< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

97/10/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ضرورت اجتهاد کلامي و روش آن

جمع بندي عرصه هاي اجتهاد در علم کلام

نتيجه مباحث گذشته در مورد اجتهاد در اعتقادات اين شد که اجتهاد در اين حوزه در دو قلمرو کلي مي تواند شکل بگيرد: قلمرو معارف غير وحياني و قلمرو معارف غير وحياني. قلمرو اول شامل پنج عرصه است: هستي شناسي، خداشناسي، خودشناسي، طبيعت شناسي و تاريخ و جامعه شناسي. قلمرو دوم يعني اجتهاد در آيات و روايات نيز سه بخش دارد:

1. استنباط اعتقادات از منابع وحياني، که يا اصل اعتقادات و يا چگونگي آن ها استنباط مي شود.

2. محور دوم اجتهاد تبييني است به اين معنا که اصل عقيده در آيات و روايات بيان شده است و ما به تبيين آن مي پردازيم. اين تبيين ها نيز گونه هايي دارد: يکي اينکه عقيده و دليل آن ذکر شده است اما نيازمند تبيين است. دوم اينکه دليل عقيده به صورت صريح بيان نشده است، مانند موارد فراواني از آيات آفاقي و انفسي که در منابع وحياني بيان شده است و نيازمند تبيين اجتهادي دارد. ذکر مظاهر نظم و شگفتي هاي عالم طبيعت به عنوان آيه و نشانه براي اهل تفکر و تعقل از همين قبيل است.

سوم تبيين در مورد عقيده اي است که دليل آن بيان نشده است مانند آيه شريفه ﴿لا يُسْئَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَ هُمْ يُسْئَلُونَ﴾.[1] که در آن وجه اينکه چرا خداي متعال مورد سوال و بازخواست قرار نمي گيرد، بيان نشده است .

3. محور ديگر، اجتهاد دفاعي است، مانند اينکه گاه در مورد آيات و روايات تعارض هاي بدوي مطرح مي شود که برطرف کردن آنها نيازمند تفکر اجتهادي است.

 

ضوابط، شيوه ها و راه و رسم اجتهاد کلامي

بعد از اينکه ضرورت اجتهاد کلامي و حوزه ها و قلمرو آن معلوم شد اکنون به بررسي ضوابط، شيوه و راه رسم اين اجتهاد مي پردازيم. آيا اجتهادي که در آيات و روايات مطرح مي شود همانند اجتهادي است که در احکام فرعي مطرح شده و همان ضوابط و قوانين را دارد يا قواعد ديگري دارد؟ آيا کسي که در علم اصول فقه مجتهد شده است آيا همين قوانين براي اجتهاد او در علم کلام نيز کفايت مي کند يا نه؟

براي اجتهاد در حوزه اعتقادات نيازمند پي ريزي علم اصولي جدا از غير اصول فقه نيستيم. البته بعضي از مباحث علم اصول در اجتهاد کلامي کاربردي ندارد اما برخي مباحث آن در حوزه اعتقادات نيز کاربرد دارد. از سوي ديگر اگر اجتهاد اعتقادي مربوط به جنبه دفاعي و تبييني آن باشد، نيازمند اندوخته هاي مازادي بر علم اصول فقه است. مثلا متکلمي که مي خواهد شبهه بتراند راسل را پاسخ داد بايد قواعد معرفت شناختي را نيز بداند. (قواعد منطق نيز در همه جا کاربرد داشته و لازم است). بتراند راسل مي گويد: اگر هر موجودي نيازمند علت است، خداوند نيز براي موجود بودنش نيازمند علت است. براي جواب به اشکال او، صرف قواعد اصولي نمي تواند جواب گو باشد بلکه نيازمند مباحث معرفت شناختي نيز هستيم. در پاسخ اين مساله مطرح مي شود که آنچه قانون عليت بيان مي کند اين است که هر موجود حادثي نيازمند علت است نه هر موجودي. خداي متعال نيز حادث نيست پس علت نمي خواهد. يا کانت معتقد بود که از طريق عقل نظري نمي توان واجب الوجود را اثبات کرد، زيرا کارکرد عليت در چهارچوب زمان و مکان يعني عالم فيزيک است و نمي توان در مورد عالم متافيزيک آن را بکار برد. جواب اين شبهه نيز با مباحث معرفت شناختي ممکن است.

در حوزه تبيين آموزه هاي اعتقادي نيز بايد از مباني معرفت شناسي و فلسفي بهره گرفت. بنابراين بخشي از اجتهاد کلامي با دستمايه همان قواعد اصول فقه صورت مي گيرد و برخي از آن نيازمند مباني و قواعد ديگري همچون معرفت شناسي، مباني فلسفي و مباني تجربي است.

 

ضرورت توانمندي متکلم در عرصه فقه و اصول

براي کساني که مي خواهد در زمينه علم کلام کار کنند، گذراندن يک دوره درس خارج فقه و اصول لازم است، منتهي مي توان اين دوره هاي را به صورت فشرده طي کرد اما طي نکردن آنها و تمرکز تنها بر روي مباحث کلامي سبب مي شود، محقق تنها در يک بعد رشد کند. اين امر به خاطر آن است که رشته علم کلام يک رشته عقلي محض مانند فلسفه نيست بلکه نيازمند آيات و روايات نيز هست و فرد بايد در زمينه بهره گيري از آيات و روايات و استنباط آموزه هاي معرفي از آنها توانمند شود.

در مورد درس خارج فقه نيز برخي ها در همان ابتدا مشتاق درس هايي هستند که به مباحث جديد مي پردازد در حالي که درس فقه جنبه کار‌ورزي دارد و مباحثي مانند طهارت و صلاه که حرف هاي بيشتري در مورد آن ها زده شده است مناسب تر است. نکته ديگر ديدن مشرب هاي مختلفي است که در فقه و اصول مطرح شده است .

ادامه بحث انشاء‌الله در جلسه آينده بيان مي شود .


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo