< فهرست دروس

موضوع: ديدگاه اخباريون درباره معرفت و نظر در اعتقادات

بررسي معرفت هاي فطري و مساله عالم ذر

حاصل بحث درباره آیه معروف به «آیه ذر» و روایاتی که در منابع فریقین در این باره نقل شده و بیان گر وجود یک نشئه ای قبل از زمان این عالم و حضور انسان ها در آن و اخذ پیمان از آنان است، این شد که اخذ به ظاهر آنها با مشکلاتی همراه است که برخی قابل دفع و برخی قابل دفع نیست. به جهت همین اشکالات نمی توان به ظاهر آن ها اخذ کرد و باید گفت مراد پیمان گرفتن الهی از عقل و وجدان انسان است. از جمله این اشکالات این بود که برداشت ظاهر از آیه با حکمتی که در آن بیان شده سازگاری ندارد، زیرا خدای متعال در ذیل آیه می فرماید: ﴿أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هذا غافِلين[1] ما از آنان این پیمان را گرفتیم تا روز قیامت نگویند ما از این حقیقت غافل بودیم. این غایتی است که در آیه تصریح شده است و با پیمانی که هیچ کسی آن را به خاطر نمی آورد سازگاری ندارد .

اگر گفته شود آنچه ما از آن غافل هستیم خصوصیات این پیمان است اما از اصل و حقیقت آن غافل نیستیم، می گوییم اگر آن میثاق نیز رخ نمی داد عقل بشر به وجود خداوند اعتراف و اذعان دارد. عقل بما هو به خدای متعال معرفت دارد، بنابراین، وجود چنین میثاقی در نشئه ای دیگر لغو خواهد بود.

آیت الله مکارم در کتاب «پیام قرآن» چند ملاحظه در مورد این روایات دارند. اول اینکه آیا این دسته از روایات متواتر است یا خبر واحد؟ اگر واحد باشد طبق نظر مشهور که خبر واحد را در اعتقادات معتبر نمی دانند، نمی توان به آنها در مسائل اعتقادی تمسک کرد. ایشان می فرماید هر چند روایاتی که در این زمینه آمده فراوان است اما همه آنها به یک راوی بر می گردد و آن زراره است، ثانیا: این تعداد روایاتی نیز که وجود دارد برخی دارای سند ضعیف است، ثالثا: ظهور بعضی از این روایات با نظریه پیمان فطری سازگار است و لذا می تواند مفسر آیه در این معنا باشد.

دو نکته:

1. فطرت دو بعد دارد: فطرت گرایشی که یک نوع میل و جذبه به سوی حقیقت مطلق دارد، و فطرت بینشی که درک و فهم نسبت به حقیقت متعالی دارد.

2. درباره روح در میان عالمان اسلامی دو نظر وجود دارد: برخی معتقد هستند روح قبل از بدن خلق شده است و بعد از خلقت بدن به آن تعلق می گیرد. این را نفس گویند، نفس یعنی تعلق روح به بدن برای تدبیر آن. برخی دیگر امثال مرحوم ملاصدرا معتقدند که اساسا پیدایش روح بعد از بدن و با آماده شدن بستر ایجاد می شود. آنان روح را جسمانی الحدوث و روحانی البقا دانسته اند.

نقد و بررسی کلام مرحوم علامه مجلسی

مرحوم علامه مجلسی در کتاب «مرآه العقول» بعد از یبان کلام مرحوم مفید می فرماید: «طرح ظواهر الآيات و الأخبار المستفيضة بأمثال تلك الدلائل الضعيفة و الوجوه السخيفة جرأة على الله و على أئمة الدين، و لو تأملت فيما يدعوهم إلى ذلك من دلائلهم و ما يرد عليها من الاعتراضات الواردة لعرفت أن بأمثالها لا يمكن الاجتراء على طرح خبر واحد فكيف يمكن طرح تلك الأخبار الكثيرة الموافقة لظاهر الآية الكريمة بها و بأمثالها، و قد أوردنا الأخبار الدالة على تقدم خلق الأرواح على الأجساد في كتاب السماء و العالم من كتابنا الكبير و تكلمنا عليها هناك»[2] . اما بیان این مطالب با این ادبیات نسبت به مرحوم شیخ مفید خلاف مشی خود مرحوم علامه است. دو نکته در کلام ایشان قابل تامل است: اول اینکه ادعای اینکه روایات تابع النعل بالنعل موافق ظاهر آیه است صحیح نیست، زیرا تعبیر آیه این است: ﴿مِنْ بَني‌ آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُم[3] در حالی که تعبیر روایات چنین است: «اخذ من ظهر آدم ذریته». بله اگر آیه فرموده بود: «من بنی آدم من ظهره ذریته» سخن شما در موافقت درست بود اما چنین نیست و ظاهر این دو یکی نیست و نهایتا باید ظاهر را تاویل کرد و گفت: آدم (ع) اصل و بنی آدم فرع است و حکم اصل و فرع می تواند به جای یکدیگر بیان شود. بنابرین خود محدثین نیز ناچار هستند این خلاف ظاهر را مرتکب شوند.

نکته دیگر اینکه عبور از ظاهر این آیات بی تقوایی نیست. آنچه مرحوم مفید انجام داده اند فهم اجتهادی است که اتفاقا عین تقوا است. خود ائمه اطهار (ع) نیز فراوان از ظاهر آیه عبور کرده و از باطن آن سخن گفته اند. بله اگر کسی بدون دلیل و حجت دست از ظاهر آیات بردارد بی تقوایی خواهد بود .

نکته: تفکر اخباری گری درجاتی دارد و نباید همه پیروان آن را یکسان دانست. مرحوم ملاامین استرآبادی در درجه شدت آن هستند، اما افرادی همچون مرحوم مجلسی و شیخ صدوق اینگونه نبودند بلکه گرایش اخباری داشتند.

 

بررسی دلیل دیگر اخباریون بر غیر اکتسابی بودن شالوده های اعتقادی

اصل بحث در این بود که آیا اصول و شالوده های اعتقادی اکتسابی است یا موهبتی و اعطایی؟ اخباریون گفتند این معارف موهبتی و غیر اکتسابی است. آنان برای اثبات این مطلب ادله ای گفتند که دو مورد آن بیان و نقد شد. از جمله به آیات فطرت استدلال کردند. گفته شد این آیات و روایات به معرفت فطری بر می گردد که عقلی و اکتسابی است. (درست است که این معارف بدیهی است اما بداهت با اکتسابی بودن منافاتی ندارد منتهی کسب این دسته معارف قلیل المؤنه است).

 

دلیل سوم آنان این است که گفته اند این مساله در متن روایت تصریح شده است کما اینکه وقتی از حضرت سوال شد: معرفت صنع چه کسی است؟ فرمودند: معرفت صنع خدای متعال است. قطعا مراد از معرفت در این روایت شالوده های آن است و الا خود معصومین فرمودند که از ما درباره دین و معارف آن سوال کنید .

نقد این دلیل طبق آنچه بیان شد روشن است زیرا اگر کسی ادعا کند ما معرفت را ایجاد می کنیم غلط است. انسان هرگز نمی تواند فاعل ایجادی معرفت باشد، زیرا او این معرفت را ندارد و می خواهد بدست آورد. انسان قابل است (اما مثلا سنگ قابلیت معرفت را ندارد) و فاقد شی نمی تواند معطی آن باشد. بنابراین این سخن صحیح است که معرفت حتما صنع الهی است حال یا بی واسطه و با واسطه. اما سخن در این است که مقدمات و معدات این معرفت به دست خود انسان است و امری که این گونه باشد هر چند اصل آن غیر اختیاری باشد منافاتی با اختیاری بودن آن ندارد.

فیض کاشانی می فرماید: « كما ورد في الحديث النبوي «إن لربكم في أيام دهركم نفحات ألا فتعرضوا لها». و كل ميسر لما خلق له فالعبد إنما يستحق العذاب و العقوبة في ترك واجب أو فعل محرم إذا كان قد أوتي له التكليف و عرف المكلف به و بالجملة كان في ذاته استعداد فضيلة أو داعية ثم تكاسل في تحصيله أو انحرف عن قصد سبيله بقدر ما قصر في ذلك و بحسبه‌» . در روایت دیگری آمده است « ستة أشياء ليس للعباد فيها صنع المعرفة و الجهل و الرضا و الغضب و النوم و اليقظة». ایشان در توضیح می فرماید: مقصود این است که پس از تحقق اسباب و رفع موانع که فعل و صنع عباد است از این جا به بعد دیگر در دست ما نیست. اسباب و معدات به دست ما است و وقتی زمینه فراهم شد خدای متعال اعطا می فرمایید.[4]

ادامه بحث انشاء‌ الله در جلسه آینده بیان می شود.


[2] مرآة العقول، علامه مجلسی، ج7، ص44.
[4] الوافی، فیض کاشانی، ج1، ص552 و 555.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo