< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

97/10/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ضرورت اجتهاد کلامي و روش آن

نمونه هايي از استفاده از قوانين اصولي در اجتهاد کلامي

صحبت درباره مطالب مقدماتي اجتهاد در اعتقادات ديني خصوصا اجتهاد استنباطي از آيات و روايات بود. در اين باره گفته شد قواعد علم اصول فقه خصوصا آنچه مربوط به مباحث الفاظ است (قواعد عقلايي لفظي) در اجتهاد اعم از اجتهاد فقهي و اجتهاد کلامي کاربرد دارد. در اين باره به بيان نمونه هايي مي پردازيم:

 

بکارگيري قاعده دلالت استثناي متصل بر عموم

يکي از قواعد ادبي که در ادبيات و اصول فقه مطرح است قاعده اوليه در متصل بودن استثنا و نيز دلالت آن بر عموميت است. توضيح اينکه استثنا دو گونه است: استثناي متصل که عبارت است از داخل بودن مستثني در مستثني منه مانند «جائني القوم الا زيدا»، و استثناي منفصل که عبارت است از اينکه مستثني حقيقتا داخل در مستثني منه نيست مانند «جائني القوم الا حمارا». استثناي متصل اگر در کلامي بکار رود، ظهور اوليه آن دلالت بر عموميت دارد.

اکنون اگر با کلامي که از گوينده عاقل و حکيم صادر شده و در آن استثنا بکار رفته است برخورد کنيم قاعده اوليه، متصل بودن آن استثنا است. از خواص مستثناي متصل نيز دلالت آن بر عموم است. چگونه لفظ «کل» يا جمع محلّي به الف و لام افاده عموم مي کند، همين گونه استثناي متصل نيز دلالت بر عموميت دارد و تنها فردي که استثنا شده از آن خارج مي شود. اين قاعده بخشي نحوي و بخشي مربوط به علم اصول الفقه است .

دو موردي که در بحث امامت از اين قاعده استفاده شده يکي در آيه شريفه «موده في القربي» و ديگر در حديث منزلت است. در آيه مودت ﴿قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى﴾[1] ، علماي ما اين نکات را استفاده کرده اند:

1. مودت و دوستي نسبت به ذو القرباي پيامبر (ص) اجر رسالت ايشان است، زيرا استثناي در آيه متصل بوده و معناي آن است که آن حضرت مي فرمايد: من از شما جز يک اجر نمي خواهم و آن مودت نسبت به ذوالقربي است. اين مطلب طبق اين قاعده استفاده مي شود که اصل در استثنا متصل بودن است و استثناي متصل دلالت بر عموميت دارد.

2. نزد عقلا اگر کسي کاري انجام دهد و بخواهد اجري دريافت کند يا به او اجري داده شود، اين اجر هم وزن و متناسب با کار او در نظر گرفته مي شود. مثلا وقتي بنا و کارگري را براي کار مي آورند، به بنا چيزي مي دهند و به کارگر چيزي ديگر، زيرا مهارت فرد در اجر او تاثر دارد. اکنون طبق همين قاعده عقلي تناسب اجر و مزد با عمل، در مورد آيه شريفه مي گوييم اين اجر نيز بايد در حدي باشد که هم وزن رسالت پيامبر اکرم (ص) باشد.

نکته:

خطابات شارع مقدس متناسب با متعارف بشر است اما در عين حال مراتب ديگر معنايي را نيز در باطن خود دارد. اين معاني مختلف نيز منافاتي با هم ندارند بلکه همه در طول هم قرار داشته و همه آنها مراد اند اما هر کسي متناسب با مرتبه خود چيزي از آنها را مي فهمد. علامه طباطبايي بر اساس آيات قرآن در اين باره به کلمه تقوا مثال زده و مي فرمايد: قرآن کريم به تقوا توصيه کرده است. تقوا يعني پرهيزکاري و حفظ النفس. مرتبه پايين و کف آن اين است که فرد مرتکب گناه و حرام نشود و واجبات را انجام دهد. مرتبه بالاتر آن اين است که کسي پرهيز بيشتري داشته و مرتکب مکروهات نيز نشود. اين عمل نيز داخل در تقوا است اما مرتبه بالاتري از آن را نشان مي دهد. در مرتبه بعد که بالاتر است فرد به جايي مي رسد که در مباحات نيز به اقل اکتفا کرده و از غير آن پرهيز مي کند. مرتبه بالاتر و اعلاي تقوا نيز آن است که فرد از توجه به غير خداوند پرهيز کرده و لحظه اي از او غفلت نمي کند. اين ها همه لايه هاي باطني تقوا است که توصيه به تقوا شامل همه آنها مي شود .

3. محبت و مودت يک حقيقت اضافي است که به محب و محبوب وابسته است و هويت مستقلي وراء آنها ندارد، مانند ابوت که چيزي غير از رابطه اب و ابن نيست. در بحث محبت در آيه نيز، عموم مسلمانان محب بوده و مکلف به آن هستند و ذوالقربي محبوب هستند. بنابراين براي فهم ارزش محبت بايد به سراغ طرفين آن رفت. روشن است که مکلفين آن جايگاهي که بخواهد محبت آنها هم وزن رسالت قرار گيرند ندارند پس بايد جايگاه محبوب خيلي والا باشد که بتواند هم سنگ و هم تراز رسالت قرار گيرد. اين مساله نشان مي دهد که ذوالقربي داراي جايگاهي هستند که هم سنگ اجر رسالت بوده و از مقام و منزلتي در حد رسالت پيامبر اکرم (ص)‌ برخوردار هستند.

4. از آنجا که ذوالقربا داراي جايگاه والا و ويژه اي هستند معلوم مي شود که عموم ذوالقرباي پيامبر (ص)‌ مورد نظر نيستند، بلکه عده خاصي مد نظر است که مصداق آن از امثال حديث ثقلين و حديث کسا و آيه مباهله و موارد ديگر بدست مي آيد.

5. از آنچه بيان شد دو نتيجه به دست مي آيد: يکي اينکه ذوالقربا به جهت هم وزن بودن با پيامبر اکرم (ص) از مقام عصمت برخوردار هستند و ديگر اينکه آنها هم افضل امت نيز هستند. از آنجا که اين دو همان شروط امامت است، پس معلوم مي شود که ذوالقربي به جهت داراي بودن عصمت و افضليت جايگاه امامت امت را دارند .

آنچه بيان شد هم بر مبناي اجتهاد فقهي و هم اجتهاد کلامي است. دستاورد اجتهاد فقهي نسبت به آيه، استنباط وجوب مودت نسبت به اهل بيت (ع) بر عموم مکلفين است، و دستاورد اجتهاد کلامي استنباط عصمت و افضليت اهل بيت (ع) و در نتيجه امامت آنان است .

در مورد اجتهاد فقهي، شافعي نيز که امام مذهب فقهي شافعي است همين مساله را از آيه استنباط کرده و در شعر خويش بيان کرده است:

«كفاكم من عظيم القدر انّكم . . . من لم يصل عليكم لا صلاة له‌

رأيت ولائى آل طه فريضة . . . على رغم اهل البعد يورثنى القربى‌

فما طلب الرحمن اجرا على الهدى . . . بتبليغه الّا المودّة فى القربى‌»

آيه ديگري که مورد استشهاد وي قرار گرفته آيه صلوات است که بحث آن قبلا به صورت مفصل گذشت.[2]

 

شيوه صحيح تقريب با مذاهب ديگر

مراد از تقريبي که امثال امام راحل و مرحوم آيت الله بروجردي مطرح کرده اند اين نيست که شيعه، سني و سني شيعه شود، بلکه مراد اين است که در ارتباط با هم کينه و حقد ديگران در دل نبوده و طرفين اهل دعوا و بدگويي و نزاع نباشند. ما بايد در اين باره همان گونه باشيم که اهل بيت (ع)‌ عمل کرده اند. ديگر از ائه اطهار (ع) که نمي توان شيعه تر بود. در اين گفت و گو ها بايد سخنان خود را گفت اما در عين حال ارتباط دوستانه و محترمانه را حفظ کرد. اگر اين گونه رفتار کنيم جذاب خواهد بود و مصداق کمک به اهل بيت (ع) به شمار خواهد رفت. امام صادق (ع) شبانه کيسه آذوقه بر دوش گرفته و به فقرايي کمک مي کردند که در ميان آنها غير شيعيان نيز بودند. معلي بن خنيس مي گويد ديدم امام صادق (ع) شبانه در حالي که کيسه اي بر دوش دارند حرکت مي کنند. به دنبال ايشان پنهاني راه افتادم که ببينم حضرت کجا مي روند. جايي کيسه آن حضرت باز شد و نان ها بر روي زمين افتاد. به کمک امام رفتم. حضرت فرمود: معلي اينجا چه مي کنيد؟ گفتم: من دنبال شما آمدم تا بينم شما کجا مي رويد. نشستم و به امام در جمع کردن نان ها کمک کردم و سپس خواستم بار را از دوش ايشان بردارم فرمود: نه من به اين کار سزاوارتر هستم. (امام کسي است که عالم به اذن الله به دست او مي چرخد. شخصيت امام به اين بدن ظاهري نيست، بلکه عظمت معنوي ايشان فراواني است. اما ايشان با آن همه عظمت معنوي اين گونه خود بار بر دوش مي کشند). معلي مي گويم ديدم امام نان ها را بالاي سر فقراي که خواب بودند قرار مي داد. پرسيدم آيا اينها شيعه هستند؟ فرمود: نه. (اين مساله رحمت وسيع ائمه اطهار (ع) را نشان مي دهد).

بنابراين در منازعات لازم نيست از مباني و اصول کوتاه آمد اما بايد مطالب را با بيان نرم و شيوا و با احترام مطرح کرد و بدگويي و جسارت نکرد .

 

سوال و جواب

آيا اجتهاد فقهي در مورد عمل جوانحي نيز مطرح است يا تنها مربوط به اعمال بيروني و جوارحي است؟

موضوع علم فقه عمل و فعل اختياري مکلفين است که شامل اعمال جوانحي و جوارحي هر دو مي شود. ضابطه آن اختياري بودن فعل است اعم از اينکه خود فعل و يا مقدمات آن اختياري باشد. شاهد آن اين است که نيت با اينکه عملي جوانحي است اما در مباحث فقهي مطرح شده و در مورد واجبات تعبدي جزء ارکان آن به شمار آمده است که در صورت عدم تحقق يا خدشه به آن اصل فعل پذيرفته نمي شود .

ادامه بحث انشاء الله در جلسه آينده بيان مي شود.

 


[2] ر.ک: کتاب امامت اهل بیت (ع)از دیدگاه آیات و روایات.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo