1403/09/07
بسم الله الرحمن الرحیم
مراجعه 59 و 60 نکات پایانی حدیث غدیر
موضوع: مراجعه 59 و 60 نکات پایانی حدیث غدیر
امامت فعلی امیرالمومنین (ع) در حدیث غدیر
در مورد حدیث غدیر از جهت دلالت بر امامت امیرالمومنین (ع) سه احتمال می تواند مطرح شود:
1. حدیث غدیر، امامت امیرالمومنین (ع) را در همان حال ثابت می کند.
2. مدلول حدیث، امامت بعد از وفات پیامبر خدا (ص) است.
3. مراد امامت بعد از خلفای ثلاثه و زمان بیعت است.
شاهد اول: جریان حارث بن نعمان
امام شرف الدین احتمال اول را برگزیده و دلایل و شواهدی بر آن اقامه می کنند. از جمله حدیث حارث بن نعمان است. این حدیث دلالت بر اختصاص ولایت در میان صحابه به امیرالمومنین (ع) دارد، و این امر با احتمال امامت ایشان بعد از خلفا نمی سازد.
شاهد دوم: اطلاق اولویت پیامبر (ص) بر همه صحابه
شاهد دوم اینکه وقتی پیامبر خدا (ص) از حاضرین اقرار به مولویت خویش بر مومنین گرفتند، بلافاصله فرمودند: «من کنت مولاه فعلی مولاه». این کلام پیامبر (ص) اولا دلالت بر امامت فی الحال می کند نه بالمآل و ثانیا: دلالت دارد که مولویت امیرالمومنین (ع) بر همه صحابه حتی خلفای سه گانه و نیز مومنینی که در زمان خلفای سه گانه از دنیا رفتند، همه مشمول ولایت امیرالمومنین (ع) بودند.
نکته: یکی از اصول اهل سنت عدالت صحابه است. آنان تنها پیامبر را معصوم می دانند و فرد دیگری را معصوم نمی دانند، البته به عصمت اجماع هم قائلند. آنان بعد مطلبی به نام عدالت صحابه مطرح کرده اند خصوصا اگر چیزی شبیه اجماع هم در میان آنان شکل بگیرد. این خط قرمز اهل سنت است، کما اینکه عصمت ائمه اطهار (ع) برای ما خط قرمز است و اگر مطلبی را بر خلاف آن ببینیم کنار می گذاریم.
شاهد سوم: احادیث تهنیت
شاهد سومی که امام شرف الدین بیان می کند احادیث تهنیت است که از سوی ابوبکر و عمر بیان شده است. ایشان می فرماید: «و قد قال أبو بكر و عمر لعلي «1»- حين سمعا رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، يقول فيه يوم الغدير ما قال-: أمسيت يا ابن أبي طالب مولى كل مؤمن و مؤمنة ، فصرّحا بأنه مولى كل مؤمن و مؤمنة على سبيل الاستغراق لجميع المؤمنين و المؤمنات منذ أمسى مساء الغدير».
«و قيل لعمر «2»: إنك تصنع لعلي شيئا لا تصنعه بأحد من أصحاب النبي صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، فقال: إنه مولاي «3»، فصرّح بأنه مولاه، و لم يكونوا حينئذ قد اختاروه للخلافة، و لا بايعوه بها، فدلّ ذلك على أنه مولاه، و مولى كل مؤمن و مؤمنة بالحال لا بالمآل، منذ صدع رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بذلك عن اللّه تعالى يوم الغدير». در روایتی آمده است که به عمر بن خطاب گفته شد تو نسبت به علی (ع) کاری انجام دادی که نسبت به دیگر صحابه انجام ندادی و اینکه به او گفته ای او مولای من است، با اینکه هنوز بیعتی با امیرالمومنین (ع) صورت نگرفته بود. و این نشان می دهد که ولایت امیرالمومنین (ع) بالحال بود.
«و اختصم أعرابيان إلى عمر، فالتمس من علي القضاء بينهما، فقال أحدهما: هذا يقضي بيننا؟ فوثب إليه عمر «4» و أخذ بتلابيبه، و قال: ويحك ما تدري من هذا؟ هذا مولاك و مولى كل مؤمن، و من لم يكن مولاه فليس بمؤمن «5»، و الأخبار في هذا المعنى كثيرة»[1] . در روایت دیگری آمده است که دو نفر اعرابی پیش عمر آمدند تا خصومت بین آن دو را رفع کند. عمر آنها را به علی (ع) ارجاع داد. آنها با توهین گفتند آیا قضاوت نزد او ببریم؟ عمر عصبانی شد و یقه اعرابی را گفته و گفت وای بر تو می دانی او چه کسی است؟ او مولای تو و مولای هر مومنی است و اگر کسی ولایت او را نپذیرد مومن نخواهد بود.
