اگر مقصود، روایات در منابع اهل سنت است، که ثابت می کنیم که این روایات کذب و باطل است. و اگر مرادتان روایات در کتب شیعه است، کاری احمقانه است، زیرا شما چگونه می خواهید با تواتری که در منابع خود شما است با اهل سنت احتجاج کنید؟[1]

 

پاسخ: عدم دخالت مذهب در حجیت تواتر

مراد امام شرف الدین از متواتر بودن نصوص وصایت، نصوص در منابع شیعه است، و اشکالی که ابومریم گرفته اید، وارد نیست (بحث وی کبروی است یعنی اشکال نکرده که تواتر وجود ندارد، بلکه بر فرض متواتر بودن اشکال کرده است)، زیرا در تواتر، مذهب شرط نیست، لذا حتی اگر مطلبی را کسانی که هیچ مذهبی ندارند، به حد تواتر نقل کنند، حجت است. دلالت خبر متواتر، عقلی است و لذا اینکه ناقلین چه دینی دارد یا حتی دین ندارد، در حجیت تواتر دخالتی ندارد. و این غیر از اجماع است که دلیل آن تبعدی است. اجماع مسلمانان برای خود آنان حجت است، اما تواتر یکی از دلایل فکری بشر است و در عدات تجربیات و از اقسام یقینیات در منطق است. آیا در امور تجربی اگر امری از طریق تجربه اثبات شود، حجیت ندارد هر چند آن عالمان تجربی بی دین باشند؟!

به عنوان نمونه یکی از ادله ای که یهودیان بر اثبات دین خود مطرح کرده اند این است که گفته اند: ما قبول نداریم که پیامبر شما ناسخ آیین دین قبلی باشد، و ما معتقد هستیم که یا آیین شما اشتباه است و یا یک آیینی در کنار آیین ما است. دلیل ما نیز روایت متواتر ما بر این است که شریعت موسی (ع) موبد است. در نقد آن گفته اند: اولا این مساله خبر واحد است و تواتر نیست ثانیا بر فرض نقل متواتر، این خبر مختلق (مجهول) است.

اگر این طرف میز ما نشسته و طرف دیگر میز چند نفر مسیحی قرار داشته باشد، ما چگونه اثبات می کنیم که پیامبر اکرم (ص)، پیامبر است؟ برای اثبات این مطلب ما می گوییم: اینکه پیامبر ما ادعای نبوت جهانی کرده است، به تواتر ثابت است. و اینکه ایشان معجزه آورده اند نیز به تواتر ثابت شده است. با وجود این دو تواتر، عقل می گوید: اگر کسی ادعای نبوت کرده و معجزه آورده باشد، او در ادعای خود صادق است. بنابراین تواتر چون یک طریق عقلی منطقی است، حجیت دارد، و مهم این است که ثابت شود و دیگر مذهب راویان در آن شرط نیست.

نکته دیگر اینکه در تواتر، صدق راویان و عدالت آنها هم شرط نیست، زیرا همان طور که گفته شد دلیل تواتر، عقلی است، مگر اینکه معلوم شود آنان تبانی بر کذب کرده اند که در این صورت، دیگر خبر متواتر نخواهد بود (خبر متواتر، یعنی خبری که روایان آن به حدی هستند که تبانی بر کذب آنها منتفی است).

 

اشکال دوم: ضعف سند روایات پنج گانه

ابومریم در اشکال دیگر می گوید: این پنج روایتی که شرف الدین نقل کرده است، همه ضعیف السند هستند. در روایت اول (حدیث یوم الدار)، تنها در یک روایت کلمه وصی آمده است و راوی آن عبدالغفار بن قاسم است که علمای اهل سنت آن را تضعیف کرده اند. (ما شیعه نیز نسبت به این روایت حرفی نداریم، منتهی احادیث دیگر یوم الدار صحیح و ثابت است).

در حدیث دوم (بریده)، در سندش محمد بن حمید رازی است که تضعیف شده است. در حدیث سوم (حدیث سلمان) که از طبرانی نقل شده، ناصح بن عبدالله آمده که متروک است. طرق دیگری هم این روایت دارد که اعظمی می گوید: سیوطی آن را در «اللألی المنتظمه» آمده اما در آنها نیز راویان ضعیف وجود دارد، پس روایت سلمان هم ضعیف است. حدیث انس و روایت ابوایوب را نیز قبلا در مراجعه 48 گفتیم که سندشان ضعیف است.[2]

 

نقد و بررسی

ابتدا به صورت کلی می گوییم که روش امام شرف الدین در «المراجعات» استفاده از قاعده کثرت طرق است که از قاعده های پذیرفته شده نزد عالمان شیعه و اهل سنت است. این قاعده می گوید، ممکن است سند روایتی ضعیف باشد، اما چون متابع دارد (یعنی روایت دیگری که از نظر لفظ با او همانند اند) و یا شواهد داشته باشد (یعنی روایتی دیگری هم مضمون با آن باشند هر چند از نظر متن با آن متفاوت باشند)، این امر باعث می شود آن ضعف سند جبران شود.

 

اثبات متواتر بودن حدیث وصیت

ادعای ما این است که احادیث وصیت متواتر است. در خبر متوتر دو مبنا وجود دارد: یکی اینکه عدد در آن دخالت دارد. نظریه دیگر این است که در تواتر عدد ملاک نیست، بلکه یقین پیدا کردن به آن ملاک است. طبق دیدگاه اول که عدد را ملاک می دانند، گفته شده تعداد روایان به حدی باشد که تبانی بر کذب در آن ممکن نیست. در مورد اینکه این تعداد چند نفر است چند قول بیان شده است: سیوطی در کتاب «الفیه حدیث» می گویند:

و ما رواه عددٌ جمٌّ يجبْ / إحالة اجتماعهم على الكذبْ‌

فمتواترٌ و قومٌ حدّدوا / بعشرةٍ و هو لديَّ أجود[3]

می گویند خبر متواتر، خبری است که تعداد راویان آن به حدی است که محال است بر دروغ اجتماع کرده باشند. سیوطی می گوید: حدیث «تقتلک الفئه الباغیه» از حدود 10 نفر تا 13 نفر نقل شده و آن متواتر است. ایشان در کتاب «الخصائص» هم همین تعداد را برای تواتر کافی دانسته است.[4]

ابن کثیر دمشقی حدیثی را که امیرالمومنین (ع) از پیامبر اکرم (ص) نقل کرده و 12 نفر صحابی آن را از امیرالمومنین (ع) نقل کرده اند را متواتر دانسته است[5] . ابن حجر مکی، حدیث مربوط به صلاه ابی بکر را متواتر دانسته است در حالی که آن را هشت نفر از صحابی نقل کرده اند.[6] ابن حزم اندلسی نیز حدیث «الائمه من قریش» را که در سقیفه مورد استناد مهاجرین در مقابل انصار قرار گرفت را از شش راوی نقل کرده و آن را متواتر دانسته است.[7]

اکنون طبق این مبنا می گوییم اگر حدیث وصایت، از سوی ده نفر روایت شده باشد، متواتر خواهد بود. سید هاشم بحرانی در «غایه المرام»، روایات وصایت را بیان کرده و از طریق اهل سنت، 70 روایت و از طریق شیعه 110 روایت نقل کرده است[8] . صاحب کتاب «مسند االامام امیرالمومنین (ع)»، شیخ عزیز الله عطاردی، احادیث وصایت را آورده و نام ده نفر از صحابی که آن را روایت کرده اند می شمارد. [9]

در کتاب «موسوعه الامام فی نصوص اهل السنه» از آیت الله مرعشی نجفی، از 24 صحابی احادیث وصایت نقل شده است[10] .

 

مسلم بودن وصایت امیرالمومنین (ع) از جهت تاریخی

از نظر تاریخی مساله وصایت امیرالمومنین (ع) امری مسلم است. در خطبه دوم نهج البلاغه، که حضرت درباره اهل بیت (ع) فرمودند: «و بهم يلحق التّالى. و لهم خصائص حقّ الولاية، و فيهم الوصيّة و الوراثة»، ابن ابی الحدید در شرح آن می گوید: از نظر ما وصی بودن امیرالمومنین (ع) برای پیامبر (ص) امری قطعی و از مسلمات تاریخی است و منکر این مطلب نیست مگر اهل عناد[11] . وی در ادامه برای اثبات این مطلب به اشعاری که در میدان مبارزه در جنگ جمل و صفین خوانده شده اشاره می کند. وی در جنگ جمل 13 نفر را نام می برد که مساله وصایت امیرالمومنین (ع) را در اشعار خود گفته اند و این مطلب در کتاب «وقعه الجمل» ابو مخنف آمده است. همچنین در نبرد صفین نیز برخی از اشعاری که به مساله وصایت پرداخته اشاره شده است.

ابن ابی الحدید بعد می گوید این مساله آن قدر مسلم بوده که در جامعه اسلامی شهرت داشته است. : « و الأشعار التي تتضمن هذه اللفظة كثير جدا و لكنا ذكرنا منها هاهنا بعض ما قيل في هذين الحزبين فأما ما عداهما فإنه يجل عن الحصر و يعظم عن الإحصاء و العد و لو لا خوف الملالة و الإضجار لذكرنا من ذلك ما يملأ أوراقا كثيرة ».[12]

ادامه بحث در جلسه آینده بیان می شود


[1] الحجج الدامغات، ابومریم اعظمی، ج2، ص594.
[2] الحجج الدامغات، ابومریم اعظمی، ج2، ص594- 599.
[3] الفیه، سیوطی، ص16.
[4] کتاب الخصائص، ج2، ص239.
[5] البدایه و النهایه، ابن کثیر، ج7، ص321.
[6] الصواعق المحرقه، ص32، باب اول، ح7.
[7] الفصل فی الملل، ابن حزم آندلسی، ج4، ص89.
[8] غایره المرام، ج2، ص144 به بعد.
[9] مسند الامام امیرالمومنین (ع)، ج27، ص265- 288.
[10] موسوعه الامام فی نصوص اهل السنه، آیت الله مرعشی، ج10، ص294- 250.
[11] شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج1، ص120.
[12] شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج1، ص150.
logo