نکته: طریق تعیین امام و خلیفه به عقیده ما شیعیان نص و یا به منزله نص (یعنی معجزه) است، اما اهل سنت می گویند: طریق تعیین خلیفه، نص و یا بیعت است، آنان معتقدند لازم نیست که همه بیعت کنند بلکه بیعت عده ای هم کافی است. اکنون اهل سنت در مورد وصی پیامبر اکرم (ص) می گویند نص صریحی در این باره نداریم، لذا زیر بار نمی روند که حدیث یوم الدار و مانند آن که لفظ خلیفه در آن آمده است، به عنوان نص صریح باشد، بلکه می گویند نص خفی مانند کلمه «مولا» است.
شاهد چهارم: لزوم لغویت
شاهد چهارمی که امام شرف الدین بیان می کند که دلالت حدیث غدیر بر امامت بعد از خلفای سه گانه نبوده است، لزوم لغویت است. ایشان می فرماید نسبت دادن اینکه مطلب به پیامبر (ص) که مراد ایشان، امامت بعد از سه خلیفه و در زمان بیعت است، نادرست است. گویا پیامبر (ص) تنها هدفش در آن خطبه ای که در آن شرایط خاص و سخت بیان شده تنها این بوده که بفرمایند علی (ع) وقتی با او بیعت کردند امام و خلیفه است. آیا این سخن خنده داری نیست، چرا که با هر کس که بیعت کردند او خلیفه می شود و این مطلبی واضحی است و نیاز به بیان ندارند. نکته دیگر اینکه بالاخره حدیث غدیر اگر دلالت بر امامت نکند، بالاتفاق دلالت بر فضیلت می کند، در صورتی که معنای شما مورد نظر باشد چه فضیلتی برای امیرالمومنین (ع) خواهد بود!
«و أنت- نصر اللّه بك الحق- تعلم أن لو تمت فلسفة ابن حجر و أتباعه في حديث الغدير، لكان النبي صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كالعابث يومئذ في هممه و عزائمه- و العياذ باللّه- الهاذي في أقواله و أفعاله- و حاشا للّه- إذ لا يكون له- بناء على فلسفتهم- مقصد يتوخّاه في ذلك الموقف الرهيب، سوى بيان أن عليا بعد وجود عقد البيعة له بالخلافة يكون أولى بها، و هذا معنى تضحك من بيانه السفهاء، فضلا عن العقلاء؛ لا يمتاز- عندهم- أمير المؤمنين به على غيره، و لا يختص فيه- على رأيهم- واحد من المسلمين دون الآخر، لأن كل من وجد عقد البيعة له كان- عندهم- أولى بها، فعلي و غيره من سائر الصحابة و المسلمين في ذلك شرع سواء، فما الفضيلة التي أراد النبي صلّى اللّه عليه و آله و سلّم يومئذ أن يختص بها عليا دون غيره من أهل السوابق، إذ تمّت فلسفتهم يا مسلمون؟».
امام شرف الدین در ادامه می فرماید: مدلول کلام پیامبر (ص) در میان کسانی که این سخن را شنیدند چه بوده است؟ ایشان معتقدند که حدیث غدیر بر امامت حالی دلالت دارد. ممکن است اشکال شود که اگر امامت ایشان حالی باشد لازم می آید با وجود پیامبر (ص)، امیرالمومنین (ع) هم امام باشند و این نادرست است. امام شرف الدین در پاسخ می فرمایند اینگونه نیست بلکه سیره عقلای بشر اعم از انبیا و ملوک اینگونه است که وقتی یک نفر را به عنوان جانشین خود تعیین می کنند، به عنوان جانشین بالفعل است، البته روشن است که تصرفات جانشین در عرض او نیست، بلکه جانشینی به اذن او دارد، مثلا اگر رهبر به سفری رفت، مردم می دانند که باید به جانشین او رجوع کنند. شأن چنین شخصی حالی است، اما اعمال رهبری او چون در طول است به اذن او است و یا عند العذر است.
امام شرف الدین می فرماید: «أما قولهم بأن أولوية «علي» بالإمامة لو لم تكن مآلية لكان هو الإمام مع وجود النبي صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فتمويه عجيب، و تضليل غريب، و تغافل عن عهود كل من الأنبياء و الخلفاء و الملوك و الأمراء إلى من بعدهم، و تجاهل بما يدل عليه حديث: «أنت منّي بمنزلة هارون من موسى، إلّا أنه لا نبي بعدي» «1» و تناس لقوله صلّى اللّه عليه و آله و سلّم في حديث الدار يوم الإنذار»[2] .
ادامه بحث انشاء الله در جلسه آینده پیگری می شود.